eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
147 دنبال‌کننده
162 عکس
60 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا ودیگرهیچ
سخنرانی در مراسم روز حافظ - کتابخانه امیرکبیر کرمانشاه کسی که حافظ را بدون قرآن بخواند او را ناقص
در واکنش به برخی اظهارات عليه سخنرانی روز : حافظ صریحا و مکررا و تمام قد خود را وابسته به قرآن می داند پس چرا وقتی حافظ را قرآنی تفسیر می کنیم عده ای آشفته می شوند وانکار واضحات می کنند و نام این تفسیر را مصادره به مطلوب می گذارند؟! عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت حافظ این در این بیت بین عشق و قرآن خوانی پیوند برقرار می کند اما عده ای معتقدند عشق در قران نیامده است! این بیت در عین حال که قرائت واحدی از حافظ (حافظ قرآنی) را بیان می کند در عین حال قرائت های متکثر(چهارده روایت) را هم در این قرائت واحد قابل جمع می کند. زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند در این بیت هم کلمه کلیدی اندیشه و شعر حفظ یعنی رندی به شکل قرانی بیان می شود و او می گوید اگر رندی فهمیده نمی شود علت این نفهمی گریز از قران است. یعنی کلید فهم رندی قرآن است! صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم در این بیت حافظ همه چیزش را از قرآن می داند؛ او می گوید: هرچه کردم... نه صرفا یک موضع موقتی و مصلحتی است و نه فقط تبرک و یک اشاره جزئی. حافظ تمام قد قرآنی است! ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد لطایف حکمی با نکات قرآنی حافظ خود را مدعی تفسیر قرآن با حکمت می داند و بالاتر از همه رفته است. ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ به قرآنی که اندر سینه داری این بیت به قرینه دیگر ابیات حافظ سخنش این است که اگر شعر حافظ خوش ترین شعر است علتش وجود قرآن در سینه اوست پس اگر قرآن نبود حافظ به این بزرگی که الان هست نبود. با این شواهد غیر قابل انکار، اگر کسی تفسیر خود را از حافظ با تفسیری از که قرآن فهمیده در تضاد می بیند مشکل از از درک محدود اوست نه از سینه قرآنی و نکات قرآنی و قرآن خوانی حافظ. قرآن دریایی عمیق و چندلایه است و حافظ هم مثل او عمیق و چندلایه است. انسانهای سطحی را راهی به این دریای عمیق نیست. نمی توان قرآنی بودن حافظ را انکار کرد ولی اگر کسی فکر می کند که عشق و آزادی که در شعر حافظ هست در قرآن نیست و می‌پندارد قرآن فقط از قتل و کشتن سخن گفته ولی حافظ پرچمدار این حقیقت «با دوستان مروت با دشمنان مدارا» است، چنین کسی خود را اسیر تناقضی سردرگم کننده کرده است: یا حافظ بیخود ادعای قرآن کرده است یا این اشارات صریح و مکرر و تمام قد او به قرآن تحریف و جعلیات است یا اینکه باید در فهم خود از قرآن شک کند و بداند حافظ از او قرآن را بهتر فهمیده است. قرآن سرشار از عشق و ازادی است ولی چه کسی گفته تعریف قرآنی و حافظ‌وار از این کلمات باید مطابق ذهن تنگ و سلیقه خاص افراد باشد؟ مدارا با دشمنان در قران بسیار است نمونه‌اش قانون افتخاربرانگیز جدال احسن است ولی کسی که نمی شود با او مدارا کرد را چگونه می توان تحمل کرد؟ کسانی که سفره هفت سین با حافظ و بدون قرآن پهن کرده اند فقط به علت قرائت تکفیری از قران ، که این هم محکوم و مطرود است، به این رفتار تناقض آمیزدست نزده اند بلکه علاوه بر این قرائت غرب زده از قرآن است که حافظ قرآنی را تحمل نمی کند و از آن می گریزد. به قول حافظ : دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند! @rezakarimi
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
هر کسی نمی‌رود چون هنوز هم محیطش نظامی و امنیتی است و در جای دوری قرار دارد؛ در . این عبارتی قرآنی است نه فقط به معنای دورترین نقطه شهر بلکه در مورد لایه پنهان و زیرزمینی و نقطه غریب شهر؛ جایی که مردانی در غیبت هستند و مردم شهر آنها را نمی‌بینند.‌ در روايات شیعی رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى اَلْمَدِينَةِ يَسْعىٰ (قصص٢٠ و یس۲۰) بر شیعیان گمنام و اهل تقیه تطبیق داده شده است. پس این اصطلاح ذوبطون و چند لایه است.  ائمه هر چه به خاتم الاوصیاء نزدیک شدند بیشتر در غیبت رفتند. امام هادی ع ارتباطاتش با مردم کمتر شد و فرزندش در حصار نظامی (عسکری) قرار گرفت. فرزند امام عسگری ع مخفیانه متولد شد و بعد در غیبت صغری رفت و سپس غیبت کبری شروع شد. با این سابقه، وقتی می‌بینیم که حرم عسکریین در دورترین نقطه سامرا هنوز هم‌ در غربت است، بیشتر اقصی‌المدینه معنا می‌شود. این بار حصار نظامی توسط شیعیان امام ایجاد شده است و مردم شهر از حرم دور و بیگانه از امام هستند.‌ تصویر گنبد در حاشیه شهر دوری را گواهی می‌دهد. در زیرزمین این حرم اما دورتر و مخفی تر است. این سرداب نمادی از حال و وضع امام غایب است.  دیدیم که دوری فقط مکانی نیست معرفتي هم هست پس اقصی‌المدینه گاهی از نظر مکانی در دل شهر است. امام زمان اکنون در اقصی‌المدینه زندگی می‌کند و البته او منفعل و منزوی نیست بلکه صفت يَسْعىٰ در قرآن نشان فعال بودن و اثرگذار بودن اوست ولی ما نمی‌فهمیم. او بین ماست؛ جایی همین نزدیکی که کمتر کسی می‌بيند؛  خیلی دور خیلی نزدیک.
My Recordingچه بخوانیم؟ 27 اردیبهشت97.MP3
زمان: حجم: 18.25M
چه بخوانیم؟ بحثی در باب سیر مطالعاتی 27اردیبهشت1397 @rezakarimi
مسافر.m4a
زمان: حجم: 2.45M
تاملی در سه سبک خواندن تحلیل کتاب "مسافر، برج و کرم" ۲۵ آبان ۱۴۰۱ نقد مکتوب در خبرگزاری کتاب (ایبنا) https://www.ibna.ir/news/328868 @rezakarimi
Page 15 (17).pdf
حجم: 365.4K
نقد کتاب جدید تفسیر موضوعی برای دانشجویان روزنامه فرهیختگان ۲۶ آبان۱۴۰۱ http://fdn.ir/75718 @estentagh @rezakarimi
به بهانه مباحث جدید مدیریت شهری در کرمانشاه/ جایگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در مدیریت شهری کجاست؟ https://www.mehrnews.com/news/5633317 @rezakarimi
بازداشت کردن سلبریتی‌ها و پخش فیلم‌های افشاگرانه عليه آنها نتیجه بخش نیست بلکه احساسات هوادارانشان را جریحه‌دار می‌کند. پیشنهاد می‌کنم با هنرمندان و ورزشکاران معترض بازداشتی و غیربازداشتی مناظره فکری داشته باشید و توسط فرد مطلع و خوش بیان مورد سوال قرار دهید تا قوت استدلال و دروغ‌هایشان را روبرو به آنها بگويد و بت‌های آنها مقابل طرفداران فرو بریزد. اما مانند ابراهیم علیه‌السلام عمل کنید: بت بزرگ را تبر نزنید و ظاهرا سالم نگه دارید و با مقدمه‌چینی کاری کنید هنگام رجوع مردم به بزرگشان، بزرگی‌اش در دلشان فرو بریزد: فَجَعَلَهُمْ جُذٰاذاً إِلاّٰ كَبِيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ (انبیاء٥٨). اگر حین مناظره حرف حقی بشنویم قبول کنیم و حرف خود بدانیم. اگر هم کسی را نداریم که در مناظره با سلبریتی غالب شود بهتر است به شکست منطق خود اعتراف کنیم. مناظره را برای مردم پخش کنید: قٰالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلىٰ أَعْيُنِ اَلنّٰاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ (انبیاء۶۱). اثر این مناظره از اعترافات تلویزیونی که فورا به اعتراف اجباری متهم می‌شوند خیلی مؤثرتر است و جهاد تبیین محسوب می‌شود. @rezakarimi
اگر می‌شد نام علامه‌ حسن‌زاده را به عنوان روز کتابخوانی پیشنهاد می‌کردم. بعضی علما بیش‌تر از اینکه اهل کتاب باشند اهل علم بودند ولی ایشان از آنها بود که کتابخوانانه می‌نوشت و از منابع با مشخصات علمی یاد می‌کرد. نمی‌دانم آیا همیشه اهل علم بر اهل کتاب برتری دارند یا نه؟ اینجا می‌خواهم بگویم چنین کسی وقتی کتابش را ببرند ولی برنگردانند خاطره‌ای بسیار ناگوار در جانش باقی می‌ماند... منبع: انسان در عرف عرفان، واقعه۱۶ @rezakarimi
گفتگویی ناتمام با خودم!  در : گفت: فوتبال لهو و لعب بزرگ تاریخ است. گفتم: همیشه اینطور نیست و می شود آن را سالم انجام داد. گفت: ذات فوتبال لهو و لعب یعنی سرگرمی و بازی است و نمی شود اصلاحش کرد. گفتم: بازی و سرگرمی که ذاتا بد نیست بلکه به ما برای اعمال حقیقی نشاط می‌دهد. گفت: بله به شرطی که در حد خودش باقی بماند و به افراط کشیده نشود. گفتم: اتفاقاً فوتبال فقط یک ورزش نیست و می تواند تبلیغ ارزشها باشد. گفت: اما این ارزشها چون بر فطرت و بصیرت پایه ندارند ناپایدار و خنثی هستند. گفتم: مگر بد است که ورزش به سهم خودش در مشکلات جهان تغییری بدهد. گفت: اتفاقاً جدی گرفتن بازی کار را خراب کرده است! گفتم: بازی بدون قواعد و قوانین جدی که هیجان و جذابیت ندارد. گفت: بازی کردن موجب بی تعلقی به دنیاست ولی جدی گرفتن آن وابستگی می‌آورد. قواعد بازی در حد بازی لازمند نه بیشتر. گفتم: بالاخره بازی خوب است یا بد؟! گفت: بازی در این حد که دنیا را جدی نگیریم کافیست اما نه اینکه به خاطرش تعصب داشته باشیم و بکشیم یا خودکشی کنیم! گفتم: این موارد اتفاقی است و بیشتر تاریخ فوتبال آرامش و صلح است. گفت: فوتبال بازی غفلت است و برای اینکه این غفلت بماند باید پیوند خود را با رسانه، تماشاگر، گزارشگری و پول و تبلیغات و حاشیه‌هایش حفظ کند وگرنه قدرت مقابله با فطرت را ندارد. گفتم: قدرت فوتبال را نمی‌توانی انکار کنی. کشور فقیری مثل برزیل را محبوب جهان کرده است و خیلی از ستاره های فوتبال از فقر به ثروت رسیدند. گفت: مشکل فقر که حل نشده و فقط توهم خوشبختی است. گفتم: فوتبال نژادپرستی را کم کرده و باعث دوستی ملیتهای مختلف شده است. گفت: هواداران متعصب هم کم نیستند و خط کشی های دروغین را زیاد کردند. اخیراً هم بعضی دوستی‌ را با همجنسگرایی اشتباه گرفته‌اند. گفتم: اصلاً چرا اثر شور ملی با برد تیم‌ ملی را نمی‌بینی؟ گفت: چرا شادی ملت را به یک تیم پیوند می‌زنیم؟ چرا ریشه‌ای تر مسائل را حل نکنیم؟ گفتم: به خاطر اینکه حریف ناجوانمردانه تبلیغات سوء را در حاشیه فوتبال پررنگ کرده است. گفت: ما چرا درگیر حاشیه شدیم؟ مثلاً در خود آمریکا برخلاف جهان، فوتبال ورزش اول نیست. پس می‌شود برخلاف موج کار خود را کرد. گفتم:  شادی ملی با فوتبال هم جزئی از فرآیند حل مسائل کشور است.  گفت: به چه قیمتی؟ با تکیه بر بازیکنانی متزلزل که ممکن است در اخلاق و سیاست به راحتی بلغزند؟! گفتم: باید تلاش کنیم تا با ارزش‌های حقیقی همراهی کنند. این‌ها از جنس ملت ما هستند و بسیار تلاش کرده‌اند. گفت: این‌ها باید تابع باشند نه الگو. مسیری که آنها را مشهور کرده است تلاش برای یک بازی است نه سلوک و مجاهده در حیات حقیقی، پس هيچ تضمینی برای سلامت آنها وجود ندارد مگر با کنترل و نگرانی مداوم. گفتم: دنیا همین است باید به قواعدش عمل کرد. گفت: دنیا را بیش از حد جدی نکنیم. دنیا فقط بازی است. گفتم: چطور می‌شود همراه این مردم برای فوتبال وقت نگذاریم؟ گفت: من هم بازی را دوست دارم! @rezakarimi
هدایت شده از فَــــهـْــمْ
425598722_-1639649056_221206_173257.pdf
حجم: 868.3K
فایل پاورپوینت نشست دوم موضوع: هنر در اندیشه شهید آوینی
بهار زیباست چون فصل زندگی و نمایش سبزی‌ها است اما چرا پاییز زیباست و چرا مرگ درختان و افتادن برگ‌های خشکیده در باد و صدای خردشدن آنها با احساسی عمیق وجود ما را می‌نوازد؟ وَ اِضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا كَمٰاءٍ أَنْزَلْنٰاهُ مِنَ اَلسَّمٰاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبٰاتُ اَلْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ اَلرِّيٰاحُ وَ كٰانَ اَللّٰهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً (کهف٤٥). زندگی زیباست اما مرگ هم ظهور اقتدار زنده نامیراست. گیاهان خشکیده بی‌جان فقط درس عبرت نیستند بلکه پاییز زیباست چون با رقص در باد، خداست که خودنمایی می‌کند. @rezakarimi
هدایت شده از استنطاق
دکتر داوری اردکانی در گفتگو با خبرگزاری ایکنا به مناسبت روز جهانی فلسفه می‌گوید برای من جای خوش‌وقتی است که یک خبرگزاری‌ به نام «قرآن» از من چنین درخواستی کرده است؛ از قرآن مثل همیشه باید مدد بجوییم. اما در این گفتگو آنچنانکه باید از قرآن استنطاق نشده است. مصاحبه‌کننده از طرف خبرگزاری قرآن هیچ سوال مرتبط با قرآن نپرسید که مثلاً بگويد فلسفه در قرآن چه جایگاهی دارد یا فلسفه با قرآن چه نسبتی دارد یا نپرسید که مفسران و فیلسوفان در مورد یکدیگر چه می‌گویند. فقط یکجا خود استاد می‌گوید فلسفه با دین یک شباهت، نزدیکی و قرابتی دارد. از آن جهت که یافت و درک و یافت و درکش عین درد است، برای همین به آیه امانت در سوره احزاب اشاره می‌کند که تحمل بار امانت چه دشوار است. ولی فقط این را در مورد آیه می‌گوید که خیلی تفسیرش مشکل است و من جسارت نمی‌کنم، وارد تفسیر قرآن نمی‌شوم. شاید استاد اگر به آیه سوره حشر در مورد نزول قرآن بر کوه استناد می‌کرد بهتر بود ولی مسئله این نیست. مسئله این است که چرا استنطاق از قرآن آن هم در بزرگترین رسانه قرآنی کشور اینقدر بی‌اهمیت است. قرآن تبیانا لکل شیء است و استعداد استاد برای پاسخ گرفتن بیش از این است. اما ما قرآن را مهجور کرده‌ایم! https://iqna.ir/00HCsM @estentagh @rezakarimi