eitaa logo
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
752 عکس
70 ویدیو
50 فایل
مهلت شرکت در پویش کتاب «به رنگ صبر» ۱ تا ۳۰ آذر ۱۴۰۴ 🏆 ۱۰ جایزه ۲۰۰ هزار تومانی به قید قرعه🏆 نذر فرهنگی کتاب: 6104338631010747 به نام زهرا سلیمانی ارتباط با ما: @Z_Soleimani تبلیغات: @xahra_rezaei23
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به سپیدی یک رویا ✍🏻 به قلم: فاطمه سلیمانی ازندریانی 🔸 انتشارات نیستان
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
#معرفی_کتاب به سپیدی یک رویا ✍🏻 به قلم: فاطمه سلیمانی ازندریانی 🔸 انتشارات نیستان
این کتاب یک داستان لطیف و زیبا از زندگی حضرت معصومه سلام الله علیها ست. راوی داستان یکی از کنیزان ایشونه و همین زاویه دید، باعث میشه بیشتر و واقعی‌تر با شخصیت و کمالات حضرت معصومه علیها السلام آشنا بشیم. قلم نویسنده و سیر داستانی و توصیف‌ها قشنگه و ما رو همراه خودش می‌بره به اون زمان و مکان؛ که حضرت به خواست امام رضا علیه السلام عازم سفر به سمت خراسان میشن. علاوه بر داستان قشنگ، خوندن این کتاب شناخت و علاقه‌ی شما رو به این بانوی بزرگوار بیشتر می‌کنه و کمی به سمت معرفت ایشون می‌بره که امام رضا علیه السلام فرمودند: مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ هر کسی او را در حالی که به حقش آشناست، زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. (مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۶۸) 📚 نسخه صوتی و الکترونیکی این کتاب توی طاقچه بینهایت و فیدی پلاس و نوار موجود هست. 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘📘📘 صبح به زندان رفتیم و با سعید ملاقات کردم. اصلاً حال‌ و روز خوبی نداشت. سرسنگین و کوفته و خسته و ناراحت بود. هی می‌گفت: «دیشب کجا بودی؟» -منزل کاک احمد مکن‌آبادی. باورش نشد و گفت: «ولی پیشمر گای دموکرات یه چیز دیگه گفتن.» -به پیغمبر قسم منزل کاک احمد بودیم. دایی عزیز و خاله غنچه هم شاهدن. اشک در چشمانش حلقه زد و بغضش ترکید و گفت: «سُعدا جان، تو رو به خدا دیگه به ملاقات من نیا. اگر جنازه من در اینجا خوراک گرگا و کفتار‌ها شد، تو دیگه حق نداری به دنبالم بیای. نمی‌دانی از دیشب تا حالا چی‌کشیدم.» -مگه چی شده؟ چی شنیدی؟ به همان پیشمرگ سوسول و حرامزاده که با نیشخند در اطرافمان پرسه می‌زد، اشاره کرد و گفت: «اون نامرد دیشب پیشم آمد و گفت: امشب زنت در اختیار ماست. امروز صبح هم آمد و گفت: چه زن زیبایی داری. عجب تن و اندامی داره. حیفه این همه جمال و کمال زن یه جاش کثیف باشه!» -نگران نباش سعید جان. من اگرم بمیرم اجازه نمی‌دم این بی‌شرفا کج نگاهم کنن‌. دیشب ساعت‌ها توی برف و سرما راه رفتیم تا حرمتمان رو حفظ کنیم. حاضر شدیم خوراک گرگای بیابان بشیم و باعث سرشکستگی تو نشیم. 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖋🖋🖋 🟡 من تا به‌حال چیز زیادی در مورد دموکرات و کومله زیاد نشنیده بودم و اینکه نسبت به کردها زیاد نظر خوبی نداشتم. با خوندن این کتاب هم نظرم نسبت به کردهای دلسوز تغییر کرد و هم اینکه در مورد دموکرات و عقایدشون بیشتر آشنا شدم. و اینکه اون زمان چه گروهک‌هایی بودن و چه جنایت‌هایی کردن. باید استقامت این خانواده‌ها را دید و روی خودمون کار کنیم تا انقلاب اسلامی‌مون رو دست دشمن ندیم. 🟡 کتاب یک مستندی از فعالیت‌های سعید سردشتی بود. خیلی آدم باهوش و باجسارتی بود و این ویژگی تحسین برانگیز منو واقعا تحت تاثیر خودش قرار داد. ماجور باشند انشالله. 🟡 چقدر سختی کشیدن و عذاب‌ها و شکنجه ها دیدن ... چطور می تونیم اسلام رو حفظ کنیم، یه وقت مدیون نشیم ... 🟡 کتاب خوبی برای شناخت کومله و دموکرات هست مقاومت کردن یک زن در میان تهمت‌ها و اذیت و آزار اطرافیان برای من درس بزرگی بود و اینکه چقدر برای اینکه پرچم کشورم در اوج به اهتزاز دربیاد زحمت کشیده شده. امیدوارم قدر دان این زحمات باشیم. 🟡 تا به حال کتابی درباره وقایع کوموله و دموکرات نخونده بودم، خصوصا که خود راوی کرد بودند، خیلی بهتر با اون زمان آشنا شدم، دوست دارم به همه توصیه کنم حتما بخونندش تا بفهمند چی به سر این کشور و این مردم گذشته تا به اینجایی که الان هستیم رسیدیم. که دوباره همون حزب‌های منحرف ادعای طرفداری از ملت ایران و آزادی‌شون رو نکنند و مردم هم باور کنند 😒 امثال آقا سعید چقدر سختی کشیدند در راه مبارزه با این احزاب!🥺 و چقدر انسان بی‌گناه که توسط اونها شهید شدند 😔 باید خوند ... 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣📣📣 اگر مطالعه‌ی کتاب رو به پایان رسوندین، برای شرکت تو قرعه‌کشی مهرماه مشخصات‌تون رو اینجا ثبت کنین: 👇🏻 🔗 https://digiform.ir/c212f7d11a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘📘📘 با چشمانی اشک‌بار سجده می‌کنم و خدا را شکر کرده و خاک کشورم را می‌بوسم. به روستای بیتوش می‌رویم و با هماهنگی قبلی منتظر خانواده‌ام می‌مانم. بعدازظهر ده‌ها ماشین از راه می‌رسند و جشن و شادی و روبوسی فضا را پر می‌کند. دختری پنج‌ ساله را می‌بینم که به این سو و آن سو می‌دود. سرگردان اشک می‌ریزد و می‌گوید: «پدرم کجاس؟» می‌فهمم دختر کوچولویم میناست که چهار سال پیش از او جدا شدم. بغلش می‌کنم و سیر می‌بوسمش. ولی او غریبی می‌کند. با کاروان وارد سردشت می‌شویم و سپاه و اطلاعات و یگان‌های نظامی با احترام خاصی به استقبالم می‌آیند. سراسر کوچه و خیابان را آذین بسته اند و لبریز از جمعیت است. ولی چشمم دنبال سُعدا می‌گردد. می‌خواهم زودتر ببینمش. همین که از راه می‌رسد دست و دلم می‌لرزد و نمی‌دانم در بین جمعیت چگونه با او ارتباط برقرار کنم. ولی سُعدا جمعیت را می‌شکافد و خودش را در بغلم می‌اندازد و اشک می‌ریزد. 📚 برشی از کتاب خاطرات امیر سعیدزاده ✍🏻 کیانوش گلزار راغب انتشارات سوره مهر 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab