eitaa logo
مزاح الدین
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
209 ویدیو
12 فایل
مزاح‌الدین، قهقهة‌ابن‌نیشباز، قهرمانی بود که با خنده اسلام را گسترش داد. 😄💪 چطوری؟! دنبالمان کنید... 😎 🔹🔸 📌ارتباط با ادمین: @admin_mezahoddin
مشاهده در ایتا
دانلود
یه دختر بچه‌ای اومد سوال کرد ببخشید خانم چرا ما باید حجاب رو رعایت کنیم؟ با اشاره به گوشیم گفتم: ببین دخترم! الان این گوشی، اونی که طراحیش کرده و ساخته بهتر می‌شناسدش یا مثلا ما؟ گفت: پسر خاله من! من که فقط به این فکر می‌کردم چه‌طور جلوی خنده‌م رو بگیرم، مکث کردم و اون ادامه داد: باور کنید هر مدل گوشی بدین دستش باز می‌کنه، می‌بنده، تعمیر می‌کنه و... . صبر نکرد و رفت! 🔸طاهره ابراهیم‌نژاد🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
شهرام جزایری چندین مرتبه به بهانه‌های مختلف از تقدیم خیرات و پرداخت وجوهات به دفتر مرحوم آیت الله بهجت آمده بود اما هرچه اصرار کرده بود موفق به دیدار با ایشان نشده بود... یک بار بیرون مسجد ایستاد تا موقع بیرون آمدن آقا را ببیند. یکی از نزدیکان هم به آقا گفتند: «یه خیر اومده می‌خواد شما رو ببینه.» آیت‌الله بهجت سرشان را بالا آوردند و گفتند: «برو از این کارای خیرت توبه کن!» 🔸🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
دادن پولش به فقرا که برا محرمه... من به فکر اون کارگر شهرداری‌ام که دو روز دیگه گل‌هاش خشک شد و گذاشتی دم قراره ببرتش! 🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
🔸عارفه زراعتی🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
روایت روایت می‌کند مسمار، از در که آتش شعله زد بر جان مادر روایت می‌کند، آن روز را‌، آه که دشمن ضربه‌هایش بود جانکاه روایت می‌کند، از دستِ بسته که پهلویی شد از عشقش شکسته روایت می‌کند، از هُرم آتش که می‌بُرْد از علی آرامِ جانش روایت می‌کند مسمار، محزون چکید از جسم زهرای علی خون روایت می‌کند، از حال زینب که پرپر شد دگر‌، آمال زینب روایت، از حسن گوید که بی‌تاب بگِریَد مثل باران پیش مهتاب روایت‌‌ گوید از سردارِ بی‌ سر که در تب سوخت آن‌ شب پورِ حیدر روایت راویَش هم درد دارد و بغضی سخت و آهی سرد دارد روایت،‌ آن‌چنان اندوهگین است که میخ از گفتنش هم‌ شرمگین است 🔸نرگس کیخا🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
هوای فاطمه دارم، سلام معصومه به زخم کهنه ما التیام معصومه بقیع، خانه، روضه، کسی چه می داند دعا بکن که بیاید امام، معصومه 🔸طاهره ابراهیم‌نژاد🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
چادر خاکی خود را بتکاند زهرا شیعیان را ز غم و غصه رهاند زهرا هر که دلباخته‌ی حضرت مادر باشد نام او را ز ره لطف بخواند زهرا روز محشر چو نگاهی بنماید بر خلق آتش خشم خدا را بنشاند زهرا ما همه اهل ولا مادرمان فاطمه است دستگیری ز محبان بتواند زهرا هر که در دل بودش ذره‌ای از حب علی از در لطف خودش هیچ نراند زهرا کاش در شامِ سیاهِ شبِ اول در قبر پسرش را به مزارم برساند زهرا خواست تا شرح در و آتش و هیزم گوید آمد از عرش ندایی که بماند زهرا 🔸علیرضا تیموری🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
14.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاشو این‌جوری منو نده عذاب... 🔸فاطمه ده‌بزرگی🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
مادر(سلام الله علیها) گل، هرگلی نه، چون گل بی‌خار مادر عطر بهاری، رونق گلزار مادر نور خدای مهربانی‌هاست، دارد از مهربانی‌ها دلی سرشار مادر یک گوشه‌ی این خانه بر سجاده خویش هر آن خدا را می‌کند دیدار مادر نیمه شب است و شهر در خوابند اما گرم مناجات و دعا بیدار مادر بعد از نمازش تک تک همسایه‌ها را با مِهر فرموده دعا بسیار مادر چون بخشش افطار خود وقت دعا نیز هر بار گفت: الجار ثم الدار مادر با جانفشانی‌هاش در راهِ ولایت در جبهه‌ی حق می‌کند پیکار مادر حتی در این پیکار سیلی خورده از خصم حتی زمین خورده‌ست در انظار مادر حتی به کوچه چادرش افتاده بر خاک حتی به خود پیچیده از ناچار مادر حتی در آن‌جا که لگد خورده‌ست بر در مانده‌ست در بین در و دیوار مادر جای تمامِ لطف هایِ بی‌شمارش دیده‌ست در این روزها، آزار مادر جز هرچه زخمی که به دل دارد از این قوم دارد به سینه زخمی از، مسمار مادر کی بود حرف از بستنِ دستانِ بابا؟ تا بود یار حیدر کرار مادر ام ابیها مادر بابای خود بود کفو علی بود و برایش یار مادر شکر خدا انگار بهتر گشته حالش برخاست از بستر برای کار مادر با پای لرزان باز هم چندین قدم رفت با دست بر پهلو زده، دشوار مادر تا خنده بر رخسار اطفالش بیاید خندید اگرچه با غمی بسیار، مادر اما نه، کرده ضربه‌ها کار خودش را از ضعف شد چشمان پاکش تار مادر عجل وفاتی گفت حین ناله‌هایش پر زد از این دنیای محنت بار مادر عمریست او رفته است و از نای یتیمان نام بلندش می‌شود، تکرار، مادر 🔸احمد رفیعی وردنجانی🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin