👌نظر #صريح و #رسمی مقام معظم رهبری درباره واكسيناسيون مردم
⭕️#واكسيناسيون_عمومي مساله بسيار مهمی است كه #حتما بايستی انجام بگيرد.
📚بيانات در ديدار دولت سيزدهم - 6 شهريور1400.
🔗 دفتر فرهنگی۵۷
#كرونا
#واكسن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔴 در سوگ بزرگتر و بزرگتری
✍ سیدیاسر تقوی
.
💠 فقدان مجاهدانی که در نهضت امام نقش پیشرانهای فکری و عقیدتی را ایفا میکردند، رخنهای جبران ناپذیر است. انقلاب اسلامی، گام دوم خود را با از دست دادن بیش از پیش رهبران نهضت برداشته است. اما سوگ عظیمتر، فقدان «بزرگتری» در مناسبات اجتماعی جریان انقلاب اسلامی است. ما پیش از «بزرگترها»، «بزرگتری» را از دست دادیم
.
💠قریب به یک دهه است که عرصه عمومی متمرکز در شبکههای اجتماعی در انقطاع کامل از رهبران فکری، دچار التهاب و تشتت و تکروی است. فرایند اجتماعی شدن و مسئولیتپذیری و اثرگذاری اجتماعی به گونهای است که نه تنها کسی نیازی به «بزرگتر» ندارد، بلکه این کنشگران برتر شبکه (!) هستند که حیات اجتماعی بزرگترها را تضمین میکنند و یا امتداد میبخشند
.
💠 درست است که ما همه سوگوار این عزیزان هستیم. اما پیش از آنکه به سوگ بنشینم، کدامیک از این بزرگان نقش راهبری در مناسبات اجتماعی و سیاسی ما داشتند؟ ما با سیاستورزی تکلیفگرایانه علامه مصباح یزدی چه کردیم؟ عدالتخواهی مرحوم حکیمی چه نسبتی با رفتارهای غیرمتعهدانه ما داشت؟ و تا چه اندازه توانستیم سنت تربیتی مرحوم حاج حیدر رحیمپور را ادامه دهیم و جبهه انقلاب را تقویت کنیم؟
💠 بزرگترها مانند هر پدیده دیگری در این زمانه، مصادره و مصرف میشوند. میدانداری متشتت سلبریتیهای حزباللهی نیازی به سنت بزرگتری اندیشمندان و مصلحان فرهیخته ندارد. همین امر است که اساتید حوزه و دانشگاه رغبتی برای ایفای نقش به عنوان مصلحان اجتماعی ندارند. چرا که شاید ورود به این عرصه در اختیار آنان باشد، اما قطعا مدیریت چنین میدانی دست آنها نخواهد بود و معلوم نیست معادلات حاکم بر جهان فضای مجازی با آینده و سنت فکری آنان چه میکند؟
💠 از سوی دیگر، در دوران دولت اسلامی ما به بزرگترهایی نیازمندیم که علاوه بر جایگاه نظری، بتوانند جامعه را در تشکیل دولت مطلوب یاری دهند. چنین امری نیازمند نزدیک شدن به امر سیاسی و حتی کنش سیاسی مطلوب است. این در حالی است که سنت فرهنگی ما میانهای با «بزرگتر مقتدر و سیاستورز» ندارد. ما عموما از بزرگتر «مظلوم و گوشهنشین» [و البته در عین حال معترض] استقبال میکنیم. هر چه زهد نسبت به قدرت بیشتر، برای ما محترمتر!
.
💠 لذا سوال اینجاست؛ در دوران حاکمیت سلبریتیهای حزباللهی بر مناسبات اجتماعی جریان انقلاب اسلامی و بینیازی آنها از راهبری بزرگترها و نیز مذمومانگاری قدرت و تقدیسانگاری گوشهنشینی معترضانه، چگونه میتوان به حضور بزرگان در قدرت امیدوار بودو به دولت اسلامی اندیشید؟
#علامه_مصباح
#استاد_حکیمی
#حاج_حیدر_ازغدی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
📌حریم جماران؛ حریم منافع مردم یا خواص؟
🔹 بیش از یک سال از صدور بیانیۀ گلایهآمیز حجت الاسلام سید مهدی امام جمارانی در خصوص حریم جماران میگذرد. از آن زمان تا کنون حواشی زیادی در رسانههای در این باره مطرح شده که نه تنها ابهامات را بر طرف نکرده بلکه بی پاسخ مانده است.
🔗 متن کامل در خبرگزاری رسا
#جماران
#تحریف
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
⚫️ امام حسن؛ سفرهدار سخا
✍️ نجمه صالحی
سلام بر
نور خدا
کبریای سخا
روح مسیحا
راز دار آینه حُسن خدا
کریم آل طاها
یوسف زهرا
پهلوان صفین و جمل
سلام بر تو صاحب وجانت محمدی، تویی که سفره دار مدینهای، تویی که ثروتت را همچو خدیجه سلام الله علیها در راه خدا صرف کردی!
سلام بر تو که صلحت پرچم شیطان را از جا کَند و دل دنیا از سکوتت غوغا شد!
سلام بر تو که حتی پس از شهادتت دشمنان بر جنازهات رحم نکردند ...
کاری ندارم که روایت صحیح روز شهادتت کدام روز است هفتم یا بیست و هشتم صفر؟!
همین که شیعه دو روز خاص، به فکر غمهای اولین گل باغ حضرت زهرا سلام الله علیها باشد، خوب است.
همین که کویر دلها به دریای کرم مجتبای آل طه وصل شود، خوب است.
همین که چشم به جای شمع برای مزار بی ضریحت، پر آب شود، خوب است.
سالهاست برای غربتت گریستیم ای امام مهربانیها!
السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ
#امام_حسنیام
#ماه_صفر #اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌 گرههای عدالتخواهی را چگونه باز کنیم؟
✍️ علی خردمردی، عضو تحریریه مدادالفضلاء
بخش اول یادداشت با عنوان «حِلفُ الفضول عدالتخواهی»
▪️اشکال این است که این جوانان از عدالت و مبانی کلامی آن سر در نمی آورند و لذا عدالتخواهی شان تبدیل به سیاه نمایی و هزاران آفت دیگر شده است.
▪️این اشکال نیز تا حد زیادی وارد است اما با خاموش کردن و مقابله با این صدا آیا عدالت را بسط داده ایم؟ صرفا یک جمعی را که دغدغه ی بسیار مبارکی داشتند را طرد کرده ایم.
🔸اینکه دقیقا نسبت ما با این جریان چه باید باشد سوالی است که وقتی به جوابش می رسیم که نسبت خود را با عدالت طلبی در اسلام روشن کرده باشیم! اینکه چرا عدالت طلبی دغدغه ی یک بسیاری از جوامع مذهبی نیست؟ اساسا عدالت کجای زندگی ما است و برای بی عدالتی حاضریم عمل اثباتی انجام دهیم؟
▪️پس در ابتدا باید نسبت خود را با عدالت و جمهوری اسلامی و نسبت این دو را با هم روشن نماییم.
▪️اگر روی این نوع عدالت خواهی کار شود، قطعا نگاه همه ی طیف ها را به خود جلب می کند البته به شرطی که کارآمدی خود در عرصه عمل را نشان دهد نه اینکه صرفا چند تا جمله دهن پرکن و جذاب باشد.
▪️ باید بپذیریم که حتی جمهوری اسلامی هم نیاز به حلف الفضول دارد حال با اَشکال دیگر که یکی از مصادیقش صرف مطالبه گری است.
▪️مخلص کلام اینکه ما نباید انتظار داشته باشیم که هر کسی دغدغهی درستی داشت لزوما باید عمل صحیحی هم داشته باشد. اتفاقا در همین تجربه ها و اشتباهات افراد راه صحیح را می توانند پیدا کنند البته به شرطی که به کمک این جریان رفت. از یک جریان تازه تاسیس انتظار بیش از حد بالایی داریم.
▪️از طرف دیگر همانطور که گفته شد نقص نظری جوامع مذهبی و سنتی در باب دغدغهی عدالت نیز باید جبران شود.
▪️این دو اتفاق در جمهوری اسلامی می تواند گرههای بزرگی را در زمینه عدالت اجتماعی رقم بزند.
▪️چگونه باید اینها رقم بخورد؟
هذا اول الکلام؟!
#عدالتخواهی #عدالتخواه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
⭕️ قیاس معالفارق سخنگوی خودخوانده طالبان
✍️ علی تجرد، عضو تحریریه مدادالفضلاء
علی مطهری دیروز یک استاد دانشگاه بود، رئیس یک انتشارات و فرزند استاد شهید مطهری، ولی امروز نایب رئیس سابق مجلس است و اظهارات حاشیه سازش هنوز به پای نظام نوشته میشود، گرچه که به نظر می رسد این روزها احساس وفاداری چندانی به جمهوری اسلامی ندارد.
این مسئول سابق، اخیرا در توییتی نوشته است: «داستان توصیه مقامات ما به طالبان برای تشکیل دولت فراگیر از طنزهای روزگار است. طالبان میگویند ما انتخابات آزاد و دولت فراگیر شما را دیدیم، در واقع راه خودتان را میرویم، ما با صداقت و شما با ظاهرسازی. رطب خورده منع رطب کی کند؟!». از اینکه ایشان سخنگوی خودخوانده طالبان شده که بگذریم، قیاس معالفارق انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری با وضع امروز افغانستان که بوی جنگ داخلی میدهد، جالب است. با بیان خود ایشان باید بگوییم از طنزهای روزگار است که شخصی با چنین سطحی از درک سیاسی، نماینده و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی بوده است.
گرچه فضای سیاسی امروز افغانستان از این جهت که عموم مردم دخالتی در این تغییر حاکمیت نداشتهاند و طالبان هم یک گروه شبه نظامی است، بیشتر شبیه به یک کودتا است، ولی از جهت به هم ریختن ساختار حاکمیتی سابق، با انقلاب شباهت دارد؛ پس امروز افغانستان باید با شرایط اول انقلاب مقایسه شود و انتخابات وعده داده شده طالبان، با یکی از انتخاباتهای اولیه جمهوری اسلامی، مانند همه پرسی 12 فروردین. مطالبه دولت فراگیر وقتی معنا دارد که نهادهای قانونی کشور شکل نگرفته باشد؛ از همین رو است که در همین افغانستان وقتی که اشرف غنی در یک انتخابات بسیار پر مسئله و با مشارکت بیست و چند درصدی مردم، پیروز شد توصیه یا مطالبهای برای دولت فراگیر وجود نداشت. همین گروه طالبان هم اگر منتخب مردم بود، هیچ قاعده عرفی یا حقوقی به دولت ایران اجازه نمیداد توقع دولت فراگیر داشته باشد.
متاسفانه لجاجت سیاسی باعث شده امثال علی مطهری به قیمت کاهش اعتبار علمی خود، با متلک پرانی به نظام جمهوری اسلامی، خریدار اعتبار سیاسی از جریان اپوزیسیون نظام باشند.
#طالبان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
🔶 تبلیغشناسی اسلامی با بومیسازی علم میسیولوژی
🔸 علم میسیولوژی به عنوان یک علم کاربردی در تبشیر مسیحیت است. میسیولوژی با علومی مثل جامعه شناسی، انسان شناسی، روانشناسی، الهیات، توانسته در تبشیر مسیحیت موفق باشد. بوبی سازی این علم کمک بسزایی در تبلیغ اسلام می کند.
سیدجعفر هاتف الحسینی نویسنده و پژوهشگر حوزه علمیه اصفهان که سالهاست با پژوهش در علم میسیولوژی و مدل های تبشیری مسیحیت در ایران توانسته است چندین کتاب در مورد میسیولوژی بنویسد.
او می گوید: با بومی سازی میسیولوژی برای تبلیغ اسلامی می توان مدل های موفقی برای تبلیغ دین اسلام متناسب با مناطق مختلف فرهنگی نوشت.
🔗 متن کامل در خبرگزاری حوزه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#خاطرات_خودنوشت_اربعین 1
🔸عشق سفر
✍️ صاد مقدم
از بچگی همیشه دوست داشتم تو جاده ای سفر کنم که هیچ انتهایی نداشته باشه یعنی هی برم و به جایی نرسم، در طول عمرم سفرهای زیادی داشتم؛ اما سفری که آرزوم رو برآورده کنه نبود،تا اینکه یه روز از اولین روزای پاییزی رفته بودم حوزه، واحد پژوهش کار داشتم. دو سه هفته ای تا اربعین مونده بود.
بین حرفها از پیاده روی اربعین صحبت شد و اینکه تا حالا این فرصت برام پیش نیومده.اتفاقا همون موقع معاونت آموزش هم اونجا بود.گفتن؛« ما میخواهیم خانوادگی بریم اگه میای بسم الله». اول خیلی جدی نگرفتم.
من با یک خانواده ای که اصلا نمی شناختم! عمرا برم،عمرا اصلا بابام راضی بشه،چند سال پیش که داییم اینا برا سفر نوروزی میخواستن برن بندر عباس، حیلی به بابا اصرار کردن ولی بابا راضی نشد حالا با ی خانواده غریبه برم کشور غریبه!!!محال ممکن بود.
از پیشنهاد خانم معاون تشکر کردم.پیش خودم فکر کردم ایشون هم برا دلخوشی من ی چیزی گفته.وگرنه خودشون هم راضی نبودن لذت دورهمی خانوادگی رو به اضافه لذت سفر کربلا اونم اربعین اونم پیاده روی رو با حضور ی غریبه از بین ببره.مقالم رو تحویل معاونت پژوهش دادم.به خونه برگشتم.مامان مشغول درست کردن ناهار بود گفت ؛«این کشک بادمجون رو آماده کن».
غذا رو داخل ظرف پیرکس ریختم . با کشک روش رو به حالت پنج ضلعی های لونه زنبوری تزیین کردم،داخل شبکه ها یک در میان نعناع و پیاز داغ و گردو گذاشتم. درش رو گذاشتم و روی سماور قرار دادم.
تا اذان چیزی نمونده بود. بعد از نماز، سر سفره بابا پرسید؛ «حوزه چه خبر؟کارت تموم شد شیخ؟ یا بازم باید بری؟».
گفتم ؛«نمیدونم شاید مقالم ویرایش بخواد،تا ببینم استاد چی بگه.»
پرسید؛» دیگه چه خبر؟»
میدونستم امیدی نیست ولی نفس عمیقی کشیدم و با لهجه غلیظ یزدی که قاف و کافش داخل گلو گیر میکنه گفتم:« خبر سلامتی آقا رضا، خبر اینکه من میخوام با اجازتون برم پیاده روی اربعین»
به این کارهای من عادت داشتن. به همین خاطر جدی نگرفتن. بابا با خیال آسوده گفت؛ «به سلامتی التماس دعا شیخ». پریدم کنارش و بازوش رو به حالت التماس گرفتم گفتم ؛«بابا تورو خخدا معاون آموزشمون میخوان خانوادگی برن،گفت تو هم با ما بیا»،با نگاهی که خودم جوابم رو میدونستم نگاه کرد و گفت؛ «خودت میگی خانواده»
اینجوری گفت ولی نگفت نه و این منو جری تر کرد تا اصرار بیشتری کنم. پاسپورتم آماده بود آخه دو سال قبلش ۲۸صفر کربلا رفته بودم.خودمم اصلا فکرشو نمیکردم ولی نا خودآگاه جریانی راه افتاد تا با ثبت نام از بچه های حوزه حدودا ۲۰نفری با معاونت آموزش از حوزه همراه شدیم تا در اهواز با کاروان پسرعموی ایشون به کربلا عازم شویم...
#پیاده_روی_اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔆 ایدۀ مادر، عاقلۀ فرهنگ، چرخۀ پیشرفت فرهنگی
✍️ حجت الاسلام محمدرضا فلاح، عضو هیأت امنای سازمان تبلیغات اسلامی
در مقدمه نیمنگاهی به سه نکته خواهیم داشت : الف. ایدۀ مادر، ب. عاقلۀ فرهنگ و ج. چرخۀ پیشرفت فرهنگی
▫️مقدمه (8)
● ب. عاقله فرهنگ
◈ ظرف پدیدآیی عاقلۀ فرهنگ
به نظر میرسد حضرت آقا که سالها است چنین خلأی را احساس کردهاند، طی دهۀ اخیر آن را در قالب هیأتهای اندیشهورز دنبال میکنند.
