💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 💫شهید گمنام 💫قسمت 2⃣1⃣ 💫شهید شاهرخ ضرغام 🌹✨شاهرخ قبل از انقلاب زندگیش را در کارهای خلاف سپری می کرد. به طوری که شهروز جهود( یهودی صاحب چندین کاباره و ... در تهران) از او دعوت به همکاری کرد. از کاسبها باج می گرفت. شبها که پول نداشت به میدان شوش می‌رفت. از راننده کامیون ها باج می گرفت. 🌹✨برای خودش دار و دسته ای داشت. گنده لاتهای تهران از او حساب می بردند. رفقاش بعد از انقلاب به دستور دادگاه اعدام شدند. برای شاهرخ هم حکم اعدام آمده بود اما! 🌹✨شاهرخ همه پل های پشت سرش را خراب نکرده بود. او با همه فساد و ... اما در ماه محرم و رمضان انسان دیگری می شد. محرم 57 روحانی هیات با شاهرخ صحبت کرد. از عاشورای آن سال شاهرخ انسان دیگری شد. 🌹✨البته در تغییر مسیر او، دعاهای مادرش بی تاثیر نبود. در ایام انقلاب در راهپیمایی ها شرکت می کرد. عاشق امام شده بود. روی سینه اش خالکوبی کرده بود: فدات بشم خمینی. 🌹✨با شروع جنگ خود را به خوزستان رساند. شاهرخ مدتی بود تغییر کرده بود. در دعای توسل و کمیل با صدای بلند گریه می کرد. از سادات گروه خواسته بود دعا کنند تا شهید شود. 🌹✨برای زدن آر پی جی بلند شد گلوله ای به سینه شاهرخ خورد. او روی زمین افتاد. عراقی ها نزدیک شدند. مجبور شدم برگردم. عراقی ها بالای سر او رسیده بودند. از خوشحالی هلهله می کردند. همان شب تلویزیون پیکر بدون سر او را نشان داد. گوینده عراقی گفت: ما شاهرخ جلاد حکومت ایران را کشتیم! 🌹✨دو روز بعد دوباره حمله کردیم. به همان خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکر شاهرخ نبود. هر چه گشتیم بی فایده بود. شاهرخ ضرغام از خدا می خواست گذشته اش را ببخشد و پاک کند. 🌹✨می خواست چیزی از او نماند. نه نام نه نشان، نه قبر و مزار و نه هیچ چیز دیگری! خدا دعایش را مستجاب کرد. پیکر شهید شاهرخ ضرغام هرگز پیدا نشد. او هم به جرگه گمنامان دفاع مقدس پیوست. 📚برشی از کتاب شهید گمنام 📖انتشارات شهید ابراهیم هادی شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh