eitaa logo
قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی🇮🇷
7.7هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
341 فایل
امام خامنه ای:کارباید تشکیلاتی باشد. کادر سازی کار تشکیلاتی مطالبه گری تربیت نیرو در طراز انقلاب ✔رسانه تحلیلی خبری قرارگاه راهبردی جوانان مومن و انقلابی ارتباط با کانال @sharheaani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
✅مربی و تربیت چطور می شود برای همه مربی بود و همه اوقات را به تربیت گذراند در حالی که یک مربی نیز زندگی شخصی خود و گرفتاری های روزمره خویش را داراست!؟ ""پاسخ این سوال بسیار راحت است؛ فقط کمی درد دین داشتن و عشق به تعلیم و هدایت را نیاز دارد."" یقینا کسی توقع ندارد یک مربی، با افراد خانواده، دوستان قدیمی، کسبه محل و یا راننده تاکسی و اتوبوس همان برخوردی را داشته باشد که با افراد گروه و متربیان دارد. در مرحله اول، باید نیازها و ظرفیت های افراد را تشخصی داد و بعد با توجه به ظرفیت خود، از بیت آنها اولویت بندی نمود و نوع برخورد و شیوه تربیتی را مشخص کرد. به عنوان مثال، مربی هرگز نمی تواند مقدار زمانی که برای تربیت یک دانش آموز یا نوجوان عضو گروهش صرف می کند را برای مغازه دار نزدیک محل زندگیش نیز صرف کند و اصلا نیاز  این مغازه دار هم به اندازه نیاز آن نوجوان نخواهد بود. مثلا نمی شود برا ی مغازه دار هم اردویی برگزار کرد یا او را مجبور به شرکت در کلاس خاصی نمود یا یک سلسله مباحث را برای او مطرح کرد. بلکه مربی می تواند با شناخت ظرفیت و نیاز افراد پیرامون خویش، تشخیص دهد که برای مغازه دار سر کوچه نیز از نگاه تربیتی کافی است که هنگام خرید یا عبور از مغازه او با لحنی صمیمی سلام کرده و سری تکان دهد. همین کار کوچک، بی هزینه و به ظاهر بی اهمیت می تواند پیام های تربیتی مناسبی را در بر داشته باشد. در بررسی سیره تبلیغی نبی مکرم اسلام(ص) دیده می شود که ایشان از هر بهانه و فرصت برای هدایت، روشنگری و تبلیغ استفاده کرده و  شیوه های متعدد تبلیغی را با توجه به فهم، گروه سنی، میزان استعداد، موقعیت اجتماعی و موقعیت زمانی و مکانی به کار می بستند. گاهی با صبر، گاهی با تندی، گاهی در قالب یک مثل و حکایت، برخی موارد با اشک و گریه، با خنده و شوخی، با توبیخ و تنبیه، با مناظرات علمی و صحبت های منطقی، با سفره انداختن و میهمان کردن افراد و حتی با نمایش های عملی و… یک مربی موفق کسی است که از هر فرصتی برای پیام دادن به شیوه های گوناگون استفاده می کند، شیوه ها و موقعیت هایی مانند: «کلاس های علمی، همایش ها، نمایش فیلم، سخنرانی در ضمن روشه و توسل، هنگام ابراز محبت های خصوصی، تک جمله های بی ربط در لحظات سکوت، در حین برنامه های ورزشی، در غالب مشاوره راجع مشکلات، جلسات پرسش و پاسخ، در ابتدای دیدار، هنگام خداحافظی، نمایش تئاتر، اردوها، برنامه های زیارتی، گپ های دوستانه و دسته جمعی، معرفی کتاب، معرفی سایت، هدیه دادن نرم افزار ها ویا سی دی های مناسب، تذکر های جدی و توبیخی، روزنامه دیواری، نشریه، مقاله، جشن ها و اعیاد، خوب عمل کردن و تقید خود به ارزش ها و…» هر کسی قصد تربیت داشته باشد چه مربی باشد، چه مدیر و یا حتی پدر و مادر، ناگزیر است از استفاده هوشمندانه فرصت ها و به کارگیری ابراز مختلف تربیتی… مربےمحور،یک تجربه متفاوت فرهنگی @morabi_masjed
