eitaa logo
🎯خواندنی‌ها و 🎥 ‌دیدنی‌ها و 🔊 شنیدنی‌ها
222 دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
21.7هزار ویدیو
119 فایل
مطالب خواندنی اینترنت را در اینجا بخوانید
مشاهده در ایتا
دانلود
ارسال شده از سروش+: ‍ ۲۰ محرم دفن بدن جُون در کربلا بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد شریف جُوْن، ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که نورانی و معطر بود و سپس او را دفن کردند، ۱ جُون کسی بود که (علیه‌السلام) او را به ۱۵۰ دینار خرید و به بخشید، هنگامی که را به تبعید کردند، این برای کمک به او به رفت و بعد از جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت (علیه‌السلام) بود تا بعد از آن حضرت به خدمت (علیه‌السلام) و سپس به خدمت (علیه‌السلام) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به آمد، هنگامی که جنگ در روز شدت گرفت او خدمت (علیه‌السلام) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم و اجازه خواست، حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی ! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز ، جُون خود را به قدم‌های مبارک (علیه‌السلام) انداخت و بوسید گفت: ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم ؟ جُون با خود فکر کرد : کجا و این کجا ؟! لذا عرضه داشت : آقای من، من بد است و خانوادگی هم ندارم و نیز من سیاه است، یا (علیه‌السلام)، لطف فرموده مرا نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم، نه آقای من، از شما نمی‌شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد، جُون میگفت و گریه می‌کرد به حدی که (علیه‌السلام) و اجازه دادند، با آنکه جُون پیرمردی ۹۰ ساله بود، ولی بچه‌ها در حرم با او انس فراوانی داشتند، او به کنار خیمه‌ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند، هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه‌ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم نا پاک کرد، او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم‌های فراوانی به او وارد کردند، هنگامی که روی زمین افتاد، (علیه‌السلام) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند ، و دست مبارک بر سر و صورت جُون کشید و فرمودند: اللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب رِیحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) : بار الها، را سفید و را خوش فرما و با عصمت (علیهم السلام) محشورش نما، از برکت امام حسین (علیه‌السلام) روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید، چنانکه وقتی او را بعد از ده روز پیدا کردند منور و معطر بود. ۲ منابع: ۱. بحارالانوار ج ۴۵ ص ۲۲ و ۷۱ ۲. وسیلة الدارین فی انصار الحسین (علیه‌السلام) ص ۱۱۵
ارسال شده از سروش+: 🚩 در اوایل ماه جمادی الاول سال یازدهم هجری در منزل حضرت زهرا سلام الله علیها چه گذشت؟ حدود دو ماه است که از هجوم وحشیانه‌ی غاصبین خلافت به خانه‌ی و علیهماالسلام می‌گذرد و صدّیقه کبری سلام الله علیها پیوسته همنشین بستر بیماری بوده‌اند و دیگر توان خروج از منزل را نیز ندارند. در چنین ایامی که آن بانوی الهی در بستر بیماری هستند، زنان به عیادت ایشان می‌آیند؛ آنان با حضور در کنار بستر آن حضرت می‌پرسند: 🍁 «ای دختر پیامبر خدا! با این بیماری و کسالت چگونه شب را گذرانیده‌اید؟» آن حضرت که به دنبال بیدار کردن این جماعت غافل هستند، بدون هیچ ذکری از دردهای جسمانی، با سخنان خویش شروع به پند و اندرز می‌فرمایند که: 🍂 «به خدا سوگند، شب را به صبح رسانیدم در حالی که از دنیای شما بیزار و از مردانتان خشمگینم… وای بر آنان! چگونه آن (خلافت) را از جایگاه چون کوه استوارِ رسالت خارج کردند و پایه‌های نبوّت و هدایت را از دست آگاهانِ به همه‌ی امور دین و دنیا، دور ساختند؟! آگاه باشید که این زیانی سخت و آشکار است… به خدا سوگند (اگر خلافت در دست علی علیه‌السلام بود) منحرفان را به راه راست می‌آورد و کسانی را که از پذیرش حجّتِ آشکار رو بر می‌گردانند، به راه حق باز می‌گرداند و با آنان به نرمی و ملایمت رفتار و هدایتشان می‌نمود… آگاه باشید که فتنه‌ها در پیش است!» زنان مهاجر و انصار سرافکنده به منازلشان بر می‌گردند و سخنان آن حضرت را برای شوهرانشان بازگو می‌کنند. گروهی از بزرگان آنان به عنوان عذر تراشی، خدمت حضرتش رسیده و عرض می‌کنند: ♨️ «ای سرور زنان! اگر ابوالحسن پیش از بیعت با ابوبکر، این سخنان را بیان می‌فرمود، ما هرگز جز او را به خلافت انتخاب نمی‌کردیم!!» حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها فرمودند: 💠 «از نزدم دور شوید! بعد از این گناه نابخشودنی، جای هیچ عذر و بهانه‌ای برای شما نامردمان نیست!» 📚 احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۱۴۶؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۳۳.
🔴ماجرای درس آموز برخورد امام علی (ع) با یک سلبریتی از زبان رهبر انقلاب 🔰مقام معظم رهبری در یکی از خطبه های نماز جمعه سال های پیش خود به یک ماجرای اشاره کرده اند: " شاعری به نام نجاشی، 👈 برای و علیه دشمنان آن حضرت، گفته است. روز ماه رمضان، از کوچه‌ای عبور میکرد؛ آدم بدی به وی گفت بیا امروز را در کنار ما باش. گفت میخواهم به مسجد بروم و مثلاً قرآن و نماز بخوانم. گفت روز ماه رمضان، کی به کی است؛ بیا با هم باشیم! به زور این شاعر را کشاند! او هم بالاخره شاعر بود دیگر! به خانه‌ی آن فرد رفت و در کنار بساط روزه‌خواری و شُرب خَمر نشست. او نمیخواست؛ اما مبتلا شد. بعد هم فهمیدند که اینها شُرب خَمر کرده‌اند. امیرالمؤمنین گفت: حدّ خدا را بخورند؛ هشتاد برای شُرب خَمر، ده یا بیست تازیانه هم اضافه برای این‌که روز ماه رمضان این کار را کردند! نجاشی گفت: من شاعر و هستم. با دشمنان شما این طور با ابزار زبان مبارزه کرده‌ام. میخواهی مرا شلّاق بزنی!؟ در بیان امروز ما، آن حضرت شبیه این بیان را فرمودند که آن به جای خود محفوظ، خیلی هم عزیزی، خیلی هم خوبی، ارزش هم داری؛ اما من حدّ خدا را تعطیل نمیکنم! هر چه قوم و خویش هایش آمدند و اصرار کردند که 👈اگر شما او را شلّاق بزنید، آبروی ما خواهد رفت و ما دیگر سربلند نمیشویم، حضرت فرمود نمیشود و من نمیتوانم حدّ خدا را جاری نکنم! آن مرد را خواباندند و تازیانه زدند، او هم شبانه کرد و رفت. گفت: حالا که در حکومت شما، با شاعر و هنرمند و روشنفکری مثل من، بلد نیستند که چگونه باید رفتار کنند، من هم میروم آن جایی که مرا بشناسندم و قدرم را بدانند! او پیش معاویه رفت و گفت معاویه قدر ما را میداند! بروید به جهنّم! وقتی کسی این قدر کور است که نمیتواند از لابه‌لای احساسات شخصی خود، درخشندگی علی را ببیند، جزایش همین است که پیش معاویه برود. عقوبت او همین است که متعلّق به معاویه شود؛ بروید " https://khl.ink/f/9828 پ.ن: 🔻مقام معظم رهبری در همان جا فرمودند: " امیرالمؤمنین که این فرد از دست خواهد رفت. یک شاعر هم مهم بود. آن روز از امروز هم بود. البته امروز هم هنرمندان حائز اهمیتند؛ اما آن روز مهمتر بود. آن روز تلویزیون و رادیو که نبود، تشکیلات ارتباط جمعی که نبود؛ همین شعرا بودند که میگفتند و افکار را در همه جا منتشر میکردند " 👈 حال در نظر بگیرید که در زمان ما برخی افراد با عبارت هایی نظیر «جذب حداکثری» توجیه می آورند که ما نباید کاری کنیم که بازیگر، کارگردان، مجری، ورزشکار و یا حتی دانشمند ما را به سمت دشمن و یا خارج کشور هل دهیم! ◀️ قطعاً کسی دوست ندارد که هیچ فردی به دامان دشمن برود، اما نمی توان با تمسک به این توجیهات، جلوی هنجارشکنی و اقدامات خلاف و آنها نایستاد؛ در اینصورت، ضمن اینکه آنها را نسبت به هنجارشکنی بیشتر، می کنیم، علاوه برآن، اجازه می دهیم که جامعه را نیز به و انحطاط بکشانند. حکم خدا و قوانین کشور برای همه است. بالاترین ، اجرای حکم خدا و حفظ دستاوردهای انقلاب است.