💠
مصاف مرگ افکن
🔹 مرگ اگر مرد است گو نزد من آی ٭٭٭ تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من از او عمری ستانم جاودان ٭٭٭ او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ 🔹 آدم بزرگی است؛ اما این حرف خیلی از او بزرگ ‌تر است که من مرگ را می ‌میرانم! برای اینکه مرگ می‌خواهد چه بگیرد؟ این بدن مرا می ‌گیرد ولی من جانم را از دست مرگ نجات می‌ دهم. «مرگ اگر مرد است گو نزد من آی»؛ من پیروز هستم، من پشت مرگ را به خاک می ‌مالم. 🔹 مرگ مگر از من چه می ‌گیرد؟! مرگ، بدنی می ‌گیرد که این بدن پوسیدنی است، خب بعد دوباره زنده می‌ کنند؛ اما من جانم را از دست مرگ می ‌گیرم و ابدی می ‌شوم. ما این هستیم؛ این است. 📚 دیدار هیئت امنای مسجد امام حسن عسکری (ع) تهران تاریخ: 1398/06/23 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra