هدایت شده از الهادی
#حضرت_مسلم
🔻 الله اکبر! چه خیری نصیب حضرت مسلم شد، البته خود این بزرگوار باب الحوائج است، عربها اعتقاد عجیبی دارند، عربها روی حساب اینکه فطری و ساده هستند مراکز را زود میشناسند.
🔸 حضرت مسلم با دو نفر راه بلد به سمت کوفه آمدند، مقداری که آمدند گم شدند بعد یکی از آن راه بلدها فوت کرد و دومی گفت که اینقدر خبر دارم که همین قسمت را بروی به آب میرسی و از تشنگی نجات پیدا میکنی.
🔹 حضرت تنها رفتند و به آب رسیدند. آنجا بالأخره مسیر پیدا شد، بعد یک نامهای برای امام حسین علیه السلام نوشتند و دست یک نفر دادند که اینطور شده و از این قضیهی گم شدن اول کار و جریان دو نفر هم که همراه ما بودند در دل من چیزی آمد، چه کنیم؟
🔸 جواب آمد که شما راه خود را ادامه بدهید و مبادا در این ادامه خوفی کنید، فقط شما باید بروید. وقتی دوباره حضرت فرمودند شما باید بروید، ایشان راه افتادند.
🔹 از این چشمه که راه افتادند، در بین راه دیدند یک نفر برای شکاری ـ مثلاً یک آهویی ـ تیر کشیده است. تیر را زد، به آهو خورد و افتاد.
🔸 اتفاقات سفر هم قواعد داشته است مخصوصاً برای افرادی مثل ایشان، ولی به این تعبیر گفتهاند «إنشاءالله دشمن را کشتیم» و تفأل به خیر زدند؛ در حالی که آنچه که پیش آمده است یک حکایت دیگری میکند و این مورد، جای تطیّر بود [نه تفأل].
🔹 تا اینکه آمدند و چه سِیر عجیب و پیچیدهای داشتهاند و با بیوفاییِ مردم مواجه شدند. اما همین مقدار بس که وقتی از خانهی طوعه (آن زنی که سر کوچه، منتظر پسر خود بود) بیرون آمدند، با اینکه امنیت خانه بیشتر بود منتها چون احتمال داشت که آتش در خانه بیندازند _خانهها هم با چوب و گل بوده_ برای حفاظت از خانهی او نخواستند در خانه بجنگند.
🔸 در کوچهای که گویا تنگ و بنبست بوده است گرفتار شدند.
ادامه دارد...
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
#حضرت_مسلم
ادامه مطلب قبل...
🔻 ابتدا حدود هفتاد نفر را برای مقابله با حضرت فرستادند. رئیس شُرطه پیکی فرستاد و به عبیدالله گفت که کمکی بفرستد. عبیدالله گفت تو را سراغ یک نفر فرستادم، اگر تو را سراغ دیگری فرستاده بودم چه میکردی؟ منظور او از دیگری، حضرت اباعبدالله (علیه السلام) بود.
🔸 عبیدالله بسیار شیطنت داشت؛ یعنی معاویهی به تمام معنا، همراه با خشونت بود. بعد رئیس شُرطه برای او جواب نوشت که به گمان خود مرا سراغ دستفروشی از دستفروشهای حیره و کوفه فرستادهای؟
🔹 مرا سراغ شیر بیابان شجاعت فرستادهای، نیرو بفرست. برای مقابله با یک نفر، فکر کنم باز چهل نفر کمکی برای او فرستاد.
🔸 حضرت مسلم (علیه السّلام) بعضی از این مردان که به جنگ با او آمده بودند را بلند میکرده و بر روی پشت بام میانداخته است. صرف قوت جسمانی نمیتواند این عمل را انجام دهد که اولاً یک نفر بتواند افرادی را با کلاهخود و زره، چاق و لاغر، روی پشت بام پرت کند.
🔹 ثانیا حضرت به رئیس شرطه که مامور دستگیری ایشان بود، یک ضربت زدند که گویا دست یا یک قسمتی از بدنش مجروح شد. او به حضرت گفت که به شما امان میدهم. حضرت هم که چهل و دو نفر به دست ایشان کشته شده بودند، احساس خستگی میکردند.
🔸 بعد امان دادند، آن وقتها امان خیلی حرف بود. حضرت مسلم فرمود امان دارم؟ رئیس شُرطه گفت: امان داری. فرمود که قبول است، گرچه به امان شماها اعتباری نیست.
🔹 از بالا سنگ و آتش میریختند، حضرت مسلم فرمودند که ما را مسلمان هم نمیدانید که مانند کفار با سنگ و آتش به ما هجوم آوردید؟ چون کفار را اینطوری میزدند.
ادامه دارد...
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
#حضرت_مسلم #حضرت_هانی
ادامه مطلب قبل...
🔻 حضرت مسلم را نزد عبیدالله بردند و او شروع به بددهنی به ایشان کرد. سپس رئیس شرطه به عبیداللّه گفت که من به او امان دادم، عبیداللّه گفت که تو را چه به امان دادن؟! بیخود امان دادی؛ اتفاقاً خودت باید به خاطر این جراحتی که بر تو وارد شده او را بکشی.
🔸 لب حضرت شکافته شده بود و دندانهای ایشان صدمه خورده بود. حضرت قدحی از آب خواستند ولی از شدت خون ریزی و استمرار آن، تا خواستند آب بیاشامند، خون دندانهای ایشان در قدح ریخت.
🔹 آب قدح را عوض کردند، دوباره پر از خون شد، فرمودند: حکمتی در این کار است که من نباید آب بخورم.
🔸 حضرت را بر پشت بام دارالعماره بردند و او به حضرت ضربتی زد. ولی هیچ کارگر نیفتاد. چرا که فقط بخش مادی نفوس، موثر نیست؛ بلکه همزمان ارواح و قوا فعال هستند.
🔹 نقل میکنند لحظهی آخر، حضرت مسلم یک شوخی هم با آن شخص کردند و فرمودند که بندهی خدا، این خراشی که تو زدی قصاص آن جراحتی نشد که من به تو زدم.
🔸 بعد ایشان را به بالای دارالإماره بردند و یکی از آنها گردن حضرت را زد و بدن را پایین انداختند. بعد با هانی هم همین کار را کردند، او به جرم اینکه حضرت مسلم در خانهی او بود زندانی شده بود.
🔹 سپس بعضی از آن اشقیا بدنها را این طرف و آن طرف میکشاندند تا بعضی از قوم و قبیلهی هانی آمدند و حضرت مسلم (علیه السلام) را در زاویهی مسجد کوفه و هانی را این طرفتر دفن کردند.
🔸 هانی برای خود سلطانی بود. در تعهدی که با قبائل داشت هر وقت سوار میشد گاهی چند هزار اسبسوار دنبال او میرفتند؛ ولی عبیدالله از بس نقشه میکشید و پول میداد ایشان را نیز شهید کرد.
کد ۸۸۱ و کد ۸۵۷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
* #حضرت_مسلم #حضرت_هانی_بن_عروه
💠 اعتقاد اعراب به حضرت مسلم
🔻 حضرت مسلم (سلام الله عليه) يکي از بنيهاشم است که عربهاي بَدَوي فوقالعاده به ايشان اعتقاد دارند و احترام قائل هستند. عربهاي بدوي اصول دينشان خيلي محکم است، در فروع و احکام نه، ولي در اعتقادات و ایمان به خدا مخصوصا ولايت اهل بيت خيلي محکم هستند.
🔸 اعراب بدوي شيعي، يک جاهايي دست ميگذارند که فوري اثر ببيند، يکي از آنها امامزاده سيد محمد فرزند امام هادي (عليه السلام) است، يکي از آنها حضرت مسلم (سلام الله عليه) و يکي از آنها حضرت ابوالفضل (صلوات الله عليه) است.
ولی کسی اگر از حضرت مسلم یاد کرد بجاست که از هانی بن عروه نیز یاد کند چرا که او جانش را فدای حضرت مسلم کرد و با کمی فاصله از ایشان دفن است.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
#دعا #عرفه
🔻 در روز عرفه، دعای آقا سیدالشهداء (علیه السلام) را میخواندم، مشاهده نمودم که الله اکبر! چه جملاتی! چه نکاتی! چه دقائقی! چه معارفی! دیگر با چه ادبیات و زبانی بگوید؟!
🔸 آقا سیدالشهداء، جزئیات یک دورهی معرفتی را در اینجا آورده است. از سلوکش گرفته، از وزنش گرفته، از انواع حرکتهای معنوی و معرفتی آن گرفته [تا دیگر موارد].
کد ۱۸۵۱۷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
💠 روز #عرفه در کجا باشیم؟
🔻 اگر کسی در عرفات بوده باشد، خیلی پُر خیر است، خیلی پُر خیر است، خیلی... کسی بتواند خود را در عرفات قرار دهد و با الحاح و التماس و دعا سرنوشت خود را به سمت رشد، خیر و خوبیها ببرد.
🔸 شاید اگر انسان در عرفات نبود، هیچ کجا مثل کربلا برای بستن سرنوشت و مقدرات و دعاها [در جهت خیر] نیست. گرچه بعضی کربلا را [بر عرفات] ترجیح میدهند؛ منتها صحبت از ظرفیتی است که این مکان دارد و مطلق نیست. این استعداد و ظرفیت هم در عرفه هست و هم در کربلا.
🔹 اینکه چه کسی، چگونه برود و چه مقدار بهره بگیرد متفاوت است. یک زاویه عامل ایستاده، یک زاویه عمل و نیت قرار گرفته است و یک زاویه زمان و مکان است. ولی برای درک خیرات سرزمین عرفه و کربلا مهم است.
🔸 اگر اینها ممکن نشد، حج فقرا برود. قربان آقا امام رضا علیهالسلام بروم که عنایت ایشان به شیعیان بهگونهای بوده که در زیارت آقا یک دور حج و بیشتر تعریف شده است.
🔹 منتها اینها ظرفیت مجموعه را نشان میدهد، نه اینکه بگوید هرکسی رفت تمام این ظرفیت برای او به فعلیت میرسد؛ چون افراد در کیفیت زیارت آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) متفاوت هستند.
🔸 کربلا هم همینطور است. کیفیت زیارت کربلا بستگی دارد به اینکه چه کسی میرود، چگونه میرود و چه مقدار بهره میبرد. قطعاً هیچکس نگفته که همه اینها در اجر و ثواب مساوی هستند. در بهرهوری از این ظرفیت، امور مختلفی به عنوان جزء العلة دخیل هستند.
کد ۸۴۲۲
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir
🔻عید سعید قربان بر همه بندگان صالح حضرت حق مبارک باد...
به امید روزی که همه بتوانیم نفس اماره خود را برای او قربانی کنیم و به رستگاری برسیم.
🔺@nasery_ir
* #عید_قربان #حضرت_ابراهیم #حضرت_اسماعیل #حضرت_هاجر
🔻 بخشی از موفقیت حضرت اسماعیل در امتحان الهی به خاطر مدیریت مادرانهی هاجر، مادر اسماعیل علیهالسّلام است.
🔸 این زن به قدری فهیم و اهل ایمان بود که این فرزند را اینگونه تربیت کرد. بخشی از آن نیز به دلیل این است که اسماعیل، پیغمبرزاده و فرزند حضرت ابراهیم است؛ ولی اینقدر این فرزند همراه بود که پس از هجده سال که پدر آمده است، به مجردی که پدر گفت: «يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» (صافات: ۱۰۲)(ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین میبینم که تو را قربانی (راه خدا) میکنم،) اسماعیل گفت: «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ» (صافات: ۱۰۲) (ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت.)_ ولی این پدر، نگران است و این مسئله شوخی نیست!
🔹 دهم ذی الحجه، در عید قربان، دست فرزندش را گرفته و برای قربانی میبرد. در راه فرمود که پسرم من از وقتی که خودم را شناختهام، گام بهگام امتحانات و مشکلاتی برای من بوده است؛ مرا در منجنیق گذاشتند تا در آتش پرت کنند، نمرود و دعوت به شرک بود... چه سختیهایی را دیدم.
🔸 سلطان و ایادی او میخواستند که به خاطر رگهی توحیدی و رکن توحیدی او ایشان را از بین ببرند. شخص دیگری اینگونه نبود، فقط این خانواده، اهل توحید بودند؛ ولی تا کجای این مسیر توحید را رفته است که از دلش، تعلّق به فرزند را بریده است،
🔹 پسرش را خوابانده و چاقو را زیر گلوی او گذاشته و دو سه بار فشار داده است، تمام کاری که یک فرد در این جایگاه میتوانست انجام دهد، انجام داده است تا اینکه جبریل گفت: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا» تمام شد و شما کار را به درستی انجام دادی.
کد ۱۱۵۶
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#توسل #اهل_بیت
🔻 کسی حق ندارد بگوید: من نمیتوانم [با اهل بیت علیهم السلام] پیوند برقرار کنم! آقا! اگر یک درصد پیوند برقرار کردی [هم خوب است.]
🔸 شاید گاهی درصد ارتباط و پیوند در ما کم باشد و ما فکر کنیم نشد؛ ولی دستی که به سمت آسمان و خدای متعال برود و توجهی حتی [اگر] خیال [باشد] به سمت آقا علیابنموسیالرضا علیهالسلام و فاطمهی معصومه سلام اللهعلیها برود، رد نمیشود! خالی برنمیگردانند. گاهی امکان دارد به شما بگویند که بهترش را میدهیم.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir