#با_تو_میمانم
🔖 خاطرات سردار جمشید نظمی؛ آخرین فرمانده گردان سردار شهید #مهدی_باکری
🔔 در عملیات بزرگ «بدر» فرماندهی گردان سیدالشهدای لشکر عاشورا را بر عهده داشت و تنها فرمانده گردانی بود که در آن سوی دجله تا لحظه شهادت سردار نامدار اسلام شهید آقا مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا ، در کنارش ماند و آسمانی شدنش را مشاهده کرد...
📖 #با_تو_میمانم
جهت مشاهده و تهیه این کتاب ارزشمند با #تخفیف کلیک کنید👇
🌐https://manvaketab.com/book/372006/
☎️ ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱
کد تخفیف: ۲۰
📌 انتشاراتشهیدکاظمی
🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور
🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🎙نشست پشت میزی که درواقع صندوق مهمات بود و بیهوا زد زیر آواز. فکر کردم سنتی میخواند، اما لحنش چرخید به مداحی:
«دلم یه جوریه… آره پر از صبوریه… چقدر دارن شهید…»
📱دلنشین میخواند. گوشی را درآوردم فیلم بگیرم، اخمی کرد و اشاره که: «فیلم نگیر…»
✅ بعد، کتاب شد نقل گفتوگویمان. پیدا بود که اهل مطالعه است، مخصوصاً رمان.
گفت: «پسر، میتونی چندتا رمان درجهیک بیاری؟»
گفتم: «ما بیشتر کتابهای خاطرات و زندگینامهی شهدا داریم…»
📘نه گذاشت و نه برداشت: «از مهدی باکری چی داری؟»
دستم رفت روی #با_تو_میمانم...
گفت: «جمشید رو میشناسم، فرمانده گردان آقا مهدی بود. تنها فرمانده گردانی که زنده ماند...»
⁉️ گفتم: «آقا سید، انصافاً کتابهای شهدا رو هم مثل رمان میخونی؟» گفت: «بله، خیلی زیاد. معرفی هم میکنم.»
قبلا از قولش جایی خوانده بودم که در کتابخانه شخصیاش نزدیک به 12 هزار جلد کتاب دارد که بعضی از آنها نفیس و کمیاب هستند.
💼کارش که تمام شد، چند کتاب بهش پیشنهاد دادم. همه را گرفت. کتابها را در یک کیف مسافرتی کوچک گذاشت.
💯 صدای اذان بلند شد و او برای برنامهای که هماهنگ شده بود، راهی جمکران شد.
📚 #یادداشتهای_یک_کتابفروش
🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1