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
پیشرفت مجموعه ها در گروی اهداف هستند. اگر دقیق تر نگاه کنیم به مجموعه ها و مراکز فرهنگی که کار تشکیلاتی می کنند و الان در روند پیشبرد اهدافشان موفق هستند ، خواهیم دید که برنامه ریزی و تعیین یک که در سطح بالا تعیین میشود تاثیر بسیار زیادی در موفقیت دارد. همین عوامل ناچیز ، موفقیت های بزرگ را به ثمر می رساند. انتخاب هدف به عنوان محور در مراکز و چرخیدن حول آن میتواند نوید بخش و دفع حداقلی در مرکز باشد. به این نکته باید توجه داشت که برنامه ریزی و هدف گذاری باید مطابق آسیب شناسی و پتانسیل مجموعه صورت گیرد چرا که فرمول بالا (جذب حداکثری و دفع حداقلی) دچار مشکلاتی خواهد شد و برعکس میشود. دقت به فرامین مقام معظم رهبری و با توجه به نظرات سایر فعالین فرهنگی میتوان برنامه ی منسجم و استواری طراحی کرد و آن را به عمل در آورد. یادآور شوم که در هدف گذاری یک مجموعه ، رکن تربیت یکی از مهم ترین ارکان مجموعه است. یعنی باید به آن توجه زیرساختی و دقیقی بشود چرا که قلب تپنده ی یک مرکز ، نهاد تربیت است. تربیت وظیفه ی تعلیم و تربیت و تزکیه ی افراد را دارد. این حرف خیلی حائز اهمیت است در بحث مراکز که کادر سازی که توسط تربیت شکل می‌گیرد و قرار است اعضای نوجوان و جوان امروزی بعد ها جایگزین افراد فعلی در نهاد هدف گذاری بشوند باید نسبت به اعضا و تشکیلات مرکز تعصب و ایجاد علقه داشته باشند. ✍مصطفی کریمی مربی محور یک تجربه متفاوت فرهنگی @morabi_masjed
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
ما تربیت نشدیم ! ما بیش از این نبوده است که به بزرگ‌ترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرف‌شنو باشیم، صبح‌ها به همه سلام کنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم و… اما ساده‌ترین و ضروری‌ترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند. کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم…؟ در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوه‌های را به ما نیاموختند. داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳می‌گوید: «اگر می‌خواهید بدانید کشوری توسعه می‌یابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانه‌های آن کشور نروید. اینها را به‌راحتی می‌توان خرید یا دزدید یا کپی کرد. می‌توان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد کرد. برای اینکه بتوانید آیندۀ کشوری را پیش‌بینی کنید، بروید در دبستان‌ها؛ ببینید آنجا چگونه بچه‌ها را آموزش می‌دهند. مهم نیست چه چیزی آموزش می‌دهند؛ ببینید چگونه آموزش می‌دهند. اگر کودکانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم‌پذیر، خطر‌پذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت می‌کنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.» از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزی» به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است. آیا باید در جوانی یا میان‌سالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟! به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند. هیچ چیز به اندازۀ «نگاه» نیاز به آموزش و تربیت ندارد. کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی می‌کند؛ دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است. هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر می‌رویم و وقتی به خانه برمی‌گردیم، چند خط نمی‌توانیم دربارۀ آنچه دیده‌ایم بنویسیم. چرا؟ چون در واقع «ندیده‌ایم». همه چیز از جلو چشم ما گذشته است؛ مانند نسیمی که بر آهن وزیده است. اگر حرف مولوی درست باشد که «فرع دید آمد عمل بی‌هیچ شکر پس نباشد مردم الا مردمک»، باید بپذیریم که آدمیت ما به اندازۀ مهارت ما در «نگاه» است. اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم. انسانی که نمی‌‌تواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است؛ اگرچه نقاشی‌های غارنشینان نشان می‌دهد که آنان با «نگاه» بیگانه نبودند. من پدرانی را می‌شناسم که در آتش محبت فرزندانشان می‌سوزند و برای رفاه و آسایش آنان سر از پا نمی‌شناسند، اما تا دهۀ هفتاد یا هشتاد عمرشان ندانستند که فرزندانشان بیش از خانه و ماشین، به آغوش گرم او نیاز دارند و او باید آنان را لمس می‌کرد و می‌بوسید و دست محبت بر سر و روی آنان می‌کشید. بسیارند پدرانی که نمی‌دانند اگر همۀ دنیا را برای دخترشان فراهم کنند، به اندازۀ یک‌بار در آغوش گرفتن او و بوسیدن روی او، به او آرامش و اعتماد به نفس نمی‌دهد. در جامعه‌ای که از در و دیوار آن، سخن از حق و باطل می‌بارد، کسی به ما یاد نداد که چگونه از حق خود دفاع کنیم یا چگونه حق را مراعات کنیم و مسئلۀ «حق و باطل» را به حقوق افراد گره نزنیم. عجایب را در آسمان‌ها می‌جوییم، ولی یک‌بار به شاخۀ درختی که جلو خانۀ ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشده‌ایم. نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، و اعتراض، بیشتر از املا و انشا نیاز به معلم و آموزش دارند. به كودكانمان مفاهيم زيبا و باشكوه زندگى را بياموزيم دوران شيرين كودكى تكرارناپذير است... مربی محور؛ یک تجربه متقاوت فرهنگی @morabi_masjed
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
ضرورت تبلیغات در کارهای فرهنگی پاسخ به چند سوال مهم: ✔️ ۱-به نظر شما اگر ما در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی تبلیغات و اطلاع رسانی داشته باشیم اشکالی دارد؟ ✔️ ۲- اگر تبلیغات و گزارش عملکرد داشته باشیم، یعنی ریا کرده ایم و و مغایر با اخلاص و کار برای رضای خدا و گمنام بودن است؟ ✔️ ۳- واقعا اگر کار برای رضای خداست دیگر چرا اطلاع رسانی برای خلق خدا؟ و از این دست سوالات و ابهامات.... 👈 واقعا حد و مرز تبلیغ و گزارش کجاست؟ 🔸خداوند طول عمر با عزت به حاج آقای قرائتی عنایت فرماید، ایشان فرمودند: مردم، کار خیری کردید حتما نشان بدهید که دارید کار خیر میکنید، اصلا بگذارید بگن ریا میکنه کار خیر بکنید و نشرش بدید بذار کار خیر در جامعه و بین مردم شناخته بشه و مردم یاد بگیرند کار خیر انجام بدهند اون دنیا هم کسی گفت ریا بوده گردن من محسن قرائتی، من گردن میگیرم🔸 شرکت های بزرگ وقتی پروژه ای رو شروع می کنند یه مبلغ بسیار هنگفتی رو هم برای تبلیغ و معرفی محصول در نظر میگیرند. اگر واقعا ۱۰ تومان هزینه محصول میشود به اندازه ۱۰ تومان هم هزینه تبلیغات آن محصول میکنند تا مشتری را مجاب به خرید بکنند. ما، فعالان نیز اگر به دنبال نشر خوبی و توسعه کیفیت زندگی مطلوب هستیم بایست از ابزار رسانه استفاده کنیم، چه ابزار تبلیغاتی سنتی همچون منابر که از قدیم الایام یکی از اصلی ترین ابزارهای اطلاع رسانی و تبلیغات دینی و اسلامی ما بوده است که حتی از موثرترین ابزار به ثمر نشستن انقلاب ما هم همین مساجد و هیئت های مذهبی بوده اند که باعث نشر و ترویج افکار حضرت امام(ره) گردیدند. تا به امروز که یکی از قدرتمندترین ابزارهای رسانه ای فضای مجازی بوده است و بایست به شکل جدی و حرفه ای این ابزار را شناخت و در راستای ترویج فرهنگ ناب محمدی و گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و خط امام و رهبری از آن بهترین بهره برداری را نمود. پس پشت کردن به این فضا و اینگونه ابزاری اطلاع رسانی خطایی نابخشودنی است و این فضا آنقدر اهمیت دارد که حضرت آقا شورای عالی مجازی تشکیل میدهند، پس این در اهمیت و اطلاع رسانی در فضا مجازی و اما از سویی دیگر همیشه از بچگی به ما میگفتند که بچه ها کاری اگر در مسجد و بسیج میکنید سعی و همتتان بر این باشه که برای رضای خدا باشه نه خلق خدا و کاری اثرگذاره که مخلصانه و بدون چشم داشت باشه.... واقعیت معیار و عیار اخلاص در عمل رو حضرت حق تعیین میکند و نه بندگان خدا و اینکه واقعا مخلصانه و گمنام است و آن یکی ریاکارانه و فریبکارانه در ید بنی بشر نیست اما در فضاهای اجتماعی و فعالیت های اجتماعی ما اصطلاحی داریم به نام «سرمایه اجتماعی»، مقوله ای که امروزه بسیار مورد تاکید فعالان اجتماعی بوده است. شاید بتوان بزرگترین سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی را دانست که حضرت امام(ره) توانستند با ایده بسیج مردمی اولین و بکرترین سرمایه اجتماعی را بطور عملیاتی و موفق اجرایی نمایند که این سرمایه امروزه در خارج از مرزها و کیلومتر ها آنطرف مرزها نیز در حال توسعه است. @morabi_masjed پس باید از نگاه حضرت امام(ره) درس گرفت که اگر به دنبال ترویج گفتمان انقلاب هستیم بایست سرمایه اجتماعی انقلاب را افزایش دهیم اگرچه یقینا اخلاص حضرت امام باعث این رشد و نمو و برکت سرمایه اجتماعی بسیج گردیده است اما به یاد داشته باشیم بسیج با ارایه خدمات ارزشمند توانست این سرمایه را ایجاد نماید و امروز هم اگر بخواهیم همه نهادهای اجتماعی در جامعه فعال و پویا باشند بایست که راه خدمت به مردم را پیش بگیرند و این خدمات را به گوش همگان برسانند تا «فرهنگ خدمت» نهادینه شود تا راه برای کار داوطلبانه باز شود و همیشه در یاد داشته باشید که جهت توسعه کار داوطلبانه باید ابزار آن به درستی شناخته و اجرا شود. 👈 از اولین اصول کار داوطلبانه آن هم بصورت کاملا حرفه ای و تشکیلاتی ارایه و اطلاع خدمت به گوش مردم و ذینفعان است تا همه ترغیب به فعالیت شوند و تا زمانی که شما به درستی گزارش ارایه ننمایی مطمنا هم افراد تیم خود را کم کم دچار بی انگیزگی میکنی و هم آن کار خیر و خوب با شدت فزونی پیدا نمی کند پس بیاییم کارهای خوب یکدیگر را نشر دهیم تا خوبی منتشر شود تا فعالیت اجتماعی داوطلبانه توسعه پیدا کند و انشالله خداوند هم به نیت ما اخلاص عنایت نماید تا اثر کار خیر ما تاثیر چندبرابری پیدا کند. مربی محور، یک تجربه متفاوت فرهنگی @morabi_masjed
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
✅شاگردت را عاشق کن خدا خیلی از کارهای مقطعی بدش می‌آید. حتی گاهی مقطعی‌کاران را عهدشکن و ناسپاس می‌خواند. از جمله آن‌ها که در کشتی توفان می‌بینند و خالصانه به خدا پناه می‌برند؛ اما چون به خشکی می‌رسند، آن کار دیگر می‌کنند! حالا واقعا ما از آن‌ها نیستیم؟ فرق ما با آن‌ها چیست وقتی که دهه اول محرم خالصانه حسین‌ حسین می‌گوییم و اندکی بعد، به غفلت گذشته‌مان باز می‌گردیم؟ این مشکل برای ما آشکارتر است. زیرا علاوه بر توبه‌های مقطعی و توبه‌شکستن‌ های پی‌درپی خود، با شاگردانی سروکار داریم که خوبی‌‌ها و بدی‌هایشان برای‌ مان روشن است و وقتی می‌خواهیم اصلاح‌شان کنیم، انتظار داریم دیگر مرتکب خطای گذشته نشوند. برای همین هم تکرار خطا را جرمی نابخشودنی تلقی می‌کنیم و به مجازات و طرد شاگردمان می‌اندیشیم؛ غافل از این که خودمان روزی هزاربار توبه می‌کنیم و توبه می‌شکنیم. برای حل این مسئله دو راه‌کار را پیشنهاد می‌کنیم. 🔶 اول این که اصل را بر «» بگذاریم، اگرچه بارها و بارها شکست بخوریم. یعنی اگر تصمیم گرفتیم یک بدی را کنار بگذاریم یا یک خوبی را انجام دهیم بر آن مداومت کنیم، حتی اگر چندین بار مرتکب آن بشویم: « قَلِیلٌ مَدُومٌ عَلَیْهِ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْه» 🔷دوم ما که از مورچه کمتر نیستیم! پس اگر هفتادها بار هم ناکام ماندیم، جا برای جبران داریم. این حرف را اول باید خودمان باور و اجرا کنیم و بعد به بفهمانیم. چه راه حل سختی! بله؛ هر که طاووس خواهد، باید جور هندوستان کشد! البته راه‌کار دومی هم هست که تاثیر شگفت‌آوری دارد. در این راه به جای تهذیب و ریاضت عملی، باید به قلب صاف و پاک پرداخت و چشمه آن را از درون جوشاند. آن وقت دیگر عمل به سادگی انجام می‌گیرد و بی‌هیچ زور و اجباری خود را تقویت می‌کند. یعنی تا چشمه قلب «عشق» می‌جوشاند، «استمرار عمل» از کار نمی‌افتد و دیگر کار مقطعی انجام نمی‌شود. اما همه مساله این است که قلب را چطور باید به تکاپو انداخت... این جا دیگر دست من و تو نیست. قلب پیچیده‌تر از این حرف‌هاست که به هر کسی اذن ورود دهد. برای همین هر کسی نمی‌تواند به آن نفوذ کند؛ مگر اویی که راه‌بلدِ دلِ ما باشد؛ اویی که برای نرم کردن این قلب از عزیزترین‌هایش گذشته است؛ او که نامش حسین است... حالا دیگر نیازی نیست که نگران مقطعی‌کاری دل باشی. زیرا دل که گره خورد، دیگر محبوب خود را رها نمی‌کند. پس کافی است که تو دل خود و شاگردت را به حسین(ع) گره بزنی و باقی‌اش را به ارباب بسپاری. برای همین بعد محرم انسان‌ها بهتر و مهربان‌تر می‌شوند. اصلا چه کسی گفته همه به غفلت خود باز می‌گردند؟ مگر قلب حسینی می‌تواند از آقای خود زیاد فاصله بگیرد؟ البته گره‌زدن دل هم کار تو نیست. تو فقط باید روضه بخوانی. برای خودت؛ و برای شاگردت. ✍م.انصاری مربی محور،مسجد مدار @morabi_masjed
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
مجاهد فرهنگی مجاهد باشید تا شهید شوید! بسیاری از ما خوب می دانیم که در عصر کنونی ، جهاد فرهنگی کار بسیار سخت و طاقت فرسایی است شاید سخت تر از جهاد نظامی. اما این را هم خوب میدانیم که در حال جنگ هستیم ، جنگی که دیگر در ان خبری از فشنگ نیست ، در جنگی هستیم که اگر بخواهند کسی را کنند ، او را نا امید می‌کنند، جنگی که دیگر دشمن مقابلت نیست... نا امیدی در لحظه ی کنونی یک تاکتیک جنگی است، تاکتیکی که دشمن آن را به خوبی اجرا می‌کند، به نظر من جریان نفوذ نیز از همین جا تاثیر