8⃣4⃣2⃣1⃣
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰هر بار با شنیدن اخبار جنگ
#سوریه خیلی ناراحت میشد😔 و میگفت: چرا من باید اینجا پیش زن و فرزندم باشم و شیعیان جای دیگر زیر بار
#ظلم قرار بگیرند. قبل از رفتن به سوریه خیلی دوست داشت هر جا درگیری باشد، برای دفاع👊 از
#اسلام برود. سالها پیش به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم امام حسین (ع) و امام علی (ع) در زمان حمله آمریکا به شهرهای نجف و کربلا به عراق رفت و با متجاوزان جنگیده💥 بود.
🔰با اینکه زیاد در خانه نبودند اما من به ایشان خیلی وابسته💞 بودم این وابستگی بعد از ازدواج روز به روز بیشتر شد همین حس را هم
#اقاحجت نسبت به من داشتن. دید ایشان نسبت به یک خانم بسیار خوب بود👌 هیچ وقت به من دستور نمیداد، در این 15 سالی که با وی زندگی کردم بیشتر اوقات در ایام عید و مراسمات خانه نبود🚫 هر بار 40 روز من
#تنها در خانه میماندم و شهید به فعالیتهایشان در عید و مراسمات مذهبی میرسید اما با بازگشت از سفر به حدی در خانه به من پر و بال میداد که این تنهایی جبران میشد😍
🔰17 بار کربلا رفته بود و در زمانی که برای ساخت
#موکب در ایام پیاده روی🚶♂ اربعین به کربلا میرفت تمام زحمات بچهها به دوش من بود، میگفت: که اگر شما نبودی امکان اینکه من به این فعالیتهای مذهبی و
#فرهنگی خود برسم، وجود نداشت. آقاحجت من را هم در
#ثواب کاراهایش شریک میکرد این بار هم امیدوارم در ثواب شهادتش🌷 من را بینصیب نگذارد.
🔰آخرین باری که برای موکب زنی اربعین رفت 38 روزکربلا حضور داشت و دلش برای بچهها تنگ شده بود💔 چند روز زودتر قبل از
#اربعین برگشت. این اواخر یک حال و هوای دیگری داشت و مدام بی قرار بود💓 و خیلی در خانه راه میرفت.
🔰آقاحجت هیچ وقت عکس📸 من را در گوشی تلفن خود نگه نمیداشت اما پیش از رفتنش به من گفت
#چادرت را سر کن تا باهم عکس بگیریم، میخواهم در سوریه که دلم تنگ شد به عکس شما نگاه کنم☺️
#شهید_حجت_اسدی
#شهید_مدافع_حرم🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh