eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
632 ویدیو
209 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 روضه‌ی "حسین"... ✍ زهرا ابراهیمی اگر بخواهیم از دل زمین، میان‌بُری به آسمان بزنیم، بی‌شک تجلی این امر جز با محبت "حسین" امکان نمی‌یابد. روضه‌ی حسین، روح نیایش را در وجودمان زنده می‌کند؛ ترس از تغییر را از روانمان می‌زداید و روان جدیدی برای ما رقم می‌زند. روضه‌ی حسین نه انباشت احساسات منفی، بلکه حجم بالایی از آرامش را برایمان به ارمغان می‌آورد. درنظام انگیزشی که امام برای همراه ساختن جامعه با خود بکار می‌گیرد، ورود به وادی طلب شرط همراهیست. و چه زیبا امام می‌فرمایند: 《مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعنا هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده‌ی لقای خداوند سازد، با ما رهسپار شود》. واکاوی آخرین جملات حضرت هنگام خروج از مکه و قرار گرفتن در مسیر عشق، تاریخ را مجبور می‌کند که به مسئولیت‌پذیری اخلاقی امام شهادت دهد. فلیرحل معنا... این کلام چیزی جز دعوت امام و درخواست امام برای همراهی و تلاش در جهت تفهیم مواضع خویش نیست. او استدلال‌هایش برای رفتن و دلیلش را برای نماندن ذکر می‌کند. او قبل از رفتن هندسهٔ معرفت دینی را برای جامعهٔ آن روز ترسیم می‌نماید. ساختار ارزشی اسلام را به تصویر می‌کشد و همگان را از نظام ضد ارزشی که حاکم شده است، آگاه می‌نماید. امام برای تحول روانی جامعه‌اش تلاش می‌کند. فهم تقلیل یافته و ساده‌انگارانه‌ی مردم از دین را به چالش می‌کشد. عادت‌واره‌های مرسوم را زیر سؤال می‌برد. جانِ کلام حسین این است که او با ظلم سر سازگاری ندارد. تأمل در چرایی خفقان جامعه‌ی آن روز، عمق درد را و عمق فاجعه را روشن می‌کند. اینکه در جامعه‌ای نماز و روزه و شعائر برقرار باشد، اما ظلم امر مهمی جلوه نکند نشان می‌دهد که آن جامعه فهم دقیق و عمیقی از سیره‌ی معصوم ندارد*و با کج‌فهمی خویش کاری می‌کند تا این نقطه‌ی ننگ تا ابد بر دامان تاریخ مسلمانان بماند. *کمی شبیه جامعه‌ی ماست انگار... @HOWZAVIAN
🔴 در حسرت افغانستان! وقتی آمریکا افغانستان را اشغال کرد، غرب گرایان با کنایه می‌گفتند صبر کنید و افغانستان آینده را با ایران مقایسه کنید، می‌بینید از ایران پیشرفته‌تر است. حاصل ۲۰ سال حضور آمریکا و غرب، بازگشت دوباره تحجر به جای پیشرفت است. آمریکا و غرب جز بدبختی و آوارگی و ویرانی برجای نمی‌گذارند. ✍️ علی جعفری پ.ن: و من با احترام به همه‌ی معلمان دوران دانش‌آموزی، چقدر دوست دارم معلم جغرافیای دبیرستان خودم رو ببینم که با حالت خاصی(شاید ترکیبی از حسرت و ذوق) سر کلاس می‌گفت؛ صبر کنید ۵ سال دیگه ببینید افغانستان چقدر از ایران پیشرفته‌تره.😐 آقا معلم، به تو از دور سلام! ✍️ سنگر اندیشه @HOWZAVIAN
👈متهم اصلی یهود است ✍️ قاسم یزدانی مقدم مهم ترین هشدار قرآن در زمینه ی دشمن شناسی، درباره ی نسبت میان یهود و جبهه ی ایمان است.خداوند متعال به صراحت هشدار داده که هر مصیبتی برای جبهه ی حق حادث شود، اولین و اصلی ترین متهم یهود است(۸۲ مائده). آیا عجیب و البته حزن انگیز نیست که محرم ها می آید و می رود اما حتی یکبار در مورد اصلی ترین متهم حادثه ی عاشورا سخنی به میان نمی آید؟ گروهی که به تعبیر صریح کلام الله، قلبشان بسیار سخت تر از سنگ است؟(بقره ۷۴) گروهی که خداوند آنها را لعن کرده، شعله ی جنگ هارا آنها روشن می‌کنند و برای ایجاد فساد در زمین در تلاش دائم اند(۶۴ مائده). شاید مهم ترین بلا این است که ما تقسیم بندی های بنیادین قرآن را مربوط به همان زمان گذشته می دانیم .مثلا مفاهیم قرآنی با توجه به مسئله ی محوری و بر پایه ی سه گانه کفر، نفاق و ایمان بنا شده. یعنی تمامی مفاهیم قرآن کریم از انسان شناسی، از تاریخ، سیاست، تزکیه، علم...همه و همه بر پایه ی این سه گانه بنا شده. در صورتی که انسان‌ عصر حاضر به تعبیر عمیق شهید آوینی: با زنجیر هایی از تمدن غرب به دنیا می آید و عملا و در همه ی عرصه ها با شاخص گذاری های ضد قرآنی مدرنیته تربیت میشود. ما تمام عالم را با شاخص محوری و بر اساس سه گانه جهان اول و دوم و سوم تحلیل میکنیم و می فهمیم و عملا ارتباطمان با قرآن قطع است.ما خود را کشوری در حال توسعه می دانیم نه کشوری در حال هدایت که اگر این بود سازمان های جهانی را ابزارهای مدرن یهود در تخریب و تضعیف جبهه ی ایمان می دانستیم و تکلیفمان با پروتکل های پیشنهادی آنها کاملا روشن بود. چرا که صریحا در حال مدیریت حداکثری ضد ایمانی جهانند. @HOWZAVIAN
معرفت اگر انسان بود... ✍️ علی بهاری ✳️ نه امان‌نامه پذیرفت و نه پیش از امامش آب نوشید. معرفت اگر انسان بود می‌شد عباس بن علی! @HOWZAVIAN
🔸چرایی گریه ✍️ علی کردانی گریه بر امام حسین (ع) قرار نیست در گریه خلاصه شود؛ گریه علامت و نشانه بود تا راه گم نشود. گریه بر امام (ع) موجب شروع و فتح سرفصل‌های جدید است. گریه ما گریه ذلت نیست؛ گریه ما، گریه حرکت و برکت است؛ حرکتی که آغازش گریه است اما پایانش جهاد و رسوایی ظالمان جهان است. @HOWZAVIAN
🔴 ذبح عظیم پای حیات مقدس ✍ ابوالقاسم مرشدی رگ مقدسی که در عاشورا بریده شد، حبل اللهی بود که نسل‌های بسیاری با تمسک به آن نجات یافتند. سرخرگ جزئی از قلب است که ماموریت خطیر آن انتقال حیات به تمام اعضاست و حسین(ع) همان سرخرگی است که اگر نبود قلب رسالت می ایستاد و میراث وحیانی تمام انبیاء الهی به نسل های بعد منتقل نمی‌شد. و این همان معنای «حسین منّی و انا من حسین» است؛ به همین خاطر کوچکترین پیوند با این رگ هستی بخش سرآغاز نجات و حیات خواهد بود. @HOWZAVIAN
🔅 «زینب» صدای حسین ✍ محمد ادریسی حسین بر قدرت منطق و دشمنان او بر منطق قدرت متکی بودند و هنگامی‌که قدرت دشمن سقوط کرد، منطق حسین(ع) پیروز شد و «زینب» اگر مرد بود ، حسین می‌شد واگر «حسین» زن بود ، زینب بود وآنها «یک نفر» در دو قالب متفاوت هستند و زینب(س) صدای حسین است. زینب(س) زنی بود که باید می‌بود به شکلی که باید باشد و این عین عدالت خدا است که با مرد بزرگی همچون امام حسین(ع) زن بزرگ مانند زینب باشد و زینب ، دختر علی (علیه‌السلام) حامل دردهای همه اعضای خانواده بود. با حسین ، هر شکستی یک پیروزی است و بدون حسین هر پیروزی یک شکست است و اما عباس که او به‌تنهایی یک لشکر کامل بود و مشکل آنها با عباس برادر امام حسین(ع) این بود که فقط در برابر خدا سر تعظیم فرود می‌آورد و باصر و بصیر و ولایتمدار بود و به همین دلیل خاری در چشم دشمنان شد و هنگامی‌که نتوانستند آن را از چشم خود بردارند ، خار در چشم او کاشتند! سؤالی که پیش می‌آید این است که چرا خداوند به امام حسین(ع) این‌همه عزت داد که در پاسخ گفته می‌شود : دلیل اینکه خداوند متعال امروز عزت حسین (ع) را نشان می‌دهد این است که حسین (ع) عزت خدا را در عاشورا نشان داد و اگر او را فراموش کنیم ، خود و عزت خود را فراموش خواهیم کرد پس امروز بگذارید حسین (ع) را به‌عنوان یک پرچم برافراشته کنیم زیرا بیش از هر زمان دیگری به او نیاز داریم تا اهداف ایدئال را فراموش نکنیم و از بلاها نجات یابیم. پس از یک دوره طولانی رکود و تسلیم، امام حسین (ع) احیاگر روحیه مبارز گری شد و شرایط اجتماعی را تغییر داد و اخلاق جدیدی را به مسلمان تقدیم کرد و در عمل گفت که تسلیم نشوید و در انسانیت خود مصالحه نکنید و تا آنجا که می‌توانید با نیروهای شر مبارزه کنید. واقعه کربلا از اهمیت جهانی برخوردار است و روز عاشورا روز تجدید نگرش بین حق و باطل است و اگر کسی نام او را بشنوند و شیعه نشود، بی‌شک در آستانه تشیع قرار خواهد گرفت. امام حسین محدود به شیعه نیست ، هرچند امام ما مسلمانان است و نوه رسول خدا(ص) اما قدیمی‌ترین نسب تاریخ و شریف‌ترین آن را دارد و وارث انبیاست. ماهاتما گاندی آزادکننده هند از استعمار و استکبار بریتانیا و تسلط انگلستان، تحت تأثیر شخصیت امام حسین (ع) قرارگرفته بود که می‌گفت : من متولد هند هستم ، اما اطلاعات زیادی در مورد هندوئیسم ندارم و قصد دارم مطالعه دقیق هندوئیسمی را انجام دهم و تمام ادیان دیگر را در حد توانم مطالعه کنم، من با برخی از دوستان مسلمان بحث کرده‌ام و احساس کردم که آرزو دارم دوست واقعی مسلمانان باشم و اگر هند می‌خواهد پیروز شود ، باید از امام حسین (ع) الگو بگیرد. علامه محمدجواد مغنیه صاحب کتاب الکاشف فی تفسیر القرآن الکریم در کتاب مجالس حسینی می‌نویسد: که برای شیعیان و کسانی که از اهداف او آگاه هستند ، حسین فقط یک نام برای یک شخص نیست ، بلکه نمادی از اهمیت هدایت ، نماد قهرمانی ، انسانیت و امید و نماد دین و شرع است همچنین رستگاری و فداکاری درراه حقیقت و عدالت. شیخ عبدالوهاب کاشی صاحب کتاب مأساة الحسین می‌نویسد:همه آنچه در جهان امروز ما از اسلام و مسلمانان به معنای صحیح داریم،بقای آن را مدیون حسین (ع) می‌دانیم و این بقا مهم‌ترین ثمره حرکت آن روز امام حسین(ع) است. خون ریخته شده در کربلا بهای آزادی یک فرد ، یک قوم یا نسلی نبود ، بلکه قیمت دین واقعی و بشریت بود و به‌طورکلی بهایی برای ماندگاری کتاب خدا و سنت پیامبر بود لذا هر آنچه قرآن و اسلام از تقدس و احترام و اجلال دارند ، این خون‌ها هم دارند. در نمایشگاه تاریخ هیچ‌کس نمی‌تواند همچون او نهضت ایمانی را به نمایش بگذارد و برای همین است که درس‌های عمیق تأثیرگذاری دارد و ما علاوه بر درس‌های ایثار ، قهرمانی و رستگاری ، یاد می‌گیریم که به مسائل بادید طولانی و گسترده نگاه کنیم. انقلاب حسین (ع) نشان‌دهنده یک حرکت شخصی یا یک مصیبت فردی نیست که بگوییم زمان آن به پایان رسیده بلکه فاجعه‌بارترین فاجعه‌های اسلام و اعظم المصائب است و حسین تغیر سرنوشت روح اسلام را بر عهده گرفت و فصیح‌ترین شهادت را در تاریخ بشریت ارائه داده است و شهادت او زمینه‌ساز هزاران نماد غم‌انگیز است. @HOWZAVIAN
🔸تحلیلی بر «اشک‌های روضه» ✍ علی کردانی زمانی که گریه از حالت عادی و احساسات صِرف خارج‌ گردد، نماد یاری مظلوم و فریاد‌ علیه ظالم خواهد شد. همین چیزی که امروز در مجالس سیدالشهداء صورت می‌گیرد؛ بی‌تردید گریه یاری مظلوم و رسوایی ظالم است. بنابراین گریه بر امام حسین (ع) قرار نیست در گریه خلاصه شود؛ گریه علامت و نشانه بود تا راه گم نشود. گریه بر امام (ع) موجب شروع و فتح سرفصل‌های جدید است؛ سر‌فصل‌هایی مثل؛ آزاده‌خواهی، مبارزه با طاغوت و اینکه امامت و حکومت حق ائمه (ع) است. گریه ما گریه ذلت نیست؛ گریه ما، گریه حرکت و برکت است؛ حرکتی که آغازش گریه است اما پایانش، جهاد و رسوایی ظالمان جهان است. شیعیان جهان در طول سالیان متمادی با برقراری رابطه عاطفی با جریان امام حسین (ع) که مصداق بارزش همین گریه‌ها بود، توانستند تا به امروز مکتب و پرچم را حفظ کنند و استمرار ببخشند؛ چرا که هر مکتبی منهای احساسات و عاطفه پایدار نخواهد ماند. از این رو امام راحل (ره) در بیانات خودشان فرمودند: «بچه‌ها و جوان‌های ما‏‎ ‎‏خیال نکنند که مسأله، مسأله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که‏‎ ‎‏بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریه ها می‌ترسند، برای اینکه گریه‌ای است که گریه بر‏‎ ‎‏مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته‌هایی که بیرون می‌آیند، مقابل ظالم هستند؛ بازی‌تان ندهند این قلم‌فرساها! بازی‌تان ندهند‏‎ ‎‏این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با مرام‌های انحرافی می‌خواهند همه چیز را از دستتان‏‎ ‎‏بگیرند.» باید دانست؛ قطره‌‌اشک‌هایی که در تمام مجالس سیدالشهداء جاری می‌گردد، هرگاه که به هم برسند، دریایی خواهد شد که فرعونیان و ظالمان را در خود غرق خواهد کرد؛ در این هنگام فقط موسی و سپاهش از دریا عبور می‌کنند و فقط کشتی حسین (ع) و یارانش در دریای اشک‌های روضه پرچم‌دار است. امام صادق عليه‌السلام فرمودند: «لِكُلِّ شَيءٍ ثَوابٌ إلاَّ الدَّمعَةَ فينا» براى هر عملى، پاداشى [معيّن] است، جز اشک ريختن براى ما [كه پاداش آن، حدّ و اندازه ندارد] ----------------------------------------------------- منابع: ۱: صحیفه امام؛ ج 10، ص 26 ۲: کامل الزیارات، باب سی و سوم، روایت ششم @HOWZAVIAN
بصیرت که نباشد انسان راهش را بیراهه می رود؛ حتی اگر با ایمان هم باشد. مسیرش را جدا می کند. امام زمانش را تنها می گذارد ... می شود ضحاک و از کربلا می رود. @HOWZAVIAN
ای ماه سربه‌مهر مدینه، خدای اشک ای اشک همدم تو و تو آشنای اشک ای داغ‌دار خاطرۀ کربلای خون ای شهریار شب‌شکن نینوای اشک سی سال از دو چشم ترت ریخت خون دل سی سال بود قوت تو آب و غذای اشک سی سال گریه کردی و با گریه ساختی صدها حسینیه به جهان بر بنای اشک ای التیام زخم دلت روضه بر حسین بر درد تو نبود دوا جز دوای اشک ای شاهد خزان گلستان مصطفی ای روضه‌خوان کرببلا با نوای اشک کردی قیام در غل و زنجیر یا علی با سجده‌های حیدری‌ات پابه‌پای اشک پروردگار گریه شدی همچو فاطمه راه تو روضه بود و صدایت صدای اشک در روز دفن نور که یاری نداشتی تنها گرفت دست تو را بوریای اشک فریاد العطش دمی از خاطرت نرفت آبی ندید چشم تو جز در نمای اشک فرعون شام را چه دلیرانه غرق کرد دریای خطبه‌های غمت با عصای اشک صد غنچه از ستایش شیوای کردگار گل کرده در قنوت تو با ربنای اشک حمد و سپاس را تو به ما یاد داده‌ای در سینۀ صحیفۀ خود با دعای اشک در غصۀ شهادت تو اشک هم گریست روز عزای تو شده روز عزای اشک ، محرم ۱۳۹۹ @HOWZAVIAN
👌راه‌اندازی کانون هنرهای ادبی با حضور جمعی از بانوان طلبه به همت اداره کل تبلیغ حوزه های علمیه خواهران و با هدف تربیت مبلغ و توسعه توانمندی های تبلیغی کانون هنرهای ادبی با حضور جمعی از بانوان طلبه و مبلغ اهل قلم راه اندازی شد. ماندانا جلالی مدیرکل تبلیغ حوزه های علمیه خواهران با اشاره به ظرفیت های نهفته در ادبیات فارسی در ابلاغ پیام دین به اقشار مختلف جامعه، حضور بانوان طلبه و مبلغ هنرمند و فعال در زمینه های مختلف ادبیات فارسی را تحسین برانگیز خواند و افزود: تربیت طلاب اهل قلم و مسلط به ادبیات فارسی به عنوان یکی از عرصه های مهم تبلیغ معارف اسلامی پیوسته مورد توجه این اداره کل بوده است. مدیرکل تبلیغ حوزه های علمیه خواهران با بیان اینکه کانون هنرهای ادبی به عنوان یکی از زیر مجموعه های اداره کل تبلیغ در زمینه راهبری فعالیت ادبی بانوان طلبه نقش آفرینی خواهد کرد ادامه داد: در دایره فعالیت این کانون بخش های مختلفی به فعالیت هنری و تبلیغی مشغول هستند که از جمله آنها میتوان به تولیدات ادبی طلاب، تک نوشت، واحد شعر، واحد داستان نویسی و هنر فیلمنامه نویسی اشاره داشت. وی در پایان ضمن ابراز خرسندی از توسعه توانمندی های تبلیغی بانوان طلبه، با اشاره به برنامه ریزی صورت گرفته در اداره کل تبلیغ حوزه های علمیه خواهران برای برگزاری دوره های آموزشی متعدد در گرایش های مختلف ادبی خاطرنشان کرد: فعالان ادبی و علاقه مندان به هنرهای ادبی جهت عضویت در این کانون میتوانند به نشانی @kanoon_adabi در پیام رسان ایتا مراجعه نمایند. @HOWZAVIAN
◼️ خراسانی خروشان ✍ حسن طاهری برادرم، مردِ آگاهی و ایمان، اخلاص و تقوی، آزادی و ادب، دانش و دین! این تعابیر صمیمی و گویایِ مرحوم دکتر علی شریعتی، در طلیعه وصیت نامه به وصی خود، یعنی علّامه، استاد، فقیه، مجتهد، متفکر، فیلسوفِ عدالت، مرزبان توحید، حکیم وارسته، احیاگر مکتب خراسان، نماینده تفکر تفکیک و نویسندهٔ شهیرِ ایرانی، مرحوم محمد رضای حکیمی است. این عناوین هرچند با بزرگی و عظمت واژگانی شان، یارای تصویرگری ظرف وجود ۸۶ سال زیست حکیمانه و اندیشمندانه ی محمدرضا حکیمی را نداشته و ندارند، اما به خوبی گواه زیست علوی مسلک و شجاعت شیعی او در طی سال های عمر پربرکت او هستند. محمد رضا در زیر باران های خراسانی و ترنّم فروردینی سال ۱۳۱۴ در مشهد شکفت، اما اندیشه پویا و روینده او تا پایانی ترین روزهای گرم و مردادی سال نخست قرن چهاردهم خورشیدی، در حرکت و پویش بود. اندیشه ای که ضرب آهنگ نیم قرن مکتوبات روشنگر غیرکاسبکارانه و خطابات صریح شجاعانه اش، تنها یک جمله بود و بس و آن هم عدالت. محقق و طالب دانشی که بیست سال تحصیل علوم حوزوی اش، در کوچه ها و پستوهای نمورِ مقدمات، سطح، خارج، فلسفه، ادبیات، عرب، نجوم و تقویم گرفتار نماند، و با دو بال آزاد اندیشی و حریّت و شجاعت فکری، بر آسمان تفکر شیعی و آرمان علوی پرگشود. هر چند محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجی‌خان مخیری از مهمترین اساتید حوزوی او بوده و اجازه اجتهاد را نیز، از آقا بزرگ تهرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی دریافت کرد، اما آنچه از تالیفات و آثار او بر جای ماند، پرورش شاگردان و متفکران و مشتاقانی است، که از دانشگاه تا حوزه و از هر صنف و حزب و فرقه و مسلکی، بیرق نواندیشی و آزاداندیشی دینی و عدالت خواهی او را به دست گرفتند. مجتهدی نه محصور در حصار ردای تصلب و جمود، بلکه رهیده از تمامی قیود و تکلف، و زبان گشوده بر طریقت احرار، که گستره ای متنوع از بهشتی و مطهری تا بازرگان و علی شریعتی را نیز، مسحور کیمیای حکمت خود می ساخت. حکمتی سازنده و راهگشا که در بیش از پنجاه اثر مکتوب ارزشمند خود، در سطر سطر و کلمه به کلمه آنها، فقط به فقط مدافع پابرهنگان و ضعیفان و محرومان جامعه و کوبنده اسلام سرمایه داری و ویرانگر مسلک ریاکارانه به ظاهر متدین خفته در بستر رفاه زدگی و مخالف سرسخت نهان شدگان در دیبای کاخ نشینی بود. اندیشه ای که بنیان آن در نامه ای سرگشاده، پس از اهدای کتاب الحیات به فیدل کاسترو رهبر کوبا چنین تبیین شد: 《اگر بخواهیم همه تعالیم قرآن و اسلام را در دو کلمه، خلاصه کنیم، چنین می‌شود: توحید و عدل.》 استاد حکیمی طی نیم قرن گذشته، با سر دادن و یادآوری عدالت بعنوان ثمره خون شهدا و اصلی ترین هدف انقلاب اسلامی، نسبت به تظاهر و ریاکاری ها و تشریفات حکومتی و پنهان شدن طاغوتی مسلکان چند رنگ، در پشت نام شهیدان، به شدت اعتراض و انتقاد و پیام فروخفته خود را، در سکوتی معنادار، فریاد کرده است. متفکر صادق و منتقد ظلم ستیزی، که هیچ صندلی و تریبون و جایگاه و سکه و تقدیرنامه و مدال و نشانی، در سمینارها و میزهای شام و ناهار و جشنواره ها و جفنگ نامه های نفتی، برایش تدارک دیده نشد. فریادگر بیدارگری که ترجیع بند حیات طیبه اش، فقط یک کلمه بود؛ و آن یک کلمه عدالت! آزاد اندیشی که با خشت خشت وجودش باور داشت، که با مشاطه گری تبلیغات و رنگ آمیزی مطبوعات، و خروار خروار عنوان خوش رنگ و لعاب دینی و آسمانی هم نمی توان، یک مجموعه عاری از عدالت را به دین و انبیاء و خدا منتسب ساخت. اکنون قلب پر تلاطم حکیم محمد رضا حکیمی، به دلیل عوارض ناشی از کرونا و کهولت سن بر اثر ایست قلبی، در شامگاه سی و یکم مرداد ۱۴۰۰، از حرکت باز ایستاده، اما بدون شک در میان این همه غوغاهای زمانه، نبض تک بیت های عدالت خواهانه او، با تپش هایی سریعتر و بیشتر، خون حیات و عدالت را در رگ های گرفته اجتماع رخوت زده می دواند، آن سان که کلمه کلمه اندیشه های توفانی و سترگش، در فرداها فریاد و آذرخشی خواهد شد؛ بر خرمن زر و زور و تزویر دنیاطلبان. هرچند بسیاری از جوانان مدعی این روزها و داعیه داران جریان ها، به جای فهرست کردن اندیشمندانی چونان حکیمی، در چشم برهم زدنی، یک فهرست چندگانه از صاحبان صوت و آهنگ و مشاهیر بسیار بسیار باسواد و دانای کل، با اشعار و ملودی هایشان را ردیف می کنند؛ اما بعید باشد حتی، بیش از یک درصد این نسل؛ جرعه ای از ساغر اندیشه این بزرگ مرد عرصه ادب و حکمت و عدالت و اندیشمند کم نظیر نیم قرن اخیر را، نوشیده و چشیده و شناخته و فهم کرده باشند. ادامه👇👇