💠گزارش اجمالی از برخی ملاقات ها و جلسات دبیر محترم شورای عالی حوزه های علمیه آبان ماه 1404
🔺 بازدید از مدرسه آزاد سطح در مدرسه عالی دارالشفاء؛
🔺درس اخلاق ویژه طلاب و اساتید مدرسه مبارکه فیضیه و دارالشفاء؛
🔺جلسه چهارم ایدهپردازی با حضور جمعی از اساتید حوزه در راستای اجرای پیام مقام معظم رهبری به حوزههای علمیه؛
🔺دیدار با مسوولین برگزارکننده کنگره بین المللی نهج البلاغه؛
🔺دیدار با مدیرمحترم شبکه قرآن؛
🔺دیدار با حجت الاسلام و السلمین علی اکبری ریس محترم شورای سیاست گذاری ائمه جمعه کشور؛
🔺 جلسه پنجم ایدهپردازی با حضور جمعی از طلاب و اساتید حوزه در راستای اجرای پیام مقام معظم رهبری به حوزههای علمیه؛
🔺دیدار با مدیر جدید حوزه های علمیه استان خوزستان؛
🔺بازدید از مرکز رسانه و فضای مجازی حوزه های علمیه؛
🔺شرکت در جلسه هیئت امنای مدرسه عالی فقه و اصول؛
🔺برگزاری جلسه مشترک شورای عالی حوزه های علمیه با اعضای شورای عالی حوزه علمیه خراسان؛
🔺دیدار و گفتگو با مسئولان پژوهشگاه فضای مجازی ؛
🔺دیدار با اساتید مدرس صاحب الزمان علیه السلام؛
🔺دیدار و گفتگو با دبیرجامعه مبلغین و روحانیون جهادی جنوب؛
@pand_saadat
🌀سخنرانی و بازدید حضرت آیت الله شب زنده دار دبیر محترم شورای عالی حوزه های علمیه از مدرسه الامام الخمینی نجف اشرف
@pand_saadat
💠زیارت قبر عالم جلیل القدر، ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن محمدبن یحیی معروف به محقق حلی متوفای ۶۷۶ ه ق، در شهر حله.
ابوالقاسم جعفر بن حسن بن یحیی بن حسن بن سعید حلی، مشهور به «محقق حلی»، از علما و فقهای بزرگ شیعه، در سده هفتم هجری است. پدرش، حسن بن یحیی، خود از علمای شیعه بود. سال تولد وی را سال ۶۰۲ ه. ق، گفتهاند. او در زمان انقراض سلسله عباسیان به دست هلاکو، در حله کرسی تدریس داشت و خواجه نصیرالدین طوسی، به مجلس درس وی میآمد و با او مباحثاتی داشت و محقق به این مناسبت، رسالهای برای خواجه نگاشت.
از اساتید وی، نجیبالدین محمد بن جعفر بن هبةالله بن نما، محمد بن عبدالله ابن زهره حسینی حلبی، سالم بن محفوظ بن عزیزة بن وشاح، مجدالدین علی بن حسن بن ابراهیم عریضی و نیز پدرش بودهاند. از شاگردانش نیز پسر خواهرش علامه حلی، عبدالکریم بن احمد بن موسی بن طاووس، حسن بن ابیطالب آبی، محفوظ بن وشاح بن محمد، یوسف بن حاتم عاملی، صفیالدین حلی شاعر شیعه و ابن علقمی وزیر مستعصم عباسی بودهاند.
محقق حلی در سال ۶۷۶ ه. ق، در حله از دنیا رفت.مقبره محقق حلی در محله «جباویین» حله، در خیابانی قرار دارد که به کنیه وی، «ابوالقاسم» نامیده شده است
@pand_saadat
🌀زیارت قبر مطهر ،نجیبالدین محمد بن جعفر بن محمد بن نما حلی» معروف به «ابن نَما» (۵۶۵-۶۴۵ ق)، فقیه و محدث نامدار شیعه در قرن هفتم قمری و از شاگردان ابن ادریس حلی است. علمای بزرگی چون سید بن طاووس و محقق حلی از او بهره بردهاند.
مقبره«ابن نما» در محله «جباویین» حله، می باشد.
@pand_saadat
پندهای سعادت
🔰توصیههای پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام» ❇️معیارهای انسان کامل
🔰توصیههای پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به امیرالمؤمنین «علیه السلام»
❇️معیارهای انسان کامل
✅شرط تصدی مقام مرجعیت
💠حضرت استاد #شب_زنده_دار"دام ظله":
نقل است که شاگردان شایستهی شیخ اعظم انصاری «ره» که هر کدام از آنها هم در علم و هم در عمل از برجستگی خاصی برخوردار بودند، بعد از فوت شیخ انصاری «ره» دور هم جمع شدند و گفتند از بین ما، میرزای شیرازی، عقل کافی برای تصدی مقام مرجعیت را دارد. مرحوم محلاتی «ره»، صاحب کتاب هدایة العلم والمعرفة که از اعاظم علمایی است که این بزرگواران را درک کرده، در گزارشی از حوزهی علمیهی نجف، درسهای حوزهی نجف و سامرا و کربلا را نوشته که خیلی جالب است. بعد ایشان راجع به میرزای شیرازی میگوید: انسان باید خودش آدم عاقل فکور تیزبینی باشد تا بتواند بفهمد این آدم چه بود و خدای متعال چه عقل و حکمتی به او داده است.
