eitaa logo
نشریه عهد
2.3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
429 ویدیو
111 فایل
نشریه علمی و فرهنگی #عهد بستری برای گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه‌های علمیه و عموم مخاطبین 🔰 متعلق به خانه طلاب جوان انتقادات و پیشنهادات همکاری ،تبادل @gohari_67
مشاهده در ایتا
دانلود
نشریه عهدحجّت‌الإسلام کاظمزاده، گفتگوی انتخاباتی.mp3
زمان: حجم: 20.51M
خط محتوایی که طلاب در رابطه با حضور حداکثری مردم برای شرکت در انتخابات باید داشته باشند تجربیات میدانی استاد از گفتگو با مردم.
زمان: حجم: 1.35M
❌ ثبت نام👇🏼 تبلیغ انتخاباتی بصورت گروهی❌ 🌱رفقایی که میخوان برای انتخابات یک کاری بکنن. 🔆اصلا مهم نیست که: ❗️چقدر توانایی پاسخ به شبهات دارید ❗️معمم هستید یا نه ❗️طلبه پایه چند هستید ✅شرح عملیات در صوت پیوستی✅ 🧨محورهای عملیاتی فردا: 👈🏽شهرک فاطمیه 👈🏽بازار سرپوشیده قم 👈🏽خیابان آذر ساعت 9:00صبح خانه طلاب باشید ⛔️حتما صوت رو کامل گوش بدید⛔️ ثبت نام اعزام و سوالات ضروری👇🏼 🆔@Mesle_Khomeini 🔹.............🔹............🔹 💫 به "خانه طلاب جوان" بپیوندید: 🌐 @khanetolab
«به من بگو..» اگر با فردی که مردد حضور در انتخاباته‌ مواجه‌بشی، چه حرفی بهش میزنی که راضی به رای دادن بشه؟ 🔹متن یا ویس بفرستین 🔺متن دو سه جمله 🔺صوت دو دقیقه 〽️آیدی من〽️
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪴صندوق‌های نصرت! 🔸انتخابات چگونه باعث جلب نصرت‌الهی میشود؟ 🔹.............🔹............🔹 💫 به "خانه طلاب جوان" بپیوندید: 🌐 @khanetolab
می‌توانستم تا هوا گرم نشده برم و کولر را سرویس کنم اما این کار را نمی کردم. می گذاشتم تا هوا حسابی گرم شود بعد لباسهایم را بکنم و با یک لا زیرپیراهن بروم پشت بام و زیر تیغ آفتاب درهای کولر را در بیاورم، پوشالهای قدیمی را جدا کنم و شیارهای نمک گیر شده را یکی‌یکی و باحوصله تمیز کنم بعد پوشال‌های نو را جایگزین کنم و درها را بچینم پای دیوارِ پشت‌بام بعد با شلنگ پوشال‌ها را آب پاشی کنم و بخیسانم و درهای کولر را جا بزنم. همه این کارها را می کردم تا به این جایش برسم. این جایش یعنی کار که تمام شد با همان بدن خیس و صورت سرخ آفتاب سوخته و زیرپیراهن بد بو، یک راست راه دوش حمام را بگیرم و یک آبی به سر بزنم و تَنی سبک کنم. همه این کارها را می کردم تا به خودم بفهمانم که آفتاب و گرمای قم نباید "منفعلم" کند. "انفعال" را دوست نداشتم. حتی احساس می کردم اینکه زودتر و قبل از اینکه هوای قم گرم شود بخواهم پوشال بخرم و کولر را سرویس کنم هم از روی "انفعال" است. "انفعال" از گرمای خرما پزون قم. بعدها، شاید سال دوم_سوم طلبگی بود. هرروز ظهر بعد از کلاس‌ها از مدرسه میزدم بیرون و با تاکسی و اتوبوس خودم را می رساندم تهران تا در کلاس تعمیر کولر گازی شرکت کنم و شب‌ وقتی به خانه می رسیدم ساعت یازده دوازده شب شده بود. تابستان آن سال هم رفتم سر کارِ کولرگازی. کارکولر گازی در قم یعنی: دوظهر، پشت بام، تیرماه. حالا که به عقب برمی گردم به نظرم اشتباه می کردم. آن کارها با آن همه زحمت و با هرمنطقی من را از طلبگی دور می کرد. اما همه آن زحمات و سختیِ آموزش و بعدش هم کار، برای همین بود؛ "انفعال" را دوست نداشتم. چند روز پیش بود. بعد از بارها و بارها جلسه و گفتوگو، علی را کشیدم کنار. گفتم علی بی‌خیال. بیا و خودمان دونفری بزنیم بیرون. گفتم هزاروچهارصد چی کار کردیم حالا هم همان. با این فرق که به جای اینکه راسته بازار را بگیریم و از اول تا آخرش را گز کنیم. این بار برویم سراغ خواصِ آن صنف یا بازار یا باشگاه یاهرچی. ادامه دارد... پ ن: قلم محمد اقای صالحی همیشه گرم و شیواست https://eitaa.com/talabenegasht
⬅️بابتِ بعضی تصاویر توهین‌آمیز عذرخواهم؛ قصدم جلب توجه شما به منتشر کنندگانِ این تصاویر است. از افرادی که با دروغِ قطع شدنِ پا و تخلیهٔ کلیه‌ و اعتصابِ غذای همراه با اَرده و عسل‌شان؛ احساساتِ حامیانِ خودشان را هم جریحه‌دار کردند اما عوضش دلار به جیب زدند؛ آن زنِ فراری از وطن که روزی در راهروهایِ فرعی فلان سالن از مَکرون آویزان می‌شد تا جنبش‌شان را حمایت کند و روزی جلویِ دوربین می‌گفت «تیم را تحریم کنید، پرچم را بسوزانید، ایران را تحریم کنید، اصلاً به ایران حمله کنید! مردم دوست دارند.» و یا از آن سلبریتیِ فراری که خواهرش را با یک کلاهِ گشاد ۷۰۰ میلیاردی روانهٔ زندان کرده تا آنسویِ آب‌ها از «زن و زندگی» بگوید. یا از آن تجزیه‌طلبی که بُریدنِ سر با تکه‌هایِ موزائیک؛ و کندنِ پوستِ نوجوانانی که تازه محاسن‌شان سبز شده بود را در کارنامه‌اش دارد؛ تا آن غاصبانی که مفتخرند به قتلِ ۳۰ هزار زن و کودک فلسطینی‌. این‌ها بخشی از تلاش شبانه‌روزیِ آن‌هایی‌ست که فریاد می‌زنند «جمهوریت» در ایران معنا ندارد. اما حالا همه یک‌چیز می‌گویند؛ «رای ندهید!»
به‌نام‌او دلم تنگ شده برای یک غزل ناب، یک حرف اصیل یک نقطه اتصال برای چسبیدن به همه هویت و داشته‌ام، دلم یک مصرع می‌خواهد که قوت بگیریم، برای همه کارهای بر زمین مانده، برای همه دلسردی‌ها، خستگی‌ها، تاخیرها "دیوان حافظ میان دستانم، زمزمه می‌کنم بسم‌الله الرحمن الرحیم؛ الحمدلله رب العالمین... آقا درب حسینیه امام خمینی را باز می‌کند با‌صلابت و مقتدر همان گونه که برازنده ایران ماست. فالله خیر حافظا می‌خوانم، چشم بد دور از جانش. خبرنگار می‌پرسد برای مرددین چه سخنی دارید؟ همگی منتظرند که آقا نصیحتی بکنند، سخنی، توصیه ای ... نصیحتی در کار نیست، فقط یک مصرع ناب: "در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست" انگشتم میان اوراق دیوان مانده، به جوابم می‌رسم. انگار حمدم مستقیم تا حافظیه رفته‌ است. قشنگی داستان، مصرع اول این غزل است: "راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست" کنار نمی‌کشم. پای کار هستم، چقدر کار بر زمین مانده دارم. بسم‌‌الله... خطاط:قاسم ثابتی ارسالی از خانم فاطمه میری طایفه فرد ❇️ عـــــــــــــهــــــــــــد ❇️
12.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر از من بپرسید میگویم دختر کوچولوی کاپشن صورتی با گوشواره های قلبی، زنده است. فعال و پر نشاط است. دست این و آن را میگیرد و پای صندوق های رای میآورد. اگر از من بپرسید دختر کاپشن صورتی گوشواره قلبی، تفسیر کننده و تفصیل دهنده حاج قاسم است برای عموم مردم. همانطور که همه کودکان شهید تفسیر کننده و تفصیل دهنده اند. مثل علی اصغر امام حسین که تفسیر کننده و تفصیل دهنده خون سیدالشهدا است. از من بپرسی میگویم سالها است شهدا زنده اند و فعال در صحنه اند. ما کوریم و کریم. دشمن خیال کرد میکشدشان ولی آنها نمیمیرند. شهید میشوند. بل احیاء عند ربهم یرزقون. از من بپرسی قواعدی بر این ایران مظلوم و عاشق حاکم است که خیلی هایمان نمیبینیم و نمیدانیم. چشمهایی مثل چشم سیدعلی را میخواهد که ببینند و بگویند. میگفت بنیه ایمانی این مردم را دست کم نگیرید. میگفت امام حکیم بود که قواعد غیب عالم را میدید و میگفت به ما. کاری به نتایج این انتخابات ندارم. تا همین الان هم من مستم از این همه زیبایی معنوی که در این دیار عاشقی فوران کرده. الحمدلله. درباره ۶۶ @ali_mahdiyan
⚫️مرحوم ایت الله کاشانی : برفرض که ما،نه فقط موشک بلکه تمام سلاح‌ها‌مون رو از بین ببریم و فقط با سنگ‌ از خودمون دفاع کنیم،باز هم دشمن ازمون راضی نمیشه کما اینکه الان از فلسطینی‌ها راضی نیست،مشکل اونا "فکر"،"دین" و "عقل‌"مردم ایرانه نه چیزای دیگه پ.ن:نثار روحشون فاتحه‌ای قرائت کنید ❇️ عـــــــــــــهــــــــــــد ❇️
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گویی کسی می‌گفت در گوشم «بیا ای خسته از دنیا؛ که من باز است آغوشم..» «اَللَّهُمَّ إِن لَم تَكُن قَد غَفَرتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِن شَعبَانَ فَاغفِر لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنهُ» ❇️ عـــــــــــــهــــــــــــد ❇️
1.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله بهجت فردی یک چله گرفته بود تا به خدمت امام زمان برسد. در روزهای آخر که مشغول اذکار و اوراد بود فردی نزدش میآید و تقاضایی میکند اما او با سردی ردش میکند و گویا این حال را داشته است که حال ذکر مرا به هم زدی، یکی از دوستان اهل دل که این صحنه را میبیند نزدش میآید و سؤال میکند میدانی این فردی که پیشت آمد چه کسی بود؟ جواب میدهد خیر؛ وی میگوید که این فرد امام زمان بود. ارتباط با امام زمان از راه رسیدگی به مؤمنان و شیعیان محقق می‌شود این اصل روایی است که به فراموشی سپرده شده است. ❇️ عـــــــــــــهــــــــــــد ❇️