#خاطرات
#یک_خانم
توی اتوبوس شهری بودم و خوشحال از اینکه همه روسری هاشون سرشونه😊، در اثر تكان های مسیر، شال یه دختر جوون که نزدیک راننده بود افتاد😕 حدودا 27 ساله، خیلی ساده و بدون هیچ آرایشی، ولی خسته و بی تفاوت☹️، با خودم گفتم تذکر بدم هیییییچ تاثيری نداره😞، هر چند دقیقه یکبار سرش رو میچرخوند سمت من، ولی من نگاهش نمی کردم تا تصمیم بگیرم چیکار کنم، گفتم بذار اصن سر نکنه ولی من تذکرم رو اونجوری که فکر میکنم درسته میگم، حداقل بعدا عذری پیش خدا داشته باشم، بگم من گفتم، تا روشو سمت من کرد، با لبخند طوری که بقیه متوجه نشن خیلی آروم با دست اشاره کردم که شالتون افتاده
در کمال ناباوری دیدم که همون موقع سرش کرد🙃
احتمال تاثير همه جا قطعيست💪
كلی براش دعا کردم.
@aamerin_ir