🔰 بازخوانی استراتژی قورباغه، پس از ۲۰ سال ✍ حسن عباسی - روزنامه همشهری ۱۳ بهمن ۱۳۸۴ 1⃣ بخش اول 🔹 مجله آمريكایی «تايم» در روز ۲ بهمن ۸۴ در مقاله ای به قلم «شانون» از جهت گيری استراتژيك غرب در مورد ايران پرده برداشته است. در مقاله شانون، از منظر ديپلمات های آمريكایی و اروپایی، استراتژی جديد! غرب بيان شده است: استراتژی قورباغه. 🔹 استراتژی قورباغه، يكی از استراتژی های كلاسيك است كه در ادامه روند بازی استراتژی ها، به عنوان آخرين دكترين غرب عليه جمهوري اسلامی ايران اتخاذ شده است. اتخاذ استراتژی قورباغه، در شرایطی است كه از زمان مطرح ساختن محور شرارت از سوی بوش رئيس جمهور آمريكا در زمستان ۱۳۸۰ تاكنون، سه دكترين آمريكایی - هويج و چماق (Carrot and Stick) ، پليس خوب پليس بد (Good Cop Bad Cop) ، مكانيسم ماشه (Trigger Mechanism) - و يك دكترين ایرانی - جربزه مرغ (Chicken Strategy) - بازی استراتژی ها در صحنه كشمكش غرب بر سر پرونده هسته ای با ايران را رقم زده اند و اكنون پس از ناكارآمدی و شكست دكترين های قبلي، غرب رويكرد متفاوتی را با يك استراتژی كلاسيك آغاز نموده است. ❓استراتژی قورباغه چيست؟ 🔹 فرانسوی ها، در الگوی غذایی خود، برای طبخ قورباغه، روش متفاوتی دارند: آنها قورباغه را كباب نمی كنند، بلكه آن را در ديگ مملو از آب سرد قرار داده، و آن ديگ را روی آتش قرار می دهند. قورباغه، موجودی دوزيست و خونسرد است، و بدن آن روشی متفاوت برای گرم كردن خود ندارد. اين موجود، اگر يكباره به درون ديگ پر از آب جوش پرتاب شود، متوجه گرما شده و واكنش نشان مي دهد. اما زمانی كه درون ديگ آب سرد قرار داده می شود و آب درون ديگ به مرور به نقطه جوش می رسد؛ او خیلی دير متوجه اين تغيير دمای اطراف خود شده و بدين ترتيب زنده زنده، آب پز می شود. 🔹 دليل اين مسأله اين است كه قورباغه فاقد «حساسه»های لازم به هنگام دريافت تغييرات دمایی اطراف، مبتنی بر خط قرمز بقاء خود می باشد: در واقع ساختار بدن قورباغه بگونه ای است كه نمی تواند خط قرمز دمایی بقاء خود را تنظيم نمايد. بدن آن، آرام آرام خود را با تغييرات مثبت - گرمایی - دمای اطراف خود بگونه اي منطبق می كند كه دمای درون و بيرون هماهنگ گردد؛ اما برای اين انطباق، خط قرمز و آستانه تحمل ندارد: منفعلانه، مدام به اين انطباق دمای درون بدن خود با بيرون ادامه می دهد، تا اينكه زنده زنده، با تسليم خود به اين روند «انطباق» بپزد. 🔹 به نوشته شانون، ديپلمات های آمريكا - انگليس - فرانسه و آلمان، برای تحقق استراتژی قورباغه، سه گام اوّل را مشخص نموده اند: ۱. وارد آوردن فشار به ايران، برای اينكه به فعاليت های اتمی خود به صورت داوطلبانه خاتمه دهد. ۲. در صورت مصالحه ناپذیری ايران، پس از ۲ تا ۳ ماه، اين كشورها بايد يك پيشنهاد قوی به شورای امنيت ارائه كنند. ۳. و در گام سوم، گفتگو برای دريافت مجوز بلوكه حساب های دولت ايران، و سپس زمينه سازی برای مراحل بعدی. در اين ميان، «رايس» ، مأمور شده است كه روسيه و چين را برای استراتژی قورباغه هماهنگ و همراه سازد. با وجود اينكه شانون در معرفی و تبيين محورهای استراتژی قورباغه، آن را از سوی ديپلماتهای غربی، استراتژی نوين می خواند، اما استراتژی قورباغه از عصر بوش پدر در مورد ايران دنبال مي شود. پس از بوش پدر، با روي كار آمدن دموكرات ها، «بيل كلينتون» دكترين مهار دوجانبه ايران و عراق را در دستور كار خود قرار داد، كه گام نخستين استراتژی قورباغه محسوب می شد. در سال ۱۳۷۶ «ال گور» معاون اول بيل كلينتون، در يك جلسه داخلي در پاسخ به پرسش چیستی طرح نهایی مشترك دموكرات ها و جمهوری خواهان در آمريكا عليه ايران، اذعان نمود: ايران را اسكوئيز (Squeez) می كنيم: ايران را چنان در آغوش می فشاريم تا از فرط محبّت نابود گردد. البتّه اينگونه نشد. ايران آن را خنثی نمود و تاكنون غرب تنها به «محاصره» نظامی - اقتصادی دست يافته است و محاصره با در آغوش گرفتن دو مقوله متفاوت است. متن کامل: images.hamshahrionline.ir/hamnews/1384/841113/world/siasatw.htm @Hasanabbasi_students