به نظر تمومه دیگههه...😁 یه کم معطلی بد نشد دوستان تمرین نیزه اندازی کردن 😂

وقتی حس دلتنگی بچه ها تبدیل میشه به سینه زنی کنار خیابونی🥺 دم آقا امیر رضا حمیدی نژاد گرم خدایی مربی گری میکنه غبطه میخورم بهش

نیومده دلتنگ امام رضا شدیم💔 وقتی میای کربلا اصن وقتی میای غربت از قضا وقتی بچه مشهدی هم باشی وقتی هر هفته قرار زیارت داشته باشی بعد ۱۰ روز دوری تو غربت قلبت می‌تپه برای یه چایی باغ رضوان و یه سلام صحن گوهرشاد و یه فاتحه مزار سید ابراهیم... دلتنگ میشی و نمیدونی چیکار کنی فقط باید حدود ۴۰ ساعت صبر کنی تا به چیزی که میخوای برسی🥺

باز سر قرار اومدم... 😭

زدیم بغل یه صبونه 🍳🧇🍜 زدیم و یه نماز خوندیم و دوباره سوار شدیم اینقدر گشنه بودیم که فرصت ثبت گزارش تصویری از شکم‌چرانی ها نشد😁 شما به بزرگی خودتون ببخشید ولی همه سالم و با معده های پر داریم می‌تازیم به سمت مرز اوتوبوس در حالت خنک خودش و دوستان در حالت استند بای😏

یه صحنه پسا صبحونه از رئیس کاروان 😁

اینجا تقریبا شبیه همون جاییه که صبحونه زدیم گفتم بگیرم بفرستم نگید فکر شکم هوش و هواس ازشون گرفته😂

هنوز نرسیدیم دلتنگ جمع شدن و روضه گرفتن و خاطره بازی کردن و در نهایت تصمیم های بزرگ و عهد های جمعی راسخ شدیم باشد قرار بعدی ما ...🥺🌱 #شُکرانه 🤲

خیلی سوسکی😁 سید طاها رو با یه صحنه مواجه کردیم تو مسیر مشایه که اصلا انتظارشو نداشت بهش گفته بودن خاله‌ت داره میاد اربعین...😎 چشماشو بستم گفتم: به نظرت میخوای با چه چیزی روبرو بشی؟ گفت: آقا مهرشاد خالم! گفتم: درسته میگن خاله مامان دومه ولی هیچ کسی تو این دنیا مامان نمیشه و چشاشو باز کردم🥺 #ماجرای_اربعین 🌱 🆔@Nojahaad

البته که وقتی عینکشو زد واضح تر هم شد😂

فقط این صحنه عینکو میزنه ببینید انگار تازه میفهمه😁😁😂 سلطان شادی های متنوعه این بشر😍

یه کم حال و هوای اوتوبوووس😴😴