┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
عرض سلام و درود ودعا
خدمت
جناب استاد #بابایی
وشما گرامیان ولایی
🔘طبق اطلاع رسانی انجام
شده با شما همراه هستیم
🔍☆◁#کنفرانس
📖☆◁#گفتمان سید #علی با #سید روح الله
👤باهـــــــمراهــــی
جناب استاد #بابایی
ضمن سپـاس فراوان
با جناب استاد وشما
دوستان ولایی همراه
میشویم...
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🇮🇷#اتحادیه_عماریون
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁سید علی قاضی طباطبائی •۱۳۶۶-۱۲۸۲ ق•، از علمای بزرگ شیعه و استاد اخلاق و عرفان حوزه نجف در قرن چهاردهم هجری است. شهرت آیت الله قاضی بیشتر به عرفان و اخلاق است، اما در حدیث و فقه و تفسیر نیز تبحر داشت. عالمان بزرگی چون علامه طباطبایى و آیت الله بهجت از شاگردان او هستند.
👤سید علی قاضی فرزند سید حسین، در ۱۳ ذی الحجه ۱۲۸۲ یا در ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد. خاندان وی از سادات طباطبائی و مشهور به فضل و تقوا و اغلب در کسوت روحانیت بودند و نسبشان به ابراهیم طباطبایی، نواده امام حسن علیهالسلام میرسید.
┄┅═❁1⃣❁═┅┄
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁پدرش سید علی را به مکتبخانه میسپارد تا با آموختن قرآن مراحل رشد و ترقی را به خوبی بپیماید. سید که از هوشی سرشار برخوردار بود، گوی سبقت را از دیگر همکلاسیهایش میرباید و دروس مکتبخانه را به سرعت طی میکند؛ از طرف دیگر، پدرش او را با تکالیف الهی آشنا میسازد.
👤قاضی پس از گذراندن مراحل اولیه، جهت سیراب کردن روح تشنه خود به حوزه علمیه تبریز روی میآورد و از محضر اساتید آن حوزه بهرهها میبرد
┄┅═❁2⃣❁═┅┄
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁روح سید علی که از دانش حوزه علمیه تبریز سیراب نشده بود، به جانب حوزه کهن نجف اشرف تمایل پیدا میکند؛ ابتدا پدر را از این تصمیم آگاه میسازد، پدر از احساس عطش و شوق نونهالش در راه تحصیل و تهذیب، شادمان گشته و وی را با گروهی از اهالی تبریز روانه نجف اشرف میسازد.
🗞زمانی که قاضی به شهر نجف میرسد، به حرم علوی مشرف شده و از آن حضرت برای رشد و شکوفایی کمک میخواهد و خود را به آن امام همام میسپارد تا راهی را که رضایت خداوند در آن است، به وی نشان دهد و همیشه در تمام مراحل زندگی همراهیاش نماید.
┄┅═❁3⃣❁═┅┄
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁قاضی در مورد استاد و تأثیر آن در تعالی و رشد شاگرد، میگوید: اگر کسی که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد برای پیدا کردن استاد این راه، نصف عمر خود را در جستجو و تفحص بگذراند تا آن استاد را پیدا کند، ارزش دارد و کسی که به استاد کامل رسید، نصف راه را طی کرده است.
🗞این درخواست قاضی مورد قبول امیرالمومنین علیه السلام واقع شده و آن حضرت، راه سعادت و خوشبختی را به وی نشان میدهد؛ به گونهای که از اساتید بزرگواری استفاده نموده و صاحب کرامات و فضایل عرفانی میشود.
┄┅═❁4⃣❁═┅┄
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁بر اساس این اعتقاد، وی در پی یافتن اساتید شایسته و استفاده کامل از آنان رفت تا این که به یاری حضرت امیر علیه السلام، گمگشتههایش را یافت. در این مسیر علاوه بر اساتیدی که در تبریز از محضرشان استفاده کرده بود در نجف اشرف نیز از محضر اساتید مبارز و زبدهای بهرهمند شد
🗞کوششهای خستگیناپذیر سید علی قاضی در راه کسب کمال و دانش، به ثمر نشست و در سن ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد.
┄┅═❁5⃣❁═┅┄
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁سید علی آقا همه چیز را در نماز شب و تهجد شبانه میدید و سفارشهای اکیدی بر شاگردان خود داشت که نماز شب را اقامه کنند.
👤علامه طباطبایی میگوید: چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم به خاطر قرابت و خویشاوندی به محضر قاضی رفتم، روزی کنار در مدرسهای ایستاده بودم که قاضی از آن جا عبور میکرد؛ چون به من رسید، دست خود را بر روی شانه من گذاشته و فرمود:
🗞ای فرزند! دنیا میخواهی، نماز شب بخوان و آخرت میخواهی، نماز شب بخوان استاد خود نیز اهل تهجد بود و از راه نماز شب به این مقام والا رسیده بود و آن قدر مواظب اعمال و رفتار خود بود که حتی حاضر نبود عبادت و نمازش برای دیگران و حتی خانواده و فرزندانش ذرهای مزاحمت ایجاد کند. به همین جهت، در مدرسه قوام حجرهای برای این کار گرفته بود.
