متسا | مرجع ترویج سواد امنیتی
پرونده ویژه: روانشناسی خیانت: نگاهی به ذهن جاسوسها (بخش چهارم)
«ترس؛ سایهای که وفاداری را میبلعد»
🔰در بررسی مدل MICE به سراغ سومین مؤلفه آن، یعنی Coercion (اجبار و تهدید) میرویم.
🔹خیانت همیشه از طمع نمیآید؛ گاهی از ترس شروع میشود؛ ترس از رسوایی، فشار قانونی، تهدید علیه خانواده یا از دست رفتن آینده.
🔸در دنیای اطلاعات، یک نقطهضعف شخصی میتواند تبدیل شود به ابزار فشار؛ لحظهای که فرد احساس میکند انتخاب دیگری ندارد.
📍 شانتاژ مالی و جنسی،در همین چارچوب با هدف تأثیرگذاری، کنترل و وادارسازی به همکاری بهکار گرفته میشوند. بنابراین، میتوان اینها را نیز زیرمجموعهای از سازوکارهای تهدید و اجبار دانست که در الگوهای عملیات اطلاعاتی و جاسوسی مورد استفاده قرار میگیرند.
🔻 ویلیام. جی. سبولد، یک مهاجر آلمانی–آمریکایی بود که هنگام سفر به آلمان توسط گشتاپو تحت تهدید قرار گرفت و به اجبار وارد همکاری اطلاعاتی شد.
❓ چطور اجبار، یک شهروند عادی را وارد بازی جاسوسی کرد؟
🔹 سبولد در یک روند حسابشده تحت فشار قرار گرفت. مأموران با شناخت دقیق از پیشینهاش، روی نقطهضعفهای حساس او دست گذاشتند:
تهدید به آسیب رساندن به خانوادهاش در آلمان و از بین بردن موقعیت و آیندهاش، و هشدار اینکه اگر همکاری نکند، میتوانند او را بهعنوان خائن معرفی کنند.
🔸ترکیب تهدیدهای شخصی و خانوادگی، او را وارد یکی از کلاسیکترین دامهای اجبار (Coercion) کرد؛ جایی که سبولد نه از روی میل، بلکه برای فرار از پیامدهای سنگین، مجبور به همکاری شد؛ زیرا او از نظر روانی در موقعیتی بود که راه دیگری برای خود تصور نمیکرد.
در چنین شرایطی، ترس از عواقب سنگین، بر هر انگیزه دیگری غلبه میکند.
⚠️ ضروری است آگاه باشیم که در صورت مواجهه با چنین شرایطی، بهترین اقدام، اطلاع رسانی بهموقع به مراجع امنیتی میباشد.
🇮🇷 متسا | مرجع ترویج سواد امنیتی
#روانشناسی_خیانت
#انگیزههای_جاسوسی
#ویلیام_سبولد
@matsa_ir