♻️ تربیت، سیاست، دانشگاه
📝 برگرفته از سخنرانی استاد محسن قنبریان | دانشگاه فرهنگیان | فاطمیه ۱۴۰۴
1️⃣ 🔷 سیاست بهمعنای «حقوق اساسی»
منظور از سیاستی که مقدّم بر تربیت شمرده میشود، امری فراتر از بازیهای حزبی و سودای کسبِ مقام و قدرت است. از منظر اسلامِ سیاسی، إحقاق و إقامهٔ حقوقِ عمومی و اساسی مقدّم است بر تزکیه و تربیتِ فردی: حقّ ِ آزادی، آموزش، عدالت، استقلال، تعیین سرنوشت و مقابله با غلبهٔ اشرافیت و استبداد است که دانشجو باید روی این مسائل حسّاس و دماسنجِ جامعهٔ خودش در این مسائل باشد.
این مهمّ در بیانِ یک والیِ معصوم – علی علیهالسلام – بهعنوانِ بزرگترین فریضهٔ الهی معرفی شده است:
بزرگترين حقّى كه خداوند از آن حقوق واجب گردانيده، حقّ والي است بر رعيّت و حقّ رعيّت است بر والي. [نهجالبلاغه/خطبه۲۱۶]
یادداشت پیشین به نسبتسنجی میانِ سیاست و تربیت در موقف حاکمیت پرداخته نه اولویتبندی میان سیاست یا تربیت برای فرد و جامعه؛ اینکه برخی سیاست را نتیجهٔ فرآیندِ اخلاقی و تربیتی بدانند (نه شرطِ لازم آن) و رعایتِ مثلاً حقوق اساسی را هم صرفاً در حدّ ابزاری برای تربیتِ مردم تقلیل دهند، و از قولِ رهبران انقلاب بر اهمیّتِ اخلاق و معنویت و تربیت تأکیداتی بیاورند؛ البته توجّهی لازم اما بحثی فراتر از نسبتِ سیاست و تربیت است و نخست باید پایگاه معرفتی خود را (اسلام سیاسی یا اجتماعی؟) مشخص کرد.
2️⃣🔷 تقدّم إصلاح «قائمه» بر صلاح جامعه
برای «انسانسازی» و راهبریِ همهٔ جامعه به سمت کمال، ابتدا باید «قائمه» (ستون و ساختار حکومت) اصلاح شود. بدونِ تشکیلِ «دولت اسلامی» و اصلاحِ ساختارهای قدرت، نمیتوان انتظار داشت که «جامعه اسلامی» بهطور کامل محقق شود. نمیتوان سبکِ زندگیِ مردم را درست کرد، مگراینکه سبکِ دولتداری اصلاح شده باشد.
این توجّه که حقوقِ مردم تقدّم دارد بر حقوق حاکمیت، در بیان حضرت علی (ع) آمده است:
حقّى كه شما بر عهدهٔ من داريد... چون چنين كردم، بر خداست كه نعمت خود بر شما عنايت كند. و بر شماست كه از من فرمان ببريد. [نهجالبلاغه/نامه۵۰]
و صلاحِ مردم در إصلاحِ حاکمان است، و اصلاحِ حاکمان هم در گروِ استقامتِ مردم بر همان حقوق اساسیِ خود:
فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ، وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّةِ. [نهجالبلاغه/خطبه۲۱۶]
🔸پیشتر هم در جمعی از فعّالینِ تربیتیِ جبههٔ انقلاب، از ناترازی در این حقوقِ متقابل (مانند فروکاستهای نهادی و بنیادین در امر تربیت و آموزش) گلایه کرده بودیم.
3️⃣🔷 دوگانهٔ «مشارکت عمومی» و «صلاحیت کارگزار»
یکی از محورهای کلیدی در تبیینِ نسبتِ سیاست و تربیت، تفکیک میانِ «حقّ مشارکت» و «حقّ مسئولیت» است:
🔻 الف) مشارکت: حقّی برای همه (بدون شرطِ تربیت)
در مسائل اساسیِ جامعه و تعیین سرنوشت (مانند انتخابات و صندوق رأی)، شرط «تربیتشدگی» ملاک نیست، بلکه «انسانبودن» و عضویت در جامعه ملاک است.
نباید یک «خوانش خطرناک حزباللهی» شکل بگیرد که گمان شود فقط تربیتشدگانِ مکتب انقلاب حقّ رأی دارند. حتی دختری که حجاب کامل ندارد، امروز باید با عدالت جامعه، با استکبار و با طاغوت کار داشته باشد. مشارکت سیاسی و حساسیت نسبت به امور عامه، همچون کلاس اول دبستان است که همگان باید در آن حضور داشته باشند.
اصل در ارتباط با مردم بر برائت است و اینکه همهٔ مردم حق دارند در سرنوشت خود دخالت کنند. استقامت بر سر حقوق اساسی، فرع بر تربیت نیست، بلکه زیرساخت آن است.
🔻 ب) مسئولیت: مشروط به تربیت و صلاحیت (سائسشدن)
اما آنگاه که سخن از پذیرش «سِمَت» و بهدستگرفتنِ قدرت میشود، معادله تغییر میکند. اگر کسی بخواهد سمتی بپذیرد (از امام جماعت و قاضی گرفته تا فرماندار و استاندار و بالاتر)، باید «صلاحیت» داشته باشد. در اینجا شرط اصلی، «تربیت» است.
جامعهٔ اسلامی کار را دست کسی که تربیت نشده است، نمیسپارد. همانطورکه برای اقتدا به امام جماعت باید «عدالت» او احراز شود (و اصل بر برائت نیست)، برای سپردنِ بیتالمال و سرنوشتِ مردم به یک مسئول نیز باید صلاحیتهای اخلاقی و تربیتی و تخصّصیِ او محرز گردد.
اینجاست که امیرالمومنین (ع) میفرمایند:
«مَن ساسَ نَفسَهُ أدرَكَ السِّياسَةَ؛ هرکس خود را تدبیر و تربیت کرد، میتواند سیاست و تدبیرِ امور جامعه را به دست گیرد.»
🔸واژهٔ «سیاست» همریشه با «سائس» است. در زیارت جامعهٔ کبیره، اهلبیت (ع) را «ساسَةُ العباد» میخوانیم؛ «سائس» یعنی راهبر و تدبیرکنندهای که جامعه را از پیشمیبرد.
کسی که میخواهد «سائس» باشد، باید ابتدا خودسازی کرده باشد. اگر کار دستِ تربیتناشدهها بیفتد، جامعه خراب میشود؛ بیتالمال را هدر میدهند و منافعِ شخصی و خانوادگی را بر مصالحِ عمومی ترجیح میدهند.
ادامه 👇
☑️ @m_ghanbarian
🔸 معلم: «سائسٌ بِالعِلم»
در این منظومه، جایگاه معلّم بسیار رفیع و حسّاس است. در روایات اهلبیت (ع) و «رسالهٔ حقوق» امام سجاد (ع)، از معلّم تعبیر شده است به: «سائسُکَ بِالعِلم» (تدبیرکنندهٔ تو بهوسیلهٔ دانش). معلّم تنها یک انتقالدهندهٔ اطلاعات نیست؛ او یک سیاستمدار و مدیر است که ابزارِ حکمرانیاش «علم» است، نه زور و حکم.
4️⃣🔷 نسبت سیاست و تربیت
نسبتِ سیاست و تربیت یک نسبتِ طولی و درهمتنیده است:
۱. سیاست بهمعنای مشارکت: حقّ همگانی و بدون پیششرطِ تربیتی است (برای حفظِ اساسِ جامعه).
۲. سیاست بهمعنای حکمرانی: مشروط به عالیترین سطوحِ تربیت و خودسازی (سائس نفس) است.
۳. هدفِ سیاست: نه قدرت و ثروت، بلکه بسترسازی برای «تزکیه»، «اخلاق» و «رشد معنوی» کلّ جامعه است.
🔷 🔸 🔷 نتیجه 🔷 🔸 🔷
💡پس روشن باشد که منظور از تقدّم سیاست بر تربیت، تقدّمِ منطق قدرت بر انسانسازی نیست که حتی إتمامِ مکارم اخلاق را هم أمری در حاشیهٔ بعثت بدانیم؛ بلکه غرض توجّه به تأثیرِ نهاد قدرت و سیاست در تدبیرِ اقتضائات و موانعِ تزکیه و تعالیِ عموم جامعه است.
🔸 انبیا هم اگر برای تزکیه مبعوث شدند، این کار اساسی را از طریقِ تربیت [فردی] انجام میدهند یا از طریق سامانِ نظامان کلان سیاسی و اجتماعی؟ پاسخ، تفاوتِ اسلام سیاسی با فردی و اجتماعی را روشن میکند.
انبیا برای پیراستن و آراستنِ مـردم از چـه راهی استفاده کردند؟... آیـا آمدند پیشِ مردم، دانهدانه گوشِ افراد را گرفتند، دستِ افراد را گرفتند، تنها بردند در خلوتِ خانه و صندوقخانه و مدرسه و مکتب، بنا کردند آنها را تعلیم و تربیت دادن؟ آیـا انبیاء مثلِ زاهدان و عارفانِ عالم نشستند در خانقاهِ خودشان تا مردم بیاینـد، حالِ معنویِ آنها را ببینند و با آنها همعقیده و همراه و همگام بشـوند؟... انبیاء معتقد به تربیتِ فردی نیسـتند، انبیا معتقد به دانهدانه انسانسازی نیستند... مدرسهبازی و موعظهکاری و تربیتِ فردی، کارِ انبیاء نیست... انبیاء میگویند برای ساختنِ انسان باید محیطِ متناسب، محیطِ سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد و بس. انبیاء میگویند دانهدانه نمیشود قالب گرفت، کارخانه باید درست کرد... جامعه لازم است، نظامی لازم است. (سیدعلی خامنهای، طرح کلّی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه هفدهم)
🔸 تقدّمِ «دولتسازی» بر «جامعهسازی» در اندیشهٔ آیتالله خامنهای نیز حاکی از مقدّمداشتنِ اصلاحِ نهاد سیاست بر تربیت فردی و نهاد جامعه است، تا دولت اسلامی نشود، جامعه اسلامی نخواهد شد؛ گرچه این مردمِ مسلمان هستند که با انقلاب و تشکیل نظام اسلامی و استقامت بر آرمانها و مطالبهٔ حقوق اساسیِ خود، نهاد دولت را اصلاح میکنند.
🔶❕اسلام سیاسی گرچه شرطِ سیاستمداری در نظام اسلامی را احرازِ صلاحیتهای لازمِ اخلاقی و تربیتی میداند (تقدّمِ تربیت بر سیاست در مواجههٔ فردی)، اما سیاستورزی (بهمعنای مطالبهٔ حقوق عمومی و اساسی) را متوقّف بر تربیت، یا منحصر در مربّیان تربیتی و مجتهدان فقهی نمیداند:
حرف ما این است که نه روحانیِ تنها، همهٔ قشرها باید در سیاست دخالت بکنند. سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایی [است] که در یک کشوری میگذرد از حیث ادارهٔ آن کشور. همهٔ اهالیِ این کشور در این معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند؛ تکلیفشان است. روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش. [امام خمینی، ۲۶ شهریور ۱۳۵۸]
انتخابات در انحصار هیچکس نیست، نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروههاست. انتخابات مال همهٔ مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است. و انتخابات برای تأثیر سرنوشت شما ملت است. از قراری که من شنیدهام در دانشگاه بعض از اشخاص رفتهاند گفتهاند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است.... تا حالا میگفتند که «مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافی با حقّ مجتهدین است»، آنجا شکست خوردهاند حالا عکسش را دارند میگویند... انتخابات سرنوشت یک ملّت را دارد تعیین میکند. انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همهٔ ملّت را تعیین میکند، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این اینطور نیست که انتخابات را باید چندتا مجتهد عمل کنند. این معنی دارد که مثلًا یک دویستتا مجتهد در قم داشتیم و یک صدتا مجتهد در جاهای دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار؟! این یک توطئهای است. [امامخمینی/ ۹ اسفند ۱۳۶۲]
🎙 محسن قنبریان | مدرسه فاطمیه | جلسات ۱ / ۲ / ۳ / ۴
#روز_دانشجو
#سیاست
#تربیت
☑️ @m_ghanbarian
🎥 سیاست زدایی از مدرسه و دانشگاه!
استقامت بر سر حقوق اساسی نه فقط موضع گیری علیه این و آن!
حتی اگر دانشجو خطا کند این معرکه نباید تعطیل شود!
در موضع گیری ها تقوا و بینش را رعایت کنیم
🎬 حجت الاسلام و المسلمین قنبریان
دانشگاه فرهنگیان/ آبان۱۴۰۴
#روز_دانشجو
۱۶#آذر
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از مدرسهتـ؋ــکرونوآوری نگاه
25.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ریلز
#استاد_قنبریان
▪️جنابِ مدیر فرهنگی،
به اسم نظم، دیوانسالاری نکنید!
🔻برای خرید بسته تبیینی _ تبلیغی دعوت کلیک کنید!
#دعوت
#اخلاق_اجتماعی
✨آگـاهـے بـــراے سامـــانے دیگــر✨
مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ
🆔 @sch_negah
🆔 @maramyar_ir
🌐 http://www.negahschool.ir
🎯 زن؛ نه کارگزار، مدیر خانه
• نکته جدید بیانات امسال رهبر انقلاب اسلامی با بانوان، این بود که زن، نه کارگزار خانه، بلکه مدیر خانه است.
مصرف این سخن هم در شرایط #گرانی کشور بود؛ نه نوآوری فقهی در «الرجال قوامون علی النساء» و مانند آن (چنانچه برخی اهل فضل آنجا بردند)!
• فرمودند: «پیغمبر میفرماید: اَلمَراَةُ رَیحانَة. «ریحانه» یعنی گل؛ زن در خانه گل است. وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة؛ کارگزارِ خانه نیست که شما بگویید چرا این کار را نکردی؟ چرا آن کار را نکردی؟ چرا خانه تمیز نیست؟...
... رئیس خانه، مدیر خانه، زنان و بانوان خانهاند... عدم تحمیل کارهای خانه به زن؛ تحمیل نباید بشود»
• این قسمت دوم هم روایتی از پیامبر(ص) دارد:
«الرَّجُلُ راعٍ على أهلِ بَيتِهِ و هُو مَسؤولٌ عَنهُم ، و المَرأةُ راعِيَةٌ على بَيتِ بَعلِها و وُلْدِهِ و هِي مَسؤولَةٌ عَنهُم.
مرد ، سرپرست #خانواده خويش است و درباره آنها بايد پاسخگو باشد و زن ، سرپرست #خانه و فرزندان شوهر خود است و درباره آنها بايد پاسخ دهد»
⬅️ دوگانه های «کارگزار خانه _ مدیر خانه» / و «سرپرست خانواده _ سرپرست خانه» به قرینه مقابله، مساله را روشن می کند.
• مصرف سخن هم نه در فقه بلکه در تورم جاری بود؛ ادامه سخن ایشان:
« قدردانی از اینکه با وجود درآمدهای ناکافی، زنها خانه را میچرخانند؛ ماها کمتر به این نکته توجّه میکنیم. شما ملاحظه کنید، مرد مثلاً درآمد اداری ثابت دارد، اجناس گران میشود امّا خانه میچرخد؛ سر ظهر غذا حاضر است؛ چه کسی این کار را میکند؟ کدام هنرمندی است که خانه را میچرخاند؟»
محسن قنبریان
#روز_زن
#گرانی
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🔳 از رشوه تا رهن! • اگر مقابل بدهی و وامی، چیزی رهن و گرو سپرده باشید، تا وام را تسویه نکنید، فَک ر
♟ ماراتن یا شطرنج؟ از کیش تا مات!
▫️ آزادی اجتماعی (مقابل آزادی درونی= آزادگی) سه حوزه اصلی دارد: سیاسی، اخلاقی، اقتصادی:
• آزادی سیاسی از فکر و بیان و حق تعیین سرنوشت و تامین حقوق اساسی تا مردم سالاری است. منطقاً متعلق به همه (=عامه، جمهور) است؛ اگر طبقاتی نشده و از عامه سلب نشود.