┄┅═❁6⃣❁═┅┄
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁در نجف اشرف با مرحوم قاضی جلساتی داشتیم و غالبا افراد با هماهنگی وارد جلسه میشدند و همدیگر را هم میشناختیم.
🗞در این جلسه ناگهان دیدم که سیّد جوانی وارد شدند، مرحوم قاضی بحث را قطع کردند و احترام زیادی به این سیّد جوان نمودند و به آن سیّد جوان فرمودند:
👤 آقا سیّد روح الله! در مقابل سلطان جور و دولت ظالم باید ایستاد، باید مقاومت کرد، باید با جهل مبارزه کرد. این در حالی بود که هنوز زمزمهای از انقلاب امام نبود! مرحوم آیت الله قوچانی فرموده بودند که ما خیلی آن روز تعجب کردیم ولی بعد از سالها زیاد، پس از انقلاب، فهمیدیم که مرحوم قاضی آن روز از چه جهت آن حرفها را زد و نسبت به امام احترام کرد.
┄┅═❁7⃣❁═┅┄
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁حاج شیخ عباس قوچانی، از شاگردان آیتالله حاج سیدعلی قاضی خاطرهای عجیب از دیدار امام خمینی(ره) و آیتالله قاضی نقل میکند که بر اساس آن، آقای قاضی خبر پیروزی انقلاب اسلامی را به امام(ره) اطلاع میدهد.
👤وی میگوید در این دیدار مرحوم قاضی همین طور ساکت بودند و سرشان را پایین انداخته بودند. بعد از این مدت ناگهان مرحوم قاضی رو کردند به من و فرمودندآقای حاج شیخ عباس°قوچانی° آن کتاب را بیاور. من به تمام کتابهای ایشان آشنا بودم، چون بعضی از این کتابها را شاید صد مرتبه یا بیشتر خدمت آقای قاضی آورده بودم و مباحثی را که لازم بود بررسی کرده بودم.
🗞 تا ایشان گفتند آن کتاب را بیاور، من دستم بیاختیار به طرف کتابی رفت که تا آن وقت آن کتاب را در آن کتابخانه ندیده بودم.
┄┅═❁8⃣❁═┅┄
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁آقای قاضی فرمودند آن را باز کن. گفتم آقا چه صفحهای را باز کنم؟ فرمودند هر کجایش که باشد.
🗞من هم همین طوری کتاب را باز کردم، دیدم که آن کتاب به زبان فارسی است و لذا بیشتر تعجب کردم. کتاب را که باز کردم، دیدم اول صفحه نوشته شده حکایت. گفتم آقا نوشته شده حکایت. فرمود، باشد بخوان. مضمون آن حکایت آن بود که «یک مملکتی بود که در آن مملکت سلطانی حکومت میکرد.
🌀این سلطان به جهت فسق و فجور و معصیتی که از ناحیه خود و خاندانش در آن مملکت رخ داد به تباهی دینی کشیده شد و فساد در آنجا رایج شد، عالم بزرگوار و مردی روحانی و الهی علیه آن سلطان قیام کرد.
┄┅═❁9⃣❁═┅┄
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁این مرد روحانی هر چه آن سلطان را نصیحت کرد به نتیجهای نرسید، لذا مجبور شد علیه سلطان اقدام شدیدتری بکند.
🗞 پس از این شدت عمل، سلطان آن عالم دینی را دستگیر و پس از زندان او را به یکی از ممالک مجاور تبعید کرد.
🌀 بعد از مدتی که آن عالم در مملکتی که در مجاور مملکت خودش بود در حال تبعید به سر می برد آن سلطان مجدداً او را به مملکت دیگری که اعتاب مقدسه •قبور ائمه اطهار•در آن بودند تبعید کرد.
┄┅═❁🔟❁═┅┄
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖◁این عالم مدتی در آن شهری که اعتاب مقدسه بود زندگی کرد تا اینکه اراده خداوند بر این قرار گرفت که این عالم به مملکت خود وارد شد و آن سلطان فرار کرد و در خارج از مملکت خود از دنیا رفت و زمان آن مملکت به دست آن عالم جلیلالقدر افتاد و به تدریج به مدینه فاضلهای تبدیل شد ...»
🗞مطلب که به اینجا رسید حکایت هم تمام شد. عرض کردم آقا حکایت تمام شد، حکایت دیگر هم هست فرمود: کفایت میکند، کتاب را ببند و بگذار سر جای خودش.
┄┅═❁1⃣1⃣❁═┅┄