نهضت تربیتی حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
ادامه حدیث: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِعَلِيٍّ : مَا مَنَعَكَ مِ
حذيفة بن يمان از اصحاب نزديك رسول اللّٰه صلى اللّٰه عليه و آله حكايت مفصّلى را از جنگ خندق نقل مىكند كه چنين است:
عمرو بن عبدود از #خندق عبور كرد و در مقابل لشكر مصطفى صلى اللّٰه عليه و آله ايستاد و با صدايى بلند و فريادى مستانه مبارز طلبيد. #رسول_خدا به ياران خود فرمود:چه كسى صداى او را خاموش مىكند؟ هيچ كسى از جايش تكان نخورد و حركت نكرد و همگان خاموش بودند،در آن هنگام #على عليه السّلام برخاست و گفت:يا رسول اللّٰه!من آمادۀ جانبازى هستم. رسول خدا فرمود:يا على! صبر كن و در جاى خود بنشين.
دوباره رسول خدا صلى اللّٰه عليه و آله به ياران خود فرمود:چه كسى به مبارزه
عمرو مبادرت مىكند؟باز هم كسى سخنى نگفت.و همگى ساكت نشستند بار سوم مصطفى صلى اللّٰه عليه و آله فرمود:آيا كسى در ميان شما هست كه نعره عمرو را خاموش كند و شرّ او را دور گرداند. باز هم كسى را جرات سخن گفتن نبود،همه ساكت بودند و حتى بعضى خود را پنهان مىكردند. على عليه السّلام از جا برخاست و گفت:يا رسول اللّٰه!من كمر همت بر ميان بسته و آماده رزم و پيكار با عمرو هستم.
👈 مصطفى صلى اللّٰه عليه و آله او را به نزد خويش فرا خواند و فرمود:يا على عليه السّلام!او
عمرو بن عبدود است كه در شجاعت بىنظير است.👈❤️👈 امير المؤمنين على عليه السّلام گفت:يا رسول اللّٰه!من هم على بن ابى طالب هستم كه پهلوانى را از اجداد خويش آموختم.
رسول اللّٰه صلى اللّٰه عليه و آله زره خود را بر تن او پوشاند و عمامهاش را بر سرش بست و ذو الفقار،شمشير مخصوص خود را،به دست او داد؛سپس فرمود:خدايا!على را از چپ و راست و از جلو و عقب حفظ فرما.
على عليه السّلام به سرعت و با چابكى،خود را به عمرو بن عبدود رساند و به او گفت: كيستى و نامت چيست؟
عمرو گفت:گمان نمىكردم كسى مرا نشناسد!مرا عمرو بن عبد ود مىگويند. امّا نام تو چيست؟ گفت:من على بن ابى طالب عليه السّلام هستم.
عمرو گفت:نوجوانى بودى كه در حجرۀ ابو طالب تو را ديدم من از كشتن تو اكراه دارم و به قتل تو راضى نيستم. على عليه السّلام فرمود:امّا من نه تنها در كشتن تو اكراهى ندارم بلكه در نابودى تو بسيار راغبم و ليكن شنيدم دست در پرده كعبه انداختى و عهد كردى هر كه سه خواسته از تو داشته باشد حتماً يكى را اجابت مىكنى.
عمرو گفت:درست است،من چنين عهدى كردم. على عليه السّلام فرمود:اى عمرو !حالا كه چنين است بيا از جنگ دست بردار و از همان راهى كه آمدى برگرد. عمرو گفت:اين محال است.
على عليه السّلام فرمود:دين و آيين ما،را بپذير؛آنچه براى ماست براى تو نيز خواهد بود.
عمرو گفت:اين را هم نمىپذيرم. على عليه السّلام فرمود:تو سوارهاى و من پيادهام و اين سزاوار نيست!
عمرو با عصبانيت گفت:تاكنون چنين درخواستى را نشنيدهام.اسب خود را تازيانه زده،از ميدان دور كرد. آن گاه به نبرد پرداخت.
عمرو كه مردى قوى هيكل بود در اثناى مبارزه شمشيرى را بر فرق على عليه السّلام فرود آورد.ضربه چنان محكم بود كه علاوه بر سپر،سر را شكافت. و خط شمشير بر پيشانى مبارك آن حضرت ماند. على عليه السّلام درست در آن هنگام با شمشير از پايين،پاهاى عمرو را هدف گرفت و دو پاى او را قطع كرد،
عمرو بر زمين افتاد،و صداى تكبير پيروزى على عليه السّلام در فضاى ميدان طنينانداز شد. رسول اللّٰه صلى اللّٰه عليه و آله با شنيدن صداى تكبير فرمود: به خدا سوگند،على عليه السّلام پيروز شد،و عمرو كشته شد. عمر بن خطاب نخستين كسى بود كه خود را به او رساند،ديد على عليه السّلام شمشير خود را با سپر عمرو پاك مىكند،عمر با صداى بلند تكبير گفت و عرض كرد:يا رسول اللّٰه! آسوده خاطر باش كه عمرو بن عبد ود كشته شد. پيامبر صلى اللّٰه عليه و آله رو به على عليه السّلام كرد و فرمود: يا على!«فلو وزن اليوم عملك بعمل امّة محمّد صلى اللّٰه عليه و آله لرجح عملك بعملهم و ذلك انّه لم يبق بيت من بيوت المشركين الاّ و قد دخله وهن بقتل عمرو و لم يبق بيت من بيوت المسلمين الاّ و قد دخله عزّ بقتل عمرو ». اين پيروزى و ثواب آن بر تو مبارك باد. اگر عمل امروز تو با اعمال امّت محمد صلى اللّٰه عليه و آله مقايسه و موازنه شود،همين يك عمل تو برتر و با فضيلتتر از همه اعمال امّت من است. چون هيچ خانهاى از مشركان و هيچ قلبى از آنان نيست كه با كشتن
عمرو بن عبد ود، سستى و يأس و نوميدى در آن راه نيافته باشد. و از طرف ديگر هيچ خانهاى از مسلمانان نيست كه با كشتن
عمرو بن عبد ود،شادى و سرور و عزّت در آن داخل نشده باشد. پس عمل واحد تو بر همه اعمال امّت من رجحان دارد.
#جنگ_خندق
#امامت
#فضائل
#امام_زمان
#امام_علی
#نهضت_تربیتی
#نسل_مجاهد
#تربیت_دینی
#تربیت_نسل
#تمدن_اسلامی
نـهـضـت تـربـیـتـی حـضـرت سیـدالشـهـدا علـیهالسـلام
https://eitaa.com/joinchat/3869573157C5e0beb1065