• آزادی اقتصادی، اصالت و تحرک سرمایه، رقابت و بازاری سازیِ همه چیز تا پیدایش انحصارِ پسا رقابت است. بدون "عدالت پیش از تولید"، این آزادی عملاً برای اهالی ثروت خواهد بود؛ نه فروشندگان کار و مصرف کنندگان صرف.
• آزادی اخلاقی هم رها سازی امیال فُرودینِ انسانی است. همه کسانی که اشتهاء و جهازش را دارد نامزد مشارکت اند! لکن با طبقاتی شدن سیاست و اقتصاد این هم طبقاتی می شود. آنها در باغ ویلا و پارتنرهای ...، بازندگان در حاشیه خیابان و مصرف وی اُ دی ها و "وصف العیش نصف العیش"...
▫️وقتی می گویند: "سرمایه داری، لیبرالیسم را بلعید"؛ منظور این است که آزادی اقتصادی (عملاً برای طبقه صاحب سرمایه) ، آزادی های سیاسی (در یک نظام مردم سالار، متعلق به همه) را تصاحب کرده است؛ یعنی ثروت، قدرت تولید کرده و کانون های ثروت، مجاری قدرت را تصاحب کرده اند.
• این وسط، آزادی اخلاقی، وجه المصالحه ی طبقه برنده با خیل بازندگان می شود.
چه استبداد سیاسی (که آزادی سیاسی را می گیرد) چه استئثار اقتصادی (حاصل از آزادی سرمایه و پیدایش انحصارات پسا بازار)، عامه و جمهور را در اخلاق رها می گذارند تا سوپاپ اطمینان زیست خود در جامعه و بین جمهور را فراهم کنند.
• در شطرنج قدرت و ثروت، واقعا ماراتنی سیاسی یا اقتصادی برای عامه نمی ماند! یا قدرت، ثروت را هم مال خود می کند یا ثروت، قدرت می سازد و مجاریش را تصاحب می کند.
آری هر دو به جمهور، آزادی اخلاقی (بی بند و باری) می دهند تا وارد بازیِ بزرگان نشوند و به جای شطرنج، ماراتن های خانوادگی شرکت کنند؛ خواستند روسری هم بردارند!
اسپانسر برگزاری این ماراتن ها را کانون ثروت تامین می کند و مجوزش را قدرت می دهد!
▫️ اوایل برای ماراتن های آزادی اخلاقی (وجه المصالحه با جمهور)، رشوه می دادند؛ مثل انتخابات های دهه ۷۰ و۸۰ ؛ که تجمعات مختلط و رقص و پایکوبی دختران کم حجاب را بنام مردم سالاری (آزادی سیاسی) فقط در ایام انتخابات مجوّز می دادند!
• بعد که تمتعات اقتصادی و جلوات آزادی اخلاقیِ مقتضیِ آن، نیم طبقه ای ساخت، از رشوه به رهن در آمدند.
"معیشت مردم"، گرو (رهن) برداشته شد تا "بده برهِ برجام" با "کاسبان تحریم"، قمار کند!
چالش آزادی کنسرت در دهه۹۰ ، پوشش بود برای ندیدن جنگ فقر و غنای داخلی و خارجی!
عجیب بود؛ چه تحریم، چه برجام هردو فقط حال یک طبقه را خوب کرد: کسانی که از تحریم تکسّب می کردند و دهکی که اجرای موقت برجام وضعش را بهتر می کرد!
جمهور اما "کیش" شد! تحریم و برجام هر دو ضرر او بود!
• اخیراً از رهن به گروگان گیری رسیده اند!
"امنیت و انسجام اجتماعی" در شرایط جنگ وجودی با اسراییل، گروگانِ فوق العاده ای است؛ تا کیش را به "مات" برسانند و راهِ جمهور را کامل سدّ کنند.
آن حرکتِ آخر، آخرین حرکتِ مجموع شطرنج بازیِ قبل است: ارزشها نباید امکان امر عمومی (= سیاسی) شدن بیابد!
