eitaa logo
جامعه‌ایمانی‌مشعراستان‌یزد
785 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
69 فایل
وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ اخبار؛اطلاع رسانی ها؛جلسات؛گزارشات؛ایده ها خوشحال مشم که ما رو دنبال کند... https://eitaa.com/joinchat/681836681Ca09c825ee2 ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Aht_313
مشاهده در ایتا
دانلود
ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب ( چهارم ) «نقشه هوایی حسینیه» کاغذها را مرتب می‌کنم، تا می‌زنم، شماره‌گذاری می‌کنم و آماده می‌شوم برای نوشتن همین مطالبی که الآن می‌خوانید... چشم می‌چرخانم و سعی می‌کنم تصویر جامعی از فضای حسینیه به دست آورم... دیواره بالاسر آقا مثل همیشه با خط خوش، این بار مزین به این روایت است: «قال الصادق: فاطمة کوکبٌ دریٌّ بین نساء اهل الدنیا»، شروع می‌کنم به کشیدن نقشه حسینیه(پلان)، تجربه خوبی است که از دیدار ۹۲/۲/۲ شیرینی‌اش به‌جا مانده... با این کار بسیاری از ظرائفی که به راحتی فراموش خواهند شد، ماندگار می‌شوند... جای استقرار هرکسی را که می‌شناسم در این نقشه مشخص می‌کنم... امسال جایگاه اجرا را تغییر داده‌اند و آورده‌اند سمت راست جمعیت، سمت چپ هم منبر تلاوت قرآن بود که بعد از اجرای استاد ابوالقاسمی جمع شد و دوربین‌ها جایش را پر کردند... یک‌نفر هم چیزی شبیه به پایه دوربین تک‌پایه را دائم جابه‌جا می‌کند... سمت چپ رو به آقا، حاج‌آقای تنها روی یک صندلی نشسته‌اند و به دیواره اتاقکی تکیه داده‌اند که در ضلع دیگرش حاج ، حاج شیخ و یکی دو نفری که نمی‌شناسم‌شان رو به جمعیت مستقر هستند... شیخ را در میانه جمع می‌بینم و خوشحال می‌شوم، دقیقاً نقطه مقابل آقا، حاج‌آقای نشسته‌اند و هم کنارشان، پشت‌سرشان یکی‌دو ردیف عقب‌تر را می‌بینم در کنار ... کنار دیوار سمت چپ حسینیه، کنار پیش‌کسوتان روی صندلی نشسته است و با ماسکی مشکی به سختی قابل تشخیص است، کمی آن‌طرف‌تر دقیقاً کنار درب ورودی روی صندلی جاگیر می‌شود، حاج سوار بر ویلچر، با همه کسالت و ضعف جسمی می‌آید و در ردیفی جلوتر از ردیف زیر دیوار، مستقر می‌شود، هرچه چشم می‌چرخانم جای خالی و را نمی‌توانم پر کنم... ، و حاج تقریباً با هم می‌آیند و در همان محوطه نقطه کور، جلوی من می‌نشینند و همان ابتدا از بسته‌بودن زاویه نگاه‌شان کمی ناراحتی می‌کنند، اما اشکالی ندارد، به گمانم اندازه کافی، توفیق زیارت آقا را داشته‌اند! این‌ها گوشه‌ای از داده‌هایی است که از همان نقشه هوایی حسینیه استخراج می‌کنم، وگرنه فرصتی برای این ثبت تفصیلی و ریز این همه اطلاعات نبود... ✳️✳️✳️ حاج پشت جایگاه قرار می‌گیرد، رخصت می‌گیرد و آغاز می‌کند... یادی می‌کند از دیدار قبل و سلام مردم سراسر ایران را با ذوق و هنرمندی به آقا می‌رساند و دعوت می‌کند از اولین نفر برای اجرا، با آن هیبت سیدی و شال سبزش پشت میکروفون قرار می‌گیرد و آغاز می‌کند: روشن‌تر از شکوه تو هفت آسمان نداشت دریای پرتموّج روحت کران نداشت خواند و‌ خواند تا: با این مثال‌ها چه بگویم از بتول عالم کجا و منقبت دختر رسول و اوج گرفت: ما نسل فاطمه همه سرشار غیرتیم مانند او مدافع خط ولایتیم دنیا اگر دهند به ما با دوصد نعیم یک تار موی رهبر خود را نمی‌دهیم تا آخرین بیت: ما ایستاده‌ایم علم روی دوش‌مان عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان سید از دور عرض ارادت می‌کند و ابراز تأسف که به واسطه محدودیت‌ها، نمی‌تواند از نزدیک خدمت برسد دوباره نام سید را این‌بار با تأکید بر واژه می‌آورد و یادآور می‌شود که عضو کانون وکلای قم است... و این‌که شعر هم از حجت‌الاسلام است... ✳️✳️✳️ آقایی که با تک‌پایه دوربین این سو و آن سو می‌رفت را باز هم می‌بینم، تعجب می‌کنم چرا هنوز پایه را به مقصد نرسانده که متوجه می‌شوم بله! پایه دوربین کجا بود؟! آخر فناوری است... یک دوربین بندانگشتی (finger camera) بسیار کوچک، به قاعده قطر همان تک‌پایه در سرش قرار گرفته بود و ارتفاع پایه هم به صورت کشویی حداقل تا چهار متر افزایش می‌یافت، آن برادر هم با دقت و ظرافت مشغول تصویربرداری از جلسه بود، از زوایایی که دوربین‌های دیگر راهی به آن‌جا نداشتند... در این میان که از ابتدای جلسه در یک کاغذ مربعی کوچک، از همین‌ها که برای یادداشت غالباً در ادارات روی میزها هست، داشت چیزهایی درباره اقتصاد و وضعیت اقتصادی و... می‌نوشت، برمی‌گردد و با نگاه به دسته کاغذهایی که در دستانم هست، تقاضای کاغذی می‌کند، من هم رویم را سفت می‌کنم و می‌گویم خودم لازم دارم و ممکن است کم بیاورم! (قبل‌تر تجربه تلخی داشتم و این‌بار با تدارک کاغذ به میزان مورد نیاز تلاش کرده بودم که ناچار نشوم پشت قبض عابربانک و خرده‌کاغذ و... چیز بنویسم...) اطرافیان به تکاپو می‌افتند و دکتر مشکل را حل می‌کند... ادامه دارد... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🇮🇷 https://eitaa.com/mashar_yaz
🌷 أینَ نصرُالله؟ در آستانه تشییع با شکوه سیدمقاومت شهید گزیده‌ای از آثار شاعران انقلاب که در تجلیل از این شخصیت ارزشمند و مقاومت مردم لبنان سروده شده است، بازنشر می‌شود. ✍🏻 آیه‌های نصر | ✍🏻 مرد | ✍🏻 فتح خون | ✍🏻 شهادت | ✍🏻 خون شهید | ✍🏻 نصر خدا | ✍🏻 سورۀ نصر | ✍🏻 شهادت افتخار ماست | ✍🏻 حزب الله پیروز است | ✍🏻 شبیه کوه... | ✍🏻 خورشیدهای شعله‌ور | ✍🏻 نامیرا | ✍🏻 تابوت سرخ ماه | ✍🏻 نصر من الله | ✍🏻 نحن الغالبون | ✍🏻 صبح امید | ✍🏻 پس از حاج قاسم... | ✍🏻 خون‌بهای تو | ✍🏻 بازمی‌گردی | ✍🏻 یاران نصرالله | ✍🏻 أینَ نصرُالله؟ | ✍🏻 خون‌خواهی | ✍🏻 مطلع امید | ✍🏻 کرب‌وبلای ما | ✍🏻 نصرالله می‌ماند | ✍🏻 آیۀ استقامت | ✍🏻 جاءَ نصرالله | ✍🏻 تماشا کن شکوهش را | ✍🏻 خطبهٔ شمشیر | ✍🏻 مردان میدان | ✍🏻 فرزند روح‌الله | ✍🏻 سید جاودان | ✍🏻 سرو سرافراز جهاد | ✍🏻 جاء نصرالله | ✍🏻 فداییان حسین | ✍🏻 شهیدتر شده‌ای | ✍🏻 آرزوهای شهیدان | ✍🏻 کمالَ الإنقطاع | ✍🏻 به داغ لاله... | ✍🏻 فتح عظیم | ✍🏻 خیبرشکن | ✍🏻 نصرالله باقی‌ست | ✍🏻 سروهای زخم‌خورده | ✍🏻 چقدر دیر به خود آمدیم... | ✍🏻 لحظه‌های مرگ و زندگی‌ | ✍🏻 زمان محو طاغوت | ✍🏻 حزب‌الله | ✍🏻 سرو | 🇮🇷 @Shere_Enghelab ‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄❁✾❅❃◍◍⃟🇮🇷◍❃❅✾❁┄┄ 🌍 https://eitaa.com/mashar_yazd