eitaa logo
خداوزندگی♡
175 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2هزار ویدیو
3 فایل
﷽ ‌ [ اِلاٰبـِذڪرِالله‌تـَطـمَئن‌القُـلـوب ] ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با ما همراه باشید با مطالب آموزنده/خدا و زندگی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❣️
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋پيامبر صلي الله عليه و آله: خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لاَِهْلِهِ وَاَنَا خَيْرُكُمْ لاَِهْلى ما اَكْرَمَ النِّساءَ اِلاّ كَريمٌ وَ لااَهانَهُنَّ اِلاّ لَئيمٌ؛ بهترين شما كسى است كه براى خانواده خود بهتر باشد و من از همه شما برای خانواده ام بهترم♡ زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمى كند،مگر شخص پَست و بى مقدار. (نهج الفصاحه، حدیث 1520) 🦋 ꧁•°┅❀┅°•꧂ @khodaVzendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد🕊♡ "دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد🕊♡ ꧁•°┅❀┅°•꧂ @khodaVzendegi
3.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه هایت بی غم روزگارت آرام تقدیم به وجود پر مهرتان ꧁•°┅❀┅°•꧂ @khodaVzendegi
خداوزندگی♡
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز #شهید‌_سید_علی_حسینی #قسمت_شانزدهم این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنب
این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود ... زنگ زد، احوالم رو پرسید ... گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده ... وقتی بهش گفتم سه قلو پسره ... فقط سلامتی شون رو پرسید ... - الحمدلله که سالمن ... - فقط همین ... بی ذوق ... همه کلی واسشون ذوق کردن... - همین که سالمن کافیه ... سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد ... مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست ... دختر و پسرش مهم نیست ... همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم ... ذوق کردن یا نکردنش واسم مهم نبود ... الکی حرف می زدم که ازش حرف بکشم ... خیلی دلم براش تنگ شده بود ... حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم ... زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم ... تازه به حکمت خدا پی بردم ... شاید کمک کار زیاد داشتم ... اما واقعا دختر عصای دست مادره ... این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود ... سه قلو پسر ... بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک ... هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن ... توی این فاصله، علی ... یکی دو بار برگشت ... خیلی کمک کار من بود ... اما واضح، دیگه پابند زمین نبود ... هر بار که بچه ها رو بغل می کرد ... بند دلم پاره می شد ... ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم ... انگار آخرین باره دارم می بینمش ... نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن ... برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه ... هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن ... موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد ... دوباره برمی گشتن بغلش می کردن ... همه ... حتی پدرم فهمیده بود ... این آخرین دیدارهاست ... تا اینکه ... واقعا برای آخرین بار ... رفت حالم خراب بود ... می رفتم توی آشپزخونه ... بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم ... قاطی کرده بودم ... پدرم هم روی آتیش دلم نفت ریخت .. برعکس همیشه، یهو بی خبر اومد دم در ... بهانه اش دیدن بچه ها بود ... اما چشمش توی خونه می چرخید ... تا نزدیک شام هم خونه ما موند ... آخر صداش در اومد ... - این شوهر بی مبالات تو ... هیچ وقت خونه نیست ... به زحمت بغضم رو کنترل کردم ... - برگشته جبهه ... حالتش عوض شد ... سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره... دنبالش تا پای در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه ... چهره اش خیلی توی هم بود ... یه لحظه توی طاق در ایستاد ... - اگر تلفنی باهاش حرف زدی ... بگو بابام گفت ... حلالم کن بچه سید ... خیلی بهت بد کردم ... دیگه رسما داشتم دیوونه می شدم ... شدم اسپند روی آتیش ... شب از شدت فشار عصبی خوابم نمی برد ... اون خواب عجیب هم کار خودش رو کرد ... خواب دیدم موجودات سیاه شبح مانند، ریخته بودن سر علی ... هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کند و می برد ... از خواب که بلند شدم، صبح اول وقت ... سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم در خونه مون ... بابام هنوز خونه بود ... مادرم از حال بهم ریخته من بدجور نگران شد ... بچه ها رو گذاشتم اونجا ... حالم طبیعی نبود ... چرخیدم سمت پدرم... - باید برم ... امانتی های سید ... همه شون بچه سید ... و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمت در ... مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید ... - چه کار می کنی هانیه؟ ... چت شده؟ ... نفس برای حرف زدن نداشتم ... برای اولین بار توی کل عمرم... پدرم پشتم ایستاد ... اومد جلو و من رو از توی دست مادرم کشید بیرون ... - برو ... و من رفتم ... ادامه دارد... همسر و دخترشان eitaa.com/khodaVzendegi
763.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بوےصݪواٺ‌مۍدهددسٺانم ازبس‌ڪہ‌گݪ‌محمدے‌ڪاشٺہ‌ام🌹 ꧁•°┅❀┅°•꧂ @khodaVzendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
766.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهدی بیا که عید اعظم پیمبر است💚 این بعثت محمد و تبریک حیدر است💚 در اهتزار پرچم قرآن هل اتی💚 تا موسم ظهور به دستان رهبر است💚 💚 ꧁•°┅❀┅°•꧂ @khodaVzendegi
°°||°° : برو‌‌گریہ‌ڪن ؛ اݪتماسِ‌‌خدا‌ڪن ؛ بگو‌نمیتونم‌از‌موقعیٺِ‌گناھ‌فرار‌‌ڪنم اونقد‌ر‌خدا‌‌ڪریمہ، ڪہ‌موقعیٺِ‌‌گناهو‌فرارے‌میدھ،🌱 تو‌‌فقط‌‌میونِ‌‌گریہ‌هات‌بگو؛ دیگہ‌نا‌ندارم‌‌پاشم؛ بگو‌‌میخوام‌گناھ‌نکنمااا، زورم‌نمیرسہ! معجزھ‌میڪنہ‌برات... ‍‎‌‌‌‎꧁•°┅❀┅°•꧂ @khodaVzendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
【♥️】 گاهى تنها یک یا رب خالصانه ... یک آه برخاسته از دل، یک قطره اشک ندامت، یک دل شکسته و یک توسل بى ریا، ما را به خدا وصل میکند ꧁•°┅❀┅°•꧂ @khodaVzendegi
الله الرحمن الرحیم ۴۱ eitaa.com/khodaVzendegi