میگیرد. قصه ی مختص سیاست یا دولت نیست ، نفوذ در همه جا رخ میدهد‌. و به نظر من الان نفوذ در مساجد بیشتر از سیاست اتفاق می افتد. مثال میزنم که شاید خیلی از فعالان مسجدی با آن مواجه بوده اند. عده ای جوان که احساس و دغدغه ی کار فرهنگی داشتند در دور هم جمع شدند و مجموعه ای تشکیل دادند و شروع به فعالیت کردند. مدتی بعد از سوی هیئت امنای مسجد اذیت شدند و هیئت امنا آن هارا نه تنها همراهی نمیکرد ، بلکه در مقابل آن ها ایستادگی میکرد. جوانان که دیگر به جوش آمده بودند تصمیم به ..... ادامه ی داستان بالا ، با تصورات و تفکرات دینی شما کامل میشود. اگر باشید تصمیم به جهاد گرفته و در هر صورتی از کار فرهنگی خود دست بر نمیدارید چرا که جنگ را احساس کردید و نمیتوانید یک جا بنشینید ، چرا که که فرمانده کل قوا ، شمارا افسر جنگ نرم خوانده و روی شما حساب باز کرده ، اما روی دیگر داستان اینگونه به پایان میرسد که جمع شما از هم متلاشی شده و دیگر تصمیم میگیرید کار فرهنگی نکنید... شما از کدام دسته اید؟! هر چه ریشه ی تفکراتی خویش را در تالیفات رشد داده باشید ، در مقابل هجمه ی دشمن واکنشی سخت نشان خواهید داد. به یاد داشته باشید شما یک مجاهد هستید. مجاهد وقت کم می آورد ولی خسته نمیشود. بسیاری تصور میکنند در کار فرهنگی باید حلوا خیرات کرد یا .... آن ها درک نکرده اند که در حال مبارزه هستند ، در حال جهاد هستند. اگر کسی کمی احساس وظیفه کرد مطمئن باشد دیگر برای خوابش هم برنامه دارد. اگر کسی داشت و مسیر حرکتش با اهل بیت هم مسیر بود ، دیگر به زخم زبان های مردم اهمیت نمیدهد. اگر به او فحش دهند ، نا سزا بگوید برایش مهم نیست. برایش رضایت خدا مهم است و لا غیر‌... و این میشود همان چیزی که موجب رضایت خداست.... از حرکت خود نا امید نشوید ، در مقابل سختی ها ایستادگی کنید و وحدت جمعیِ به وجود آورید و آن را حفظ کنید. خود را در میدان جنگ ببینید و جهاد کنید ... آن وقت اگر روزی روزگاری ، بر گذشته ی خویش نگاه کردید ، از خود احساس رضایت خواهید کرد نه شرمساری... شهید چمران: ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند... وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ و شما را می آزماییم تا مجاهدان و صابرانتان را بشناسیم و حدیثتان را آشکار کنیم... سوره ی محمد،آیه ۳۱ ✍مصطفی کریمی مربی محور، یک تجربه متفاوت فرهنگی @morabi_masjed
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
مثل نیلوفر در بسیاری از نظراتی که دوستان منت گذاشتند و برای ما ارسال کرده اند،نقطه مشترکی هست. نقطه مشترک بسیاری از دوستان، بود که همگی از وضع موجود مساجد و مجموعه های فرهنگی و تربیتی، زبان به گلایه و شِکوِه گشوده بودند...  از نبود امکانات از همراه نبودن مسولان از درک نشدن و ... اما باید گفت: یک بچه حزب اللهی؛ یک فعال و فرهنگی و یک جوان مومن انقلابی باید مانند گل  باشد! چرا !؟ گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند در باید را آفرید... نیلوفر کمال زیبایی نیز به شمار می آید... نیلوفر نماد انسان فوق العاده با اراده ای محکم است؛ زیرا بدون هیچ ناپاکی از آب های گِل آلود خارج می شود...   یک فرزند انقلاب؛ یک ؛ باید به گونه ای باشد که شرایط محیط نتواند بر وی تحمیل گردد! و بلکه اوست که بر شرایط محیط غالب می شود. مربی محور؛ یک تجربه متفاوت فرهنگی @morabi_masjed
تعلیم لازمه تربیت است نقطه ی هدف در کار فرهنگی با رویکرد تربیتی، انجام دادن  امر  مهم  تعلیم و تربیت انسان‌ها و تلاش برای رشد و تعالی آنهاست. تعلیم، عبارت است از فراهم آوردن زمینه‌ی مناسب برای رشد و شکوفایی استعدادهای ذهنی انسان. در حدیثی از امیرالمومنین (ع) خطاب به جوانان توجه کنیم که فرمود: شرف و حیثیّت انسانی خود را با ادب، و دین خود را با دانش حفظ کنید. خیلی حرف مهمّی است. دانش، دین را حفظ می‌کند؛ این منطق اسلام است. 🔹پس کسب و ترویج علم و معرفت دین اصل اول برای کار است چه برای خود مسئولین فرهنگی و چه برای مخاطبین کار فرهنگی! باید معارف دین را به گوش همه رساند. براین اساس مسؤولان باید توجه کنند که تربیت، در هر زمینه ای که باشد، به ناچار نیازمند تعلیم است؛ زیرا  مربی برای تربیت متربی ناچار است که او را  از حقایق و مطالبی آگاه کند تا وی با آگاهی از آنها و عمل برطبق موازین آموخته شده، به رشد و پرورش ابعاد مختلف روحی و معنوی خود بپردازد. بنابراین تعلیم و آموزش، درواقع اولین شرط لازم برای تربیت  به شمار می آید. پس لازم است مسئولین فرهنگی اسباب تعلیم و تربیت خود را با انواع روش ها اعم از مطالعه، کلاس های اخلاق و … فراهم کرده و مکرر درباره وظایف خود و دغدغه های فرهنگی مجموعه فکر کنند. باید تلاش کرد که سیستم تربیتی اسلام را شناخت. بخش عمده ای از و بی روشی موجود در کشور درواقع ناشی از « شناخت نداشتن » از سیستم تربیتی اسلام است. سیستم  اسلام  بسیار دقیق است و حتی برای تقسیم عادلانه ی  نگاه معلم بین دانش آموزان نیز توصیه های لازم  را  در خود دارد. این ما هستیم که  از  ابعاد و ظرایف آن بیخبریم. در حقیقت مکتب الهام بخش اسلام، مالامال از دستورهای اخلاقی و تربیتی دربار ه ی انسانهاست. این دستورها  را میتوان از لابلای آیات قرآن و سیره ی عملی اهل بیت(ع) بیرون کشید و متناسب با آن عمل کرد. مربی محور،نونگاهی اصیل به تربیت دینی @morabi_masjed
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
محبت افراطی ، وابستگی بدون دلیل یک مشکلی که در اصل تربیت به آن برخوردیم ، مشکل افراطی گری است. حتما دیده اید در مجموعه ها مربیانی پیدا میشوند که وظیفه‌ی خطیر خود را فراموش میکنند و تابع متربی میشوند. وقتی به آن ها تذکر بدهی در جوابت میگویند روش محبت اثر گذاری بیشتری دارد. تاثیر میگذارد اما به چه قیمتی؟ به قیمت از دست رفتن نام مربی و ذبح شدن کار تربیتی... نمیگوییم محبت بد است یا محبت نکنید ، اما میگوییم هر چیزی به اندازه اش مفید و سودمند و قابل اثر گذاری است. زمانی که شما از جاده ی تعادل حرکت کنید به مسیر خواهید رسید ، اگر افراط یا تفریط کنید یا به جاده ی خاکی میزنید یا از دره به پایین پرت میشوید. مربی نباید خود را در مقام تهمت و شبهه قرار دهد ، همانطور که امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: از مواضع تهمت دوری کنید. مربی باید مراقب حریم ها باشد ، باید مراقب حیا باشد. 