بماند که حرکت رکیک بابک حمیدیان و گوهر خیر اندیش در این سریال روی دیگری از بی هنری کارگردان نشان داد.

برخی از عزیزان گونه شناسی نظرات درباره نشانه های ظهور را از بنده پیگیر بودند. مدتی پیش بحثی مختصر ارائه شده بود که صوت آن را در اختیارتان قرار می دهم . توجه شود این مباحث مقدماتی است https://eitaa.com/khaketeshneh

🎙استاد شهبازیان آراء مختلف در نشانه های ظهور چیست⁉️ دیدگاه مرحوم استاد کورانی ،آقای پناهیان و شجاعی با استاد طبسی چه تفاوتی دارد⁉️ نگرش تاریخی به نشانه های ظهور چیست⁉️ https://eitaa.com/khaketeshneh

قبلا در این کانال درباره صهیونیسم مسیحیان و تقابل با مهدویت سخن گفته ایم. این هم متنی دیگر در این زمینه به کوشش گروه غرب و مهدویت مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم

🛑 معرفی مؤسسات و نهادهای حامی اسرائیل (CUFI) (1) ✅ مؤسسه Christians United for Israel (مسیحیان متحد برای اسرائیل) یک سازمان مسیحی صهیونیستی است که در سال ۲۰۰۶ توسط جان هاگی در تگزاس، تأسیس شد. 👈 این سازمان به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین گروه‌های حامی اسرائیل در ایالات متحده شناخته می‌شود و هدف اصلی آن بسیج مسیحیان اوانجلیست برای حمایت از اسرائیل و سیاست‌های این کشور است. 👈 گردانندگان این مؤسسه با برگزاری کنفرانس‌های سالانه، برنامه‌های آموزشی مختلف، لابی‌گری با سیاست‌مداران آمریکایی و ده‌ها اقدام دیگر سعی در تثبیت جایگاه اسرائیل و صهیونیست‌ها در پازل اتفاقات آخرالزمانی و مقدمه‌ساز ظهور عیسی مسیح دارند و در این راستا بر حمایت همه‌جانبه از اسرائیل تأکید می‌کنند. 👆در فیلم فوق می‌توانید تیزر معرفی این سازمان را مشاهده کنید. #غرب_و_مهدویت #اخبار 🌎 گروه غرب و مهدویت مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم https://eitaa.com/westandmahdism

🎞 کاسبی عرفانی حلقه ‼️اعتراف طاهری به کسب درآمد از عرفان حلقه و خالی کردن جیب شاگردان با مراد و مریدی!!

✅👈 ترمز قطار 🎤👈 حاج‌آقا لاجوردی 🔶 زمانی، بچّه‌ها دور هم جمع بودند. خبری در یک مجلّه، همه را به تعجّب واداشته بود. توی آن‌ تصویری از یک مرتاض بود که توانسته بود روی کوه بنشیند و با تمرکز و قدرت ذهنش، قطاری را از حرکت بازدارد. باورش سخت بود که یک و با نفر به چنان قدرتی دست یافته باشد. 🔶 استاد صفایی رحمةالله علیه در همان حال وارد شد. بچّه‌ها با تعجّب، تصویر و خبر را نشان داده و منتظر عکس العمل ایشان ماندند. 🔶 بی‌اعتنا به آنچه دیده بود، مجلّه را انداخت روی زمین و با تمسخر گفت: خیلی آدم بد بختی است. یک عمر خودش را جِرّ داده که بشود ترمز قطار؟ این کار را که راننده لوکوموتیو از او بهتر انجام می‌دهد. و زد زیر خنده. 🔶 درست می‌گفت. ترمز که زیر پای راننده بود. عمرت را تلف کردی که بشوی آهن پاره زیر پای راننده؟ حالا شدی؛ چه گره‌ای از خلق الله باز شد؟ وسط کوه و بیابان قطار را نگه داشته‌ای که چه بشود؟ که فحش و ناسزا برای خودت بخری؟ 🔶 بی رودربایستی بگویم، همه از شنیدن این حرف حیرت زده بودیم. ما در چه فضایی زندگی می‌کردیم و او چه می‌دید! عمرم را داده‌ام در مقابل چه؟ 🔶 اینکه قطاری را نگه دارم؟ این کار را که راننده بهتر از تو انجام می‌داد. اینکه بگویم یک سال دیگر اینجا دشت خون است؟ خب صبر کن خودت خواهی دید. صفین هم دشت خون بود؛ در چنین دشتی وظیفه چیست؟ 🔶 اینکه بدانم اینجا را خون می‌گیرد اهمیّت دارد یا اینکه وظیفه‌ام را بشناسم؟ 👈به قدرت رسیدن چه اهمیّتی دارد، وقتی تو ندانی در هر لحظه، چه وظیفه‌ای داری و چه کاری باید انجام دهی. 📚 آسمان لاجوردی، ص ۶۳