eitaa logo
روزنه
6.4هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
264 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
17.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️سخنرانی عبرت آموز آیت‌الله پس از پذیرش ۵۹۸ در مرداد۶۷ با موضوع از (علیه السلام) 🔹اگر مثل یاران امام حسن علیه السلام باشیم، معاذالله صلح ما، صلح با امویان خواهد بود! روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
💠 ابعاد شخصیّتی آیت‌الله حاج‌آقا (ره) از زبان رهبر معظّم انقلاب 📅 یکم آبان؛ سالروز شهادت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی (ره) در سال ۱۳۵۶ 🎙 گزیده‌ای از بیانات معظّم‌له در دیدار دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت 💢 ..... وقتی ایشان قم بود و ما هم قم بودیم، کاملاً از نزدیک من ایشان را می‌شناختم... 1⃣ اوّلاً ایشان از لحاظ ذهن و استعداد علمی، جزو افراد کم‌نظیر بود؛ یعنی ایشان واقعاً [دارای] یک استعداد برتر و یک ذهن وقّاد بود. ایشان درس هم خوب خوانده بود؛ با اینکه حالا ایشان اهل گعده و مانند اینها هم بود -حالا ما که نمیدیدیم، [ولی] میگفتند ایشان در صحن، گاهی‌اوقات تا دو ساعت از شب آنجا گعده [داشت]- لکن بعد که میرفت منزل و مشغول مطالعه میشد، از همه‌ی آن‌کسانی‌که اَقرانش بودند، ایشان جلوتر بود؛ از همه‌شان، هم فاضل‌تر بود، هم فهیم‌تر بود. بنابراین از لحاظ علمی و از لحاظ ذهنی، یک‌چنین آدم برجسته‌ای بود. 2⃣ از لحاظ جرئت علمی هم همین‌جور بود؛ یعنی آدم با جرئتی بود. من یادم نمیرود اشکالات ایشان را سرِ درس امام [....] لحاظ علمی، هم بااستعداد است، هم کارکرده است، هم با‌جرئت علمی است. از لحاظ عملی، آقای حاج‌آقا مصطفیٰ یک انسان انصافاً ممتازی بود. 3⃣ از لحاظ سادگی وضع زندگی، به‌معنای واقعی کلمه مرحوم حاج‌آقا مصطفیٰ، زاهد بود؛ از لحاظ لباس، از لحاظ رفتار، از لحاظ خوراک، از لحاظ رسیدگی به خانواده؛ واقعاً آدمِ مُعرِض از دنیا و زاهدی بود؛ این اواخری که ما دیده بودیم؛ آن دوره‌ی نجف را من خیلی اطّلاع زیادی ندارم. تا دوره‌ی قبل از مبارزات، ایشان گرایش سلوکی خوبی هم پیدا کرده بود؛ یک توجّهاتی داشت، اهل ذکر و حضور و این حرفها بود. 4⃣ جنبه‌ی دیگر حاج‌آقا مصطفیٰ، شجاعت او بود؛ یعنی واقعاً اینکه امام فرمودند که امید آینده‌ی اسلام بود، این به‌خاطر جامعیّت این آدم بود؛ هم از لحاظ علمی، هم از لحاظ تهذیب نفْس و مراقبت از نفْس، و هم از لحاظ شجاعت -یک مرجعی که بخواهد مرجع امور مردم قرار بگیرد، باید شجاعت داشته باشد؛ باید بتواند مسائل جامعه را بفهمد؛ و آنجایی که لازم است اقدام کند، اقدام کند- انصافاً آقای حاج‌آقا مصطفیٰ (رضوان اﷲ تعالی علیه) این‌جور بود؛ به‌هرحال، شخصیّت برجسته‌ای بود. 5⃣ ایشان پسر کسی مثل امام خمینی [بود] -خب ایشان در قم معروف بودند؛ چه قبل از مرجعیّت، چه زمان مرجعیّت- [امّا] یک‌ذرّه نشانه‌های در حاج‌آقا مصطفیٰ نبود. امام در ایّام فاطمیّه چند روز یک روضه‌ای داشتند؛ حتّی در منزل امام و روضه‌ی امام [هم] انسان، حاج‌آقا مصطفیٰ را نمیدید که بیاید خودش را بچسباند به امام؛ بااینکه عاشق امام بود، واقعاً از آن پسرهایی بود که عاشق پدرش بود یعنی واقعاً عشق می‌ورزید به امام- امّا دُوروبَر امام به‌صورت آقازادگی و مانند اینها، مطلقاً ایشان حرکتی نمیکرد. 6⃣ بعد که در سال ۴۱ مبارزات شروع شد، عصرها و سرشب، منزل امام رفت‌وآمد فراوانی میشد و ما همیشه و هر روز میدیدیم حاج‌آقا مصطفیٰ دَم در نشسته؛ این آدمی که کمتر آنجاها دیده میشد، از وقتی مبارزه شروع شد از سال ۴۱ در قضیّه‌ی انجمنها، مرحوم حاج‌آقا مصطفیٰ هر روز آنجا حضور پیدا میکرد و می‌نشست؛ یعنی مَنِش، مَنِش مبارزاتی بود. @qom_khamenei_ir
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬فیلم|| تحریف صلح امام حسن(ع) توسط روحانی، مقدمه بازگرداندن به ایران و تحمیل برجام های جدید بود! 🔹سلام بر حزب اللهی هایی که با موضع‌گیری در مقابل سخنان تحریف آمیز ، نشان دادند در مقابل ایستاده‌اند. ⭕️گزیده سخنان تاریخ نگار انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در وبینار《مجتهد شهید؛ الگوی حوزه انقلابی》 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
💠 آیا پیامبر(ص) صرفا مرشد معنوی است؟ نقدی متفاوت بر سخنان جنجالی جناب آقای حمیدرضا مظاهری سیف واکنش حوزویان/۳۰ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹امروزه براساس سیره عقلا و روشهای علمی معتبر تحقیقات گسترده ای در باب معنویت صورت گرفته است. معنویت پژوهان کوشیده اند برای حل مسائل معنوی بشر نظریاتی را تدوین و ارائه نمایند. نظریات معنوی بر اساس مبانی و اهدافی شکل گرفته و برنامه ها و روشهای کاربردی را سامان داده است. نظام های معنوی ارائه شده بر اساس نیازهای بشری و باهدف حل مسائل بشری مطابق سیرۀ عقلا صورتبندی شده‌اند. 🔸دامنۀ مسائل معنوی بسیار گسترده شده است. مسائل مراقبت معنوی در رابطه با بیماران و در محیط های خدمات درمانی توسعه یافته و روش ها و نظریاتی در این باره پدید آمده است.در حوزه مدیریت و افزایش بهره وری در سازمان کارآمدی معنویت اثبات شده و در این رابطه نیز نظریه های کاربردی ارائه شده و برنامه هایی اجرا می شود. برای حل برخی از آسیب های روانی، معنویت به عنوان راه حل شناخته شده و نظریه ها و نظام های معنوی در رابطه با سلامت روان به کار می رود.معنویت در بین علوم انسانی جایگاهی برجسته دارد و روز به روز در نظر عقلا بر اهمیت آن افزوده می‌شود. 🔹نظریات علمی درباب معنویت مطابق سیره عقلا در جهان تدوین و ارائه می شود. نظریات علمی معنویت همچون سایر علوم انسانی مبتنی بر سکولاریسم و لیبرالیسم است.پژوهشگران و عقلا در حوزه مطالعات معنوی می کوشند تا راهی جدا از ادیان را طی کنند و با ابتنا به سیره عقلا و بدون قرار گرفتن در چارچوب دینی راه حل های عقلایی برای پاسخ به مسائل و نیازهای معنوی بشر ارائه دهند.هم از این رو با تحقیقات گسترده ایده هایی را مطرح می کنند،شواهد تجربی برای آن ارائه می دهند و یافته های خود را از طریق نقد و بررسی و تحقیقات بیشتر تکمیل می کنند. 🔸حالا سخن بر سر این است که آیا پیامبر اسلام(ص) دانش مطالعات معنوی آورده یا فقط یک بوده است؟ آیا اسلام نظریه ای در حوزه مطالعات معنوی دارد؟ آیا می توانیم از اسلام نظام معنویت به دست آوریم و به طور نظام مند مسائل معنوی بشر را بر اساس تعالیم اسلام حل کنیم؟ آیا آورده های معنوی پیامبر اکرم می‌تواند با روندهای عقلایی حل مسائل معنوی بشر در دنیای امروز رویارو شود و در مقابل آنها نظریه ای کارآمد ارائه دهد؟ آیا مسلمانان برای حل مسائل معنوی باید به فکر کشف نظام معنوی اسلام و نوسازی زندگی بشر بر اساس آن باشند؟ یا اینکه تسلیم نظام های عقلایی موجود شوند و همان را بگیرند و پخته کنند و توسعه دهند؟ 🔹عقلا همیشه نیازهای معنوی خود را در رابطه با خدایان شان تأمین می کردند، از خداشان کمک می خواستند، با او راز و نیاز می کردند، در برابر او خضوع و خشوع می کردند، به او عشق می ورزیدند، برکت و روزی و سلامت و نیرو از او می خواستند.پیامبر قطعا در این امور معنوی احکام انشائی خاصی ندارد و اگر هم به دعا و خشوع و توکل و تسلیم و شکر خدا توصیه کرده، این همه ارشادی بوده است. 🔸کمونیسم خدا و معنویت را قبول ندارد. لیبرالیسم اما خدا و معنویت را قبول دارد و بشر را در برقراری رابطه با خدا از هر قیدی آزاد می داند.براساس اصول لیبرالیسم که نظریات عقلایی معنوی بر آن استوار است،هر کس باید به بهترین شیوه ای که دوست دارد و به آرامش می رسد با خدا ارتباطی قلبی و معنوی داشته باشد.مسلم است که اسلام اصل خدا باوری و رابطۀ قلبی با خدا را تأیید می کند و از این جهت با لیبرالیسم معنوی هماهنگ است اما آیا یک عالم دینی می تواند بگوید که اسلام دانش معنویت،نظام معنوی، یا نظریه ای درباب حل مسائل معنوی بشر ندارد؟ آیا یک عالم دینی با این بهانه که پیامبر یک مرشد معنوی بود نه یک نظریه پرداز معنوی می تواند خود و جامعه اش را به هماهنگی با معنویت عقلایی مبتنی بر لیبرالیسم فرابخواند؟ 🔹علوم اخلاقی هم نظیر معنویت مجموعه ای از دانش های توسعه یافته و گسترده است.از منظر جناب بروجردی نمیتوان گفت که پیامبر علم اخلاق یا نظام اخلاقی ارائه داده است. پیامبر یک مرشد معنوی و اخلاقی بوده و نمی‌توانیم از اسلام برای اخلاق پزشکی، اخلاق کسب و کار، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، معرفت شناسی اخلاق و سایر علوم اخلاقی نظریه یا دانشی از اسلام استنباط کنیم.بدون شک توصیۀ پیامبر اسلام بر دروغ نگفتن، خیانت نکردن،ظلم نکردن،عدالت ورزیدن، راستگویی، مهربانی و... مبتنی بر پسند و ناپسندهایی است که عقلا آن را می فهمند و فرمایشات پیامبر در امور اخلاقی ارشادی بوده است و ایشان در اخلاق بیست حکم تأسیسی نداشته اند. پس در اخلاق هم خود را به و نظریات رایج جهانی بسپاریم. 🔸آیا اسلام فقط همین قشر ظاهری و نماز و روزه ای است که شما در اسلام احکام تأسیسی برای آن سراغ دارید؟ @rozaneebefarda
لغو دسته عزاداری روز شهادت امام عسکری علیه السلام به دلیل شیوع @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸در آستانه شهادت جانسوز حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام که بنا به رسم هر ساله، پرسشهایی پیرامون دسته عزاداری آیت‌الله العظمی وحید خراسانی، ایجاد شد که نظر به عدم موافقت مسئولان بهداشتی با این مراسم(حتی با مراعات پروتکل ها)، معظم‌له به‌رغم تمایل به انجام این مراسم، امسال به جهت رعایت حال عموم شیعیان حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام دسته عزاداری نخواهند داشت. @rozaneebefarda
نامه ۱۹۴ دفتر بسیج دانشجویی به جهت پیشگیری از تحریف تاریخ اسلام توسط @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ⭕️متن این نامه به شرح زیر است: بسمه تعالی محضر مراجع عالیقدر جهان اسلام، حضرات آیات مکارم شیرازی، علوی گرگانی، نوری همدانی، سبحانی و جوادی آملی(ادام الله ظلهم) سلام علیکم؛ انقلاب اسلامی و حاکمیت دین در جامعه اسلامی ، از نعمات و فرصت های بزرگ تاریخی است که به رهبری امام عظیم الشان و همراهی و مجاهدت علمای اسلام برای ملت ایران رقم خورد و یک الگوی نو و بدیع از نظام دینی و مردم سالار را به دنیا عرضه کرد . امروز نظام اسلامی با وجود همه ی دشمنی ها و کینه توزی های استکبار جهانی، توانسته است عزتمند و مقتدر به راه خود ادامه داده و به موفقیت های بسیاری دست یابد. در این میان اما برخی سستی‌ها و فرسودگی‌ها، جریاناتی فکری و فرهنگی را ایجاد کرده است که در نظام جمهوری اسلامی جایگاه و مسئولیت دارند اما در قامت اپوزیسیون ظاهر شده و علیه نظام فعالیت هایی را انجام می دهند. این مواضع و تحلیل های حساسیت برانگیز، فرصتی بی‌نظیر برای جریانات فوق ایجاد می کند تا بتوانند با فعالیت رسانه ای مسموم و عملیات روانی دوقطبی های کاذب در کشور ایجاد کنند. احتراما ً همانطور که مستحضرید جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر حسن روحانی در ایام نزدیک به شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(علیه السلام)، در جلسه هیئت دولت بار دیگر فرصت را مغتنم شمردند و با اجتهادی عجیب از موضوع صلح امام حسن(علیه السلام) مصادره به مطلوب کردند تا عملکرد ضعیف دولت خود در هفت سال گذشته را تطهیر نمایند. هفت سال و نیم از عمر دولت تدبیر و امید می گذرد و در این مدت آنچه که نمایان بود همین بازی جنگ و صلح بوده است که نه تنها مشکلات کشور را حل نکرد، بلکه کشور را در منفعلانه ترین حالت ممکن قرار داد تا دشمنان قسم خورده اسلام به نام دیپلماسی و مذاکره، امت اسلامی را در جنگ اقتصادی و فرهنگی تمام عیار، مورد هجمه ‌همه جانبه قرار دهند. حقیقتی که امروز بر کشور حاکم شده است تورم بیش از حد، گرانی، ناامنی اجتماعی و فرهنگی و نیز ناامیدی جوانان از آینده، افسارگسیختگی بازار و رانت و فساد آقایان است که سرمایه های کشور را تا جایی که توانسته اند به تاراج برده اند و آنچه را نمی ‌ توانند به تاراج ببرند، با دل بستن به غرب و کدخدامحوری در حلقوم غرب ریخته اند. شوربختانه این اظهارات مسبوق به سابقه بوده است و گاهی امام زمان را از تریبون رسمی دولت مورد هجمه قرار می ‌ دهند و گاهی پیامبر عظیم الشأن اسلام را قابل نقد می‌دانند و هر گاه نیاز به خود باختگی در برابر غرب دارند با « صلح جهانی » خواندن افعال خود، از مظلومیت امام غریبمان، امام حسن سوء استفاده می‌کنند و تمامیت رسانه ای خود را برای آمادگی و فریب مردم بکار می ‌ گیرند. امروز این روند غلط اگر متوقف نشود امام جامعه را در شرایطی قرار می ‌دهند که دوباره جام زهر را مقابل دیدگان امت ، به رهبر امت بنوشانند ، کما اینکه در قضیه ی برجام نیز چنین رقم زده شد و با ایجاد خطای راهبردی در اذهان مردم کشور را به لبه ی پرتگاه رساندند. متاسفانه آنچه که در دولت مستقر، مشاهده می ‌شود و و  برای از_پیش_باخته_مذاکره با بدعهدان است و ظاهرا ً دولتمردان انگیزه ای برای حل مشکلات مردم با توجه به ظرفیت های گسترده درون کشور ندارند. ما دانشجویان از محضر شما عالم و مرجع جلیل القدر استدعا داریم که جریانات زمان (علیه السلام)، ادله، لوازم و شرایط ایشان را تبیین کرده و حقایق را برای مردم و به خصوص جوانان روشن کنید؛ همچنین راه را برای عده‌ای که سعی در مصادره به مطلوب کردن تاریخ دارند، ببندید. همچنین به صراحت اعلام می‌داریم که ما نیز با دفاع از تاریخ سراسر شکوه اسلام اجازه نخواهیم داد شیفتگان غرب، ذلت را به امت اسلامی تحمیل کنند و بعنوان سربازانی همیشه در میدان و پا رکاب امام جامعه و مراجع عظام تقلید، عالمان دین و راهبران جامعه اسلامی نخواهیم گذاشت که اشراف از درون کاخ های معاویه گون خود ، نظام اسلامی را در برابر سلطه گران ضعیف و زبون نشان دهند و مقدمات تسلیم آن را فراهم آورند. در واقع تمام عرائض ما را امام خمینی سال ‌ ها پیش بهتر از همه بیان کرده اند که: ای سران اسلام ، به داد اسلام برسید ای علمای نجف ، به داد اسلام برسید ای علمای قم، به داد اسلام برسید. در پایان نیز بر خود لازم میداریم تا بخشی از وصیت نامه ی سردار سرافراز اسلام، سپهبد حاج  را خدمتتان ارسال نماییم که خطاب به شما مراجع عزیز اسلام بود. @rozaneebefarda
روزنه
💥عملکرد حوزه قم در سنگر مبارزه با شبهات و شایعات کرونائی #اختصاصی #پرونده_ویژه روزنه/ ویرایش نخست(
و ⭕️ روزنه با موضوع《عملکرد حوزه قم در سنگر مبارزه با شبهات و شایعات کرونایی》تا کنون بیست هزار و پانصد بار فقط در پیام رسان ایتا دیده شده است. این اتفاق نشانه اقبال و اعتماد مخاطبان فرهیخته روزنه به مطالب تولیدی است. 🔻گفتنی است، این گزارش تنها شامل فعالیتهای حوزویان ارجمند تا نیمه نخست خردادماه است و از آن زمان تا کنون با حجم فراوانی از فعالیت ها در این باب مواجه بوده ایم. از این رو، ویرایش دوم آن در فرصت های آتی تقدیم خواهد شد. انشالله. 🔹متن کامل این پرونده ویژه را اینجا بخوانید. @rozaneebefarda
پاسخ مدیر حوزه علمیه به اظهارات تحریف آمیز حسن روحانی و محقق داماد پیرامون (ع) مشروعیت زعامت با رای مردم شکل نمی گیرد/ تفسیر سیره با انگیزه های سیاسی موجب بی مهری به اهل بیت(ع) است. @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹معرفت زمانی ناب و خالص می شود و حق معرفت را می توانیم ادا کنیم که مؤلفه های معرفت پیامبر و اهل بیت(ع) یعنی مقام علم، مقام عصمت و مقام ولایت ائمه(ع) را بشناسیم. علم ائمه(ع) و پیامبر(ص) علمی مستقیم به عالم غیب است و از طریق ابزارهای طبیعی به دست نمی آید و این علم بی نهایت است. مقام عصمت و طهارت از اختیار پیامبر و اهل بیت(ع) ناشی می شود، ما قائل به عصمت فراطبیعی نیستیم بلکه این بزرگواران با اختیار خود به مقامی رسیدند که گرد گناه و خطا بر دامن آن ها نمی نشیند. 🔹 این چهره های نورانی دارای ولایت تکوینی و تشریعی هستند یعنی توانایی قدرت و تصرف در عالم دارند و این به معنای در برابر خدا و منهای خدا نیست بلکه دانایی و توانایی آن ها در پرتو نور الهی بوده و توسل و شفاعت با منطق عقلی و قرآنی قابل حل است، البته این تصرف بر حسب مصالح گاهی نشان داده می شود. هم یعنی و برای این بزرگواران است، و امامت با شکل نمی گیرد البته پیاده کردن آن شرایطی نیاز دارد اما حق زعامت و هدایت جامعه از آن کسانی است که دارای دانایی، پاکی و طهارت و توانایی در سلسه عالم خلقت هستند. ⭕️ گاهی گفته می شود امام حسن(ع) ولایت است، ما معتقدیم زعامت و هدایت از آن ائمه(ع) است که در صورت همراهی مردم تحقق پیدا می کند. 🔹 اگر ما معتقد به این ویژگی های مذکور برای اهل بیت(ع) باشیم که مستند به براهین محکم قرآنی و روایی است، حق امامت و زعامت برای این بزرگواران بوده و اگر جایی به صلحی دست زدند قطعا بر می گردد به این که جامعه خطا کرده و همراهی لازم صورت نگرفته است، حق امامت و زعامت اهل بیت(ع) تابعی از رأی و انتخاب مردم نیست و همراهی مردم وظیفه ای است که باید انجام دهند. 🔹نباید در گفت‌وهای سیاسی حقایق ناب دینی که مستند به ادله روشن است را مورد کم لطفی و کم مهری قرار دهیم، است که این مقامات را به دلایل و مورد بی توجهی قرار دهیم و سخنان ناصواب و چند پهلو بیان شود. @rozaneebefarda
