✳️ دکتر مرتضی باقیان: رضاخان مجلس را از انتفاع انداخت
«جایگاه مجلس در عصر رضاشاه» عنوان سخنرانی پژوهشگر دیگر این همایش، دکتر مرتضی باقیان، بود که این گونه آغاز شد: انقلاب مشروطه یک اتفاق مهم در اوایل قرن بیستم است که با آن، سلطنت مطلقه تغییر و مشروطه شد. مجلس سلطنت را در ایران مشروطه کرد. با تأسیس مجلس، یعنی مهمترین نماد و دستاورد انقلاب مشروطه، ایران در زمره کشورهای دارای نظام پارلمانی قرار گرفت و با انقلاب مشروطه مرکز ثقل قدرت سیاسی در ایران به سمت نهاد مجلس سوق یافت.
وی در ادامه افزود: مجلس تحقق حاکمیت عینی مردم در تصمیمگیریها بود و درواقع همه عناصر حاکمیت مردم در مجلس محقق شد. در اعلامیههای مراجع نجف، عنوان «مجلس مقدس شورای ملی» و دعای «خدا ارکان آن را مستحکم کند» برای این نهاد بهکار برده میشد. در قانون اساسی مشروطه، هیچ مکانیسم و سازوکاری برای انحلال مجلس نبود و به همین خاطر سیدحسن تقیزاده از مجلس به عنوان دیکتاتور روشنگر یاد کرد.
وی با بیان اینکه علاوه بر قانونگذاری، وظایف زیادی بر عهده مجلس گذاشته شد مثل حق سؤال و استیضاح از وزرا، عنوان کرد: مجلس از همان ابتدا تحت فشارهای زیاد داخلی و خارجی بود. هر تنش سیاسی بر فعالیتهای مجلس اثر میگذاشت و گاه آن را تا آستانه انحلال پیش میبرد. همانگونه که میدانید، هر سه مجلس اول نتوانستند دوره 24 ماهه خود را کامل به پایان ببرند.
باقیان اظهار کرد: روند #رضاشاه شدن رضاخان تدریجی و پیوسته بود. او سعی داشت با همه روشهای ماکیاولیستی به رأس ایران و عالیترین مناصب کشور برسد. بنابراین او از تمام ابزارها و نهادهای رسمی کشور، از احزاب، مطبوعات، ارتش و مجلس استفاده ابزاری کرد. وقتی مجلس چهارم شکل گرفت، چند ماه از کودتا گذشته بود و #رضاخان سعی میکرد راه صعود خود را در عرصه سیاست باز کند. در این مجلس تعدادی از طرفداران او حضور داشتند، اما چون اکثریت نمایندگان تحت رهبری آیتالله سیدحسن #مدرس در مقابل آنها قرار داشتند، رضاخان تا پایان عمر مجلس چهارم نتوانست به آرزوی خود، که مقام نخستوزیری بود، برسد، اما در دوران فترت بین مجلس چهارم و پنجم، او با امضای احمدشاه، نخستوزیر شد و با خروج شاه از کشور، رسما حکومت را به دست گرفت.
وی با تشریح نقش و جایگاه مجلس پنجم در قدرتگیری رضاخان گفت: این مجلس شاهساز است و موجب #تغییر_سلطنت در کشور میشود و انتخاباتش هم یکی از متقلبانهترین انتخاباتها در تاریخ ایران است. طرفداران رضاخان در سال 1304 موفق شدند او را به رأس حکومت برسانند؛ بنابراین مجلس ششم به بعد، در عصر پهلوی برپا شدند.
وی اظهار کرد: #تقلب سیستماتیک در انتخابات از مجلس پنجم آغاز شد، اما بعد از آن دیگر به یک رویه معمول تبدیل شد. رضاخان قبل از هر انتخاباتی، لیستی از نمایندگان مورد اعتماد دولت را اخذ میکرد و پس از تأیید وی، حمایت از آنها صورت میگرفت. این رویه آنقدر نظم و ترتیب داشت که قانونی هم شده بود.
وی در پایان گفت: با به سلطنت رسیدن #رضاخان تنها نمادهایی از انقلاب #مشروطه باقی ماند و در این شانزده سال، مجلس به عنوان نماد مشروطه، بیش از پیش تضعیف شد و بسیاری رجال خوشنام از ساحت مجلس حذف شدند و سطح مجلس پایین آمد. میتوان گفت که رضاخان مجلس را از انتفاع انداخت و دموکراسی نوپای ایران را تضعیف کرد.
برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک کلیک کنید
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ #حسین_مولائی: #رضاخان کل ایران را یک سربازخانه میدید
حسین مولائی، پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر، با موضوع «ارزیابی مدرنیزاسیون ارتش پهلوی اول» نیز در صحبتهایی گفت: یکی از کارهای مهم دوره پهلوی اجماع کردن قوای پراکنده ذیل یک ارتش نوین بود. از یک بعد، تمام اصلاحات در عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از اصلاحات نظامی آغاز شد و از سوی دیگر رضاخان به پشتگرمی ارتش کار خود را پیش برد و نیروهای نظامی به عنوان یک سازمان منسجم سامانیافته در دسترس بودند و بعدها هم با استفاده از همین نیروهای نظامی، او ساختار سربازخانهای را به وسعت ایران ساخت.
وی در ادامه افزود: بنابراین اگر در بعد خارجی انگلستان و دیگر کشورها از رضاخان حمایت میکردند، در بعد داخلی ارتش هوای او را داشت و به او کمک کرد تا اهداف خود را محقق سازد. رضاخان خود را در این پروژهای که شروع کرده بود سرباز ـ شاه تصور میکرد و به باور من هم کل ایران را یک سربازخانه میدید، اما بههرحال ما با یک ادعایی به اسم ارتش مدرن روبهرو هستیم؛ این یعنی پروسه مدرنیزاسیون ارتش طی شده است در صورتی که در چند بعد میتوان نشان داد که این مهم اتفاق نیفتاده است.
وی یادآور شد: من تعدادی شاخص را مشخص کردم که این ادعا را نقض میکند. اول، خود خاندان پهلوی و نظامیانش هستند که در مقابل این ادعا با چالش روبهرو بودند. دوم، گزارشهایی از مستشاران خارجی است که آنها را هم میتوان بررسی کرد؛ چرا که آنها شناخت خوبی از ارتش رضاشاهی داشتند؛ سوم هم مورخانی هستند که به عنوان مورخ بیطرف مطرح هستند.
مولائی توضیح داد: یکی از ویژگیهای این دوره، دست باز رضاخان در بودجه ارتش و عدم نظارت درست بر خرج این بودجه بود؛ بنابراین رضاخان به نیروهای نظامی خیلی توجه میکرد، اما خود همین را اگر مستقل درنظر بگیریم خودش ماهیت نظام پهلوی را نشان میدهد و همین تکمعیار بودجه و اینکه به چه نحوی خرج میشد، بسیار مورد تبلیغ قرار میگیرد.
این پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر با اشاره به اینکه یکی دیگر از شاخصههای ارتش مدرن این است که در آن ساختار تصمیمگیری عقلایی حاکم باشد، گفت: این را هم میتوانیم بررسی کنیم و چند نمونه بیاورم که این ساختار عقلانی، آن دوره شکل نگرفته بود و رضاخان تصمیمگیر صرف بود. در بخشنامه در جایی آورده بود که هیچ احدی حق ندارد یک دینار از وجوه دولتی را بدون اجازه به مصرف چیزی برساند. حتی برای کوچکترین اقدامات، از مانوری کوچک تا خرید چادر، همه با اجازه و دستور او انجام میشد.
مولائی در پایان سندی مربوط به سال 1308 درباره تیپ گارد سوار تهران را تشریح کرد.
برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک کلیک کنید
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️دکتر #مصطفی_جوان : #علی_دشتی طراح و بانی تز #استبداد_منور بود
دکتر مصطفی جوان، پژوهشگر تاریخ معاصر، که بنا بود «مواضع علی دشتی، مدیر روزنامه شفق نسبت به جمهوریخواهی رضاخان» را بررسی کند، سخنان خود را چنین آغاز کرد: پس از کودتای 1299، رضاخان به وزارت جنگ و نخستوزیری انتخاب و مسئله جمهوریخواهی توسط عدهای از طرفدارانش مطرح شد. در یک تقسیمبندی کلی، موافقان و مخالفان او به دو دسته تقسیم میشوند. موافقان رضاخان، اکثریت نمایندگان مجلس، نظامیان و در کنار آنها روشنفکران و مطبوعات وابسته به آنها بودند. در حوزه مخالفان جمهوریخواهی، اقلیت مجلس به رهبری آیتالله سیدحسن مدرس، بازاریان، تودههای مذهبی مردم، نهاد سلطنت و احمدشاه قرار داشتند.
او افزود: یکی از نیروهای اصلی که در آن مقطع از جمهوریخواهی رضاخان حمایت کرد، علی دشتی در روزنامه «شفق سرخ» بود. او با نگارش مقالات و ارسال تلگراف برای ایالات و ولایات و نقد سلطنت، به تبلیغ جمهوریخواهی دست زد؛ یعنی دشتی با نقد سلطنت و مشروطه و تخریب احمدشاه، به دنبال مطرح کردن فردی به نام رضاخان بود و در واقع مثلثی میان روشنفکران، نظامیان و کشورهای بیگانه شکل گرفت که اینها با حمایت از رضاخان دنبال هدفی خاص بودند.
جوان با طرح این نکته که «علی دشتی طراح و بانی تز استبداد منور بود» گفت: او با توجه به ناکامی مشروطه و هرجومرجهای بعد از آن، مثل جنگ جهانی اول و اشغال ایران، قرارداد 1919 و مداخلات انگلیس در ایران، قطحی و بیماری و غارت به نوعی به دنبال الغای این موضوع بود که تمامی این مشکلات از بیکفایتی احمدشاه است و ما باید به دنبال آوردن فردی باشیم که اراده قوی دارد و میتواند ثبات و امنیت را حاکم و بحرانها را برطرف کند. این فرد در ذهن و زبان دشتی، رضاخان بود که او را به عنوان مشت آهنی مطرح میکرد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر یادرآور شد: خواسته جریان روشنفکری آن دوره تبعیت و پذیرش تجدد غرب، جدایی دین از سیاست، ایجاد ارتش منظم و کارآمد در جهت سرکوب نیروهای مردمی و بروکراسی کارآمد و آموزش زنان بود. دشتی در روزنامه شفق سرخ، که به مدت چهارده سال در آن دوره منتشر شد، قلم زد و به عنوان یک روشنفکر غربگرای حامی رضاخان به نقد سلسله قاجاریه و مشروطه پرداخت. دشتی از اولین افرادی بود که به منظور تخریب احمدشاه یک عکس از او با لباس فرنگی و کلاه شاپو منتشر کرد یا در همین روزنامه با ترجمه و انتشار شعری از شاعر فرانسوی، به نقد احمدشاه پرداخت.
برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک کلیک کنید
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ دکتر رضا قریبی: یک بهائی مسئول مالی کل ارتش رضاخان بود
دکتر #رضا_قریبی ، پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر و #بهائیت ، که «نقش کالت بهائیت در کودتای سوم اسفند 1299 و تأسیس و تثبیت سلطنت #رضاخان » را موضوع بحث و بررسی خود قرار داده بود، در بخش پایانی این همایش طی سخنانی گفت: دو واقعه در دویست سال گذشته، تاریخ معاصر را تکان داد: اول بحث کودتای 3 اسفند 1299 و تبعاتش و دوم هم انقلاب اسلامی که موضوع بحث امروز ما نیست. در واقع کودتای 1299 هم به کودتا شباهت دارد و هم به انقلاب.
وی در ادامه افزود: در ارتباط با نقش #کالت_بهائی و فرقه #بهائیت با توجه به سیاستهای این فرقه بحث خیلی گسترده است. این افراد در تشکیلات فرقهای تابع رأس فرقه هستند. تشکیلات بهائیت از ابتدا توسط کانونهای استعماری تشکیل شد و با توجه به سیاست انگلستان در ابتدای قرن بیستم تغییر کرد. اینها دائم تلاش کردند ایران را تضعیف کنند تا توسعه پیدا نکند، اما بعد از جنگ جهانی اول به نتیجه رسیدند که در ایران باید حکومت مرکزی تشکیل شود.
قریبی اظهار کرد: امام خمینی در پایان کتاب «کشف الاسرار» در ارتباط با کودتای 1299 بیان عجیبی دارند و میگویند که استعمارگران قبلا میخواستند نقشههای خود را با آرامش عملی کنند و در این بیست سال که پیشبینی جنگ جهانی را میکردند و بین کشورهای اروپایی سنتی رقابت بود، نقشههای خود را با بعضی دیگر در میان گذاشتند. در واقع این نقشه از بیست سال قبل طراحی شد و دو سال قبل از کودتا هم در روزنامه نوشته شد که ایران باید جسما و روحا فرنگیمآب شود. کالت بهائی در واقع در نقشی که در این عرصه به او میدهند منتفع میشود و در دوره 57 سالهای که پهلویها در ایران قدرت دارند از همه امکانات استفاده میکند.
این پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر با اشاره به اینکه «کالت بهائی در همه وجوه خود همه جوره از رضاخان حمایت کرد» گفت: یکی از سران بهائیت عینالملک موقرالدوله بود که در روزنامه «رعد» مطلب مینوشت و بعد از کودتای 1299 وزیر عامه شد. فرد دیگر صنیعی است که آجودان محمدرضای ولیعهد شد. رضاخان بعد از سلطنت اولین کاری که انجام داد این بود که آجودان خود را یک شخص بهائی انتخاب کرد و این تا پایان دورهاش تداوم دارد. از افراد دیگری که جزء کالت بهائی هستند مسعود سلطان بود که بلافاصله والی فارس شد. مجید آهی، شوهرخواهر بها، مستشاری دیوان عالی را در دست داشت. از سوی دیگر یک بهائی مسئول مالی کل ارتش رضاخان بود.
قریبی درباره رویکرد رضاخان به بهائیت اظهار کرد: منابع آمریکایی میگویند که رضاخان روابط خوبی با کالت یا همان فرقه بهائی داشت. وقتی او به عنوان یک نگهبان در بیمارستان مشغول کار بود به شکل مستقیم نمیتوان او را بهائی دانست، اما مسئله تحصیل محمدرضا و اشرف، دو فرزند او، در مدارس بهائی این نگاه رضاخان را نشان میدهد. بههرحال همه اینها ریشه دارد و حضور بهائیان در فرایند کودتا به سالهای قبل بازمیگردد.
وی در پایان گفت: کالت بهائی از روزی که تشکیل شد همواره به دنبال حذف حکومت قاجار بود، اما این همزمانی فرصت خوبی میشود برای اینکه بهائیت پروژه بلندمدت خود را، که انقراض قاجار است، عملی کند. حتی آنها در جایی، حکومت قاجار را حکومت اموی نامیده بودند که رضاخان آمد و آنها را از دست این حکومت نجات داد. بنابراین به نظر میرسد فرایند کودتا فرایند غربی کردن کشور بود که بهائیت نیز در آن نقش پررنگی داشت.
برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://b2n.ir/j54521
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ چرا در شهریور 1320 ایران اشغال شد؟
ناگفتههای سقوط #رضاخان
#مقاله
#مقدمه
دوره بیستساله خودکامگی رضاخان با حمله متفقین به ایران، در شهریور 1320 به پایان رسید. پهلوی اول اگرچه کوشید با اعلان بیطرفی، خود را از شراره آتش بزرگترین جنگ تاریخ جهان، یعنی جنگ بینالملل دوم، حفظ کند، با درک نادرست از آینده جنگ و محتوم دانستن پیروزی نهایی آلمان، سیاست نزدیکی به رایش سوم را در پیش گرفت و با این کار، سبب رنجش گمارندگان اولیه خود در سال 1299 شد. رضاخان که از شعور سیاسی ـ نظامی بهره چندانی نداشت، درنیافت که به دلیل اعلان جنگ آلمان به آمریکا و ملحق شدن دولت واشنگتن به اتحاد انگلیس و شوروی و جبههگیری آنها علیه نازیها، هیتلر با وجود برتری نظامی بر مخاصمان خود در سال 1320، نهایتا نمیتواند پیروز نهایی این جنگ باشد.
نکته دیگری که از ناتوانی رضاخان در تحلیل درست اوضاع نظامی و سیاسی جهان در آن هنگامه حکایت میکند بیتوجهی وی به موقعیت نیروهای نظامی جبهه متفقین (جبهه مقابل آلمان) بود. ایران از شمال با شوروی همسایه بود و نیز از سمت غرب در معرض هجوم نیروی زمینی انگلستان از عراق قرار داشت و از سمت جنوب، ناوگان نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا در خلیج فارس، آن را تهدید میکرد؛ بنابراین حتی در صورت پیروزی آلمان در جبهه لنینگراد، ایران در برابر نیروهای روس و انگلیس آسیبپذیر بود. با وجود این تهدیدهای چندجانبه، براساس خاطرات حاجعلی رزمآرا، رضاخان فقط خود را از جهت شمال، در معرض خطر حمله میدید و به دلیل بزرگبینی در مورد ارتش، تصور میکرد که درصورت این حمله، توانایی مقابله و دفع آنها را دارد! او به رزمآرا گفته بود که با مشاهده هر گونه نشانهای از قصد روسها برای تهاجم به ایران، چهارده روز قبل از این حمله، به او اعلام آمادهباش خواهد داد!
برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید؛
https://b2n.ir/w00745
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ روابط ایران و شوروی در دوره رضاشاه؛
چرا رویکرد رضاشاه در قبال مسکو دوام نداشت؟
#مقاله
#مقدمه
#شوروی که نظام قاجاری را گروهی آریستوکرات فئودال بهشمار میآورد، از روی کار آمدن #رضاشاه و رژیم فئودال بورژوازی #پهلوی استقبال کرد؛ در مقابل رضاشاه نیز تلاش کرد مناسبات اقتصادی دو کشور را که به تیرگی گراییده بود سامان دهد؛ رویکردی که چندان به درازا نکشید...
برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی لینک کلیک کنید!
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ بررسی پیامدهای قانون انحصار تجارت خارجی؛
علل به حاشیه رفتن سرمایه ملی در دوره #رضاشاه
#مقاله
#فشرده_سخن
سابقه اقتصاد دولتی در ایران به دوره پهلوی اول و برنامه متجدد کردن جامعه ایرانی با اراده سیاسی و حکومتی بازمیگردد. تصور بر این بود که نهتنها برای ایجاد زیرساختهای اقتصادی بلکه برای ایجاد واحدهای صنعتی و تجاری موفق و مدرن، دولت باید پیشقدم شود؛ چراکه بخش خصوصی توان مالی و مدیریتی کافی برای چنین فعالیتهایی را ندارد. برای عبور از وضعیتِ بحرانی، قانون انحصار تجارت خارجی برای دولت تصویب شد. این قانون در درازمدت نتوانست سرمایه ملی را حفظ کند و بهبود بخشد. قانون انحصار تجارت خارجی از سیاستزدگی آسیب دید. گرایش رضاشاه به آلمان باعث وابستگی کامل اقتصادی ایران به این کشور شد. دولت بسیاری از نهادهای تخصصی اقتصادی مانند اتاق تجارت را به تعطیلی کشاند. قانون انحصار تجارت خارجی در چهارچوب سیاست کلی تسلط دولت بر اجتماع و زندگی سیاسی تفسیر شد که فرار سرمایه به خارج از کشور را در پی داشت. علاقه و تمرکز رضاشاه بر تجهیزات نظامی سد دیگری بود که مانع شکوفایی اقتصاد و سرمایه ملی شد.
برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی لینک کلیک کنید!
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
📢 فراخوان مقاله همایش هشتادمین سالگرد «اشغال ایران و سقوط رضاخان»
📝 پژوهشکده تاریخ معاصر برای همایش هشتادمین سالگرد «اشغال ایران و سقوط رضاخان» فراخوان مقاله داد
✍🏻 دبیر علمی همایش: دکتر موسی حقانی
📑 محورهای اصلی فراخوان مقاله همایش:
1. سیاسی
2. فرهنگی ـ اجتماعی
3. اقتصادی
4. نظامی ـ امنیتی
📄 برای اطلاع از زیرمحورهای این فراخوان به لینک زیر مراجعه کنید:
➡️ http://www.iichs.ir/s/19654
⏱️ آخرین مهلت ارسال چکیده مقالات: 31 خردادماه 1400
⏱️ آخرین مهلت ارسال اصل مقالات: 15 مردادماه 1400
☎️ شماره تماس دبیرخانه همایش: 22003490-021
📧 رایانامه: soghot80@iichs.ir
📆 زمان برگزاری همایش: شهریور 1400
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
4_5922596464793487600.pdf
حجم:
2.74M
📢 فراخوان مقاله همایش هشتادمین سالگرد «اشغال ایران و سقوط رضاخان»
📝 پژوهشکده تاریخ معاصر برای همایش هشتادمین سالگرد «اشغال ایران و سقوط رضاخان» فراخوان مقاله داد
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ چگونه #رضاشاه در مذاکرات قرارداد 1933، شرایط انگلیسیها را پذیرفت؟
برگ برنده انگلیسیها در مذاکره نفتی با رضاشاه
#مقاله
#چکیده
بررسیها نشان میدهد نقش مذاکرهکنندگان انگلیسی و بهویژه شخص کدمن با توجه به آگاهی و شناختی که از موقعیت ایران و شخص رضاشاه و تهدیدها و ترسهای پیرامونش داشت، در انعقاد قرارداد 1933 شاخص است. مذاکرهکنندگان انگلیسی ابتدا با شناخت از نظام سیاسی و استبداد شاهی، مخاطب خود را شخص شاه قرار دادند و با دور زدن هیئت مذاکرهکننده ایرانی که از خود قدرت تصمیمگیری نداشتند، کار خود را راحت کردند، سپس زبان تهدید را در مقابل رضاشاه بهکار گرفتند و با استفاده از موقعیتشناسی او را در تنگنای سختی گرفتار کردند و در نهایت به آنچه میخواستند رسیدند.
برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی لینک کلیک کنید!
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir