eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
279 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جرعه‌جرعه
- «من از روز سال ۱۳۵۷ خاطره‌ای در ذهن دارم. قبل از آن‌که این حادثه‌ی خون‌بار در تهران اتّفاق بیفتد، سیاست رژیم ستم‌شاهی به دنبال این بود که مبارزان و به تبع آن، ملت ایران را به و کندرو، و تقسیم کند. این، نکته‌ی خیلی قابل توجّهی است که امروز مثل آیینه‌ای، همه‌ی عبرت‌ها را به ما درس می‌دهد. کسی که روزنامه‌های آن وقت و اظهارات مسئولان رژیم ستم‌شاهی را مطالعه می‌کرد، می‌فهمید که این‌ها می‌خواهند کسانی را که در مقابل آن‌ها هستند و مبارزه می‌کنند، از هم . عدّه‌ای را که طرف‌داران و علاقه‌مندان مخلص بودند و راه امام را علناً اظهار می‌کردند، به عنوان تندرو و افراطی و متعصّب معرفی می‌کردند. در مقابل این‌ها هم، بعضی از کسانی را که علاقه‌مند به مبارزه بودند، ولی خیلی جدّی در آن راه نبودند، یا جدّی بودند، ولی دستگاه آن‌طور خیال می‌کرد این‌ها جدیتی ندارند، به عنوان افرادی که معتدلند و با این‌ها می‌شود مذاکره و صحبت کرد، معرفی می‌کردند. من در آن روز این را کردم. آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود،» «نامه‌ای ... از جیرفت به آقای نوشتم. علّت نوشتن نامه به آقای شریعتمداری، انتشار اظهارات او در روزنامه‌ها بود، که کسانی را خوانده بود. روش آقای شریعتمداری این بود که در اظهارات خود، هم رژیم حاکم و هم مردم را ؛ و البتّه کفّه‌ی سنگین‌تر این اظهارات، مربوط به رضایت خاطر رژیم حاکم می‌شد! زیرا رژیم معنی این اظهارات را می‌فهمید و در قبال آن، موضع قاطعانه می‌گرفت؛ ولی توده‌ی مردم را می‌شد با یک موضع‌گیری متزلزل و سست، داد. عبارت «تندروها» و حسّاس بود؛ زیرا اگر بر سر زبان‌ها می‌افتاد، همه‌ی کسانی که در مسیر انقلاب و پیرو خطّ امام خمینی (اعلی الله مقامه) بودند، تندرو به شمار می‌آمدند و محکوم به تندروی می‌شدند. لذا نامه‌ای به او نوشتم و او را از عواقب بیان چنین اظهاراتی بر حذر داشتم» «و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم این‌ها با این می‌خواهند بر مخلصان و بزرگوار به دست آورند و شما را بدون این‌که خودتان بخواهید، در مقابل آن‌ها قرار دهند.» «به او گفتم: چنین سخنی، به رژیم بهانه می‌دهد تا به کشتار توده‌های مردم انقلابی به‌عنوان «مبارزه با تندروی»، دست بزند؛ و بار این کار بر دوش شما خواهد بود. وقتی نگارش این نامه را به پایان بردم و آن را امضا کردم، پیش از آن‌که نامه را بفرستم، خبر کشتار (هفده شهریور ۱۳۵۷) که در میدان ژاله- میدان شهدای کنونی- رخ داده بود، رسید.» «روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامه‌ها، خبر کشتار هفده‌ی شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطّلع شدیم. من برداشتم در حاشیه‌ی آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است».» «[یعنی] این، سرآغاز تندروها! است.» «آن نامه را به وسیله‌ی مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آن‌ها شروع کردند سخت‌گیری‌ها را علیه مبارزان و راه‌انداختن که نمونه‌اش کشتار هفدهم شهریور بود.» (19/ 06/ 1376؛ بیانات در دیدار جمعی از پرستاران؛ خون دلی که لعل شد، صص 314-۳۱۵.)