این چاره اصالت فردِ لیبرالیسم در تمام دنیا بوده که: وجه مشترک آدم ها را امور دارای نفع مادی (معاش و مسائل روزمره) قرار دهد و تنظیم آن را هم به دست نامرئی بازار بسپارد، لکن امور معنوی را شخصی و باطنی کرده و اجازه امر عمومی شدن را از آن بگیرد.
از همین جا تکثرها در باور و ارزشها را رسمیت داده است: حرمها برای شما، ساحل و کیش برای آنها!
امر عمومی فقط منفعت هایی است که بازار تعیین کننده اش است والسلام!
• "مات شدن جمهور" دقیقاً نقطه ای است که یک مملکت مذهبی و معتقد به ارزشها وقتی برای ارزشهای مشترکش نگران شود، امنیت و انسجامش را گروگان ببیند و نگران تکرار حوادث۱۴۰۱ شود! اگر هم سکوت کند، آخرین میخ برای شخصی شدن ارزشها کوبیده و زیر ساخت لیبرالیسم اقتصادی نهادینه میشود!
(تامل کنید)
▫️ چاره اساسی ملت رشید ایران این است:
• کنار زدن پوششِ کنسرت، ماراتن، ورزشگاه زنان و... از واقعیتِ جنگ فقر و غنا
• توجه به اینکه شخصی سازی ارزشها، احترام به سلیقه ها نیست، نهادینه کردن لیبرالیسم اقتصادی است.
• برگرداندن سیاست و آزاد و عمومی کردن آن یعنی دخالت همه مردم در مقدرات اساسی زندگی، تنها آلترناتیو و جایگزین برای ابطال وجه المصالحه های آزادی اخلاقی است.
خلق اراده عمومی (به جای صرفاً گروه های مذهبی) برای تحقق ارزشها از اینجا می گذرد.
* قلمبه گی این متن را مطالب دیگر این کانال می گیرد بخصوص :
- مباحث جنگ فقر و غنا بخصوص جلسه پنجم
- جزوه طبقه مرفه جدید از مجتبی نامخواه
✍🏻 محسن قنبریان ۱۴۰۴/۹/۱۸
☑️ @m_ghanbarian
حجت الاسلام قنبریان۱۴-شرح خطبه۲۱۶.mp3
زمان:
حجم:
29.93M
🔰 درسهای نهجالبلاغه | شرح خطبه ۲۱۶
🔘 جلسه چهاردهم (۸۳) | ۲۳ آبان ۱۴۰۴
🎙 حجت الاسلام محسن قنبریان | هیئت راه فاطمه | قم
🟠 گذار از «توصیف» پیامدهای شومِ عدم رعایت «حقوق متقابل حکومت و مردم»، به «تجویز» راهکار: تناصح و تعاون
🔸امیرالمؤمنین پس از هشدار نسبت به شکستهشدنِ حقوق متقابل میفرماید: بر شماست که در باب این حقوق، خیرخواهی (تناصح) و همکاریِ نیکو (تعاون) داشته باشید:
«فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ»
1️⃣ راهکار «تناصح»
🔸سهضلعِ تناصح:
🔸 آداب نقد حاکمان
2️⃣ راهکار «تعاون» (تشکیلات و دینداری)
🔸تعاون بهمثابهٔ دیانت و امانت
🔸ضرورتِ تشکّل و سازماندهی
3️⃣ مبانی توحیدیِ حقوق و نقد الگوی ذینفعان
🔸حرمتِ مسلمان و پیوند آن با توحید
🔸نقد حکمرانیِ مبتنی بر تعادل ذینفعان
🔸اخلاص در برابر پروژهمحوری
#خطبه_۲۱۶ #حقوق_متقابل #تعاون #تناصح
☑️ @m_ghanbarian
🔰 درسهای نهجالبلاغه | شرح خطبه ۲۱۶
🔘 خلاصه جلسهٔ چهاردهم | ۲۳ آبان ۱۴۰۴
حجت الاسلام محسن قنبریان
🟠 گذار از «توصیف» پیامدهای شومِ عدم رعایت «حقوق متقابل حکومت و مردم»، به «تجویز» راهکار: تناصح و تعاون
🔸امیرالمؤمنین پس از هشدار نسبت به شکستهشدنِ حقوق متقابل میفرماید: بر شماست که در باب این حقوق، خیرخواهی (تناصح) و همکاریِ نیکو (تعاون) داشته باشید:
«فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ»
🔸تقدّمِ سیاست بر تربیت
باید توجه داشت که اقامهٔ حقوق اساسی (سیاست)، بستر و زمینهساز تربیت است. برخی دیدگاههای تربیتی گمان میکنند بدونِ اصلاحِ ساختارهای قدرت و برقراریِ عدالت، میتوان به تربیت حقیقی دست یافت.
