‌‌─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─ ❖‌◁پس مشک را به دندان گرفت. آن گاه تیری بر مشک خورد و آب‌های آن ریخت. اما پس از مدتی، تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد. بعضی راویان گفته‌اند تیر بر چشمش نشست ❏ برخی نوشته‌اند عمودی آهنین بر فرق مبارکش زدند که از اسب بر زمین افتاد و فریاد بر آورد و امام علیه السلام را صدا زد. در روز عاشورا پس از آن که عمودی آهنین بر فرق مبارک عباس علیه السلام فرود آمد و او از اسب بر زمین افتاد و فریادزنان برادرش را صدا زد، ★ امام حسین علیه السلام خود را بر بالینش رساند و با دیدن حال او فرمود...اکنون کمرم شکست و راه چاره به رویم بسته شد. و با دیدن چشم تیر خورده و تن در خون طپیده عباس بر روی زمین در کنار فرات، خم شد و در کنار او نشست و گریست تا عباس جان سپرد. ♢ حضرت سجاد علیه السلام هنگامی که برای تدفین شهدا به کربلا آمده بود، با این که به بنی ‏اسد اجازه داد در دفن شهیدان او را یاری کنند، ولی برای دفن امام حسین و حضرت عباس ‏علیه السلام به آنها اجازه مشارکت نداد، ✪ وقتی پرسیدند تو تنها چگونه می‌‏توانی؟ فرمود..ان معی من یعیننی‏با من کسی هست که کمکم کند. •فرشتگان عالم غیب به یاریم می‌‏آیند.• مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس در نزدیکی قبر برادرش امام حسین علیه السلام در کربلاست. اللّهــمَّ‌عَجِّـــلْ‌لِوَلِیِّک الفَــرَج پــــایـــــان قسمت نهم ─┅═══༅𖣔7⃣8⃣𖣔༅═══┅─