حضرت علی اصغر(ع)، طفل شیرخوار امام حسین(ع)
پرسش : حضرت علی اصغر(علیه السلام) چگونه به شهادت رسید؟
پاسخ اجمالی:
پاسخ تفصیلی: هنگامى كه امام(عليه السلام) شهادت خاندان وفرزندانش را ديد و از آنان كسى جز امام و زنان و كودكان و فرزند بيمارش ـ امام سجّاد(عليه السلام) ـ نماند، ندا داد:
«هَلْ مِنْ ذابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللّهِ؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّد يَخافُ اللّهَ فينا؟ هَلْ مِنْ مُغيث يَرْجُوا اللّهَ فِي إِغاثَتِنا؟ هَلْ مِنْ مُعين يَرْجُوا ما عِنْدَاللّهِ فِي إِعانَتِنا»؛ (آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا دفاع كند؟ آيا خداپرستى در ميان شما پيدا مى شود كه از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آيا فريادرسى هست كه براى خدا به فرياد ما برسد؟ آيا يارى كننده اى هست كه با اميد به عنايت خداوند به يارى ما برخيزد؟).
با طنين افكن شدن نداى استغاثه امام(عليه السلام)، صداى گريه و ناله از بانوان حرم برخاست. امام(عليه السلام) به خيمه ها نزديك شد و فرمود:
«ناوِلُوني عَلِيّاً اِبْني الطِّفْلَ حَتّى اُوَدِّعَهُ»؛ (فرزند خردسالم «على» را به من بدهيد تا با او وداع كنم).
فرزندش را نزد وى آوردند. امام(عليه السلام) در حالى كه طفلش را مى بوسيد، خطاب به او فرمود:
«وَيْلٌ لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ إِذا كانَ خَصْمُهُمْ جَدَّكَ»؛ (بدا به حال اين گروه ستمگر آنگاه كه جدّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با آنان به مخاصمه برخيزد؟). هنوز طفل در آغوش امام آرام نگرفته بود كه حرملة بن كاهل اسدى، او را هدف قرار داد و تيرى به سوى وى پرتاب كرد و گلوى او را دريد، خون سرازير شد، امام(عليه السلام) دست ها را زير گلوى آن طفل گرفت تا از خون پر شد؛ آنگاه خون ها را به سوى آسمان پاشيد و گفت:
«اَللّهُمَّ إِنْ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ فَاجْعَلْ ذلِكَ لِما هُوَ خَيْرٌ لَنا»؛ (بار الها! اگر در اين دنيا ما [در ظاهر] بر اين قوم پيروز نشديم، بهتر از آن را روزى ما فرما).
بعد از شهادت آن طفل، امام(عليه السلام) از اسب پياده شد و با غلاف شمشير، قبر كوچكى كند و كودكش را به خونش آغشته ساخت و بر وى نماز گذارد (و دفن نمود). (1)
علاّمه مجلسى مى افزايد: امام فرمود:
«هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللّهِ»؛ (اين مصيبت بر من آسان است، چرا كه در محضر خداست).
امام باقر(عليه السلام) فرمود: «فَلَمْ يَسْقُطْ مِنْ ذلِكَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الاَْرْضِ»؛ (از خون گلوى على اصغر كه امام آنها را به آسمان پاشيد، قطره اى به زمين برنگشت!).
در روايت ديگرى آمده است كه امام حسين(عليه السلام) فرمود:
«لا يَكُونُ أَهْوَنَ عَلَيْكَ مِنْ فَصيل، اَللّهُمَّ إِنْ كُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ، فَاجْعَلْ ذلِكَ لِما هُوَ خَيْرٌ لَنا»؛ (خدايا! فرزندم نزد تو كمتر از بچّه ناقه صالح پيامبر نيست. خدايا! اگر پيروزى [ظاهرى] را از ما دريغ داشته اى بهتر از آن را روزى ما فرما!). (2)
معالى السبطين از قول ابومخنف شهادت طفل شيرخوار را به گونه ديگرى آورده است، مى گويد:
امام(عليه السلام) پس از شهادت على اكبر به خواهرش امّ كلثوم فرمود:
«يا اُخْتاهُ اوُصيكِ بِوَلَدي الصَّغيرَ خَيْراً، فَاِنَّهُ طِفْلٌ صَغيرٌ وَ لَهُ مِنَ الْعُمْرِ سِتَّةُ أَشْهُر»؛ (خواهرم! به فرزند خردسالم نيكى كن، او خردسال است و تنها شش ماه دارد).
امّ كلثوم عرض كرد: «برادرجان! اين طفل به مدّت سه روز است كه جرعه آبى ننوشيده است، از اين گروه كمى آب بطلب!».
امام(عليه السلام) با شنيدن اين سخن، طفلش را گرفت و به سوى دشمن روانه شد و فرمود: «يا قَوْمِ قَدْ قَتَلْتُمْ أَخي وَ أَوْلادي وَ أَنْصارِي وَ ما بَقِي غَيْرُ هذَا الطِّفْلِ، وَ هُوَ يَتَلَظّى عَطَشَاً مِنْ غَيْرِ ذَنْب اَتاهُ إِلَيْكُمْ، فَاسْقُوهُ شَرْبَةً مِنَ الْماءِ»؛ (اى مردم! شما برادر و فرزندان و يارانم را كشتيد و كسى جز اين طفل كه بى هيچ گناهى از تشنگى مى سوزد، نمانده است، او را با جرعه آبى سيراب كنيد). (3)
و به تعبير «نفس المهموم» امام(عليه السلام) فرمود:
«يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ»؛ (اى مردم اگر به من رحم نمى كنيد به اين طفل خردسال رحم كنيد). (4)
امام(عليه السلام) در حال گفتن اين سخنان بود كه بناگاه تيرى از سوى ستمگرى سياه دل ـ حرملة بن كامل اسدى ـ حلقوم طفل را پاره كرد و از گوش تا گوش را دريد. امام حسين(عليه السلام) كف دستش را زير گلوى بريده طفل گرفت و چون از خون پر شد، آن را به آسمان پاشيد و در روايت ديگر آمده است، امام دستانش را زير گلوى طفل گرفت و گفت:
«يا نَفْسُ اِصْبِري فيما أَصابَكِ، اِلهي تَرى ما حَلَّ بِنا في الْعاجِلِ فَاجْعَلْ ذلِكَ ذَخيرَةً لَنا في الاْجِلِ»؛ (اى نفس! در برابر اين همه مصيبت شكيبا باش! خدايا! تو مى بينى كه در اين دنياى فانى چه مصائبى براى ما رخ داده، پس آن را براى روز رستاخيزمان ذخيره ساز!). (5)
در روايت ديگرى آمده است كه امام(عليه السلام) گفت:
«اَللّهُمَّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ دَعَوُنَا لِيَنْصُرُونا فَخَذَلُونا وَ أَعانُوا عَلَيْنا، اَللّهُمَّ احْبِسْ عَنْهُمْ قِطَرَ السَّماءِ، وَ احْرِمْهُمْ بَرَكاتِكَ، اَللّهُمَّ لا تُرْضِ عَنْهُمْ أَبَداً، اَللّهُمَّ إِنَّكَ إِنْ كُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ في الدُّنْيا، فَاجْعَلْهُ لَنا ذُخْراً فِي الاْخِرَةِ وَ انْتَقِمْ لَنا مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ»؛ (خدايا! تو مى دانى كه اينان ما را دعوت كردند تا به يارى مان بشتابند ولى ما را رها كردند و در برابر ما بپاخاستند، خدايا! باران آسمان را از آنان دريغ دار و آنان را از بركاتت محروم كن. خدايا هرگز از آنان خشنود مشو. خدايا اگر در دنيا، پيروزى را از ما دريغ داشته اى، آن را ذخيره آخرت ما قرار ده و از گروه ستمكاران انتقام ما را بستان). (6)
پيام هاى عاشورا همه شنيدنى است و پيام شهادت كودك شيرخوار از همه شنيدنى تر و عبرت خيزتر!
نخستين پيامش اين كه در مبارزه با دشمنان حق، هيچ كس مستثنى نيست. سربازان شيرخوار دوش به دوش جوانان و سالخوردگان به ميدان مى آيند و به موقع در صفوف شهدا قرار مى گيرند.