1️⃣ راهکار «تناصح»
🔸سهضلعِ تناصح:
«تناصح» از ریشهٔ «نُصح» به معنای خلوص (مانند عسل خالص) و خیرخواهیِ طرفینی است که در سه ساحت نمود مییابد:
۱. نصیحت حاکم به مردم: که در أواخر حکومتشان با گلایه از عدمِ همراهیِ مردم و إتمام حجّت با آنان دیده میشود. («قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً…»).
۲. نصیحت مردم به حاکم: که طبق روایت، «النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ» یکی از سه امری است که قلب مؤمن هرگز در آن خیانت نمیکند.
۳. نصیحت مردم به مردم: در راستای اقامهٔ این فریضهٔ الهی.
🔸 آداب نقد حاکمان
در خیرخواهی برای حاکمان گرچه هدف، اصلاح است و گاهی زبان تلخ میشود، اما قاعدهٔ «الأسهل فالأسهل» حکم میکند که تاحدّ امکان با «لینت» (نرمی) سخن گفته شود و ملاحظاتِ جانبی نظیرِ «عدم تضعیف کلیّت نظام در برابر دشمن» نیز مدنظر قرار گیرد.
2️⃣ راهکار «تعاون» (تشکیلات و دینداری)
🔸تعاون بهمثابهٔ دیانت و امانت
تلاش و تعاون برای برپاییِ بزرگترین فریضهٔ الهی (حقوق متقابل)، أدای امانت خداوند است و مسیری برای قرب الهی محسوب میشود:
«طَلَبُ التَّعَاوُنِ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ دِيَانَةٌ وَ أَمَانَةٌ»
🔸ضرورتِ تشکّل و سازماندهی
این تعاون نیازمندِ «تشکّل» است. در برابرِ دستگاهِ حکمرانی یا ساختارهای معیوب، فرد بهتنهایی کاری از پیش نمیبرد. مردم باید یکدیگر را یاری کنند تا:
اولاً: تکالیف خود را در قبال حاکم انجام دهند.
ثانیاً: حاکمیت را ملزم به رعایت حقوق خود کنند.
3️⃣ مبانی توحیدیِ حقوق و نقد الگوی ذینفعان
🔸حرمتِ مسلمان و پیوند آن با توحید
خداوند حقوق مسلمانان را با «اخلاص» و «توحید» گره زده است. در نگاه توحیدی، حقوقِ افراد برخاسته از ذاتِ انسانی و الهیِ آنهاست، نه حاصلِ دیالکتیک و تضادِ منافع:
«وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ كُلِّهَا وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا»
🔸نقد حکمرانیِ مبتنی بر تعادل ذینفعان
الگوهای وارداتیي حکمرانی که صرفاً بهدنبالِ راضیکردنِ «ذینفعان» هستند، در جامعهای که بخشِ بزرگی از مستضعفان صدا و تشکّل ندارند، کارآمد نیستند. حکمرانیِ اسلامی مکلّف است صدای کسانی باشد که صدا ندارند، چنانکه خداوند از علما پیمان گرفته است:
«مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ»
🔸اخلاص در برابر پروژهمحوری
احقاقِ این حقوق نیازمند «اخلاص» است و نه نگاهِ کاسبکارانه و پروژهمحور. با روحیهٔ عافیتطلبانه و ویترینی نمیتوان اقامهٔ حق کرد. جمهوری اسلامی «حرم» است و پاسداشت این حرم، به فریادزدنِ حقوق مردم و هزینهدادن در راه عدالت نیاز دارد، نه سکوت و محافظهکاری.
#خطبه_۲۱۶ #حقوق_متقابل #تعاون #تناصح
☑️ @m_ghanbarian