غدیر۳.m4a
زمان:
حجم:
2.54M
نقد وبررسی کتاب غدیر
اثر مرحوم علی صفایی حائری
٢٦ تیر ۱۴۰۱
@rezakarimi
کجا میتوان با مجوز دین کسی را الزام کرد؟
تامل در یک کلیدواژه راهگشاست.
فتنه ابتلای در دین و قتل دین انسانهاست و اکبر و اشد از قتل جانها است، به گونهای که منجربه استضعاف و جلوگیری از راه خدا میشود. خداوند دستور به جنگ با فتنه داده است. فتنه بر اثر عمل به متشابهات و تقلب امور پدید می آید و راه چاره آن هجرت و جهاد است نه صبر و تحمل، مگر آنکه درافتادن با آن موجب تقویت فتنه شود. البته مبارزه با فتنه و نهی از اکراه در دین هر دو یک هدف دارند: تبیین دین. هر گاه تبیین دین به نام فتنهستیزی و به نام آزادی به خطر افتد باید باید بین این دو به نحوی اهم و مهم کرد. جمع بین آیات فتنه و آيات آزادی درست است نه ایجاد تقابل بين اسلام رحمانی و جباری.
بعضی از مصاديق فتنه مانند ممنوعیت رسمی مناسک دینی و آزار مؤمنان واضح و آشکار هستند ولی بعضی گناهان دیگر مانند بدحجابی در صورتی از سطح گناه صغيرة بالاتر رفته و به فتنه تبدیل میشوند که منجربه تسلط اشرار و استضعاف مؤمنين شود. در آن صورت باید با این گناه مسلط همانند فتنه برخورد کرد.
بعد از این بحث مبنایی باید افزود:
ضرورت الزام و حجاب_اجباری مانع آن نیست که با نگاه رحمت الهی به بدحجابها بنگریم همچنانکه رهبر در مورد بدحجابها گفت ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. یا حاج قاسم گفت آن دختر بدحجاب هم دختر من است. پس زمانی که از گشت ارشاد دفاع میکنیم باید ایجاد نفرت ها را هم نقد کنیم تا راه میانهای باز شود. وقتی سخنان رهبری در نقد مخالفان با حجاب اجباری را نقل میکنیم مواظب باشیم که این سخنان ایشان فراموش نشود که: موی سر بیرون بودن، گناه کبیره که نیست! از غیبت و دروغ که بالاتر نیست! از رشوه گرفتن و خوردن که بالاتر نیست! اما چنانچه دیدید یک نفر با همین حالت به اداره میآید و جلو آخوند اداره هم سرش را بالا میگیرد و راه میرود؛ این میشود گناه کبیره. یعنی در جهت تسلّط اشرار است؛ به آن کسانی که میخواهید امر و نهی کنند، تفهیم کنید که ما از آنها چه میخواهیم.
@rezakarimi
@estentagh
#شهید_مطهری از علمداران مبارزه با #تحریفات_عاشورا بود
اما اولا او با بسیاری روضهها موافق بود و معتقد بود اگر کسی تاریخ عاشورا را بخواند می بیند از زنده ترین و مستند ترین و از پرمنبع ترین تاریخ ها است.
ثانیاً امروزه در انعکاس نظریات او در کتاب #حماسه_حسینی اغراق میشود مثلاً او بیآبی را در خیمهها از زمان بستن فرات در روز هفتم نفی میکند ولی منظورش نفی اصل تشنگی و شهادت در عطش نبوده است.
ثالثاً تحریفشناسی او در دو بخش سخنرانی و یادداشت آمده است و آنچه در یادداشتها چاپ شده (مانند دختری در شام...) گاهی فهرستهای شخصی خلوت اوست که نمیدانیم چرا در سخنرانی نگفته و دلیلش تردید یا تحقیق بوده یا فرصت نداشته است؟
رابعاً معتقدم آن شهید بزرگوار از منظر خاصی به واقعهای بزرگ نگاه کرده و همه ابعاد آن را خوب درک نکرده است و مثلا به دلیل تاکید زیاد بر حماسه حسینی، از حقیقت #یامظلوم دور شده است.
اساساً بسیاری از اسرار کربلا نوشتنی نیست بلکه رسیدنی است. بعضی اسرار را بزرگان دیگر بیان کرده اند و بسیاری هنوز ناگفته مانده است. علت اختلاف در برخی جزئیات این ماجرا فقط جعل نیست گاهی اسرار به صورتی ناپخته به عوام منتقل شده است و تفسیر خواص بر تشتت آراء اضافه کرده است. راه حل این است که همه چیز در هر جا و به هرکس بازگو نشود و نیز هرکس به هراندازه یقین دارد سخن بگويد و چون عقلش نمیرسد فورا حکم به جعل و تحريف ندهد.
برنامه تلویزیونی #حسینیه_معلی یکبار دیگر اندیشهورزان جوان انقلاب اسلامی را درگیر موضوع #تصرف_در_تکنیک کرده است. اندیشهای که امثال #آوینی و #مددپور آن را برابر #غربزدگی در هنر و رسانه و دیگر مظاهر مدرنیته مطرح کردند. اکنون عدهای معتقدند مانند #روایتفتح و فیلم مهاجر این برنامه حادثه ای از جنس خود انقلاب اسلامی است چون نمونه اعلایی از سیطره انسان انقلاب اسلامی بر اقتضائات برنامههای نمایشمحور متداول است. آنها معتقدند نباید به اسم عمقاندیشی در برابر در میدان بودن و خلاقیتهای مؤمنانه ایستاد و نباید فقط به فکر تأسیس جامعهای نو بوده و به فکر چالشهای موجود نباشیم.
برخی این برنامه را عصرجدیدی دیگر دانسته و برخي میگویند اخیرا شبیه حسینیه معلا در شبکههای ماهوارهای از عراق پخش شده است.
اما مشکل اصلی این است که گفتهاند نیازمند «مشاهدهی دقیق و موشکافانه» هستیم ولی پیش از ادعا موشکافی نمیبینیم. منتقدان میگویند باید ملاک و معیار این ادعاها روشن شود.
نظر من این است که قرآن گرچه ملاک خروج از استضعاف را اجتماع صالحان میداند ولی در همان شرایط تفرقه اعمال صالح مؤمنان را بی اثر نمیداند. پس ضمن نظر به امت واحدهی فردا میتوان در بنبستنماند وهمه چیز را به فردا نسپرد. ولی مسئله این است که از کلیگویی خارج شویم و قبل از هر ادعایی بپرسیم در عصر عسرت و حیرت عمل صالح در هنر و رسانه و اقتصاد و... چیست؟ رجوع به قرآن بر اساس کتبی همچون آینه جادو پیشنهاد اول من است.
در مورد حسینیه معلی معتقدم همانطور که کشتی امام حسین ع اوسع و اسرع است، اشک بر ایشان از فراگیرترین مظاهر دینی است که عوام و خواص را درگیر میکند و ساخت برنامه دینی بر اساس آن راحتتر و سریعتر محقق میشود. فقط این را باید دانست که هر کسی از رحمت واسعه به اندازه ظرف خود برداشت میکند پس واسعه بودن لزوماً نشانه عمیق بودن همه مخاطبین نیست و نمیتوان حادثه را بزرگتر از آنچه هست نشان داد.
@rezakarimi
#زیارت_عاشورا از جنبه های مختلفی برای ما آموزنده است: سلام و ارتباط با امام و پنج تن اهل بیت و دائمی خواستن آن، تقارن تولی و تبری، بیان معیار سلم و حرب، سلوک با مصیبت و حمد رزیه، طلب اتصال با امام منصور، برائت از جمیع ظلمهای اساسی و تبعی بر امام، سلام بر علی بن الحسین و توجه بر اصحاب الحسینو...
در مورد سند زیارت با مبناهای رجالی مختلفی بحث شده و بسیاری از فقهاء آن را صحیح دانستهاند و علاوه بر این به تأییدات غيبي هم اشاره کردند. معتقدم بررسیهای سندی و رجالی، آن هم با اختلافات رایج در مبنا و روش بررسی، راهحل نهایی نیست و اهل بیت راه اعتماد را عرضه بر قرآن دانستهاند و زیارت عاشورا کلماتی قرآنی دارد.
اما پربحثترین بخش زیارت عاشورا لعن های آن است. از تصحیح برخی محققین بر اساس نسخ خطی کامل الزیارات و مصباحالمتهجد می توان نتیجه گرفت لعن های اول تا سومی در زیارت عاشورا سندیت ندارد (مثلا نسخه تصحیح شده استاد احمد عابدی با نسخه مشهور چند تفاوت مهم دارد: عدملعن بر اولی تا سومی، تکرار صد مرتبه در جمله پایانی لعن و سلام، عدم سلام جداگانه بر اولادالحسین، جاحدت الحسین به جای جاهدت الحسین). گرچه، در همان مصادر کهن اول ظالم و اساس الظلم لعن شده است پس این لعنهای الحاقی تفسیری بر آنها و آشکارکننده مصادیق آنهاست (و به قول ملاصدرا در رساله سهاصل؛ قتل الحسین یوم السقیفه!). اگر این الحاقی بودن لعنهای مصداقی هم پذیرفته شود باز هم این زیارت از جهت لعن های فراوان و صدگانه اش در عصر جدید به مذاق ومزاج روشنفکران خوش نمی آید. مسئله لعن در گذشته هم مورد اختلاف بوده است؛ غزالی لعن یزید را غیرضروری بلکه در آن احتمال تهمت می داده و فیض کاشانی هم در کتاب اصلاحی اش حساسیت چندانی به این دیدگاه نشان نمی دهد. اما در مقابل برخی علما و عرفا بر تکرار صدلعن و صد سلام تأکید می کردند. حرف آخر و نکته مهم این است که در قرآن لعن فقط از آن خدا نيست بلکه لعن لاعنین هم گزارش شده و وعده داده شده است. ملعون کسی است که حقیقت آشکار را کتمان میکند. عاشورا اوج این کتمان بود.
در #زیارت_ناحيه_مقدسه امام خطاب به جدش میفرماید: فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الْإيعاظِ لَهُمْ، وَتَأْكيدِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ، فَنَكَثُوا ذِمامَكَ وَبَيْعَتَكَ؛ وأَسْخَطُوا رَبَّكَ وَجَدَّكَ، وَبَدَؤُوكَ بِالْحَرْبِ: زمانی با آنها جنگیدی که اول موعظهشان کردی و حجت را بر آنها تمام کردی اما آنها عهد و بیعت تو را شکستند و پروردگار و جدت را به خشم آوردند و آنها جنگ را آغاز کردند...
@rezakarimi
مذهبییون غربگرا در نقد سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامي میگویند نسبت حاکمیت با فرهنگ مانند پدیده پیادهروی اربعین، تنظیمگری و تسهیلگری است نه تصدیگری. تصدیگری نزد آنان مداخلهی حاکمیت در دین و شئون و مناسک دینی است که آسیبزا و مخرب است؛ نه انجام وظایفی که برعهدهی هر دولتی (چه دینی و چه غیردینی) است. نتیجه این اندیشه این است که بگویند اگر این حجم از جمعیت شهروندان کشور اگر برای تفریح به آنتالیا و تایلند هم میخواست برود، هر دولتی موظف بود خدمات لازم را در چهارچوب قانون به آنها ارایه دهد.
این نقد روشنفکرانه چند ایراد دارد: اولا سکولار است و حاکمیت را تابع هر نوع میل و هوس مردم میخواهد و بين آنتالیا و کربلا فرقی قائل نمیشود. بر اساس عهدنامه مالک اشتر وظیفه حکومت استصلاح و تثبیت سنن صالحه است. اربعین یکی از این سنن صالحه است. نیت صلاح با سکولاریسم و بی طرفی دینی در تناقض است.
ثانیاً تثبیت سنن صالحه فقط تسهیلگری نیست. تشویق و تبلیغ بر اساس استعدادهای موجود هم هست. البته به شرطی که استعداد موجود را فقط انگیزه و شوق زوار ندانیم و توانایی میزبانی را هم شرط بدانیم. اینجاست که بر بخشی از ساختار موجود حاکمیت نقد وارد است که توازن را رعایت نکرده و مردم را در بعضی روزها دچار عسر و حرج کرد.
ثالثاً بدبینانه است؛میتوان خوشبینانه گفت حکومت میخواهد بر اساس استعداد و ظرفیت موجود اربعین را تقویت کند و بدبینانه گفت ارادهی سیاسی و نیت نمایش قدرت در پشت اربعین ایرانی وجود دارد.
میتوان برای انصاف بیشتر پرسید: وضعیت آشفته برخی ایام در مرزها حاصل عدم توانایی کافی برای حمایت از زوار است یا حاصل دخالت در روند اربعین؟ آیا خدمت تبلیغاتی به زوار در مسیر پیادهروی بیشتر است یا خدمات مرزی هم وجود دارد؟ آنچه میتوان گفت همان عدمتعادل بین تبلیغ اربعین و تسهیل آن است. افراط کردن در نقد سیاستهای اربعین استصلاح دینی را با لیبرالیسم فرهنگی خلط میکند.
۱۴صفر ۱۴۴۴ - طریق نجف الی کربلا
- گفتم حالم خوب نیست. امامی را که هنوز ندیدم چطور باور کنم؟
- گفت پس چطور وجود من را باور کردی؟
- گفتم چه ربطی دارد؟میبینمت پس باورت کردم.
- گفت مطمئنی کاملا من را دیدی و میشناسی؟
- گفتم به اندازه خودم و در حدی که لازم دارم میشناسم.
- گفت او را هم به اندازه خودت میشناسی همین کافی است تا در همین حد باورش کنی!
-گفتم کجا او را میشناسم؟
-گفت صفاتی از او را تو دوست داری پس به آن اندازه میشناسیش. مثلا رحمت یا ظلمستیزی را دوست داری. امام یعنی همین صفات.
- گفتم دیدن تو با دیدن او فرق دارد. تو را از نزدیک لمس میکنم ولی او را هیچ وقت ندیدم.
- گفت او اگر از چشمانت غایب است به این خاطر است که باید با قلبت او را ببینی و چه بسیار کسانی که جسم امام را دیدند و خود او را ندیدند! اگر هم من را فقط با چشم ببینی که در واقع اصلا من را ندیدی!
- گفتم من بدون دیدن چشمی آرام نمیشوم.
- گفت تو به دنبال چی هستی؟ اطمینان قلبی یا دیدن ظاهری؟ مگر موسی نخواست خدا را ببیند ولی پاسخ شنید که لن ترانی؟!
- گفتم مگر ابراهیم نخواست که با دیدن به اطمینان قلبی برسد؟
- گفت مگر خدا با دیدن او را به اطمینان قلبی رساند؟ خدا او را در عمل با حقیقت درگیر کرد.
- گفتم من هم میخواهم با حقیقت درگیر شوم تا یقین پیدا کنم!
- گفت یقینات را شک نکن. در همین حد که یقین داری اگر قدر بدانی برایت کافی است.
- گفتم یقین کجا بود؟! همه چیز مخفی است و در حد شنیدههاست.
-گفت یعنی هیچ یقینی نداری؟!
- گفتم یقین مخصوص اولیاءالله است من را چه به یقین؟!
- گفت مشکل همین قدرنشناسی است! یقین مراتب دارد و امام به اندازه عقل هرکس با او حرف میزند. قدر داشتههایت را که بدانی با امام در همان حد همکلام هستی.
- گفتم نمیفهمم! یقین یعنی شک نداشتن ولی من شک دارم و حالم خوب نیست!
- گفت حالت خوب نیست چون یقینت را به شک تبدیل میکنی و زیادهخواهانه قدرش را نمیدانی.
- گفتم اینکه میخواهم هیچ شکی آزارم ندهد کجا زیادهخواهی است؟
-گفت مثل کسانی شدهای که میخواستند خدا را آشکارا بینند!
- گفتم خیلی ظالمانه است که بخواهی خدا را با یقین عبادت کنی و امام را از نزدیک ببینی ولی راه بسته باشد!
- گفت راه همین است که خودت بستی. به آنچه علم داری عمل کن خدا آنچه علمنداری به تو ارث میدهد. کمی دقت کنی کلام امام را میشنوی که به اندازه ظرف وجودت با تو حرف میزند.
@rezakarimi
اهمیت کتاب "زن آنگونه که باید باشد" چیست؟
این کتاب را باید با آرامش و دقت خواند.
اصغرطاهرزاده مباحث مربوط به زن و خانواده را از زاويهاي خاص دیده است و معتقد است نبايد در مقابل سؤالهاي جديد، جوابهاي کهنه را تکرار کرد؛ طاهرزاده معتقد است در دنياي جديد انسان، تعريف ديگري از خود دارد و به تبع آن زن نيز معني ديگري به خود گرفته که اگر بستر مناسبي براي ارتباط با او فراهم نشود؛ با نگاههاي گذشته و در بسترهاي گذشته نميماند و موجب بحران خانواده و جامعه مي شود. یکی از نقاط قوت کتاب این است که در پاسخ به مسائل زن به فرهنگ مدرنیته که همه جا را تحت تأثیر قرار داده اندیشمندانه وارد شده است. به نظر او چارهي كار نه ماندن در زندگي گذشته است در حالي كه شرايط، شرايط گذشته نيست؛ و نه تسليمشدن به آن نوع زندگي كه فرهنگ مدرنيته به زنان پيشنهاد ميكند.
در این کتاب برای شبهاتی همچون عقل زن و مشورت با او هم، بر اساس میزان درک و توانایی نویسنده، پاسخ هایی داده شده که در راستای طرح کلی او قابل تحلیل است. به طور کلی این کتاب هم نقد گذشته است و هم نقد مدرنیته. این کتاب نقد گذشته است چون می گوید حفظ عادات خشك و خالي خانوادگيِ باقيمانده از فرهنگ گذشته را نبايد به اسم حفظ خانواده قلمداد كرد. مثلاً حفظ نکردن کرامت زن و غیرت ورزی بیجا برخلاف اندیشه اسلامی است و نیز می گوید: نقطه ضعف بعضي متدینین نشناختن جايگاه لذات حلال با محرم خود است، به طوري كه با روحيهاي مقدس مآبانه نسبت به آن بيتوجه هستند. در اين كتاب سعي شده است آفات چنين روحيهاي بررسي و تحليل شود و اين كه اگر موضوع درست ديده شود نه تنها هيچ تنافي با سلوك ديني ندارد، بلكه موجب نشاط در انجام واجبات نيز ميشود. در جای دیگری از کتاب می خوانیم: در دوران گذشته چون مادر در خانه حضور فعالِ اقتصادي داشت زندگي بهخوبي ميچرخيد بدون اينکه پول زيادي وارد خانه شود، زنان هميشه با يک نوع توليد و ترميم رابطه داشتند. مصرف کالاها و غذاهاي بيرون خانه آن قدر زياد نبود که نياز به پولِ زياد باشد. آنچه امروز در خانوادههاي ما نقش بازي ميکند قدرت خريد کالاهاي بيرون خانه است و نه برنامههاي مادران.
نقطه قوت دیگر کتاب این است که به دنبال این است كه در شرايط جديد حيات توحيدي خانواده حفظ شود. اعلام روز مادر و روز زن و.. بدون مبنای توحیدی راه حل خیالی است! چیزی که نویسنده به مردان و زنان یاد می دهد این است که ريشهي فروريختن خانـواده در دورة مدرنيتـه را بايد در امانيسم يا خودبنيادي بشر -كه اصالت نفسانيات است- جستجو نمود. برخی استبدادهاي جزئيِ بعضي پدران را كه معني خانواده توحيدي را نميشناختند بهانه كردند، تا حكمت جاري در روح و روان خانواده را كه سالهاي سال بشر در آن سكني گزيده بود، نفي كنند. در حالی که در حاكميت نفسانيات هيچ جمعي به عنوان جمعِ همدل موجود نميشود، يا همه پراكندهاند و يا همه مقهور قدرت يك فرد، كه هيچكدام از اين دو حالت، خانواده نيست. فمینیسم جنگ زن و مرد است و هرگز با پذيرش تمدن غربي خانواده باقي نمي ماند.
@rezakarimi
بيانيه فعالان فرهنگی در مورد حوادث اخیر را افراد شاخص و مهمی امضا کردند. در این بیانیه حوادث اخیر ریشه یابی شده و گفته شده است که دو چیز غبار فتنه را مینشاند: «تبیین» و «به میدان آمدن امت». در این بیانیه از جنگ روایتها و ضرورت تبیین توسط چهرههای مردمی و مردم باور و نیز لزوم تیشه بر ریشههای فساد و تضادهای درون حاکمیت سخن گفته شده است چرا که منشأ بسیاری از این حوادث و فتنهها، ریشههای فساد است.
https://www.farsnews.ir/news/14010702000862
ناامنی و توهین به مقدسات را باید محکوم کرد اما متن بیانیه هنوز جامع نیست و اجمالا سخن از جنگ و جبههآرایی حق علیه باطل میکند ولی توجهی به گفتگو با معترضین وجود ندارد.
نویسندگان بیانیه گرچه به آیه امربه معروف و نهی از منکر استناد کردهاند اما از آداب و شرایط آن نگفتهاند.
ادب جدال احسن این است که به دغدغههای طرف مقابل هم توجه کنیم: آیا اصلاح قانون که وزیر ارشاد اشاره کرد نباید توسط فعالان فرهنگی مطالبه شود؟ آیا گفتگوهای جدی و صریح که صداوسیما دوباره شروع کرده نباید ادامه پیدا کند؟ آیا بررسی همه جانبه مسئله حجاب که باید فراتر از گشت ارشاد باشد نباید مدنظر قرار بگیرد؟ آیا نباید یک تصمیم جامع و شفاف در مورد نحوه اجرای اصل ۲۷ قانون اساسی بگیریم و نباید برای فرهنگسازی اعتراضات عمومی فکری شود؟
@rezakarimi
حافظ۲۰مهر.m4a
زمان:
حجم:
5.54M
سخنرانی در مراسم روز حافظ - کتابخانه امیرکبیر کرمانشاه
کسی که حافظ را بدون قرآن بخواند او را ناقص فهمیده است
۲۰مهر۱۴۰۱
@rezakarimi