بديهى است هر سربازى سلاحى دارد، يكى تير و نيزه و شمشير ؛ و ديگرى هم گلوى نازك و چندين قطره خون پاك كه گوياترين دليل مظلوميت است. خونى كه هم به آسمان پاشيده شد و هم بر زمين، و هر دو با آن شكوهى تازه گرفت.
ديگر اين كه، دشمنان ستمگر قساوت و جنايت را به بالاترين حدّ خود رساندند كه حتّى بر كودك شيرخوارِ زاده زهرا در آغوش پدر نيز رحم نكردند!
آخرين پيام اين كه تحمّل همه درد و رنج ها و مصيبت ها در راه خدا آسان است، چرا كه عالم محضر اوست و همه اينها در پيشگاه او انجام مى گيرد.
با عنايت بخورم زهر، كه شاهد، ساقى است *** با محبّت بكشم درد، كه درمانم از اوست. (7)
پی نوشت: (1). مقتل الحسين خوارزمى، ج 2، ص 32 و بحارالانوار، ج 45، ص 46.
(2). بحارالانوار، ج 45، ص 46 - 47.
(3). معالى السبطين، ج 1، ص 418.
(4). نفس المهموم، ص 349.
(5). معالى السبطين، ج 1، ص 419.
(6). ينابيع المودّة، ج 3، ص 77.
(7). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام، قم، 1388 ه. ش، ص 497.
تاریخ انتشار: « 1391/10/02 »
دعای زیادی مال برای کسی که بخل ورزید و دعاء به کفاف برای کسی که کریم بود؟🤔🤔
«عِدَّه مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیِّ رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: «مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ صبِرَاعِی إِبِلٍ فَبَعَثَ یَسْتَسْقِیهِ فَقَالَ أَمَّا مَا فِی ضُرُوعِهَا فَصَبُوحُ الْحَیِ وَ أَمَّا مَا فِی آنِیَتِنَا فَغَبُوقُهُمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ اللَّهُمَّ #أَکْثِرْ مَالَهُ وَ وُلْدَهُ ثُمَّ مَرَّ بِرَاعِی غَنَمٍ فَبَعَثَ إِلَیْهِ یَسْتَسْقِیهِ فَحَلَبَ لَهُ مَا فِی ضُرُوعِهَا وَ أَکْفَأَ مَا فِی إِنَائِهِ فِی إِنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ صوَ بَعَثَ إِلَیْهِ بِشَاه وَ قَالَ هَذَا مَا عِنْدَنَا وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ نَزِیدَکَ زِدْنَاکَ قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ #الْکَفَافَ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ دَعَوْتَ لِلَّذِی رَدَّکَ بِدُعَاءٍ عَامَّتُنَا نُحِبُّهُ وَ دَعَوْتَ لِلَّذِی أَسْعَفَکَ بِحَاجَتِکَ بِدُعَاءٍ کُلُّنَا نَکْرَهُهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صإِنَّ مَا قَلَّ وَ کَفَی خَیْرٌ مِمَّا کَثُرَ وَ أَلْهَی اللَّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ #الْکَفَاف».[الکافی، ج2، ص140ح4]
امام سجاد(ع): رسول خدا(ص) از شترچرانی گذشت و کسی را فرستاد تا مقداری شیر از او بگیرد، شترچران به او گفت: «شیرهایی که در پستان شتران است صبحانه قبیله است و آنها که در ظرفها است برای شب است.
پیامبر(ص) فرمود: «خدایا مال و فرزندان آنها را #زیاد گردان.» از آنجا گذشتند و به چوپانِ گوسفندان دیگری رسیدند. پیامبر شخصی را فرستاد تا شیر بیاورد. او رفت و از چوپان شیر خواست. او گوسفندان را دوشید و شیرها را در ظرف رسول خدا(ص) خالی کرد. چوپان شیر را همراه یک گوسفند برای پیامبر فرستاد و گفت: «اینها که در نزد ما بود فرستادیم، اگر میخواهید باز هم میفرستیم.» رسول خدا(ص) فرمود: «خدایا او را روزی در حد #کفاف عطا کن.»
یکی از اصحاب گفت: «یا رسول الله! آنکه خواسته ما را اجابت نکرد، چنان دعا کردی؛ ولی کسی که خواسته ما را اجابت کرد چنین دعا میکنی!» پیامبر فرمود: «رزقی که به اندازه #کفاف باشد بهتر است از اینکه #زیاد باشد و آدمی را مشغول کند. خدایا روزی محمد و آلش را به اندازه احتیاج قرار بده.»
ثواب زیارت امین الله
الغارات (ط - الحديثة)، ج2، ص: 848
...
قال الباقر عليه السّلام: ما قاله أحد من شيعتنا عند قبر أمير المؤمنين عليه السّلام أو عند أحد من الأئمّة عليهم السّلام إلّا رفع في درج من نور و طبع عليه بطابع محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حتّى يسلّم إلى القائم عليه السّلام فيتلقّى صاحبه بالبشرى و التّحيّة و الكرامة ان شاء اللَّه تعالى.
هر که از شیعیان، این زیارت و دعا را نزد قبر امیرالمؤمنین(ع) یا نزد قبر یکی از ائمه بخواند البته حق تعالی این زیارت و دعای او را در نامهای از نور بالا برد و مهر حضرت محمد(ص) را به آن زند و هم چنین محفوظ باشد تا تسلیم نماید به قائم آل محمد(ع) پس استقبال نماید صاحبش را به بشارت و تحیت و کرامت
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
نمک زندگی من پسرم بود ولی
نمک زندگی ام را به زمین پاشیدند
مجلس ختم گرفتیم کنار بدنش
عوض فاتحه خوانی همگی رقصیدند
آمدم جمع کنم زندگی ام را از خاک
دست جمعی به من و گشتن من خندیدند
رفت حاجی به طواف و حرم و باز آمد
ما به قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم
امام هادی علیه السلام
بی سبب نیست اگر عادتش احسان شده است
نوه ارشد تقلبی شاه خراسان شده است
برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است
دل مسکین بدست آوردنش فتح الفتوحات است
#امیر_المومنین علیه السلام
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #ورود_به_ماه_محرم؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
چگونه شُکر بگویم که زنده ماندم من
به ماه روضهی تو خویش را رساندم من
چگونه شکر بگویم اجل امانم داد
که باز چشمِ ترِ من به بیرقات افتاد
چهقدر شور دلم زد به ماهِ غم نرسم
به زیر سایهی این بیرق و علم نرسم
به شوق این دههی شور و ماتمت آقا
تمام سال شمردم همه نفسها را
چگونه شکر بگویم که باز گریانم
شبیه زلف پریشانِ تو پریشانم
تمام ترس من این بود با دلی حیران
شب رقیه نباشم میان گریهکنان
امان دهید خودم بین روضه میمیرم
شب ششم جگرم را به دست میگیرم
برای روضهی هفتم چه نذرها کردم
که لای لای بخوانم به دور او گردم
سپردهام به دو دستم، کند گریبان چاک
برای آن همه اکبر که اوفتاده به خاک
میان روضهی سقا که جان به لب آید
شبیه دخترکان تو لطمه خواهم زد
به چشم گفتهام از اشک پُر کند مَشکی
مگر ز شرم نریزد دگر عمو اشکی
شب دهم نفسم را دگر نمیخواهم
برای شام عزایت سحر نمیخواهم
تمام حاجتم این است تا که ظهر دهم
جنازهام بِرَوَد روی دوش این مردم
همان زمان که سماوات بر زمین افتاد
بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
میان خیل شغالان فتاد چون شیری
یکی به نیزه زد و دیگری به شمشیری
همه زدند و سپس شمر آمد و خنجر
نشست روی ورقهای مصحف پَرپَر
برید سر زتنت با دوازده ضربه
جداشد آخر سَر عرش از تنِ کعبه
✍ #موسی_علیمرادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
✅در طول تاریخ، زبان سه نفر را به خاطر ارادت به اهل بیت(علیهم السلام) قطع نمودند!👇
1⃣رُشید هجری
2⃣میثم تمّار
3⃣ابن سکّیت
@TarikhEslam