شذرات المعارف
سخنرانی #شب_ششم دهه اول محرم الحرام #یهود #وصیت_معاویه_به_یزید آیت‌الله #شیخ_عباس_اخوان https://e
سیاست معاویه در مقابل امام مجتبی علیه‌السلام؛ مریضی جسمی و روحی مغیره 10:09 مقایسهٔ غلط بین شجاعت امام مجتبی و امام حسین علیهماالسلام از سوی جاهلان به معرفة‌الإمام؛ فضل یکتای علیهم‌السلام: روي عن الصادق (عليه‌السلام) أنه قال: علمنا واحد وفضلنا واحد ونحن شئ واحد ج۲۶ص۳۱۷؛ ظهور ذوات مقدسه حضرات معصومین علیهم‌السلام به مقتضای شرایط مختلف؛ روایتی پیرامون مقام از لسان مطهر علیهماالسلام و ماجرای پس از آن 12:33 جریان شماتت مغیره به امام مجتبی علیه‌السلام و تنبیه مغیره توسط سیدالشهداء علیه‌السلام 16:19 شدید البطش بودن سیدالشهداء علیه‌السلام 17:32 شجاعت و دلاوری سیدالشهداء علیه‌السلام در جنگ آوری در واقعهٔ کربلا و شهرت آن تا دو قرن در عرب؛ لزوم دقت در تعداد تلفات سپاه دشمن و نحوهٔ آن در کربلا؛ خاطره‌ای از منبرهای مرحوم آقای (برادر آیت‌الله )؛ نقش در های قدیم؛ زمان شهادت سیدالشهداء علیه‌السلام در روز از حدود ساعت یک بعدازظهر تا حدود ساعت پنج بعدازظهر؛ معنای در (تک تک‌نهاده شده)؛ جنگیدن سیدالشهداء علیه‌السلام در کربلا به نه و رها کردن کسانی‌که از نسل‌شان به وجود می‌آمدند 25:43 عزل مغیره از ولایت مدینه و فرا خواندنش توسط معاویه به ؛ تثبیت جانشینی یزید برای معاویه با اقدامات مغیره و نظر در کتاب ج۱صص۱۸۵-۱۸۸؛ شخصیت پست یزید؛ توصیه معاویه به یزید برای مدارا با سیدالشهداء علیه‌السلام: وأما الحسين فقد عرفت حظه من رسول الله وهو من لحم رسول الله ودمه، وقد علمت لا محالة أن أهل العراق سيخرجونه إليهم ثم يخذلونه ويضيعونه، فان ظفرت به فاعرف حقه ومنزلته من رسول الله ، ولا تؤاخذه بفعله، ومع ذلك فان لنا به خلطة ورحما وإياك أن تناله بسوء أو يرى منك مكروها. ج۴۴صص۳۱۱-۳۱۲؛ منزلت سیدالشهداء علیه‌السلام نزد اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم از زبان معاویه 31:36 مصیبت علیه‌السلام؛ جریان اجازه گرفتن حضرت قاسم از سیدالشهداء علیهماالسلام برای جنگ و لگدکوب نعل اسبان شدن حضرت قاسم علیه‌السلام؛ الرابع و الثمانون العوذة الّتی ربطها-علیه السلام-فی کتف ابنه القاسم و أمره أن یعمل بما فیها ۹۳۱/۹۳-الفخری: قال: روی انه لما آل أمر الحسین-علیه السلام-إلی القتال بکربلاء و قتل جمیع أصحابه و وقعت النوبة علی أولاد أخیه الحسن-علیه السلام-جاء القاسم بن الحسن-علیهما السلام-و قال: یا عمّ الاجازة لأمضی إلی هؤلاء الکفار. فقال له الحسین-علیه السلام-: یا ابن أخی أنت من أخی علامة و ارید [أن] تبقی (لی) لأتسلی بک و لم یعطه إجازة للبراز. فجلس مهموما مغموما باکی العین حزین القلب و أجاز الحسین- علیه السلام-إخوته للبراز و لم یجزه، فجلس القاسم متألما و وضع رأسه علی رجلیه و ذکر أنّ أباه قد ربط له عوذة فی کتفه الأیمن و قال له إذا أصابک ألم و همّ فعلیک بحل العوذة و قراءتها فافهم معناها و اعمل بکل ما تراه مکتوبا فیها، فقال القاسم لنفسه: مضی سنون علیّ و لم یصبنی مثل هذا الألم فحلّ العوذة و فضها و نظر إلی کتابتها و إذا فیها: یا ولدی (یا) قاسم اوصیک إنّک إذا رأیت عمّک الحسین-علیه السلام-فی کربلاء و قد أحاطت به الأعداء فلا تترک البراز و الجهاد لأعداء (اللّه و اعداء) رسوله و لا تبخل علیه بروحک و کلما نهاک عن البراز عاوده لیأذن لک فی البراز لتحظی فی السعادة الأبدیّة. فقام [القاسم] من ساعته و أتی الی الحسین-علیه السلام-و عرض ما کتب (أبوه) الحسن-علیه السلام-علی عمّه الحسین-علیهما السلام-فلمّا قرأ الحسین-علیه السلام-العوذة، بکی بکاء شدیدا و نادی بالویل و الثبور و تنفّس الصعداء،... ج۳صص۳۶۶-۳۷۱ لا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ تألیف ص۱۷۷ هر قدمی غصه و دامی دگر غزل ۱۱۷۱ آیت‌الله https://eitaa.com/akavan110