اگر مراجع و بزرگان بعد از مرحوم شیخ عبدالکریم، مرحوم آیتالله العظمی بروجردی را از بروجرد به قم دعوت کردند، منشأ اساسی همین جهت بود که در ایشان عقل و درایت خاصی بود که خدای متعال به او عنایت کرده بود. بنابراین، عقل نعمت بزرگ و مهمی است، اما باز تنها داشتن آن، فایدهای ندارد.
حضرت «علیه السلام» میفرمایند: «تَنْظُرُوا أَ مَعَ هَوَاهُ يَكُونُ عَلَى عَقْلِهِ أَمْ يَكُونُ مَعَ عَقْلِهِ عَلَى هَوَاهُ ». درست است این نعمت را دارد، ولی گاهی هواهای نفسانی و خصوصیاتی است که عقل را در استخدام هوای نفس گرفته است. برای اینکه ریاستش محکمتر و گستردهتر شود، همهی اینها را استخدام میکند. ممکن است که کسی این مزیت را هم داشته باشد، اما از آن استفادهی الهی نکند.
بعد حضرت «علیه السلام» فرمودند: «وَ كَيْفَ مَحَبَّتُهُ لِلرِّئَاسَاتِ الْبَاطِلَةِ وَ زُهْدُهُ فِيهَا فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ يَتْرُكُ الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا وَ يَرَى أَنَّ لَذَّةَ الرِّئَاسَةِ الْبَاطِلَةِ أَفْضَلُ مِنْ لَذَّةِ الْأَمْوَالِ وَ النِّعَمِ الْمُبَاحَةِ الْمُحَلَّلَةِ فَيَتْرُكُ ذَلِكَ أَجْمَعَ طَلَباً لِلرِّئَاسَةِ». ممکن است آدم برای اینکه مردم دستش را ببوسند، مقدماتی را درست کند و مردم را فریب دهد که مریدش شوند و به او احترام بگزارند و این برایش نعوذ بالله بهتر است از اینکه زندگی آرامی داشته باشد. اینها خطراتی است که بر سر راه انسان است و کسانی به این چیزها گرفتار شدهاند. بعد میفرمایند: «وَ لَكِنَّ الرَّجُلَ كُلَّ الرَّجُلِ نِعْمَ الرَّجُلُ هُوَ الَّذِي جَعَلَ هَوَاهُ تَبَعاً لِأَمْرِ اللَّهِ وَ قُوَاهُ مَبْذُولَةً فِي رِضَى اللَّهِ وَ أَنَّ كَثِيرَ مَا يَلْحَقُهُ مِنْ سَرَّائِهَا إِنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ »
آن آدم درست و حسابی که «كُلَّ الرَّجُلِ و نِعْمَ الرَّجُلُ» است؛ کسی است که تمام خواستههای خودش را وِرد واحد کرده است، تبعاً لأمرالله، همهی انرژیهایش را هم در راه رضای خدا به کار میگیرد.
«يَرَى الذُّلَّ مَعَ الْحَقِّ أَقْرَبَ إِلَى عِزِّ الْأَبَدِ مِنَ الْعِزِّ فِي الْبَاطِلِ». اگر در باطل یک عزّتی هم باشد، برای چند صباحی است، اما این شخص متوجه است که حق آن چیزی است که تضمین کنندهی ابدیت است. اگر شخصی طرفدار حق شد و به حق گروید و طبق حق عمل کرد، ممکن است الآن هم مذلّت ظاهری برایش باشد، اما این مذلّت ظاهری أقرب به عزّ أبد است، تا آن عزت ظاهری زودگذر که در پرتو باطل نصیب انسان میشود.
«وَ يَعْلَمُ أَنَّ قَلِيلَ مَا يَحْتَمِلُهُ مِنْ ضَرَّائِهَا يُؤَدِّيهِ إِلَى دَوَامِ النَّعِيمِ فِي دَارٍ لَاتَبِيدُ وَ لَاتنفذ [تَنْفَدُ]». میداند که اگر در گرو حق قرار بگیرد، ناملایماتی به او خواهد رسید، ولی این ناملایمات برای او مهم نیست، چون او را به دوام نعیم میرساند. نعیم دائم در جایی است که نه فناپذیر است و نه کهنگی و اندراسی در آنجا وجود دارد. اما اگر راه دیگر را انتخاب کرد: «يُؤَدِّيهِ إِلَى عَذَابٍ لَا انْقِطَاعَ لَهُ وَ لَايَزُولُ »؛ مبتلا به عذابی میشود که همیشگی و دائمی است.
بعد فرمودند: «فَذَلِكُمُ الرَّجُلُ نِعْمَ الرَّجُلُ»؛ آدم اینچنینی است که میشود به او گفت نِعْمَ الرَّجُلُ.
این است که دیگر جوهرهی ذاتش با دغل و نفاق جور در نمیآید. او همهی هواهایش را متّبع أمرالله قرار داده و همهی انرژیهایش را که مصرف در رضای خدا نموده و این باور درونی و تصدیق درونی را پیدا کرده است که حق باید ملاک باشد در هر چیزی، ولو مذلّت ظاهری همراهش باشد. لذا فرمود که اگر آدم اینچنینی را پیدا کردید: «فِيهِ فَتَمَسَّكُوا وَ بِسُنَّتِهِ فَاقْتَدُوا وَ إِلَى رَبِّكُمْ فَتَوَسَّلُوا»؛ به او اقتداء کنید. این را وسیله به درگاه الهی و شفیع خودتان قرار دهید.
«فَإِنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ دَعْوَةٌ »؛ این آدمی است که در درگاه خدا هیچ خواسته و دعایی از او رد نمیشود.