eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
56 دنبال‌کننده
789 عکس
384 ویدیو
131 فایل
کانال محتوای تبلیغی گروه تبلیغی نورالزهرا «سلام الله علیها» تهران لطفاً در این دو کانال هم عضو شوید: محتوای تبلیغی مقاومت: https://eitaa.com/mohtvamoghavemat اعزام سخنران و مداح: https://eitaa.com/rozekhanegi_ir ارتباط با ما: @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اسناد المصائب
✅موضوعات کانال اسناد المصائب :👇 1⃣چهارده معصومین(علیهم السلام) :👇 2⃣بانوان و مخدّرات :👇 3⃣امام زاده ها :👇 4⃣برخی شهدای کربلا :👇 5⃣برخی اصحاب و یاران :👇 6️⃣ .. @AsnadolMasaeb
📝موضوعات کانال تاملی در تاریخ اسلام :👇 1⃣وقایع ماههای قمری : 2⃣چهارده معصومین(علیهم السلام) :👇 3⃣بانوان و مخدّرات :👇 4⃣امام زادگان :👇 5⃣برخی اصحاب و یاران :👇 6⃣اشقی الاشقیاء : 7⃣ : 8⃣روز شمارها : 9⃣جنگها : 🔟اسناد : 1️⃣1️⃣متفرقه : ؟ @TarikhEslam
◾️ جنازه مطهر امام جواد علیه‌السلام را از بالای بامِ‌خانه بر زمین انداختند‌ و پیشانیِ آن حضرت شکست... گویا خبر سایبان شدنِ کبوترها بر بدن مطهر إمام جواد علیه‌السلام، به گوش معتصم ملعون رسید و ترسید که این واقعه، اگر به گوش مردم برسد، بر علیه او شود؛ لذا به مأموران خود دستور داد به خانه امام جواد علیه‌السلام بروند؛ وَ قَد أمَرَهم اللّعینُ بِأنْ یَرمُوا جَسدَهُ مِن أعلَی السَّطحِ إلَی الأرضِ ▪️و به آن‌ها دستور داد که بر بام خانه روند ‌و جسد مطهر امام علیه‌السلام را از بالاترین نقطه پشت بام، بر روی زمین بیاندازند. و لمّا وَقعَ جَسدُهُ عَلَی الأرضِ وَقعَ عَلَی جَبینِهِ فَکُسِرَ ▪️وقتی که جنازه مطهر امام علیه‌السلام را از بالای پشت بام به زمین انداختند، با صورت به روی زمین افتاد و پیشانی آن حضرت شکست. 📚انوار الشهاده، ص۴۱۵ 📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۰ 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸ ✍ آه یا جواد الائمه... چه کنیم که این مصیبت، خاطر ما را به همان ساعتی می‌کشاند که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ ➖هوا ز جور مخالف،چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گـردید بلند مرتبـه شاهی ز صدر زین افــتاد اگــر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد... @Maghaatel
2⃣دعای در حق پدر ناصبی!👇 ✅بکر بن صالح نقل می کند که داماد من به امام جواد(ع) نوشت که؛ پدرم ناصبی و دارای اعتقادات منحرفی است و از ايشان خيلی سختی ديده ام، قربانت بروم! برای من دعا فرما و بفرمائيد با او چه کار کنم؟ آيا افشا و رسوايش نمايم يا با ايشان مدارا کنم؟  امام جواد(ع) در جواب نوشت : 📋«قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِيكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ اَلدُّعَاءَ لَكَإِنْ شَاءَ اَللَّهُ وَ اَلْمُدَارَاةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ اَلْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ اَلْعُسْرِ يُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ اَلْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ثَبَّتَكَ اَللَّهُ عَلَى وَلاَيَةِ مَنْتَوَلَّيْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِي وَدِيعَةِ اَللَّهِ اَلَّتِي لاَ يَضِيعُ وَدَائِعُهُ» ♦️مضمون نامه‏ ی شما را پيرامون پدرت فهميدم، اگر خدا بخواهد پيوسته برای تو دعا می کنم، مدارا برای تو از افشاگری بهتر است، هر آينه با سختی آساني هست، صبر نما و شکيبا باش همانا سرانجام کار از آن پرهيزکاران است، خدا تو را در ولايت کسي که به ولايتش معتقد هستی ثابت قدم دارد. ما و شما امانت هاي خدائي هستيم که امانات خود را ضايع نمی کند.  بکر بن صالح می گويد : در اثر دعای آن حضرت(ع) خداوند قلب پدر او را به سویش برگرداند، به نحوی که در کاری با او مخالفت نمی کرد.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی ،ج۵۰، ص۵۵ @TarikhEslam
5⃣طی الارض از مدینه به طوس!👇 ✅شیخ صدوق به نقل از اباصلت هروی نقل می کند که؛ امام رضا(ع) یک روز قبل از این که امام رضا(ع) توسط مامون عباسی مسموم شود، به من فرمود : 📋«يَا أَبَا الصَّلْتِ! غَداً أُدْخَلُ عَلَى هَذَا الْفَاجِرِ! فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مَكْشُوفُ الرَّأْسِ فَتَكَلَّمْ أُكَلِّمْكَ وَ إِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَا تُكَلِّمْنِي» ♦️ای اباصلت! من فردا نزد این مرد فاجر و تبهکار می روم. وقتی از نزد او خارج شدم، اگر سرم با عبایم پوشانده بودم، دیگر با من حرف نزن و بدان که مرا مسموم کرده است. فردای آن روز امام رضا(ع) پیش مامون رفت و من پریشان خاطر، منتظر خروج امام(ع) از نزد مامون شدم. بعد از مدتی، اباصلت مشاهده کردم که؛ 📋«فَخَرَجَ مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَمْ أُكَلِّمْهُ حَتَّى دَخَلَ الدَّارَ فَأَمَرَ أَنْ يُغْلَقَ الْبَابُ فَغُلِقَ ثُمَّ نَامَ عَلَى فِرَاشِهِ وَ مَكَثْتُ وَاقِفاً فِي صَحْنِ الدَّارِ مَهْمُوماً مَحْزُوناً» ♦️امام رضا(ع) از نزد مامون خارج شد، در حالی که؛ عبایش را به سر انداخته بود و به خانه رفت و به من فرمود : اباصلت! در را ببند! سپس در بستر افتاد. و من نیز در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم. 📋«فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ قَطَطُ الشَّعْرِ أَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضَا(ع) فَبَادَرْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ : مِنْ أَيْنَ دَخَلْتَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ؟ فَقَالَ : الَّذِي جَاءَ بِي مِنَ الْمَدِينَةِ فِي هَذَا الْوَقْتِ هُوَ الَّذِي أَدْخَلَنِي الدَّارَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ! فَقُلْتُ لَهُ : وَ مَنْ أَنْتَ؟ فَقَالَ لِي : أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكَ يَا أَبَا الصَّلْتِ! أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)! ثُمَّ مَضَى نَحْوَ أَبِيهِ فَدَخَلَ وَ أَمَرَنِي بِالدُّخُولِ مَعَهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الرِّضَا(ع) وَثَبَ إِلَيْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً إِلَى فِرَاشِهِ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) يُقَبِّلُهُ وَ يُسَارُّهُ بِشَيْءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ [ثُمَّ] مَضَى الرِّضَا(ع)» ♦️ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه ترین کس به حضرت رضا(ع) است.  جلو رفتم و عرض کردم : از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود. فرمود : آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته هم وارد کرد. پرسیدم : شما کیستید؟ فرمود : من حجّت خدا بر تو هستم، ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد(ع) هستم. سپس به طرف پدر گرامی اش رفت و فرمود : تو هم داخل شو! تا چشم مبارک حضرت رضا(ع) به فرزندش افتاد، او را در آغوش کشید و پیشانی‌اش را بوسید. امام جواد(ع) خود را روی بدن امام رضا(ع) انداخت و او را بوسید. سپس آهسته شروع کردند به گفتگو که من چیزی نشنیدم. اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا اینکه روح ملکوتی امام رضا(ع) به عالم قدس پر کشید.(۱) 📚منبع : ۱)عيون أخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج۲، ص۲۴۳ @TarikhEslam
👤نظرات مخالفین و معاندین اهل بیت(علیه السلام) نسبت به :👇 @TarikhEslam
💠 بخدا قسم به معرفت و شناخت ما نمى رسد مگر كسى كه خداوند بر او منّت گذارد و او را به عنوان ولى و دوست ما پسند كند و برگزيند... غلام حضرت جواد عليه السلام گوید: بر آن حضرت وارد شدم و از روى تعجب با خود گفتم: سبحان اللَّه، چقدر چهره مولايم گندمگون و بدن او ضعيف است! بخدا قسم هنوز اين كلامم را تمام نكرده بودم كه ناگاه ديدم قد مبارك او طويل و جسم شريفش عريض گشت به طوريكه ايوان خانه را از هر جهت پر كرد. سپس ديدم رنگ بدن او مثل شب تاريك سياه شد، بعد از آن ديدم از برف سفيدتر و سپس مثل خون قرمز گرديد و بعد از آن مانند برگ سبز شاخه هاى درختان سبز شد، سپس جسم او كاهيده گرديد تا به صورت اوّل برگشت و رنگ بدن حالت اصلى خود را يافت. من كه از ديدن اين صحنه عجيب مبهوت زده شده بودم با رو به زمين افتادم. آنگاه حضرت جواد عليه السلام مرا با صداى بلند نهيب زد و فرمود: يا عسكر، تشكّونَ فننبّئكم وتضعفون فنقوّيكم، واللَّه لايصل إلى حقيقة معرفتنا إلّا من مَنَّ اللَّه عليه بنا وارتضاه لنا وليّاً . 🔸اى عسكر! دچار شك و ترديد مى شويد ما شما را آگاه مى كنيم، و سست و ضعيف مى شويد و ما شما را تقويت مى كنيم. و بخدا قسم به حقيقت معرفت و شناخت ما نمى رسد مگر كسى كه خداوند بر او منّت گذارد و او را به عنوان ولى و دوست ما پسند كند و برگزيند. 📚المناقب: ج۴ص٣٨٧ 📚بحار الأنوار: ج۵۵/۵۰ ح ۳۱، 📚 مدينة المعاجز: ج۳۴۵/۷ 📚 دلائل الإمامة: ص۴۰۴ @maghaatel
❇️ فهرست لینک‌دارِ گوشه‌ای از فضائل و احوالات حضرت جوادالائمه علیه‌السلام 🔰 حکایت مردی که در سنین کودکیِ امام جواد عليه‌السّلام برای آن حضرت، «اسباب‌بازی» هدیه بُرد... 🔰 یک چند غلامی که بیایی ببری هست... 🔰 «جامه‌هایی» اینچنینم آرزوست ... 🔰 نَوَد ساله برای طفل نُه‌ساله تواضع کرد / تو خَم کردی برای دست‌بوسی، قامت خَم را ... 🔰 به واسطه حضرت جوادالائمه علیه‌السلام، رزق و روزی را به سمت خود جلب کنید ... 🔰 کسی که شبانه روز، «نوکریِّ» اهلبیت علیهم‌السلام را می‌کند، مشمول چنین دعایی از جانب امام جواد علیه‌السلام می‌شود ... 🔰 ای جوادم! از دَری خارج شو که بتوانی بیشتر جود و کرَم کُنی … | همیشه همراهت طلا و نقره بردار … 🔰 به خدا قسم، به حقیقت معرفت ما نمی‌رسد مگر کسی که خداوند به خاطر ما بر او منّت نهاده و او را به دوستیِ ما امتیاز بخشیده باشد ... 🔰 راهِ همراهی با اهلبیت "علیهم‌السلام" در دنیا و آخرت در کلام نورانی إبن الرّضا "علیهماالسلام"... 🔰 هیچ مولودی با برکت تر از جوادم برای شیعیان متولد نشده است... 🔰 هر كس كه اين دعا را بخواند، روز قیامت، «امام جواد عليه‌السّلام» شفيع او خواهد بود ... 🔰 جلوه‌هایی از شفادهندگی دست پر خیر و برکت امام جواد علیه‌السلام... @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
⚫️ فهرست لینک‌دارِ مقاتل و مصائب مرتبط با امام جواد علیه‌السلام 🩸 لعنت به شمر و امّ‌الفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لب‌تشنه در گودالِ قتلگاه و یک لب‌تشنه در کنج حجرهٔ بغداد،برسد... 🩸 زهر، در بدن مبارک إمام جواد علیه‌السلام چه کرد... / آخرین جمله امام جواد علیه‌السلام: السّلامُ علیکَ یٰا أباعَبدالله... 🩸 به ناله‌‌های «واعطشاه» غریب گودال قتلگاه و غریب کنج حجرهٔ بغداد چگونه جواب دادند... 🩸 امّ‌الفضل ملعونه، کنیزانی را جمع کرد که هلهله کنند و کف بزنند تا کسی صدای ناله‌های جوادالائمه علیه‌السلام را نشنود... 🩸 به مادر پسرت علی (علیه‌السلام) بگو تا برایت آب بیاورد... 🩸 خواستند جنازه مطهر امام جواد علیه‌السلام را به زیر نور آفتاب گذارند؛ اما کبوترها سایبان آن جسم مطهر شدند... 🩸 جنازه مطهر امام جواد علیه‌السلام را از بالای پشت بام به روی زمین انداختند‌ و پیشانیِ آن حضرت شکست... 🩸 ارادت خاص امام جواد علیه‌السلام به صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها ... 🩸 سفارش إمام جواد علیه‌السلام به یک روضه‌خوان: «هم برای من روضه بخوان هم برای پدرم» 🩸 العیاذ باللّه، تهمت نوشیدن شراب به إمام جواد علیه‌السلام زدند / گریز به مجلس شراب یزید... 🩸 در حضور إمام جواد علیه‌السلام ساز و دُهُل زدند... / گریز به مصیبت ورود اسراء به شهر شام... 🩸 وقتی که امام رضا علیه‌السلام به یاد مصائب جگر گوشه‌اش می‌افتد ... @Maghaatel
🩸 به نالهٔ‌های «عطشِ» غریبِ کربلا و غریبِ بغداد چگونه جواب دادند... در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که امّ‌الفضل ملعونه، به إمام جواد علیه‌السلام سمّ خوراند، آن حضرت به شدت تشنه شد و صدا می‌زند که جرعه‌ای آب به من برسانید. ام‌ّالفضل پشت در اتاق نشسته بود و صدای آب خواستن حضرت را می شنید؛ ولی می‌گفت: 📋 مُتْ عَطَشاً ! ▪️از تشنگی بمیر... 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸. ✍ آه یا جواد الائمه... آن ملعونه در جواب ناله‌های عطش شما، فقط نفرین کرد و دیگر تیر و نیزه‌ای در کار نبود... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... سیدالشهداء علیه‌السلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر می‌داد و می‌فرمود: 📜 اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ ▪️تشنه‌ام... تشنه‌ام... به من جرعه‌ای آب دهید! 📜 و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم ▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهانش برمی‌گرفت. برگرفته از: 📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰ 📚انوار الشهاده، ص۷۸ 📚ذریعة النجاة، ص۲۴۴ 📚ناسخ التواریخ امام حسین علیه‌السلام ج۲ ص۲۵۸ ✍ حجره شلوغ است و کسی هم در نمی‌آید دیگر تن تو از پس سَم بر نمی‌آید از جعده بدتر ام‌فضل است و کنیزانش از این همه زن ، یک مسلمان در نمی‌آید جان کندنت را ذره ذره دید در حجره این زن دلش آمد ، دل کافر نمی‌آید از تشنگی چشمت سیاهی می‌رود اما با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمی‌آید آنقدر بی حالی که در بین مناجاتت مانده نفس در سینه ، بالاتر نمی‌آید مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق شکر خدا بالا سرت خواهر نمی‌آید اینها که چیزی نیست، جای شکر دارد که اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد ... پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید کشته شدی اما ، غرورت را کسی نشکست در این میان حرفی هم از معجر نمی‌آید @Maghaatel
🩸 به مادرِ پسرت علی «علیه‌السلام» بگو برایت آب بیاورد ! در نقلی آمده است: 🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیه‌السلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیه‌السلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّ‌الفضل» ملعونه، از امام جواد علیه‌السلام باردار نشد، کینه‌ها و حسادت‌های او روز به روز نسبت به امام جواد علیه‌السلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعله‌ور تر می‌شد. 🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیه‌السلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیه‌السلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت می‌رسد، در را بر روی امام علیه‌السلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست. 📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً ▪️در حالی که امام علیه‌السلام ندای «واعطشاه» سر می‌داد و آب طلب می‌نمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیه‌السلام می‌گفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیه‌السلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند! 📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸ ✍ از آنجا که «تاریخ» ، هیچ فرزندی را برای اهل‌بیت علیهم‌السلام از همسرانی چون عایشه، حفصه، جعده و امّ‌الفضل گزارش نکرده است، میتوان گفت چه بسا خدای متعال این‌گونه اراده کرده بود که مادرِ فرزندان اهلبیت علیهم‌السلام، دشمن و قاتل آنان نباشند و از صُلبی پاک و مطهر، فرزندی در رحم آن زنان ملعونه، به ثمر ننشیند! 📝 شعله‌های کینه از هر سو به سویش آمدند در دل حجره، دل پروانه را آتش زدند زهر بهر بردن نوری دگر مأمور شد زهر یک‌بار دگر هم‌دست با انگور شد داغ او هم مثل داغ مجتبی مرهم نداشت آه صاحب‌خانه بین خانه‌اش مَحرم نداشت ظهر بود و هلهله بود و هیاهو بود و درد آه کاری کرد ام الفضل که جعده نکرد از سر شادی کنار پیکر او کف زدند تا صدایش در دل حجره نپیچد دف زدند پایکوبی کنیزان حرمتش را بد شکست کِل کشیدند و نگفتند او عزیز فاطمه ست آه جا دارد تمام عمر از داغش گریست پشت‌بام خانه که شأن امام شیعه نیست گرچه قرآنِ تنش از زهر آیه‌ آیه شد لااقل بال کبوترها برایش سایه شد لااقل جمع کثیری از محبین آمدند وقت تشییعِ جنازه گل به تابوتش زدند در دل گودال جسمش نامرتب شد؟ نشد پیکر پاکیزه‌اش مهمان مرکب شد؟ نشد تازه بعد از این که لشکر از دل گودال رفت شمر با آن خنجر کُندش به استقبال رفت @Maghaatel