این ده سال، چون سه ده سال دگر! روایتی متفاوت از کارنامه حوزه در عمل به مطالبات رهبری سفر تاریخی رهبر به قم؛ رهیافتها و پیامدها/۵ اختصاصی|| مرتضی محسنی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه ۱ از ۳] 🔹ده سال است از سفر تاریخی مقام معظم رهبری به قم می گذرد. سفری که بازخوانی و بررسی دست آورد های آن تکلیفی مهم و اساسی بر دوش هر آن کسی است که نسبت به اسلام و انقلاب علاقه مند است چراکه اساساً سفرهای استانی امام امت غیر از سفرهای استانی یک مقام سیاسی است بویژه سفر به شهر مقدس قم که خواستگاه انقلاب اسلامی و حوزه ی علمیه به ویژه در آن مقطع حساس تاریخی که قطعا دارای پیام و اهدافی است که اتفاقا در بیانات و مطالبات ایشان در این سفر بدان تصریح شده است. اکنون که در دهمین سالگرد این سفر هستیم فرصت بسیار خوبی است برای بازخوانی این بیانات و مطالبات است چراکه اولاً ده سال زمان خوبی است برای آزمودن مسئولین و متولیان و مخاطبان این مطالبات چراکه اگر کسی می خواست ولو برنامه ی بلند مدتی داشته باشد اکنون هنگامه ای آن است که خروجی هایش کم کم رُخ نمایاند و ثانیاً آنان که در زمان شنیدن این دغدغه ها مخاطب اصلی نبودند و تنها آرزوی آن را داشتند که اگر فضا دست ما بود در تحقق این مطالبات چه میکردیم و چه الان هرکدام در شرایط و سنینی هستند که مخاطبان آن دغدغه ها به شمار می روند. 🔻اما بعد؛ با بررسی مجموع دیدارها و بیاناتی که حضرتشان در طول سفر به قم ایراد فرموده اند – حتی آن دیدارهایی که با مخاطب حوزوی نیست- اینگونه به نظر می رسد که این مطالبات را می توان با دو دیدگاه مورد بررسی قرار داد: 🔹دیدگاه اول، نگاه به مطالباتی است که ناظر به مسائل عمومی حوزه‌ است همچون مسائل علم، تربیت علمی، تحقیق، اخلاق، مسائل مدیریتی، مسائل سازمانی در حوزه‌ی قم، بحث کتاب‌های درسی، بحث چگونگی درس‌خواندن و مانند این ها 🔹و دیدگاه دوم، مطالبات و اندیشه هایی است که هدف آن هویت بخشی و جهت دهی حوزه و روحانیت در نسبت با انقلاب اسلامی است یعنی همان حقیقتی که تمام فعالیت ها، راهبردها و رویکرد ها را بی آنکه متعلق آن تفاوتی داشته باشد را پی گیری مکند به گونه ای که حتی آن روح و هویت اصلی ای که در پس مطالبات دسته اول(مطالبات ناظر به مسائل عمومی) را شامل می گردد و ما از آن تعبیر به «حوزه انقلابی» می نماییم. ⭕️اگر بخواهیم میان این دو دیدگاه مقایسه کنیم، دیدگاه دوم اگر از دیدگاه اول مهم‌تر نباشد، به همان اندازه وزانت و اهمیت دارد چراکه انقلاب و حرکت جهت دار به سمت حاکمیت و اقامه دین آن چیزی است که محور همه ی آن مسائل دیدگاه اول است و آن‌ها را جهت و هویت می‌ دهد و اساسا ریشه تمامی ناکامی ها در تحقق مطالبات دسته اول را باید در نسبت گیری حوزه و روحانیت به ویژه بزرگان و سیاستگذاران آن با مطالبات دسته دوم جست و جو کرد حقیققتی که همیشه علی رغم اهمیت و اثر گذاری در پس دعواها و اختلافات ظاهری و بعضا کم اهمیت و یا حتی دست آوردها و موفقیت هایی که در مسائل عمومی محقق شده اند مغفول و مخفی مانده است و یا اینطور اراده شده است که اینگونه به نظر برسد. 🔹تمام هویت نظام اسلامی و آنچه او را در میان نظامات سیاسی موجود در عالم متمایز می نماید به قید اسلامی آن است یعنی اگر در ایران انقلاب می شد، نظام سیاسی تغییر می یافت حتی اگر مذهبی ها به عنوان حاکمان و متولیان امور حکومت قرار می گرفتند اما مقید نبودند که اسلام را مبنا و حاکم بر نظام سیاسی قراردهند و تکلیف خود را تحقق احکام اسلامی قرار نمی دادند آنگاه تفاوتی هم در ماهیت و هویت با سایر نظامات سیاسی دنیا نداشتند. از سویی دیگر، تمام هویت حوزه و روحانیت نیز به اسلام است و ایشان منهای اسلام نه از خود چیزی دارند و نه مشروعیتی پیدا می کنند لذا اسلام آن نقطه ی اشتراکی است که هر دوی این حقایق یعنی نظام اسلامی و حوزه و روحانیت را به یکدیگر پیوند و سرنوشت آن ها را از یکدیگر ناگسستنی می نماید به گونه ای که کیفیت و چگونگی وجود هر دوی این حقایق تأثیر مستقیم و غیر قابل پیشگیری ای بر دیگری دارد. ⭕️اما آنچه مسئله اساسی و مغفول مانده است آن حقیقتی است که به نظر می رسد رهبر معظم انقلاب نه تنها در این سفر به قم مقدسه بلکه در تمام طور زعامت و ولایت خود و حتی پیش از آن از هنگامه ی آغاز مبارزات در پی آن بوده اند و آن عبارت است از چیستی این «اسلام» و تعهداتی که از دل تعریف آن بر می خیزد. @rozaneebefarda ادامه👇