👈مربی باید نقش مربیگری ایفا کند نه یک رفیق... شکل تکامل یافته و بهبود یافته ی یک رفیق است. مربی نباید شکننده ی حیا باشد، مربی نباید تند رو باشد، مربی باید از و اول وقت کمک بگیرد. محبت هم چیز خوبی است، دقیقا مثل دافعه و جاذبه. محبت باید هم در دافعه باشد هم در جاذبه متربی در مدتی کوتاه شیفته ی شما خواهد شد ، چرا که شما خوب به حرف هایش گوش داده اید و برای کمک به او تلاش کرده اید. همان چیزی که گاهی اوقات از آن غافل میشویم، غفلت ازین که ما قرار است مسکن باشیم ، قرار است خوب گوش کنیم و کمتر حرف بزنیم. متاسفانه بعضی از مربیان بر عکس عمل میکنند، متربی را وادار به شنیدن حرف های طولانی میکنند. مربی از خودش تعریف میکند و این میشود یک آسیب بزرگ؛ چرا که در متربی هم تعریف از خود باب میشود و خودبینی باعث تکبر و غرور خواهد شد. ما در مراکز باید خوب گوش کنیم ، شاید همین گوش کردن از صد کار تربیتی با ارزش تر و موثر تر جلوه کند. مربےمحور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed
یادداشت حسین فهمیده و تانکش! اگر فعالیت ارزشی دویدن در میدانی است که ولی امر آن را ترسیم می کند، من نمی دانم چرا ما داریم یک سره توی میدانهای پراکنده ای می دویم که برخی مدیران خودسر و ناکارشناس ترسیم می کنند! کدام در این مملکت صددرصد درچارچوب نظرات این حکیم فرزانه نوشته شده؟ و کدام مدیر برنامه ریز هست که خود را حجاب میان منویّات رهبری و جوانان علاقمند به او نکرده باشد؟ و خود را صد در صد در خواسته ی او حل کرده باشد؟چه بسا انگشت اشاره ی این مرد خدا به سویی است و تلاش و حرکت ما به سویی دیگر. البته که همه ی سعی ها به خطا نیست. امّا آنچه مهم است، این است که ما چرا آنقدر که چشم به دست و دهان مدیران صاحب کلید بیت المال و مقسّم بودجه داریم تا در همان خط حرکت کنیم، چشم به اشاره ی ولی امرمان نداریم که هم انرژی مضاعف بگیریم، هم خطای و سازمان و مدیران را نو به نو چک کنیم و آگاه شویم و آگاه کنیم؟ و تانکش بهترین تجربه برای رزمنده های امروز است. ما هیچ فکر کرده ایم که شهید حسین فهمیده رحمت الله علیه چرا شد رهبر امامش؟ چرا زیر تانک رفتنش شد الهام بخش روح الله و نشد خودکشی؟ و چرا اتفاقا دشمن با هر ابزاری من جمله هجوم هایی که گاهی خودی ها توزیع کننده ی آن بوده اند سعی در تخریب مبانی شهید فهمیده را دارد؟ و چرا برخی دانش آموزان و دانش جویان بسیجی ما امروز حتی گاهی مبانی حسین فهمیده را هم ندارند؟ و چرا ما خودمان را زیر تانک وظایفمان نیانداخته ام؟! شاید حسین فهمیده اگر چه نیروی تحت امر فرمانده اش بود، اما یک لحظه به ذهنش خطور نکرد که باید با دستور یا کسب اجازه از فرمانده اش به زیر تانک برود. حسین آنجا دستور امام در مقابل چشمش بود که: «باید حصر آبادان شکسته شود.»و حتماً اگر من بودم، شرعاً خودم را معاف می دانستم. چرا که فرمانده ی مافوقم بی اطلاع بود و اگر هم مطلع می شد، اجازه چنین کاری را به من نمی داد. گمشده ی ما امروز، همین ارتباط مستقیم و بی حجاب و بی پرده با ولی امرمان است. دانستن، تحلیل و فهم صحیح، دسته بندی و مصداق یابی، آمادگی مهارتی، زمان شناسی و سرعت انتقال و حضور به موقع در انجام آنچه او می خواهد. و البته همه این ها آسان هم نیست. پس شاید راحت تر باشیم که یک نفر، اول ماه چند خط شرح فعالیت رابه دستمان بدهد و چند ریال بودجه را وسط ماه. آمار را هم آخر ماه از ما بگیرد. همین! ✍م. انصاری ➕مربی محور؛ نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf صفحه اینستاگرام: https://www.instagram.com/p/Bl7I-9Llo_Q/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=12mo52e511z9n