eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
56 دنبال‌کننده
789 عکس
385 ویدیو
131 فایل
کانال محتوای تبلیغی گروه تبلیغی نورالزهرا «سلام الله علیها» تهران لطفاً در این دو کانال هم عضو شوید: محتوای تبلیغی مقاومت: https://eitaa.com/mohtvamoghavemat اعزام سخنران و مداح: https://eitaa.com/rozekhanegi_ir ارتباط با ما: @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
•خواست زیر انداز را از زیر ایشان بکشد تا روی خاک جان دهند!• - - وكذا إمامنا الرضا أرسل لنا السلام مع ولده الجواد في آخر لحظات حياته إذ قال له : بني محمد أبلغ شيعتي عني السلام، ثم قال : علي بشيء من الماء، فلما أدنى الماء من فمه بكى وقال : يا ماء، أنت الذي منع منك جدي الحسين بكربلاء. ثم طلب منه أن ينزع الفراش من تحته فبقي على وجه التراب مواسيا جده الحسين -علیه السلام- و همچنین نقل است امام رضا -علیه السلام- در آخرین لحظات زندگی خود، از طریق فرزندش امام جواد -علیه السلام -به ما سلام فرستاد و فرمود: پسرم محمد، سلام مرا به شیعیانم برسان. سپس فرمود: مقداری آب بیاورید. وقتی آب را نزدیک دهانش برد، گریه کرد و فرمود: ای آب، تو همان آبی هستی که از جدم حسین -علیه السلام- در کربلا دریغ کردند. سپس از او خواست که زیرانداز را از زیرش بکشد تا بر روی خاک بماند و با جدش حسین - علیه السلام- همدردی کند. 📚معرفت کربلا، مهدی قازان ص ۷۴- @ketabkhaneh_fazael
هدایت شده از احمد رهدار | Ahmad rahdar
حجت‌الاسلام دکتر احمد رهدارتثبیت قدرت نرم انقلاب اسلامی و احیای مفهوم حاکم الهی در دنیای امروز.mp3
زمان: حجم: 19.26M
«برای سرنوشت» مجموعه گفت‌و‌گوهایی پیرامون فلسفه نبرد امروز و ساخت آینده تثبیت قدرت نرم انقلاب اسلامی و احیای مفهوم حاکم الهی در دنیای امروز گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام 01:57 اثبات کارآمدی رهبری در بحران‌ها 06:57 بحران رهبری جهان اسلام ؛ معمای خلافت گمشده 08:13 تقابل دو مسیر؛ کمالیسم یا خمینیسم؟ 14:43 بازگشت ایده حاکم الهی به جهان امروز 🔰 مشاهده فیلم کامل گفتگو در آپارات https://www.aparat.com/v/sbi23q4 🌱 حکمت برای زندگی | دانشگاه باقرالعلوم(ع) | دانشگاه پیشران علوم انسانی @BouNews 🔹🔸💠🔸🔹
هدایت شده از حدیث اشک
مهربان شَصت و سه سال زندگی ات، مهربان گذشت با کیسه های وَصله ایِ آب و نان گذشت شَصت و سه سال زندگی ات بین کوچه ها در بنده یِ خدا شدن این و آن گذشت گاهی میان دورترین خانه­ یِ زمین گاهی میان دورترین آسمان گذشت گاهی کنارِ سفره یِ بیوه زنان شهر گاهی کنارِ خاطره یِ کودکان گذشت وقتِ نزول، حضرتِ خاکی نشین شدی وقت صعود ردّ تو از بی کران گذشت آن روزها که شعب ابی طالبی شدی ایام درد بود ولی همچنان گذشت ای آن که زندگی تو خرج نجات شد ای آن که زندگی تو با مردمان گذشت برگرد رنج و درد بشر را نگاه کن این زندگیِ سرد بشر را نگاه کن یک عده ای به عشق تو دور از وطن شدند یک عده ای ندیده اویس قرن شدند از خانواده اَم همه عَبدُاللَهِ شما از خانواده ات همه آقای من شدند تو پیر خانواده بزرگ قبیله ای محصولِ زندگیِ تو پنج تن شدند یک عده زینب و علی و فاطمه شدند یک عده ای حسین شدند و حسن شدند بعد از تو دختر تو و زینب کنار هم مشغولِ کار بافتن پیرُهَن شدند یک عده بچه های تو پاره جگر ولی یک عده بچه های تو پاره بدن شدند این کشته ها تمام جگر گوشه یِ تواند یا ایها الرّسول ببین بی کفن شدند «یا مصطفاه» این تن پامال را ببین این کشته یِ فتاده به گودال را ببین علی اکبر لطیفیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هدایت شده از بیداری ملت
19.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سخنان صریح و کم سابقه دکتر رجبی دوانی در آنتن زنده ▪️بغض در کلام حسن روحانی علیه سپاه موج می‌زند. ▪️حسن روحانی اشعث بن قیس زمانه علیه نظام است. ▪️ظریف کمتر از ابوموسی اشعری است؛ لا اقل اشعری اعتراف کرد که سرش کلاه رفت اما ظریف اعتراف نکرد! 🔴 👇 @bidariymelat
هدایت شده از اشعار محرم و صفر
برخیز از بستر بیا پیغمبری کن برخیز و زهرا را بجایت بستری کن برخیز از بستر که غم با ما نماند برخیز باباجان علی تنها نماند در بسترت اُفتاده‌ای فریاد کردم بابا مخواه امروز دشمن شاد گردم آهی کشیدم پیشِ تو جبریل اُفتاد نالیدم از حال تو میکائیل اُفتاد دستم به رویت خورد خیلی داغ بودی خیلی برای محسنم مشتقاق بودی کمتر تقلا کن نیافتم در کنارت این چشم را وا کن نیافتم در کنارت جان حُسینت باز هم مهمان ما باش پیشِ علی در شهر سنگربان ما باش کمتر بخوان روضه حسینِ بی کفن را نگذاشتی بردارم از سینه حسن را ما گِرد تو گریان و دلشادند جمعی جمعی دو رو و در پِیِ بادند جمعی جمعی منافق رأیِ مردم جمع کردند در خانه هیزم روی هیزم جمع کردند بابا وصیت کن به منزل‌های این شهر بعد تو ای وای از ارازل‌های این شهر بابا وصیت کن سفارش کن برایم از کوچه‌های تنگ خواهش کن برایم خیلی سفارش کُن به در بر چوب ، مسمار بابا سفارش کن مرا بر سنگِ دیوار تا مادری در پیش طفلانش نیافتد آتش به جانِ بیت‌الاحزانش نیافتد در را سفارش کن به رویم در نکوبند مسمار را بر بارِ نیلوفر نکوبند از خانه تا مسجد نگردانند ما را بابا وصیت کن نسوزانند ما را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻نماینده قم در انتقاد به وزیر نیرو: چون آب نداریم دیگر خانه نسازیم؟ منظورتان این است که مردم بروند بمیرند؟! منان رئیسی، نماینده مردم قم در مجلس: 🔹اگر شما سوء مدیریت‌هایتان را کنار بگذارید هم داریم، هم می‌شود، هم می‌توانیم.
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک‌دارِ مصائب امام حسن مجتبی علیه‌السلام...ای ماهیِ دریا برایت گریه کرده...«زهر» با جگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام چه کرد...سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام،از شدّت گریه از هوش رفتند ...حکایت قصرِ سبز امام حسن علیه‌السلام و قصرِ سرخ امام حسین علیه‌السلام در بهشت ...روضه خوانی امام حسن علیه‌السلام برای سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار ...حکایت دو طشتی که چها بر سر حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آورد ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام با جان دادنِ امام حسن علیه‌السلام، خاک بر سر و روی خود می‌ریخت ...اگر وصیت برادرم نبود، من کنار جدّم او را به خاک می‌سپردم؛ ولو اینکه قرار بود پوزهٔ تو بر خاک مالیده شود ...عجوزه‌ای که اول تیر را به سمت پیکر مطهر امام حسن علیه‌السلام پرتاب کرد و بعد از تیر او، هفتاد تیر دیگر بر آن بدن مطهر نشست ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام بر بالای جنازه مطهر برادر ، دست به شمشیر می‌برَد ...غارت زده منم که تو را خاک می‌کنم ...در کوچه و در مسجد و در خانه مغیره/پیوسته تو را پیش نظر بود حسن جان...نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیه‌السلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند... @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک‌دارِ مصائب مرتبط با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در لحظات احتضار، سیدالشهداء علیه‌السلام را بر روی سینه مبارکش نشاند ...یا علی! آیا آن دَمی که فاطمه‌ات را کتک می‌زنند و تو را کشان‌کشان به مسجد می‌برند، صبر می‌کنی ؟!ای دخترم!‌ من دارم شکایت کسانی را که به تو ظلم می‌کنند، به نزد خدای متعال می‌برم ...لحظات آخر، دست فاطمه زهرا را در دست مولا علی علیهم‌السلام گذاشت و فرمود: «علی‌جان! امانت مرا حفظ کن!»گلوی مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را چنان بُغضی گرفته بود که نمی‌توانست مصائب بعد از خودش را شرح دهد ...ملک‌الموت چگونه برای گرفتن جان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد خانه آن حضرت شد؟!گوئیا صدای فریادهای دخترم فاطمه «سلام‌الله‌علیها» دارد به گوشم می‌رسد...حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با دیدن پیراهن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از هوش رفتند...تا حسینم به زمین خورد، دیگر حال خودم را نفهمیدم... رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با چه حالی سیدالشهداء علیه‌السلام را از شانه‌اش به زمین می‌نشاند ؟!برخی از مستندات شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله (در منابع شیعه و سنی) @Maghaatel
هدایت شده از اشعار فاطمیه
ناجوانمردانه زهـرای جوان را می‌زدند روز روشن مادر صاحب زمان را می‌زدند خانه‌ای که بی‌وضو جبریل آن را در نزد دسته‌ای با پـا درِ این آسـتان را می‌زدند صورت و دستی که می‌بوسید پیغمبر چه شد؟ پیش قبر او هم‌این را و هم‌آن را می‌زدند بعد از آن ضرب لگد زهرا دگر جانی نداشت با همه نیروی خود آن ناتوان را می‌زدند زن زدن حتی زمـان جـاهلیت عـار بود این مسلمان‌ها چرا شاه زنان را می‌زدند این زدن‌ها از مدینه باب شد، در کربلا بی‌حیاها هم زنان هم دختران را می‌زدند زینب آمد روضه‌ای برپا کند در قـتلگاه روضه را بر هم زدند و روضه‌خون را می‌زدند نیست از آغـوش بابا هیچ جایی امـن‌تر در همینجا دختر شیرین زبان را می‌زدند
روز روشن دختر شمس الضحا را میزدند لیلة‌القدر خدا را آشکارا میزدند خانه زهرا سیه پوش رسول الله بود خانه را سوزانده و صاحب عزا را میزدند در زدن آداب دارد آن هم این در پس چرا با لگد ، با پا در بیت الولا را میزدند (زن زدن حتی زمان جاهلیت عار بود) این مسلمان ها چرا خیرالنسا را میزدند در میان قبر میلرزید پیغمبر تنش بسکه بی رحمانه دخت مصطفی را میزدند آن غلاف هرجا فرود آمد همانجا را شکست کاش می‌دیدند اصلا که کجا را میزدند دسته جمعی یک غریبی را زدن نامردی است عده ای نامرد ناموس خدا را میزدند این به نامردی زدنها کربلا تکرار شد لشکری باهم غریب کربلا را میزدند پیش چشم خواهران و دختران مضطرش پیکر افتاده زیر دست و پا را میزدند زجرکش کردند او را در میان قتلگاه تا سرش میشد جدا آقای مارا میزدند با سرِ نی تا دم مغرب پدر را میزدند با تهِ نی بعد مغرب بچه ها را میزدند آی مردم طفل سه ساله زدن دارد مگر کاش ما بودیم در آن خیمه مارا میزدند
اونجا که غم از آسمونش می‌باره، حرمِ کریمه تنها حرمی که روضه‌خون نداره، حرم کریمه اومدم زیارتت بی گریه، بی زاری چرا هر چی غربته تو داری؟ (حتّی توی خونتم بی یاری)۲ (سلام آقا، می‌شه به ما بگی چشات چی دیده؟ ای پسرِ مادر قد خمیده، مو‌هات چرا از بچّگی سفیده؟) اونجایی که حتّی سایه‌بوم نداره، حرم کریمه از گنبد و بارگاه نشون نداره، حرم کریمه هنوزم صحن و سرات خاکیه ای آقا هنوزم غریبی مثل مولا (تو بقیع می‌گیره غربت معنا)۲ سلام آقا، سلام ما به بغضای شبونت سلام ما به گریه‌ی شبونت (حتّی غریب بودی میون خونت)۲