🚀 در پرتاب‌ یه #موشک به مشکل برخوردن. 🔔 استخاره کردن. آیه‌ای اومد قریب به این مضمون که چرا به زمین چسبیدید؟ چرا به زندگی دنیا راضی شدید؟ 👌 حاج حسن دستور داد که موشک رو شلیک کنن. ✅ اونم موشکی که طبق محاسبات پرتابش موفقیت آمیز نمی‌شد.

🚀 #موشک پرتاب میشه و به ترمینال مسافربری بغداد برخورد می‌کنه. 🧐 حالا چه اتفاقی می‌افته؟

🔔 یه تیپ از نیرو‌های اهل سودان و مصر که به صدام خوش‌خدمتی می‌کردن نابود میشن. 🚀 برای پرتاب این #موشک کلی تأخیر و اما اگر وجود داشت؛ 👌 اما دست آخر‌یه تیپ از مزدورای عراقی رو نابود کرد. 🔔 #حاج_حسن می‌گه این‌ها الطاف و راهی بود که خدا نشون داد و هدایت کرد.

📖 #مردی_با_آرزو‌های_دوربرد روایت‌هایی شسته‌رفته 🌷 از زندگی #شهید_حسن_طهرانی_مقدمه که 👌 مطالعه اون، نکات خوبی رو برای زندگی همین روزایی که توش قرار داریم بهمون یاد می‌ده.

📘 اگه خاطرتون باشه این کتاب هنوز توی #فروش_ویژه است و همراه هر کتاب یک #هدیه با حال تقدیم میشه. 🚀 یک #موشک کوچولو دوربرد 📍 فقط تا نهم فروردین یعنی دو روز دیگه 🔔 به این پست های بالا یه نگاه بندازین

📚 مجموعه #چهارده_خورشید_یک_آفتاب رو که خاطرتون هست 👌 یه مجموعه جمع‌وجور 📖 که هر جلدش درباره یک #معصوم علیه‌السلامه

📚 مجموعه #چهارده_خورشید_یک_آفتاب 🔔 از اون دست #کتاب‌هامونه که خیلی طرفدار داره ✅ عنوان جلد چهارم این مجموعه هست: #آفتاب_غریب

🥰 اگه دوست دارید با #امام_حسن علیه‌السلام بیشتر آشنا بشید 📖 ما کتاب #آفتاب_غریب 🖋️ نوشته خانم #مریم_کریمی رو بهتون پیشنهاد می‌کنیم

🥰 صبح جمعه، ۱۵ رمضان، سال سوم هجری. کودک را دادند به پیامبرصلوات‌الله‌علیه برای نام‌گذاری. پارچه زردی دورش بود، پیامبرصلوات‌الله‌علیه آن را با سفید عوض کرد. قبلاً فرموده بود به بچه‌ها لباس زرد نپوشانید. نشست در انتظار وحی. 🔔 جبرئیل نازل شد، تبریک می‌گفت: «محمدجان، علی برای تو مثل هارون است برای موسی. نام پسرش را همان بگذار که نام پسر بزرگ هارون بوده.» ✅ _ چه بوده؟ _ شَبَر؛ به عربی می‌شود حسن. نامش را گذاشتند حسن‌علیه‌السلام، نامی که تا آن روز هیچ‌کس نداشت. 📄 برشی از کتاب #آفتاب_غریب

🌷 ممنونیم که مثل همیشه بعد از خوندن کتابای نشرمون 📄 معرفی و یادداشت می‌نویسید 👌 نظرتون رو درباره کتاب می‌گید و #پیشنهاد می‌دید و #نقد می‌کنید. ☘️ تا باد چنین بادا از طریق زیر در خدمتیم @Shahidkazemi313

🔔 نظراتتون رو بفرستید تا اونا رو منتشر کنیم. 👌 نظر یکی از #مخاطبای خوبمون 📖 درباره کتاب #آرام_جان:

📘 کتاب #آرام_جان، اولین کتاب ۱۴۰۳. شدنی هست ولی قابل باور نیست. از همان ابتدا شیفته #شهید_محمد_حسین_حدادیان بودم. به‌وضوح می‌توان دید سیمش در قتلگاه و عصر عاشورا وصل شده. 😔 اما این کتاب مرا متحیر مادرش کرد و هنوز برایم باورپذیر نیست آنچه را خواندم. 👌 مجموعه‌ای از خاطرات دردناک #فتنه‌_های ۷۸ و به‌خصوص ۸۸ تا ۹۶ در این کتاب فهرست شده و چه عجیب روزهایی را پشت‌سر گذاشته‌ایم و چه حجم فتنه‌های سنگینی را رد کرده‌ایم. 🔔 شروعی خوب، قلمی روان و متنی صمیمی و برای من پرهیجان. شاید یک سوم آخر کتاب را با تپش قلب دنبال کردم. نوشته شده توسط: پراکنده نوشتهای یک نویسنده(مطهری نیا) 📌 #انتشارات‌شهیدکاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi