#تلاش #سلوک
🔻 میگفت که:
«گرچه وصالش نه به کوشش دهند آنقدر ای دل که توانی، بکوش»
🔸 بله، وصال با کوشش، مساوی نیست، اما با طلب، مساوی است؛ یعنی مساوی است به این معنا که کسی طلب خودش را اگر بخواهد به خدای متعال و به خودش بفهماند، حتماً باید با سعی و تلاش بفهماند و مطمئن بشود که طلبی در او بود که الآن شبانه بیرون زد [و منتهی به سحرخیزی و عبادت شبانه شد.]
کد ۱۶۴۷۷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#علم_اخلاق
🔻 هنوز سیاستهای مدوّنی برای این [علم اخلاق]، ساخته نشده است. معارف اخلاقی - اگر هم کار شده است - تمام آن، جَسته و گریخته و شاخهشاخههای آن، پراکنده کار شده است؛ حتی اگر در سدههای گذشته، این کار شده بود؛ یعنی ساختاربندی معارف اخلاقی به این معنایی که صحبت آن میشود، شده بود، امروزه دوباره، ساختار جدید و نگرشی در این ساختار، لازم بود و نقد و بررسی زیاد میخواست؛ در حالی که اصلاً نشده است.
🔸 آنهایی هم که [نقد و بررسی] شده است، آمده است از نظر حکمت نظری، فرض کنید که قوهی خیال را بررسی کرده است. چطوری بررسی کرده است؟ فرض کنید برای بوعلیسینا، یک رساله، یا جزوهی کوچکی بوده است که [شخصی] آمده است و این را ترجمه کرده است؛ تازه چه مقدار از این، الآن به کار ما میآید؟ و چه مقدارِ آن، با این تشتت افکار و با بیماریهای فراگیر ما از حیث بیماریشناسی و درمانشناسی، فقط در بخش قوهی خیال، مربوط است؟
🔹 این معارف اخلاقی، چارچوبی مدوّن نداشته است؛ غیر از اینکه مرحوم نراقِیَین، یک جامعالسعادات، یا معراجالسعادةای را زحمت کشیدند؛ ولی الآن که شما به معراجالسعادة مرور میکنید، میبینید شما که طلبه هستید و با این ادبیات، آشنا هستید، خواندن و به کار بستن، یا استفاده کردن مداوم و طولانی در خُلق علمی شما نیست که بخواهید با کتاب معراجالسعادة مأنوس بشوید؛ چرا؟ به خاطر اینکه تا الآن، خیلی تغییرات شده است؛ هم از حیث فرهنگ، هم از حیث ادبیات. یک وقت، یک نفر درس خود را از ابتدا با گلستان سعدی و چهار تا کتابهای مشابه، شروع میکرد و بعد به معراجالسعادة میرسید؛ این [روش] در آن فرهنگ، قابل اجرا بود، قابل مطالعه بود و قابل دقت بود، ولی الآن دیگر، اینطور نیست، الآن مردم حتی در علوم و بهرهوریهای علمی هم، ساندویچخور شدهاند؛ [یعنی میخواهند] یک موضوع را برای او آماده بکنید و زیر یک مقوا [بگذارید] [خندهی حاج آقا] و به او بدهید، مصرف کند.
کد ۱۶۴۷۷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
10.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#برش_کوتاه #زیارت_عاشورا
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
▪️ شهادت مظلومانه امام حسن عسکری علیه السلام را به فرزند گرامیشان امام زمان عج الله تعالی فرجه و همه شیعیان حضرت تسلیت عرض مینماییم...
🔺 @nasery_ir
💬 سزاوار است در سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام چهل حدیث از احادیث این بزرگوار مطالعه گردد.
11.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
* #برش_کوتاه #امام_حسن_عسکری #سلوک
🎥 وصول به حق تعالی و مدیریت شب
👤 حجتالاسلام والمسلمین ناصری
⏱ یک دقیقه
🔺 @nasery_ir
* #امام_حسن_عسکری
🔻ایّام شهادت امام مظلوم، آقا امام عسکری (علیه السلام) است و از این یابن الحسن گفتنها باید توجه به آقا امام عسکری (علیه السلام) را یاد بگیریم.
🔸 در اولین گام با گفتن یابن الحسن، امام زمان علیه السلام را به پدر نسبت میدهیم و آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این نسبت و این پدر را دوست دارند
🔹 و متأسفانه توجه ما در طول سال به آقا امام عسکری (علیه السلام) اندک است و باید بیشتر توجه داشته باشیم.
کد ۱۸۵۶۴
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
* #امام_حسن_عسکری
🔻آقا امام عسکری خیلی مظلوم بودند هم در زمان حیاتشان مظلوم بودند و هم شهادت حضرت به گونه ای شده که خیلی بیش از این نیاز است که به آقا امام عسکری عليه السلام و فضایلشان و صحبت در باب ایشان و عنایتشان، پرداخته بشود.
امام زمان علیه السلام از اینکه نام پدر بزرگوارشان برده شود خیلی خوشحال می شوند.
🔸از جمله کراماتی که برای حضرت نقل شده یک روایتی دارد که راوی نامه ای می دهد خدمت امام عسکری عليه السلام و مسائلی را می پرسد. بعد حضرت جواب می دهد. در پایان نامه حضرت می نویسند که تو اراده داشتی در نامه ات بنویسی راجع به بیماری تب رِبع بپرسی ولی فراموشت شد، اما درمانش اين است. و حضرت درمانش را می نویسند.
🔹یکی دیگر از کرامات امام عسکری علیه السلام این است که راوی خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسید، حضرت با یک قلم زیبایی داشتند می نوشتن؛
حضرت نامه نوشتنشان که تمام شد، سر آن قلم را پاک کردند و به راوی اشاره کردند که بگیر. طرف تعارف کرد. حضرت فرمودند مگر الان در دلت نگذشت که ای کاش ایشان قلمشان را به من می دادند؟! خب این قلم بیا بگیر و به او دادند.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
* #امام_حسن_عسکری
💠 کرامت امام حسن عسکری علیه السلام
🔻متوکل عباسی، امام حسن عسکری علیه السلام را زندان کرد. در همان ایام بنا شد مردم نماز استسقاء بخوانند، مسلمانان رفتند نماز استسقاء خواندند اما باران نيامد.
🔸مسيحي ها گفتند يک فرصت هم به ما بدهيد، يکشنبه را براي مسيحي ها گذاشتند آنها رفتند نماز را خواندند و باران آمد. مسلمان ها خيلي مضطرب شدند، يکي دو هفته ي ديگر مسلمانان برای نماز رفتند اما باران نيامد. باز مسيحي ها رفتند دوباره باران آمد.
🔹متوکل خدمت امام علیه السلام آمد گفت: آقا به داد دين جدت برس. حضرت فرمودند به يک شرط من قبول ميکنم. فرمودند به این شرط که هر چه زنداني داري آزاد کنی. متوکل گفت باشد و همه را آزاد کرد. بعد حضرت فرمودند بگو يک بار ديگر مسیحی ها برای نماز بیایند وقتی مسیحی ها به همراه کشيش خود آمدند و مشغول نماز شدند، ابرهاي سياه شروع کرد بالای سرشان جمع شد.
🔸حضرت فرمودند: دست این کشیش را باز کنید و نگه داريد. دستش را نگه داشتند، بعد حضرت جلو رفتند و تکه استخواني که در دستش مخفی کرده بود را برداشتند. بعد حضرت فرمودند که اين استخوان يک پيامبر است که باید پوشيده باشد زير آسمان که برده می شود رحمت خدا اقتضا مي کند که باران بیاید. این ها اين را پيدا کرده اند و از آن استفاده می کنند. بعد حضرت فرمودند اين استخوان را از او بگيريد. وقتی از او گرفتند حضرت به کشیش مسیحی فرمودند حالا برو دعا کن که دیگر بارانی نیامد.
(إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات؛ ج۵ ص۴۷)
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
* #امام_حسن_عسکری
🔻داستانی شیرین و جذاب از زندگی امام حسن عسکری علیه السلام:
بَختَيشُوعِ حکیم، طبیب متوکل و نصرانی بود. در طب سر آمد روزگار خودش بود. قاصدی از خانه امام عسگری علیه السلام آمد که کسی را بفرستید امام عسگری می خواهند فَصد کنند (از رگ مخصوصی خون بگیرند) بختیشوع یکی از بهترین افرادش را فرستاد و به او گفت این بزرگترین مرد و عظيمترین فردی است که من تابحال دیدهام، هر کاری را که می گوید انجام بده، از علوم خودت هم در محضر او اظهار فضل مکن.
🔸آن فرد آمد و دید اتاقی را برای پذیرایی آماده کرده بودند، حضرت فرمودند در اتاق انتظار باشد، بعد از مدتی صدایش زدند آمد و آماده شد. ظرفی را قرار داده بودند که بزرگ بود و بیش از خون یک انسان در آن جا می شد. فَصَّاد بختیشوع تعجب کرد. دید که حضرت نشستند و فرمودند رگ اَکهَل را بگشای، نپرسید چرا و بلافاصله رگ را باز کرد. خون آمد و ظرف پر شد. حضرت فرمودند ببند. بعد فرمودند به همان اتاق برو و همانجا باش، با تو هنوز کاردارم. در همان اتاق رفت. این عمل را قبل از ظهر انجام داد.
🔹آنجا ماند تا عصر، حضرت فرموند فَصَّاد بیاید دو باره آمد و دید همان طشت هست و حضرت نشستند و فرمودند روی رگ را باز کن، باز کرد و دوباره خون آمد تا طشت پر شد. فرمودند ببند. بعد فرمودند برو و منتظر باش. رفت و از او پذیرایی شد تا صبح روز بعد. فرمودند بیا دوباره آمد. برای بار سوم همان طشت بود. حضرت دستشان را گذاشتند و فرمودند رگ را باز کن. باز کرد و مایعی سیال شبیه به شیر از دست حضرت بیرون آمد تا طشت پر شد. فرمودند ببند. بست.
🔸حضرت برخاستند. جامهای گران قیمت همراه با پنجاه درهم به او دادند. شاید یک فصد یک درهم يا دو درهم اجرتش بود. اما حضرت به او پنجاه درهم دادند. فرمودند که با راهب دیر عاقول در ارتباط هستی؟ خوب است قدر او را بدانی. منظور پیرمرد راهب نصرانی بود که در دیری به نام دیر عاقول زندگی می کرد اما با هیچ کس ارتباط نداشت.
ادامه دارد...
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir