🔰حدیث ولایت
🔸امیرالمومنین سلام الله:
با بخشش رحمت و مهر به مردم نزول رحمت درخواست شود.
غررالحکم، ج1، ص305
🔹وقتى رحمت الهى براى ما پيش خواهد آمد كه مواظب و مراقب خودمان باشيم؛ مراقب حرف زدنمان، مراقب اقدام كردنمان، مراقب تبليغاتمان.
1387/8/16
#حدیث_ولایت
#بیانات_تقویمی
📮 سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | روبیکا
🔰 هنرمند و هنر قفلشکنی
✅ قلم که برمیداری، گویی چکش در دست گرفتهای. چکشی برای شکستن قفلهایی که بر ذهن و دلمان زدهاند. این «نه جنگ، نه صلح» که میگویند، قفلی است بزرگ بر اراده ملتی که میتواند پرواز کند و هنرمند، همان قفلشکن است.
✳️ طلسمِ «نه جنگ، نه صلح» را دشمن برای فرسایش اراده ملی میافکند. اما این طلسم، صرفا یک استراتژی سیاسی نیست؛ بلکه تجلی «وضعیت تعلیق وجودی» است که در تقابل گفتمان جمهوری اسلامی ایران با گفتمان لیبرال دموکراسی غرب معنا مییابد. در این میدان، هنر متعهد، جریان سیال معناسازی است. آنان هنر را کالا دیدهاند؛ ما آن را همکلام حکمت یافتهایم. حکمتی که از جان هنرمند میجوشد و بر صفحه جهان نقش میبندد. ملاصدرا که پلهپله تا ملکوت عروج کرد، به ما آموخت که زیبایی، همداستان با «بودن» است. هرچه هستیات بیشتر، زیباتری.
✅ حکمای ما جهانی را به نام «عالم خیال» به ما شناساندهاند. هنرمند، مسافر این عالم است. او با قایق خیال در این دریای بیکران حرکت میکند و گوهری برمیگیرد. این گوهر، همان اثر هنری است که جمود را میشکند و سیالیت را جایگزین میسازد. سهروردی، شیخ اشراق، از انوار قاهره سخن میگوید. هنرمند مسلمان، نسیمی از آن نور را در اثر خود میدمد. اثر او تاریکیها را میشکافد. اینجا هنر، بازی با سایهها نیست، روشناییبخشی است. اما امروز دشمن میخواهد قایق خیال هنرمند را سوراخ کند. میخواهد او را در باتلاق «واقعیتِ ساختگی» خودش غرق کند.
❇️ در نگاه حکمت صدرایی، آن جوانی که در کارگاهی محقر، قطعهای میسازد که دشمن را به تعجب وامیدارد، زیباست. زیباییاش نه در چهرهاش که در «بودن»اش است. این همان گذر از زیباییشناسی سکولار به زیباییشناسی «جهادی» است.
🔷 در اندیشه رهبر انقلاب، هنر وسیلهای برای بیان حقیقت است. این حقیقت، «روایت زیسته گفتمان مقاومت» در برابر گفتمان سلطه است. هنرمند متعهد، با نمایش کار و تلاش در شرایط تحریم، در حال «بازتولید زیباییشناسی انقلابی» است. سینمای ما گاه در دام زیباییهای ساختگی افتاده. زیباییِ بدنهای تراشیده، ماشینهای گرانقیمت. اینها همه زیباییهای «غلاف» هستند. هنرمند حکیم، زیباییِ «تیغه» را نشان میدهد. تیغهای که قفلها را میشکند.
جهاد تبیین به زبان هنر
جهاد تبیین، انتقال اطلاعات نیست؛ «نبرد معرفتی» است. هنر، به عنوان یک ابزار تبیین، زمانی اثرگذار است که بتواند «مفاهیم بنیادین گفتمان انقلاب» مانند: استکبارستیزی، پیشرفت درونزا و عزت ملی را در قالبی روایی بازتولید کند. صنعتگر قدیم، وقتی پنجرهای مشبک میساخت، اول «بسمالله» میگفت. میدانست که دارد جلوهای از نام «المصور» را در جهان ظاهر میکند. هنرمند امروز هم باید چنین باشد. باید بداند که هر نقش و رنگی که بر صفحه مینهد، امضای او در زیر نام خداست.
🔶 تاکید رهبر انقلاب بر مردمی کردن هنر، در حقیقت، عبور از «الگوی نخبهگرای هنر مدرن» است. هنر متعهد، هنری است که در «زندگی جهان» مردم ریشه دارد، نه در برج عاج نخبگان. اینجاست که هنر از حبس گالریهای تاریک و سالنهای دربسته بیرون میآید. به کویر میزند. به حاشیه شهرها میرود. به کارگاهی که جوانی با عرق پیشانی، دارد قفلی را میسازد که دشمن نتواند آن را باز کند. این هنر، با پیوند دادن خود به فرهنگ ایرانی-اسلامی، «سوژه انقلابی» را میسازد که نه منفعل، کنشگر است! بنابراین، هنر متعهد با ایجاد فضای همدلی، صرفا به دنبال ایجاد حس خوب نیست، بلکه به دنبال «تقویت هویت جمعی» در برابر پروژه تفرقهافکنی دشمن است.
🔷 طلسم «نه جنگ، نه صلح» را کلید سیاست نمیگشاید. قفل اقتصاد هم بر آن کارگر نمیافتد. این قفل را تنها کلیدی میتواند بگشاید که از جنس حکمت باشد؛ از جنس هنر. هنرمند متعهد در این میانه، تنها قصهگو نیست. او با روایتش، هم دیوارهای وضع موجود را میکند، هم پنجرهای به سوی فردای ممکن میگشاید. نقشه راهی میکشد بر صفحه دلهایمان؛ راهی که از «هست» میگذرد و به «باید» میرسد. این هنر، نه حرف است، نه شعار. کنش است؛ کنشی که هستی را دگرگون میکند. هنرمند امروز، کیمیاگر عصر خویش است. مسِ وجود جامعه را به طلای اراده بدل میکند. با قلممو، با دوربین، با قلم، تصویری از «امکانِ عبور» ترسیم میکند. این هنر، حالا زیباییِ محض نیست. زیباییِ مسلح است. زیبایی که تیغهاش بر پوسته واقعیت میشکافد و معنا میتراود. این هنر، طلسم تعلیق را نه با ضربچکش، که با تابش نور میشکند. نوری که گذر از این گذرگاه را نه «شاید» که «باید» میخواند. قلم که میگذاری، گویی کار یک قفلشکن تمام شده. اما میدانی که کار هنرمند واقعی تازه آغاز شده. او باید برود و در کارگاهش، قلمهای تیزتر و چکشهای محکمتری برای شکستن قفلهای بزرگتر بسازد. قفلهایی که نفس فرداها را در سینه حبس کردهاند.
🖋 حجتالاسلام محمدحسین نجفی
🔰حدیث ولایت
🔸پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
چون روز رستاخيز شود پاى بندهاى نلغزد تا از چهار چيز پرسش شود:از عمرش كه در چه گذرانيده،و از جوانيش كه در چه آزموده.
تحف العقول، ص56
🔹كسى كه ابزار رشد را - كه خدا در وجود او و در جهان پيرامون او گذاشته - به كار نمىگيرد و رشد خدا خواسته را در خود و در محيط پيرامون خود به وجود نمىآورد، كفران نعمت كرده است.
1374/8/17
#حدیث_ولایت
#بیانات_تقویمی
📮 سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | روبیکا
هدایت شده از حوزه و انقلاب اسلامی
📢 #اطلاعیه برگزاری جلسه حلقه بیانات(#خط_امام):
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جلسه ۲۵۵ خط امام
🔴 زمان: شنبه ۱۷ آبان ساعت ۱۴:۳۰
🔴 با محوریت بیانات دیدار دانشآموزان در ۱۲ آبان
📍ارائه دهنده: دکتر سیاهپوش(عضو هیئت علمی دانشگاه معارف)
🏠 مکان: بیت شریف حضرت امام رحمت الله (واقع در میدان روح الله)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📍 بزرگواران برای ارتقاء کیفی جلسه، متن بیانات را به صورت کامل مطالعه و #نکات خود را یادداشت نمایند.
📮 سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | روبیکا
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 بعضی ها تاریخ را وارونه مینویسند
✳️ عدم ترسیم ارتباط بین مسائل و رویدادها، عامل موثر در نبود ژرفنگری است.
این میتواند جواب سوالِ «سطحی نگری نسبت به اتفاقات چرا به وجود میآید؟» باشد.
افزون بر اینکه، مرتبط ندانستن رویدادها نسبت به هم، ممکن است تعمدی و با غرضِ غیرعقلانی باشد و یا ممکن است فرد سطحی نگر توانایی فهم شبکهی این ارتباطات را نداشته باشد...
در هر صورت نتیجه یکیست: سطحی نگری
*
✅ حکیم و پیر خرد ما _که خدای متعال عمر طولانی و پربرکت به او عطا کند_ از جوان ایرانی میخواهند که نسبت به مسائل عمق پیدا کند.
راه عمیق شدن را هم با مثالی از رویدادهای پرافتخار و قدرتنمایانهی این مرز و بوم بیان میکنند.
۱۳ آبان سال ۱۳۵۸.
روز مبارکی که لانهی جاسوسی آمریکا تسخیر شد.
اما ایشان قبل از این اتفاق، حادثهای دیگر را تشریح میکنند.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲.
آمریکاییها، دولت انتخابشده به وسیلهی مردم را که نمیخواست در اختیار انگلیس و استعمار خارجی قرار بگیرد، با انواع و اقسام حیلهها ساقط کرده و از بین بردند.
❇️ بعد از ۴۰ سال مشقت، که دولتی ملی به ریاست مصدق بر سرکار آمده بود؛ با براندازی مصدق، آمریکاییها، ضربهی سختی به ملّت ایران زدند.
این قضیه، موجب شناخت ملت ایران از آمریکاییها شد...
انقلاب که شد، اوّلین مخالفت با انقلاب را آمریکاییها کردند. در سنای آمریکا، مصوّبهای علیه ملّت ایران و علیه انقلاب تصویب کردند. شاه را به عنوان اینکه برای معالجه رفته، در یک بیمارستان ساکن کردند.
مردم این را فهمیدند. عصبانی شدند و در خیابانها علیه آمریکا تظاهرات کردند.
✅ مردم حس کردند که قرار است قضیّهی ۲۸ مرداد تکرار بشود.
حس کردند که این بُردنِ شاه به آمریکا، مقدّمهی آوردنِ دوبارهی او به ایران است.
بخشی از این تظاهرات هم حرکت دانشجوها بود. دانشجوها وارد سفارت شدند و سفارت را تصرّف کردند.
قصد دانشجویان به ماندن در سفارت نبود. فقط میخواستند در رسانهها منتشر بشود که ملت ایران چقدر عصبانی هستند. اما با مشاهدهی اسناد براندازی جمهوری اسلامی، تصمیم بر تسخیر لانهی جاسوسی گرفته شد.
*
🔷 وقتی یک پژوهشگر تاریخ حلقههای نیمه پنهان اتفاقات را نفهمد یا نخواهد که بفهمد نتیجه این میشود که حرکت عظیم یک ملت به نادانی و حرکت از روی احساس تعبیر میشود. همانگونه که دشمنی ما با آمریکا را، به دلیل شعار "مرگ بر آمریکا" و یا تسخیر سفارت آن، تحلیل میکند.
مطلوب دشمنان ملت، این است که جوان حوادث را بدون سلسله بفهمد. مثل کسی که یک سریال تلویزیونی را از نصف آن تماشا کند. در این صورت نباید انتظار فهم ماجرای سریال را از او داشت.
🔶 اتفاقات تاریخی مثل حلقههای زنجیر به هم وصل اند. برای اینکه به عمق این اتفاقات دسترسی پیدا کنیم، این حلقههای زنجیر را هم باید در نظر بگیریم.
لذا آن پیر خرد، میفرماید "بعضی ها تاریخ را وارونه مینویسند"..." این ساده لوحی است که کسی خیال کند که چون یک ملتی شعار میدهد 'مرگ بر آمریکا' بنابراین آن دشمن هم مثلا اینجور دشمنی میکند؛ نه،... مسئله، مسئلهی اختلاف ذاتی است؛ مسئله، مسئلهی تقابل دو جریان است."
🖋یادداشت اختصاصی
#سطحی_نگری
#تسخیر_لانهی_جاسوسی
📮 سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | روبیکا
🔰حدیث ولایت
🔸امام صادق علیه السلام:
کسی که ایمان دارد از آهن سخت، محکمتر و پایداریش بیشتر است، آهن هنگامی که داخل آتش میشود، تغییر میکند ولی مؤمن اگر کشته شود آنگاه زنده شود و باز، کشته گردد ایمانش پابرجا و دلش استوار و تغییر ناپذیر است.
بحارالانوار، ج۶۴، ص۳۰۳
🔹راه خدا، راه تلاش در راه خدا، راه اقامهى حق و عدل، راه رسيدن به تمدّن اسلامى و نظام حقيقى اسلامى و جامعهى اسلامى راه دشوارى است؛ راهى است كه پيغمبران در اين راه با زحمت حركت كردند و پيش رفتند.
۱۳۹۶/۸/۱۸
#حدیث_ولایت
#بیانات_تقویمی
📮 سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | روبیکا
🔰 آزادی بیغایت و خالی از معنی
✅ اومانیسم یا انسانمحوری، نخستین گام در زایش تمدن جدید غرب است. در قرون وسطی، انسان اروپایی تحت سلطه کلیسا و آموزههای دینی میزیست. اما از رنسانس به بعد، او خواست خود را از قید دین آزاد کند و به تعبیر فلاسفه آن عصر، «انسان به جای خدا نشست.» در این نگاه، انسان نه مخلوق خدا که «محور هستی» و «معیار حقیقت» است. اومانیسم در ظاهر با شعار کرامت انسان آغاز شد، اما در عمل به خودپرستی فلسفی و معرفتی انجامید. وقتی انسان خود را مرکز عالم دید، دیگر مرجعی فراتر از اراده خویش را نپذیرفت. از همینجا بود که اخلاق الهی جای خود را به «اخلاق نسبی» داد، علم از غایت قدسی تهی شد و عقل، ابزار سلطه و منفعتجویی شد. این تغییر بنیادین، چنان آرام و عمیق رخ داد که بسیاری از روشنفکران نیز آن را «آزادی از جهل» پنداشتند. اما نتیجه، ظهور انسانی بود که در ظاهر آزاد، در باطن اسیر میل و سود شد. انسان اومانیستی، هرچه بیشتر از خدا برید، بیشتر به خودکامگی، خودپرستی و در نهایت، استثمار دیگران گرایید.
✳️ مرحله دوم در تکوین تمدن غرب، سکولاریسم بود؛ یعنی حذف خدا از عرصه عمومی و محدود ساختن دین به تجربهای شخصی و درونی. سکولاریسم، دین را به «احساس فردی» تقلیل داد و سیاست، اقتصاد، علم و هنر را از هرگونه پیوند با معنویت جدا کرد. به ظاهر، سکولاریسم وعده آزادی از استبداد کلیسا را میداد، اما در واقع، زمینه را برای ظهور استبدادهای نوین فراهم ساخت. با کنار رفتن خدا، قدرت بیمهار دولتها و سرمایهداران جای او را گرفت. انسان مدرن از زیر سلطه کشیش رها شد تا در بند نظام سرمایه و مصرف گرفتار آید. در نگاه سکولار، جهان دیگر مزرعه آخرت نیست؛ بلکه عرصه رقابت، سود و لذت است. در چنین جهانی، عدالت جای خود را به «کارایی» میدهد و اخلاق، تابع منافع فردی میشود. بدینسان، سیاست سکولار، اقتصاد سرمایهداری را زایید و هر دو، بر شانههای ملتهای ضعیف بنا شدند.
❇️ اگر اومانیسم انسان را معیار همه چیز دانست و سکولاریسم خدا را از صحنه بیرون راند، لیبرالیسم، اراده فرد را مطلق ساخت. لیبرالیسم با شعار «آزادی» ظهور کرد، اما آزادی را از معنا تهی کرد. در اندیشه لیبرال، آزادی نه در خدمت حقیقت که در خدمت میل است؛ نه برای رشد انسان که برای گسترش لذت و منفعت. لیبرالیسم با حذف هرگونه قید اخلاقی و دینی، انسان را به «مصرفکننده دائمی» تبدیل کرد. در این نظام، ارزشها بر پایه سود اقتصادی سنجیده و حقیقت در بازار رسانه و تبلیغات تعیین میشود. انسان لیبرال، در ظاهر آزاد است، اما در عمل، برده کالا، تصویر و لذت آنی است.
🔷 تمدن غربی، بر مبنای این سه رکن فکری، چهرهای به ظاهر انسانی اما در باطن استعماری یافت. اومانیسم، انسان اروپایی را مرکز عالم کرد؛ سکولاریسم، او را از قید خدا آزاد ساخت و لیبرالیسم، به او مجوز داد تا بر دیگران تسلط یابد. استعمار، نتیجه طبیعی همین بینش بود. اروپایی که در شعار از کرامت انسان سخن میگفت، در عمل، ملتهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین را به بردگی کشید. «تمدنسازی» بهانه بود، اما «چپاول و استثمار» هدف واقعی. این همان پارادوکس بنیادین تمدن غرب است: تمدنی که از آزادی میگوید، اما بر پایه اسارت دیگران استوار است؛ از انسانیت دم میزند، اما میلیونها انسان را در آتش استعمار و جنگ نابود میکند. استعمار کلاسیک با اشغال سرزمینها آغاز شد، اما امروز در قالب استعمار نو، در فرهنگ و اندیشه ادامه دارد. رسانهها، دانشگاهها و نهادهای بینالمللی، ابزارهای نرم این سلطهاند.
.
.
.
👇👇👇👇
🔶 تمدن غرب با تولید مفاهیمی چون «توسعه»، «حقوق بشر» و «دموکراسی لیبرال»، ذهن ملتها را در چارچوب فکری خود میپرورد تا دیگر نیازی به اشغال نظامی نباشد.
بیتردید، تمدن غرب دستاوردهای علمی و تکنولوژیک شگرفی داشته است؛ از انقلاب صنعتی تا فناوریهای دیجیتال. اما پرسش بنیادین آن است که این پیشرفت، در خدمت انسان است یا در خدمت سلطه؟ علم در جهان غرب از معنا تهی شد و به ابزار قدرت بدل گشت. همان تمدنی که میکروسکوپ و تلسکوپ را آفرید، بمب اتم را نیز ساخت؛ همان فرهنگی که از حقوق بشر سخن میگوید، جنگهای نیابتی و تحریمهای مرگبار را سامان میدهد. در واقع، تمدن غرب به جای آنکه انسان را به تعالی برساند، او را در مصرفگرایی، بیمعنایی و اضطراب غرق کرده است. انسان مدرن امروز، در اوج رفاه مادی، از فقر معنوی رنج میبرد؛ در میان انبوه اطلاعات، بیحقیقت مانده و در دنیای به ظاهر آزاد، بیش از هر زمان دیگر گرفتار سلطه نظام سرمایه است.
🔷 بزرگترین پروژه غرب در قرن بیستم و بیستویکم، القای این باور است که «تمدن غرب یگانه الگوی پیشرفت است.» این نقشه، از طریق آموزش، رسانه، سینما و نهادهای جهانی دنبال میشود. هدف آن است که ملتها، پیشرفت را مساوی با غربی شدن بدانند و از هویت، دین و فرهنگ خود شرمنده شوند. در این نقشه، دین به حوزه فردی رانده، عقل دینی «غیرعلمی» معرفی و الگوی زیست غربی بهعنوان معیار جهانی جا زده میشود. این همان «استعمار فرهنگی» است؛ تسخیر ذهنها به جای سرزمینها. اما حقیقت آن است که تمدن غرب، یگانه راه نیست؛ بلکه مسیری است پر از تناقض، خشونت و بحران. در برابر آن، تمدن الهی ـ انسانی اسلام، الگویی دیگر از پیشرفت عرضه میکند؛ الگویی که در آن، علم با ایمان جمع میشود، آزادی در خدمت عدالت است و پیشرفت، به معنای رشد متوازن مادی و معنوی است.
🖋حجت الاسلام علی رشیدی
#انسان_محوری
#استعمار_فرهنگی
📮 سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | روبیکا