نهنگم خوش مرا در قعر دریای خودم بگذار مرا بردار از این بازی و در جای خودم بگذار خدا در شیشه‌های جلوه، موجی لایق من نیست عقیقم کن مرا در سنگ تنهای خودم بگذار شکایت می کنم از هر که، روشن کن وجودم را که فقر محضم و زان پس مرا پای خودم بگذار بَسَم از سیر در اوهام این اشباح خواب‌آلود مرا بیدار از اینها کن به رویای خودم بگذار گذشت امروز و دیروزم به درد این و آن خورده ز من گر مانده چیزی بهر فردای خودم بگذار از این جمعیت عریان نمی‌بیند یکی خود را مرا محشور کن تنها و رسوای خودم بگذار @alimohammadmoaddab