❇️ ملت و دولت با هم مثل دو حریف معامله می کنند / دولت از بی پولی می نالد ولی برای بستن برخی کارمندان ترفیعات تازه تصویب می کنند!
#روزشمار
#31_اردیبهشت_1341
✅ ملت و دولت با هم مثل دو حریف معامله می کنند!
«روزنامه اطلاعات » در سرمقاله شماره امروز خود نوشت : شما تصور می کنید مسئله اساسی در ایران چیست؟ آب،نان ،خواربار، فرهنگ و بهداشت است یا چیزی از این قبیل؟ ممکن است هر کدام این ها در جای خودش مسئله ای باشد ولی مسئله اصلی چیز دیگری است ، به اصطلاح فرنگی « پروبلم » ما این است که ملت و دولت باهم مثل دو حریف معامله می کنند نه دو رفیق.
مملکت یک واحدی است که ملت و دولت هردو در قبال آن به یک نسبت مسئولیت دارند و وقتی در کار مملکت گشایش بود هم دولت می تواند ریخت و پاش کند و هم ملت، اما اگر مملکت با بحران دست به گریبان بود و پول نداشت و بودجه اش نامتوازن بود هم ملت وظیفه دارد دست و پایش را جمع کند و هم دولت و ملت باید قناعت پیش بگیرد و به اهواء خود دهانه بزند و مدتی از قید تجمل و لوکس بگذرد، دولت هم موظف است سر کیسه را سفت کند و اسراف و تبذیر نکند و به صرفه جویی بپردازد.
✅ دولت از بی پولی می نالد ولی برای بستن برخی کارمندان ترفیعات تازه تصویب می کنند!
اما کار ما عجیب است ، ما می بینیم دولتی از بی پولی مینالد و کسر بودجه سر به هیهات میزند و در همان حال دولت برای آنکه یکدسته از کارمندان را راضی کند یا این که جلوی دهان آن ها را ببندد ترفیعات تازه و اضافه حقوق و مزایایی برای ایشان تصویب می کند، منتهی چون پولی ندارد که تعهدش را بپردازد به اصل نسیه کاری توسل می جوید. به کارمند می گوید تو حکم ترفیعت را بگیر، هر وقت پولدار شدیم پولش را هم می دهیم و به این ترتیب موقتا دل کارمند به دست می آید اما تا کی ؟ تاوقتی مرکب حکم خشک نشده، همین که مرکب حکم خشکید کارمند طلبکار دولت می شود و راه می افتند که ای امان ، حکم داده اند پولش را نمی دهند.
شما که نمی خواهید پول بدهید چرا حکم می دهید ، چرا طلبکار برای خودتان می تراشید ، چرا مردم را مدعی دولت می کنید.
عیب کار این است که من می گویم بگذار خر من از پل بگذرد برای بقیه هرچه می خواهد بشود. تو همین را می گویی، دیگران نیز همین را می گویند و بدبختانه چون طرز فکر این است پای خر همگی در گل است.
http://yon.ir/g2Wjp
@iichs_ir
❇️ #حسین_علاء در آیینه تصاویر
شاهد توحیدی
حسین علاء (معینالوزاره) در سال 1260ش در تهران متولد شد وی فرزند محمدعلی خان علاءالسلطنه (پرنس) و هما خانم عظمهالدوله دختر مجدالملک سینکی بود. علاء تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در لندن به اتمام رسانید، و چون پدرش علاءالسلطنه وزیرمختار ایران در لندن بود، او را از 17 سالگی به عنوان آتاشه سفارت ایران استخدام کرد. وی پس از مدتی نایب سوم و نایب دوم سفارت شد. علاء همزمان با کار در سفارت در رشته حقوق دانشگاه لندن نیز تحصیل میکرد.
پس از #مشروطیت علاءالسلطنه، وزیر خارجه، فرزند خود میرزاحسین خان را به سمت رئیس کابینه وزارت خارجه منصوب کرد. وی به مدت 10 سال در این سمت باقی بود تا 27 دی ماه 1296 که مستوفیالممالک به صدارت رسید و میرزاحسین خان معینالوزاره را به وزارت فوائد عامه منصوب کرد. او در کابینه صمصامالسلطنه نیز دارای همین عنوان بود. در پاییز 1297 میرزاحسین خان به همراه هیئت اعزامی ایران که متشکل از وزیر خارجه، رئیس دیوان عالی تمیز و... بود برای کنگره صلح ورسای به اروپا رفت. پس از بازگشت، وزیرمختار ایران در اسپانیا و سپس وزیرمختار ایران در امریکا شد. پس از بازگشت از امریکا در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی شرکت کرد و به عنوان نماینده تهران وارد مجلس شد. در این دوره وی به همراه سیدحسن مدرس، تقیزاده و دکتر مصدق ماده واحده مربوط به خلع احمدشاه از سلطنت و واگذاری حکومت موقت به رضا پهلوی را قبول نکرد و به آن رأی منفی داد. پس از اتمام دوره نمایندگی مجلس شورا در سال 1306 در کابینه مستوفی به وزارت فوائد عامه و تجارت منصوب شد و پس از مدتی از وزارت برکنار و به سفارت ایران در پاریس مأمور شد.
پس از ترور رزمآرا در نیمه اسفند 1329 مجلس شورای ملی به نخستوزیری علاء ابراز تمایل کرد و علاء مأمور تشکیل کابینه شد ولی به علت ضعف در حل بحران نفت در اردیبهشت ماه استعفا داد و مجدداً به وزارت دربار بازگشت. وی مجدداً در دی ماه 1334 به فرمان شاه به نخستوزیری رسید و پس از تشکیل کابینه بلافاصله برای معالجه رهسپار اروپا و عبدالله انتظام نایب نخستوزیر شد. در آبان ماه 1334 به مناسبت درگذشت سیدمصطفی کاشانی مجلس ختمی در مسجد سلطانی برقرار بود که حسین علاء نیز در آن شرکت داشت و در همان زمان مورد سوءقصد قرار گرفت. ضارب وی مظفر ذوالقدر از اعضای جمعیت فداییان اسلام بود، و به علت گیر کردن گلوله، با اسلحه به سر علاء زده که مختصر خونریزی و جراحت میکند.
در دوران نخستوزیری او پیمان بغداد منعقد شد. حسین علاء در خرداد 1335 از نخستوزیری استعفا کرد که مورد موافقت قرار نگرفت و مجدد تشکیل کابینه داد و بالاخره در فروردین 1335 از نخستوزیری استعفا کرد و دوباره به وزارت دربار تعیین شد تا سال 1342 که به عنوان سناتور انتصابی از شیراز به مجلس راه یافت و یک سال بعد در سن 82 سالگی در تهران درگذشت. همسر وی فاطمه قراگزلو دختر ناصرالملک، نایبالسلطنه احمدشاه بود.
http://yon.ir/eRfzw
@iichs_ir
#حسین_علاء درکنار #آیت_الله_کاشانی ، دکتر #علی_امینی وشمس قنات آبادی دردوران نهضت ملی
http://yon.ir/eRfzw
@iichs_ir
#حسین_علاء درمراسم تشییع پیکر حاجیعلی #رزم_آرا از محل مسجد سپهسالار تهران
http://yon.ir/eRfzw
@iichs_ir
#حسین_علاء درحال ایراد سخن در برابر محمدرضا پهلوی دریکی از مراسم اعطای اسناد مالکیت به کشاورزان
http://yon.ir/eRfzw
@iichs_ir
#حسین_علاء لحظاتی پس ازمضروب شدن توسط مظفر ذوالقدر درمسجد سلطانی تهران
http://yon.ir/eRfzw
@iichs_ir