این ده سال، چون سه ده سال دگر! روایتی متفاوت از کارنامه حوزه در عمل به مطالبات رهبری [صفحه ۲ از ۳] 🔹اسلام به عنوان یک دین و مکتب واحد از اجزاء و اصول و فروع مختلفی در لایه های بنیادین ، ارزشی و عملی تشکیل شده است که از پیوند و ارتباط این اجزاء با یک دیگر در هر بعدی یک نظام شکل می گیرد و از پیوند و ارتباط این نظام ها به یکدیگر یک منظومه و روح واحد شکل میگیرد بنابراین این جزء پذیر بودن و قوام یافتن از نظام ها و ارکان مختلف به معنای گسست و عدم تأثیر و تأثر هر یک از این اجزاء مبانی بر یکدیگر نیست بلکه اساساً آن هنگام اسلام می تواند ادعای خاتمیت و کاملیت داشته باشد که همه ی اجزای آن انسان را در همه ی شئون زندگی دنیوی و اخروی به سمت هدف واحدی که برایش آفریده شده است رهنمون سازد و هر جزء جزء دیگر را ثابت و عمل به آن سبب تقویت در هر جزء دیگر شود و الا «لَوْ كانَ‏ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا»(انبياء،22) 🔹بدیهی است هرگونه تغییر در این گزاره ها، نظام ها و منظومه سبب تغییر در کل ساختار، تأثیر و تأثر اجزا و در آخر آنچه که به عنوان خروجی و اسلام نهایی معرفی می شود خواهد شد. هرچه این تغییرات(اعم از حذف یا تحریف) بیشتر باشد فاصله این اسلام با اسلام ناب نبی مکرم و اهل بیت طاهرینش بیشتر است و هرچه در همه ابعاد نزدیک تر باشد این اسلام چون اسلام اولی ناب تر و اصیل تر است. بهترین شاهد برای درک درست این مهم رجوع به حوادث صدر اسلام است، آنجا که پس از رحلت نبی مکرم خواص و داعیان دین تنها یک گزاره، یک جزء و شاید یک اسم را تغییر دادند اما خروجی آن اسلامی شد که پوستینی واژگون بود بر تن امت اسلام. با مشاهده تاریخ اسلام به خوبی روشن می شود، حذف یک گزاره و تحریف یک بخش چه بلایی را بر سر امت اسلامی آورد که حوادث دهشتناک و ویران کننده، سراسر تاریخ آن را فراگرفته است. 🔹اسلامی که آمده بود انسان را به کمال دنیوی و اخروی برساند تبدیل به ابزاری در دست حاکمان و زورگویان شده بود تا امت اسلامی را نسل اندر نسل در بند هوس ها و مطامع دنیوی خود بکشاند هرچه فاصله از مبدأ اسلام بیشر می شد و زمان بیشتری سپری می گشت فاصله از بیشتر می شد و بر عمق این افزوده می گردید و به خوبی این حقیقت را ثابت می کرد که آن تغییر اولیه در یک بخش از اسلام به چه هرج و مرج اسفناکی تبدیل شده است تا سر حد آنکه با پیدایش یک نحله فکری ویا یک قدرت سیاسی می شد انتظار این مطلب را داشت که اسلامی هم متناسب آن تولید گردد. 🔹اسلام با تفسیر سلطانى، اسلام سرمايه دارى، اسلام مستكبرين، اسلام مرفهين بی درد، اسلام منافقين، اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان، اسلام رحمانی، اسلام تشريفاتى، اسلام بی تفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زياده‏ خواهى، اسلام بی تفاوت در مقابل دست‏ اندازى به حقوق مظلومان، اسلام كمك به زورگويان و اقويا، اسلامى كه با همه‏ ى اين‏ها می سازد و البته دیگران هم با آن‌ها می سازند؛ این ها تنها نمونه هایی هستند از اسلام هایی که در طول زمان به دست علل و عوامل مختلف ساخته و پرداخته شده اند. 🔹 در حقیقت دین الهی که به عنوان یک و کامل آمده بود تا رهنمودی باشد برای حیات طیبه، به یک فهرست انتخابی تبدیل شده بود که هر کس و یا هر جریان فکری ای متناسب با روحیات، محیط تربیتی، مکتب فکری و یا وابستگی سیاسی و یا اقتصادی، گزینه هایی را انتخاب و گزینه هایی را حذف نماید، هرچند آن را که هم انتخاب می کرد و نگاه می داشت معلوم نبود تا چه حد با آن اسلام ناب فاصله دارد. البته همین اسلام حداقلی هم در دوران پیدایش دولت های استعماری در قرون اخیر، همچنان غیر قابل تحمل بود به حدی که دويست سال است دستگاه‏هاى استعمارى سعى كرده اند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. يكى از نخست‏ وزيرهاى انگليس در جمع سياستمداران استعمارى دنيا اعلام كرده بود كه ما بايد اسلام را در كشورهاى اسلامى منزوى كنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه‏ى اول از صحنه‏ى زندگى، و در درجه‏ى دوم از ذهن و عمل فردى انسانها خارج شود؛ چون می دانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استكبارى است. 🔹این روند اسفناک ادامه داشت تا آنکه امام‏ ما اسلام را دوباره زنده‏ كرد و به ذهن و عمل انسانها و همچنین صحنه‏ى سياسى جهان برگرداند. اولين كار بزرگ او، احياى اسلام‏ بود. امام ما براى حيات دوباره‏ى اسلام، درست همان راهى را پيمود كه رسول معظم(صلّى الله عليه و آله و سلّم) پيموده بود؛ يعنى راه . در انقلاب، اصل بر حركت است؛ حركتى هدف‏دار، سنجيده، پيوسته، خستگى‏ناپذير و سرشار از ايمان و اخلاص. @rozaneebefarda ادامه👇
این ده سال، چون سه ده سال دگر! روایتی متفاوت از کارنامه حوزه در عمل به مطالبات رهبری [صفحه ۳ از ۳] 🔹در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبيين اكتفا نمی شود؛ بلكه پيمودن و سنگر به سنگر پيش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار می گيرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همين حركت در می آيد و تا رسيدن به هدف يعنى حاكميت بخشيدن به دين خدا و متلاشى ساختن قدرت شيطانى طاغوت ادامه می یابد: «هو الّذي ارسل رسوله بالهدى و دين الحقّ ليظهره على الدّين كلّه و لو كره المشركون». 🔹اسلامی که چنین ویژگی داشته باشد یعنی یک اسلام حداکثری و با آرمان هایی یکسان با همان آرمان های بعت انبیاء در توجه به تمام بشریت در تمام ساحت های زندگی طبیعتا دستگاه دانشی و فکری اش کاملا متفاوت و متغایر با اسلامی است که تنها متوجه جمع محدودی از مومنین در بخش محدودی از زندگی است لذا هویت و تکلیفی هم برای دستگاه فکری اش هم تعیین می کند کاملا یک هویت و تکلیف متفاوت است. بررسی تفاوت این دو اسلام و بتبع دستگاه فکری آن ها جدای از آنکه بسیار در فهم دغدغه امامان انقلاب راهگشاست، خود نیاز به پژوهش های متعدد و البته شاید مجموعه هایی با این هدف باشند لکن در یک بررسی اجمالی به نظر می رسد عمده تفاوت حاصل از این تفاوت در رویکرد و نگاه به اسلام در کیفیت هویت و تکلیف دستگاه فکری برآمده از اسلام ناب(اسلام حداکثری، اسلام انقلابی) در دو بعد تجلی پیدا می کند اولا محتوا، منبع و جهت در این اسلام علی رغم ظاهر متشابه در همه ابعاد کاملا متفاوت با اسلام های دیگر است ثانیا در این نگاه و این نوع از اسلام دستگاه فکری یا همان حوزه و روحانیت به هیچ عنوان یک مجموعه ی صرفا علمی و منقع از اجتماع، مردم و سیاست نیست بلکه اساسا حوزه و روحانیت خود یک حقیقت و یک دستگاه فکری در دل نظام سیاسی اسلام یا همان نظام ولایت است لکن با هویت مستقل و منفک از دستگاه سیاسی یعنی دستگاه فکری –رهبری است که آن شئون و تکالیفی که متوجه به بُعد ولایت فکری و معنوی امام است را بر عهده دارد و در حقیقت از یک سو واسطه ای است میان امام و امت و سویی دیگر واسط ای است میان امام و دستگاه سیاسی. بنابراین به نظر می رسد که خواستگاه تعابیری چون تحول حوزه، حوزه انقلابی، حوزه ی همراه و حامی نظامو مانند این ها را باید در همین نقطه و نظام فکری جست و جو کرد لکن مع الاسف علی رغم وضوح مطلب، به دلیل آنکه همواره اندیشه امامان انقلاب در حوزه و روحانیت و بتبع در تمامی دستگاه های علمی کشور مهجور و متروک مانده است در فهم مراد و مقصد مطالبات امامان انقلاب از حوزه و روحانیت و پیوندشان با انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی نیز به رویی ترین لایه ی بحث که همان کنشگری سیاسی و یا تحولات سحطی است بسنده شده است و از حقیقت «حوزه انقلابی» غفلت شده است لذاست که با تغییر کتابی خوشنود و یا با عدم تغییر آن افسره می شویم. این در حالی است که اگر بر فرض اگر تمام مطالبات رهبری در مسائل عمومی حوزه و روحانیت محقق گردد لکن این روح و جهت کلی همچنان متروک و مغفول باشد در حقیقت ما کاری برای حوزه ی انقلابی و مطلوب امامان انقلاب نکرده ایم. این تأسف آنجا عمیق تر و غم انگیز تر می شود که در فاصله ی این ده سال امام امت چند بار دیگر کوشیدند تا در روح حرکت حوزه و روحانیت بدین سو بدمند؛ دیدار با مجمع نمایندگان، فراخوان رهبر انقلاب برای تکمیل و ارتقای الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت و بیانیه گام دوم،یکی از مهمترین این تلاش ها بودند لکن متأسفانه هر بار با یک سیاست مشابه عملاً این دغدغه و تلاش را منزوی و مهجور ساختند: الف)سلب دغدغه از بدنه حوزه و روحانیت‌با تجمع های غیر واقعی، ایجادکمیسیون‌ها و واحدهای‌ویترینی،راحت‌طلب‌وغیر واقعی با این توجیه که ما متولی هستیم درحالی که در عمل نیستند ب) شعاری کردن دغدغه و آنچنان انبوه، بی‌برنامه و سطحی از آن حرف زدن که نخبگان و بدنه را از آن منزجر و منصرف سازند نتیجه‌ این رفتار تکراری و این عدم توجه به حوزه و روحانیت بویژه حوزه انقلابی می شود همین وضعیتی که گریبان گیر حوزه و روحانیت و در پی آن انقلاب اسلامی شده است. در حوزه غالبا در سطحی ترین حالت ممکن بسنده شده و حرکت پیش‌رونده‌ی انقلاب در تمامی ساحت‌هایی که وابسته به حوزه و روحانیت است، متوقف‌شده و یا با کندی و مانع روبرو گردیده. سنگرهایی که قرار بود به‌واسطه‌ی انقلاب از چنگال غرب و شرق درآید، در دست آنان باقی ماند و آبستن فتنه‌های پس از انقلاب شد. بنابراین اینگونه به نظر می رسد که سوگیری و حرکت حوزه در نسبت با اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی نه تنها در این ده سال بلکه در تمام 40سال گذشته یک چیز بوده و هست و تا این نسبت غلط اصلاح نگردد اگر ده تا ده سال دیگر هم سپری شود، این مطالبات و بیانات بر زمین خواهد ماند همانطور که این ده سال چون سه ده سال دگر همینگونه بوده است. @rozaneebefarda
انکار اقتصاد اسلامی ریشه در اغراض غیرمعرفتی و جهل به موضوع دارد! نقد جدید دکتر حسن سبحانی بر دیدگاه های جنجالی جناب @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔴 از نحوه و چگونگی ورود عمده افراد محترمی که با رویکرد و به می‌پردازند، این واقعیت استنباط می‌شود که ضرورت دارد به جای اینکه توضیح داده شود “اقتصاد اسلامی “ چه هست، اولویت دارد که برای آنان تبیین شود “ اقتصاد اسلامی “ چه نیست! زیرا تا زمانی که منکران، ماهیت آنچه را که منکر آن هستند نشناسند و در نتیجه در انتشار دیدگاه های خودشان، به مواردی اشاره کنند که «اقتصاد اسلامی» نبوده و صرفا پنداشته های آنان از «اقتصاد اسلامی» است، منطقا امکان بحث و نقد عالمانه پیرامون «موضوع» مقدور نمی‌شود به این دلیل که از لوازمات اولیه محاجه علمی، اشتراک بر مفاهیم واحد از موضوع مورد بحث است. 🔹براین اساس، متذکر می‌شود که تحقیقا “اقتصاد اسلامی“ اقتصاد رژیم‌های سیاسی منسوب به اسلام نیست و اینگونه نمی‌باشد که به عنوان مثال چون در ایران نظام سیاسی، اسلامی است، پس اقتصاد جمهوری اسلامی هم همان اقتصاد اسلامی است. ساده ترین دلیل بر این حقیقت آن است که در کشور های متعددی، اقتصاد اسلامی موضوع تحقیق و تدریس و مباحثه است اما اصولا نظام سیاسی آن کشور ها، اسلامی نمی‌باشد. 🔹از سوی دیگر نسبت دادن اقتصاد ایران و وضعیت غم انگیز اقتصادی آن به “اقتصاد اسلامی“و انتساب بانکداری هرگز “غیر ربوی نشده آن“ به بانکداری اسلامی، تحقیقا و صرفا در یک نگرش خوش بینانه به موضوع، حاکی از نشناختن «اقتصاد و مالیه اسلامی» است. 🔹اقتصاد اسلامی و همچنین مباحث مرتبط به مالیه آن، از سالهای قبل از انقلاب اسلامی و البته در مقیاسی به مراتب محدودتر در ایران مطرح بوده و کارکردهای اقتصاد ایران به لحاظ تجربه نتایج رسوای تحمیل سیاست‌های تعدیل بر ساختارهای ناکارآمد آن، هیچ ارتباطی به رونق نسبی امروزین اقتصاد و مالیه اسلامی ندارد و این در حالی است که امکان وارد شدن آسیب های بسیار از ناحیه « اقتصاد ایران» به «اقتصاد اسلامی» همواره مطرح بوده و در عمل هم اتفاق افتاده است. 🔹با این وجود انصاف حکم می کند که ما همه کسانی را که “اقتصاد اسلامی“ را متاثر از نظام سیاسی جمهوری اسلامی می‌شناسند و یا بانکداری مبتنی بر بهره فعلی را به اسلام نسبت می‌دهند از منکران اقتصاد اسلامی نشناسیم زیرا بسیاری از آنها معتقدند اسلام از اتهام بر مبری است. 🔻در عین حال همچنان این ابهام توام با کنجکاوی و کیاست وجود دارد که کارکرد برخی دانایان آشنا به مبانی اقتصاد ایران ، که احتمالا آگاهانه، با تمسک به کاستی های وحشتناک کنونی اقتصاد ایران، از طریق انتساب آن به اقتصاد اسلامی، دستاویزی برای انکار « اقتصاد اسلامی» می‌سازند را باید چگونه تاویل و تفسیر نمود؟! 🔴 بر خلاف تصورات و یا دانسته ها و احتمالا عده‌ای که « اقتصاد اسلامی» را اقتصادی سوسیالیستی می‌نامند، این اقتصاد دارد و به زعم ما، نامیدن یا شبیه سازی اقتصاد اسلامی با اقتصاد سوسیالیستی، اگر معطوف به نباشد، ناشی از توامان هم سوسیالیسم و هم اقتصادیات اسلام است. زیرا در حالی که سوسیالیسم الگوی نهادی خاصی است که تحت آن کنترل تولید و ابزار تولید بر عهده یک قدرت مرکزی است(جوزف شومپیتر) و یا به عبارت دیگر در سوسیالیسم،امور اقتصادی جامعه اصولا به حوزه عمومی و نه به حوزه خصوصی تعلق دارد و به همین جهت هم سوسیالیسم را رب النوع دریاها(پرتئوس) نامیده‌اند که می‌تواند به صور مختلف تغییر شکل بپذیرد،در اقتصادیات اسلام احترام به مالکیت مال مومن مثل احترام به خون مومن است و مردم از آن حیث که در قبال اقدامات خویش مسئول شناخته می شوند برخوردار از اختیار و آزادی می‌باشند، زیرا مسئولیت بدون آزادی از موضوعیتی برخوردار نمی‌باشد. البته نسل برخی از طرفداران اقتصاد آزاد در کنش های این چنینی خویش مسبوق به سابقه هستند آنها پس از استقرار سوسیالیسم در شوروی سابق، هر اندیشه و معرفت اقتصادی جز آنچه خود به آن باور دارند را سوسیالیسم نامیده اند. اصولا برای عده‌ای از آنها فرقی نمی‌کند که آن اندیشه چه باشد. آنها فقط می‌دانند که هر آنچه را که جز «اقتصاد آزاد» باشد نمیخواهند و این در حالی است که بعضا نمی دانند که مفهوما چه می‌خواهند؟ @rozaneebefarda ادامه👇