eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
279 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
مروری بر غلط‌های تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادی‌نامه» [صفحه 5 از9] 3.2. استناد به خاطره‌ای مخدوش آقای محمد مهاجری در پایان مطلب انجمن حجتیه‌اش خاطره‌ای از مرحوم آیت‌الله خزعلی می‌آورد: «مرحوم از چهره هایی است که به انجمن گرایش داشت اما آن‌گونه که شخصا از او شنیدم هیچ‌وقت عضو انجمن نبود. مع‌هذا مرحوم آقای خزعلی اعتقاد داشت نسبت به انجمن بی انصافی شده. او می گفت اوایل سال 58 با مرحوم شهیدمطهری در باره انجمن صحبت کرده و قرار شده در جلسه ای در حضور امام، در باره آن گفت وگو شود. تصمیم می‌گیرند از امام وقت ملاقات بخواهند اما ترور آقای مطهری این فرصت را سلب می کند.» این سخن آقای مهاجری یک خاطره است اما هر خطش چند غلط دارد: 1. مرحوم آیت‌الله خزعلی شخصیتی تمام انقلابی بود که با مشاهده انحراف فرزندش از وی نیز تبری جست. 2. ایشان برای صحبت با امام نیازی به حضور شخص ثالثی نداشت. 3. ایشان پیش از ترور با امام در خصوص انجمن صحبت کرده بود و مدتی نیز به دستور امام برای ارتباط‌گیری ارشادی و... با اعضای انجمن ارتباط گرفت و پس از انحراف قطعی و غیرقابل بازگشت انجمن همین ارتباط هم قطع شد. 4. ایشان اعتقادی به بی‌انصافی علیه انجمن نداشت بلکه شهید مطهری به مرحوم خزعلی می‌گویند که اعضای انجمن به حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف گرایش شدیدی دارند در نتیجه باید به انقلاب جذب شوند و نباید به طور کامل طرد شوند. اکنون اصل خاطره را نقل می‌کنیم: «جنابعالی برای توجیه حجتیه نزد امام تلاش فراوانی کردید که البته ایشان نپذیرفتند؟ چرا پیگیر این قضیه بودید و چرا امام قبول نکردند؟ بنده نه هیچ وقت حجتیه‌ای بوده‌ام و نه هستم. یک هستم و در این مسیر حتی اگر فرزندم هم خلاف عمل کند، او را خواهم کرد، کما اینکه کردم. در هم بهتر از امام رهبری را سراغ ندارم و لذا با هر کس که با امام مخالف باشد ذره‌ای مماشات نخواهم کرد.در مورد انجمن حجتیه، بین فضلا و علما بحث‌هایی مطرح بود. شهید مطهری معتقد بودند: هر چند اینها در اعتقاداتشان انحرافاتی دارند، اما عمیقاً به امام زمان(عج) معتقدند و لذا باید با امام صحبت کنیم که راهی برای جذب اینها به انقلاب پیدا کنیم و طرد آنان کار صحیحی نیست. آقای مطهری برایشان کاری پیش آمد و به رفتند و خدمت امام رفتم و موضوع را با ایشان مطرح کردم. امام فرمودند شما از طرف من نماینده باش و برو و با آنها صحبت کن. آقای مطهری که از مشهد برگشتند و موضوع را برایشان گفتم، بسیار خوشحال شدند. از آن به بعد بنده به عنوان نماینده امام در انجمن حجتیه شرکت می‌کردم و مرتباً هم از قضایای انجمن به ایشان گزارش می‌دادم. بعدها مسائلی پیش آمدند که امام نسبت به اینها بدبین شدند و به من فرمودند که دیگر به نمایندگی از طرف من نزد آنها نروید. من هم اطاعت امر کردم. * علت چه بود امام به آنها بدبین شدند؟ در جامعه شایع شده بود اینها معتقدند باید بگذاریم آن‌قدر معصیت در جامعه زیاد شود تا امام زمان(عج) ظهور کنند. حتی امام در یکی از سخنرانی‌هایشان هم به این موضوع اشاره کردند. خدمت امام عرض کردم بسیاری از اینها نماز شب خوان هستند، به جبهه می‌روند و شهید می‌شوند. آخر چگونه ممکن است چنین اعتقادی داشته باشند؟ امام فرمودند: اگر این اعتقاد را ندارند، چرا از خود نمی‌کنند؟»‏(آیت الله خزعلی، 1394) 4. علی شریعتی 4.1. تقلیل سطح مخالفت‌ها و تعضیف مخالفان شریعتی جناب آقای مهاجری که به دلیل تبحر در بر ترفندهای اقناع و تحریف مسلط است به خوبی از «تحریف به نقیصه» استفاده نموده و از مخالفان جدی و فراوان او؛ تنها مرحوم کافی و شیخ قاسم اسلامی و نهایتا شهید مطهری را ذکر می‌کند و در مورد تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی نیز دروغی می‌گوید که به آن خواهیم پرداخت. اما آیا مخالفان حوزوی شریعتی همین چند نفر بوده‌اند؟ قطعا خیر. در ادامه مخالفت بزرگ‌ترین شخصیت‌ها و مراجع دینی با افکار و آثار شریعتی خواهیم آورد که اسناد آن نزد تحریریه روزنه محفوظ است: @rozaneebefarda ادامه 👇
تطهیر انجمن حجتیه به بهای اتهام به امام خمینی(ره)!؟ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔻 در سال‌های اخیر در تطهیر انجمن حجتیه ادعاهای زیادی داشته و از آن‌ جمله می‌گوید: چگونه می‌شود انجمنی که با مبارزه می کرد، به زیاد شدن گناه برای ظهور امام زمان (عج) معتقد باشد؟! وی ضمن این گفته خاطره مخدوشی را علیه امام از زبان مرحوم مطرح می‌کند. بماند که خاطره‌ای را که از ایشان مطرح می‌کند حتی در مصاحبه‌ای که فرزند آیت‌الله خزعلی در این مورد انجام داده و حتی حائری نیز مجبور به انتشار آن شد، به نوعی دیگر ماجرا را روایت می‌کند. 🔸اولا باید توجه داشت که انجمن حجتیه دارای لایه بندی های فکری بودند که نیز به آن معتقد بود و در سخنرانی مربوطه به عید فطر سال 21 تیر 1362 نیز به آن اشاره کردند و یکی از آن لایه‌ها را کسانی معرفی کردند که در برابر اشاعه گناه و فساد در جامعه منفعلند چون آن را مقدمه ظهور می‌دانند. البته امام اسمی از انجمن نبرد ولی جالب این است که انجمن آن را به خود گرفت و سخن را خودش مشخص کرد و اگر دور از واقعیت بود نباید از خود عکس العملی نشان می‌داد. 🔸ثانیا شگرد انجمن حجتیه بود، به طور مثال دم از انقلاب و امام می‌زد اما در مقابل امام، ایران و عراق را تحریم می‌کرد و جنگ را مخصوص امام عادل می‌دانست. یکی از مسائل درباره انجمن این بود که نه تنها از انتشار کتب و سخنرانی‌های قبل از انقلاب خود پرهیز داشت و ماهیت خود را تطهیر می‌کند بلکه چرا دست به نابودی درباره خودش کرد (منبع)! از این رو نمی‌توان ادعاها و دفاعیات آن‌ها را بعد از انقلاب صادقانه دانست و تکذیب‌های آن‌ها حمل بر همان شیوه می‌شد. 🔸ثالثا به گونه‌ای ادعا می‌کند گویا چنین تفکری در قشر مذهبی غیر مبارز وجود نداشته است! قشر مذهبی غیر مبارز به سردمداری ، در پاسخ به چرایی دوری از مبارزه و سیاست، بهانه می‌آوردند که زیاد شدن ظلم نشانه ظهور امام زمان است. وقتی شیخ که هیچ در مبارزات علیه رژیم شاه شرکت نکرده و انجمن را تحت اختیار ساواک قرار داده، در منبر خود مبارزه با ستمگران را وظیفه امام زمان می‌خواند این به چه معناست و مخاطب چه چیزی جز انفعال در برابر ظلم و ستم از آن می‌فهمد؟! 🔻وی می‌گوید: «قلدرهای ستمگر طاغی که با زور و زر ضعفا را پایمال می‌کنند، حضرت باید این ها را سر جایشان بنشاند، معنای عدل همگانی این است، معنای داد عمومی و عدل عمومی این است که جلوی همه ستمگرها را بگیرد، این وظیفه امام زمان است.» «تاملی بر افکار و زندگی سیاسی-اجتماعی شیخ محمود حلبی در عصر پهلوی»، ص26. 🔻اگر چنین تفکری در جامعه مذهبی رخنه نکرده بود چرا که خود در ترویج امام زمان (عج) و امر ظهور از همه انجمنی‌ها پیشتاز بوده در برابر آن موضع گرفتند (منبع) اما انجمنی‌ها هیچگاه قبل از انقلاب در برابر این انحراف نایستادند؟! 🔸اگر چنین نبوده چرا اینگونه اعتقاد را «انتظار ویرانگر» می‌خواند و می‌نویسد: «برداشت قشرى از مردم از مهدويّت و قيام و انقلاب مهدى موعود اين است كه صرفاً ماهيت انفجارى دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعيضها و اختناقها و حق كشى‌ها و تباهيها ناشى مى‌شود؛ نوعى سامان يافتن است كه معلول پريشان شدن است. آنگاه كه صلاح به نقطۀ صفر برسد، حق و حقيقت هيچ طرفدارى نداشته باشد، باطل يكه‌تاز ميدان گردد، جز نيروى باطل نيرويى حكومت نكند، فرد صالحى در جهان يافت نشود، اين انفجار رخ مى‌دهد و دست غيب براى نجات حقيقت - نه اهل حقيقت، زيرا حقيقت طرفدارى ندارد - از آستين بيرون مى‌آيد. عليهذا هر اصلاحى محكوم است، زيرا هر اصلاح يك نقطۀ روشن است؛ تا در صحنۀ اجتماع نقطۀ روشنى هست دست غيب ظاهر نمى‌شود. بر عكس، هر گناه و هر فساد و هر ظلم و هر تبعيض و هر حق‌كشى، هر پليدى‌اى به حكم اينكه مقدمۀ صلاح كلى است و انفجار را قريب‌الوقوع مى‌كند رواست، زيرا «اَلْغاياتُ تُبَرِّرُ الْمَبادى» (هدفها وسيله‌هاى نامشروع را مشروع مى‌كنند). پس بهترين كمك به تسريع در ظهور و بهترين شكل انتظار، ترويج و اشاعۀ فساد است. اينجاست كه گناه، هم فال است و هم تماشا، هم لذت و كامجويى است و هم كمك به انقلاب مقدس نهايى.» قیام و انقلاب مهدی، صص59-58. ؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053