هدایت شده از تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
📌برخورد امیرمؤمنان علی(ع) با #سلبریتی ها و تحریک کنندگان #آشوب
حَنظَلةبن رَبیع، که جزو لشکریان امیرمؤمنان #علی(ع) در جنگ #صفین بود، هنگام حرکت سپاه اسلام به سوی جنگ با #معاویه، روحیه مردم را #متزلزل می کرد و حتی حضرت را از جنگ با معاویه برحذر می داشت.
امام در مرحله اول به او فرمود:
آیا بر ضد ما هستی یا با ما؟ او اظهار داشت:
نه بر ضد شما و نه با شما هستم.
امام باتوجه به زمان خاص و موقعیتی که برای حرکت به سوی معاویه تشخیص داده بود، #حنظله را به رُها(شهری بین موصل و شام) #تبعید کرد، ولی وی از اجرای حکم تخلف کرد و شبانه از #کوفه گریخت و به معاویه پیوست.
امیرمؤمنان علی(ع) نیز با قاطعیت دستور داد که #خانه او را در کوفه #خراب کنند، تا درس عبرتی برای دیگران باشد.
📚منقری، وقعة صفین، ص97.
👇👇
🌻 @ahlebait110
#امام_هادی علیه السلام
#تبعید
#باران
#پیش_بینی
#علم_امام
#بحار_الانوار
وَ حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي الْأَزْهَرِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ أَبِي عَبَّادٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ هَرْثَمَةَ قَالَ: وَجَّهَنِي الْمُتَوَكِّلُ إِلَى الْمَدِينَةِ لِإِشْخَاصِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع لِشَيْءٍ بَلَغَهُ عَنْهُ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَيْهَا ضَجَّ أَهْلُهَا وَ عَجُّوا ضَجِيجاً وَ عَجِيجاً مَا سَمِعْتُ مِثْلَهُ فَجَعَلْتُ أُسَكِّنُهُمْ وَ أَحْلِفُ أَنِّي لَمْ أُومَرْ فِيهِ بِمَكْرُوهٍ وَ فَتَّشْتُ مَنْزِلَهُ فَلَمْ أُصِبْ فِيهِ إِلَّا مَصَاحِفَ وَ دُعَاءً وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ فَأَشْخَصْتُهُ وَ تَوَلَّيْتُ خِدْمَتَهُ وَ أَحْسَنْتُ عِشْرَتَهُ فَبَيْنَا أَنَا فِي يَوْمٍ مِنَ الْأَيَّامِ وَ السَّمَاءُ صَاحِيَةٌ وَ الشَّمْسُ طَالِعَةٌ إِذَا رَكِبَ وَ عَلَيْهِ مِمْطَرٌ قَدْ عَقَدَ ذَنَبَ دَابَّتِهِ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ فِعْلِهِ فَلَمْ يَكُنْ مِنْ ذَلِكَ إِلَّا هُنَيْئَةٌ حَتَّى جَاءَتْ سَحَابَةٌ فَأَرْخَتْ عَزَالِيَهَا وَ نَالَنَا مِنَ الْمَطَرِ أَمْرٌ عَظِيمٌ جِدّاً فَالْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّكَ أَنْكَرْتَ مَا رَأَيْتَ وَ تَوَهَّمْتَ أَنِّي أَعْلَمُ مِنَ الْأَمْرِ مَا لَمْ تَعْلَمْ وَ لَيْسَ ذَلِكَ كَمَا ظَنَنْتَ وَ لَكِنِّي نَشَأْتُ بِالْبَادِيَةِ فَأَنَا أَعْرِفُ الرِّيَاحَ الَّتِي تَكُونُ فِي عَقِبِهَا الْمَطَرُ فَتَأَهَّبْتُ لِذَلِكَ فَلَمَّا قَدِمْتُ إِلَى مَدِينَةِ السَّلَامِ بَدَأْتُ بِإِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الطَّاهِرِيِّ وَ كَانَ عَلَى بَغْدَادَ فَقَالَ يَا يَحْيَى إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ قَدْ وَلَدَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْمُتَوَكِّلُ مَنْ تَعْلَمُ وَ إِنْ حَرَّضْتَهُ عَلَيْهِ قَتَلَهُ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص خَصْمَكَ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ مَا وَقَفْتُ مِنْهُ إِلَّا عَلَى أَمْرٍ جَمِيلٍ فَصِرْتُ إِلَى سَامَرَّاءَ فَبَدَأْتُ بِوَصِيفٍ التُّرْكِيِّ وَ كُنْتُ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ لِي وَ اللَّهِ لَئِنْ سَقَطَ مِنْ رَأْسِ هَذَا الرَّجُلِ شَعْرَةٌ لَا يَكُونُ الطَّالِبُ بِهَا غَيْرِي فَتَعَجَّبْتُ مِنْ قَوْلِهِمَا وَ عَرَفْتُ الْمُتَوَكِّلَ مَا وَقَفْتُ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِهِ وَ سَمِعْتُهُ مِنَ الثَّنَاءِ فَأَحْسَنَ جَائِزَتَهُ وَ أَظْهَرَ بِرَّهُ وَ تَكْرِمَتَهُ.
#منبع: بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۰، ص ۲۰۷ و ۲۰۸، ح۲۴
#ترجمه
ابن ابى الازهر از قاسم بن ابى عباد و او از يحيى بن هرثمه نقل كرد كه گفت:
مرا متوكل مأمور آوردن حضرت علي بن محمّد بن علي بن موسى عليهم السّلام كرد. زيرا از او پيش متوكل بدگوئى كرده بودند. وقتي پيش آن جناب رفتم مردم چنان بگريه و زارى پرداختند كه تا كنون نديده بودم من آنها را تسكين ميدادم و قسم ياد ميكردم كه مرا دستور ندادهاند كه نسبت بايشان گزند و ناراحتى بوجود آورم منزل آن جناب را جستجو كردم جز صحيفه دعا و كتاب و چيزهائى از اين قبيل نيافتم آن جناب را به سامرا آوردم و خود متصدى خدمت ايشان شدم و بسيار مقامش را گرامى داشتم.
يك روز كه هوا صاف بود و خورشيد ميدرخشيد ديدم آن جناب سوار بر اسب است و بارانى بتن دارد و دم اسب خود را گره زده از اين كارش تعجب كردم طولى نكشيد كه ابر پيدا شد و بارانى بشدت هر چه تمامتر باريد و سخت از شدت باران ناراحت شديم. در اين موقع امام روى بمن نموده فرمود: من فهميدم از ديدن بارانى من در شگفت شدى و خيال كردى من چيزى را ميدانم كه تو نميدانى ولى آن طور كه خيال كردى نيست چون من در بيابان زندگى كردهام بادهائى كه باران زا هستند مىشناسم بهمين جهت آماده باران شدم.
وقتى وارد بغداد شدم پيش اسحاق بن ابراهيم طاهرى كه فرمانرواى بغداد بود رفتم او بمن گفت اين مرد فرزند پيامبر است تو متوكل را ميشناسى اگر او را وادار كنى بكشتن آن جناب پيامبر اكرم از تو بازخواست خواهد كرد. گفتم: بخدا از ايشان جز خوبى چيزى مشاهده نكردهام.
در سامرا ابتدا پيش وصيف تركى رفتم كه من از ياران او بودم گفت بخدا قسم اگر يك موى از سر اين مرد كم شود خودم از تو بازخواست خواهم كرد از گفتار اين دو نفر تعجب كردم مشاهدات خود را براى متوكل نقل كردم و تعريف نمودم متوكل بايشان جايزه داد و احترام شايسته نمود.
کانال محتوای تبلیغی نور الزهرا : https://eitaa.com/mohtavaetablighi
هدایت شده از محتوای تبلیغی نورالزهرا
بیان #کرامت و داستانی از زندگانی #امام_هادی علیه السلام در هنگام #تبعید و در مورد #علم_امام به نقل از کتاب #بحار_الانوار
👇👇👇
کانال محتوای تبلیغی نور الزهرا : https://eitaa.com/mohtavaetablighi
هدایت شده از محتوای تبلیغی نورالزهرا
#امام_هادی علیه السلام
#تبعید
#باران
#پیش_بینی
#علم_امام
#بحار_الانوار
وَ حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي الْأَزْهَرِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ أَبِي عَبَّادٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ هَرْثَمَةَ قَالَ: وَجَّهَنِي الْمُتَوَكِّلُ إِلَى الْمَدِينَةِ لِإِشْخَاصِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع لِشَيْءٍ بَلَغَهُ عَنْهُ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَيْهَا ضَجَّ أَهْلُهَا وَ عَجُّوا ضَجِيجاً وَ عَجِيجاً مَا سَمِعْتُ مِثْلَهُ فَجَعَلْتُ أُسَكِّنُهُمْ وَ أَحْلِفُ أَنِّي لَمْ أُومَرْ فِيهِ بِمَكْرُوهٍ وَ فَتَّشْتُ مَنْزِلَهُ فَلَمْ أُصِبْ فِيهِ إِلَّا مَصَاحِفَ وَ دُعَاءً وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ فَأَشْخَصْتُهُ وَ تَوَلَّيْتُ خِدْمَتَهُ وَ أَحْسَنْتُ عِشْرَتَهُ فَبَيْنَا أَنَا فِي يَوْمٍ مِنَ الْأَيَّامِ وَ السَّمَاءُ صَاحِيَةٌ وَ الشَّمْسُ طَالِعَةٌ إِذَا رَكِبَ وَ عَلَيْهِ مِمْطَرٌ قَدْ عَقَدَ ذَنَبَ دَابَّتِهِ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ فِعْلِهِ فَلَمْ يَكُنْ مِنْ ذَلِكَ إِلَّا هُنَيْئَةٌ حَتَّى جَاءَتْ سَحَابَةٌ فَأَرْخَتْ عَزَالِيَهَا وَ نَالَنَا مِنَ الْمَطَرِ أَمْرٌ عَظِيمٌ جِدّاً فَالْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّكَ أَنْكَرْتَ مَا رَأَيْتَ وَ تَوَهَّمْتَ أَنِّي أَعْلَمُ مِنَ الْأَمْرِ مَا لَمْ تَعْلَمْ وَ لَيْسَ ذَلِكَ كَمَا ظَنَنْتَ وَ لَكِنِّي نَشَأْتُ بِالْبَادِيَةِ فَأَنَا أَعْرِفُ الرِّيَاحَ الَّتِي تَكُونُ فِي عَقِبِهَا الْمَطَرُ فَتَأَهَّبْتُ لِذَلِكَ فَلَمَّا قَدِمْتُ إِلَى مَدِينَةِ السَّلَامِ بَدَأْتُ بِإِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الطَّاهِرِيِّ وَ كَانَ عَلَى بَغْدَادَ فَقَالَ يَا يَحْيَى إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ قَدْ وَلَدَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْمُتَوَكِّلُ مَنْ تَعْلَمُ وَ إِنْ حَرَّضْتَهُ عَلَيْهِ قَتَلَهُ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص خَصْمَكَ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ مَا وَقَفْتُ مِنْهُ إِلَّا عَلَى أَمْرٍ جَمِيلٍ فَصِرْتُ إِلَى سَامَرَّاءَ فَبَدَأْتُ بِوَصِيفٍ التُّرْكِيِّ وَ كُنْتُ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ لِي وَ اللَّهِ لَئِنْ سَقَطَ مِنْ رَأْسِ هَذَا الرَّجُلِ شَعْرَةٌ لَا يَكُونُ الطَّالِبُ بِهَا غَيْرِي فَتَعَجَّبْتُ مِنْ قَوْلِهِمَا وَ عَرَفْتُ الْمُتَوَكِّلَ مَا وَقَفْتُ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِهِ وَ سَمِعْتُهُ مِنَ الثَّنَاءِ فَأَحْسَنَ جَائِزَتَهُ وَ أَظْهَرَ بِرَّهُ وَ تَكْرِمَتَهُ.
#منبع: بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۰، ص ۲۰۷ و ۲۰۸، ح۲۴
#ترجمه
ابن ابى الازهر از قاسم بن ابى عباد و او از يحيى بن هرثمه نقل كرد كه گفت:
مرا متوكل مأمور آوردن حضرت علي بن محمّد بن علي بن موسى عليهم السّلام كرد. زيرا از او پيش متوكل بدگوئى كرده بودند. وقتي پيش آن جناب رفتم مردم چنان بگريه و زارى پرداختند كه تا كنون نديده بودم من آنها را تسكين ميدادم و قسم ياد ميكردم كه مرا دستور ندادهاند كه نسبت بايشان گزند و ناراحتى بوجود آورم منزل آن جناب را جستجو كردم جز صحيفه دعا و كتاب و چيزهائى از اين قبيل نيافتم آن جناب را به سامرا آوردم و خود متصدى خدمت ايشان شدم و بسيار مقامش را گرامى داشتم.
يك روز كه هوا صاف بود و خورشيد ميدرخشيد ديدم آن جناب سوار بر اسب است و بارانى بتن دارد و دم اسب خود را گره زده از اين كارش تعجب كردم طولى نكشيد كه ابر پيدا شد و بارانى بشدت هر چه تمامتر باريد و سخت از شدت باران ناراحت شديم. در اين موقع امام روى بمن نموده فرمود: من فهميدم از ديدن بارانى من در شگفت شدى و خيال كردى من چيزى را ميدانم كه تو نميدانى ولى آن طور كه خيال كردى نيست چون من در بيابان زندگى كردهام بادهائى كه باران زا هستند مىشناسم بهمين جهت آماده باران شدم.
وقتى وارد بغداد شدم پيش اسحاق بن ابراهيم طاهرى كه فرمانرواى بغداد بود رفتم او بمن گفت اين مرد فرزند پيامبر است تو متوكل را ميشناسى اگر او را وادار كنى بكشتن آن جناب پيامبر اكرم از تو بازخواست خواهد كرد. گفتم: بخدا از ايشان جز خوبى چيزى مشاهده نكردهام.
در سامرا ابتدا پيش وصيف تركى رفتم كه من از ياران او بودم گفت بخدا قسم اگر يك موى از سر اين مرد كم شود خودم از تو بازخواست خواهم كرد از گفتار اين دو نفر تعجب كردم مشاهدات خود را براى متوكل نقل كردم و تعريف نمودم متوكل بايشان جايزه داد و احترام شايسته نمود.
کانال محتوای تبلیغی نور الزهرا : https://eitaa.com/mohtavaetablighi
هدایت شده از علی سروش
زمان:
حجم:
26.17M
🔊 سخنرانی شب ولادت امام هادی علیهالسلام
🌙 تاریخ ۱۴۰۴.۳.۲۰
🕌مسجد المهدی بلوار امین
1⃣ بیماری که گمان کرد #امامهادی علیه السلام او را #رد کرد 😔 ...
2⃣ شیعه ای که به امام #هادی علیه السلام #دروغ گفت😱 و پس از چندی ...
3⃣اینقدر امام هادی علیه السلام در مدینه #فعال 🖐 بودند که بریحه عباسی به متوکل نامه ✉️ نوشت: اگه میخوای حرمین 🕋 از دستت نره، امام هادی علیه السلام رو #تبعید کن ... (مطابقت🔗 این نقل با تصویری که مقام معظم رهبری حضرت آقا در کتاب 📖۲۵۰ ساله از حرکت اهل بیت علیهم السلام ترسیم میکنند)
4⃣شخصی که به امام هادی علیه السلام #جسارت 🤬 کرد و گفت : چشم خانواده ات را در میارم و حضرت در جواب فرمودند ...
5⃣ بین راه تبعید کاروان دچار مشکل کمبود آب 🌊 شد ، امام هادی علیه السلام فرمودند با من بیایید؛ رفتند تا اینکه ...
📚منابع:
حکایت اول: الثاقب فی المناقب،ج۱ ص۵۵۴ و ۵۵۵
حکایت دوم تا پنجم: اثبات الوصیه،ص۲۳۳ تا ص۲۳۶
مدح ابتدایی امام هادی علیه السلام:
جبریل به وحی دیگری حامل شد
با گفتن چهار یا علی نازل شد
چهارم علی از تبار احمد آمد
اینگونه رباعی ولا کامل شد
#جواد_کریم_زاده
مدح انتهایی امام هادی علیه السلام:
آمده تا سخن از چشم خود آغاز کند
دهمین پنجره را سمت خدا باز کند
کانال علی سروش:
https://eitaa.com/ASorosh1421