گفته شد که ایشان با چند گزاره مختصات آن چیزی که میخواهند را بیان میکنند :
1ـ باید پایههای فکری را بگذارند؛ یعنی مجموعۀ پرتلاش و گستردهکاری مثل قرب دارای هویّت عمیق معرفتی باشد، از آن نقطه بجوشد؛
2ـ باید مورد اطمینان باشند؛ یعنی اندیشمندانی پای کار باشند که مثلاً حوزه روی آنها حسابی کار کرده باشد، بلکه بالاتر و علاوه بر آن، این نهاد به گونهای معماری شود که به باطن نیرومند و مقدس حوزه وصل شود؛
3ـ باید تمام وقت مشغول همین کار باشند؛ یعنی مثل وقتگذاشتهای فعلی نخبگان انقلابی نباشد که به صورت گذرا در جلسه یا جلساتی حاضر میشوند و هیچگاه چنین کاری جنبۀ کار اصلیشان را پیدا نمیکند؛
4ـ جایگاه حاکمی داشته باشند و اندیشهشان اجرا شود نه این که تنها مشورت بدهند؛
عاقله تعبیر خوبی است. عقل هر انسانی به پیکرۀ آن وصل است، هر میزان عقل میفهمد آن پیکره نیز میفهمد. ولی عقل قوۀ عامله نیست و تأمین کننده جهان ادراکی و هشیاری انسان است.
5ـ هم پشتوانۀ فکری را درست کنند هم تراز راهبردی به صحنه بدهند؛ یعنی عاقلۀ نظری و راهبردی.
با توجه به سطوح مختلف تفکر راهبردی میتوان انتظار داشت که این عاقله یا هیأت اندیشهورز که تأمین کنندۀ پایههای فکری مجموعه است در چارچوب اصلی راهبردی مجموعه وارد شود و سمت و سو و مسیری را تعریف نماید.
معلوم است که تنها کسانی میتوانند با حضور در چنین جایگاهی باعث پژمردگی مجموعه نگردند که هم به حوزۀ نظر و هم به حوزۀ عینیت تعلق داشته باشند و از توان تدبیر برخوردار باشند.
6ـ مراقب سمت و سو و سلامت تشکیلات باشند؛
7ـ نوعی مغز مرکزی باشند، ولی تنها مغز پیکره و یک عنصر انحصاری نباشند؛
این را بیشتر توضیح میدهیم. این نکته مطلب فوقالعاده کلیدی و افتخارآمیزی در ترسیم این عاقله است و آن را در قالب یک گونه پویش تشکیلاتی و یک نهاد گستردۀ سازمانی در میآورد. این پیشنهاد جزء افتخارات جبهۀ انقلاب و جریان انقلابی به شمار میرود.
ایشان پس از بیان ضرورت اندیشهورزی و وظائف آن میفرمایند منظورشان این نیست که پارههای مختلف بسیج مثل اعضای یک پیکر خودشان را از وظیفه تحلیل و تدبیر آسوده بینند و همه را به یک مغز مرکزی بسپرند. این الگو هرچند شاید برخی انسجامها و چالاکیها را از تشکیلات بسیج بگیرد، ولی از منظر شیعی و مکتب امام امتیازهای بالایی به آن میبخشد و بسیج را به یک پدیدۀ تاریخساز تبدیل میکند :
« ... نمیگویم مثل یک عضو از بدن، نه، چون اعضای بدن درست است که حرکت میکنند، اما همه اسیر مغزند؛ مغز میگوید ببین، مغز میگوید بشنو، مغز میگوید بگو یا حرکت کن؛ مغز فعال است. در بسیج این طوری نیست که فقط از مرکز بگویند بگو؛ نه، مثل این است که هر عضوی خودش یک مغزی داشته باشد که با آن مغز اصلی که در سر است هماهنگ باشد ـ که این هماهنگی البته راههایی دارد ـ یک چنین حالتی به وجود خواهد آمد.»(3/ 9/ 1395)
یعنی با نکتۀ اخیر در معماری حضرت آقا این عاقله به یک رگۀ صددرصدی در کل پیکرۀ بسیج تبدیل میشود که یک عاقلۀ مرکزی دارد، ولی عاقلههای خرد همگی متعهدانه مشغول تحلیل و تدبیر و خلاقیّت و چارهاندیشیهای منطقهای و اختصاصی میشوند. البته این عقول بومی و خُرد با عقل مرکزی پیوند دارند، همخون هستند، همدرد و همزباناند و در یک حیات صمیمی و مسؤولانه گرم و پرتب و تاب با هم تعامل میکنند و همه چیز را به پیش میبرند.
در باب مزایای این الگو صفحات بسیاری میتوان نوشت و البته در توصیف آن نیز باید اهتمام خوبی نشان داد.
این انتخاب، این گرایش حکیمانه و مردمسالارانه و این معماری مهم و راهبردی طی سالهای اخیر با ویرایشهای جدیدتری نیز همراه شده است و به نقطۀ جالبی رسیده است.
#ایده_فرهنگی
#دولت_انقلابی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔲 قمه و زنجیر و تیغ و ذغال و خون؛ غلبه حاشیه بر متن
▪️ آسیب شناسی افراط در عزاداری ها
✍️ علی بهاری، عضو تحریریه مدادالفضلاء
«ای کاش تا فردا میماندید. فردا شیعیان این منطقه آتش بزرگی درست میکنند و از روی ذغال رد میشوند تا اندکی از درد و رنج اهل بیت را تجربه کنند!»
جملات بالا را روحانی بزرگ شهر لکنهوی هندوستان به ما گفت؛ وقتی در محرم چند سال پیش مهمان شیعیان پرشور آن خطه بودیم. شوربختانه چند سالی است که رفتارهای عجیب و غریب پای خود را به مراسمهای عزاداری سالار شهیدان باز کرده و ظاهرا این ماجرا روزافزون است! هر بار که عالمی یا سخنوری تذکری میدهد و برای اثبات کژی این رفتارها استدلالی میآورد موجی از انکار و اعتراض و هتاکی و تهدید، منتقد دلسوز را سر جایش مینشاند. یکی او را مخالف دستگاه اهل بیت میخواند و دیگری دشمنان عزاداری حسینی را لعنت میکند و ریشه انحرافشان را در ناپاکی غذا و نطفهشان! میداند.
روحانی دیگری از همان منطقه میگفت: «دلیل کمتعداد بودن عزاداران هیئت من، پیرویام از منش شهید مطهری است. اینها با مطهری (به خاطر حماسه حسینی) مخالفاند و چندی پیش عکسش را وسط خیابان به آتش کشیدند!»
اما درباره این رفتارهای برادران دینیمان چند نکته گفتنی است:
سید الشهداء علیه السلام یکی از اهداف اصلی قیام خود را احیای سنتها و احکام دینی میداند. بنابراین هرگز نمیتوان با زیرپا گذاشتن احکام شرعی برای کسی که خود برای احیای این احکام تکهتکه شد گریست. گاه گفته میشود «شعائر حسینی است. باید محکم باقی بماند و روز به روز توسعه یابد.» قبول! اما نه به قیمت زیر پا گذاشتن فهم روشمند دین و جابجایی حرام و حلال الاهی.
در سالهای اخیر میل به اسلام در میان مردم کشورهای اروپایی زیاد شده است. این را هم آمارهای رسمی تایید میکند و هم نگاهی به تغییر بافت جمعیتی برخی از شهرهای قاره سبز. یکی از دوستان اخیرا میگفت گاهی موقع پیادهروی در بروکسل، آن قدر زن پوشیهای میبینم که گمان میکنم در نجف ساکنم نه پایتخت بلژیک! از این رو تحقیق درباره اسلام و تشیع زیاد شده و طبعا نخستین و مهمترین منبع تحقیق هم اینترنت است. این سبک عزاداریها موجب میشود جستجوگر، موقع تحقیق تنها عکسهای قمه و زنجیر و تیغ و ذغال و خون و آتش را ببیند و تا ابد گمان حقانیت اسلام را کنار بگذارد. گناه محرومیت «آنها» از تشیع، افراطیگری «اینها»ست.
افراط در پرداختن به شیوههای گوناگون عزاداری و ابداع سبکهای مختلف، حاشیه را بر متن غلبه میدهد. قرار بود در فلسفه و اهداف قیام حسینی تامل کنیم و از درسها و عبرتهای عاشورا بگوییم نه از جنس قمه و حجم ذغال و تیزی تیغ!
#اربعین #عاشورا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔴نقش پدر سالار در "افرا"
✍️ بابک شکورزاده، عضو تحریریه مدادالفضلاء
حاج محمود فروزش یکی از متمولین و کارخانهدارانی است که در یکی از شهرهای استان گیلان سکونت دارد. فرزندش مسعود محیط بان است و به شدت به کارش اهمیت میدهد و به نوعی اولویت اول زندگیاش به حساب میآید که البته در این راه نیز دچار افراط شده؛ طوری که زندگی خانوادگیاش را به چالش کشیده و رفتار سرد و منفعلانهای با همسرش دارد و همین موضوع باعث شده که همسرش در چنین شرایطی قید بچهدار شدن را بزند و وانمود کند که مشکل نازایی دارد و راه حلی برای درمان نیز وجود ندارد؛ در نهایت هم درخواست طلاق میدهد و احضاریه دادگاه برای مسعود فروزش میآید.
از طرفی دختر حاج محمود به نام مائده با هم دانشگاهیاش پیمان که برادر شاگرد حاج محمود است، مخفیانه و به دور از خانواده رابطه عاشقانهای دارد که البته قصد ازدواج دارند؛ ولی مشکل اینجاست که به هر حال تا قبل از ازدواج رسمی، روابطشان در واقع روابط دوست پسری و دوست دختری هست که طبیعتا مشکلات شرعی و عرفی خود را به همراه دارد و عدم تقبیح این روابط در روند داستان با ضوابط شرعی و عرفی در تعارض است. هر چند که متأسفانه برای برخی افراد و برخی خانوادهها چنین مسائلی عادی است.
البته ناگفته نماند که بعد از آشکار شدن این روابط برای خانواده طرفین، اجمالا مخالفتهایی نسبت به این روابط صورت گرفت؛ مانند غیرتی شدن مسعود که وقتی خواهرش را با پیمان کنار جاده میبیند خواهرش را با خود می برد، هر چند که رفتار مسعود با پیمان با زیادهرویهایی همراه بود و اشکالاتی در بخوردش با پیمان بود ولی اصل این عمل که نسبت به خواهرش حساسیت نشان میدهد و بی تفاوت عمل نمیکند میتواند نکتهای مثبت تلقی شود.
حاج محمود شخصیتی سالارانه دارد که معمولا میخواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند و همه اعضای خانواده باید مطیع او باشند که در واقع نقش یک پدر سالار را بازی می کند؛ آن هم پدر سالاری که جنبه منفی سالارگونهاش به جنبه مثبتش میچربد. در واقع ریشه خیلی از گرفتاریهای این خانواده ناشی از همین روحیه استبدادی است که محمود فروزش دارد؛ زندگی نافرجام پسرش مسعود و برادرزادهاش مهتاب دقیقا به همین روحیه برمیگردد و روند داستان نیز نشان میدهد که طرفین این ازدواج تمایل چندانی به اصل ازدواج نداشتهاند و شاید بتوان گفت ترس از حاج محمود فروزش بوده که این ازدواج را به همراه داشته است و نتیجهاش هم ناسازگاریهایی است که در مجموعه افرا شاهد هستیم.
از طرفی اگر حاج محمود نسبت به خواستگاری پیمان از دخترش سختگیری بی مورد نمیکرد و پیمان و خانوادهاش را در جلسه خواستگاری تحقیر نمیکرد، چه بسا پیمان هم به طمع کسب درآمد بالا راهی شکار نمیشد که در نهایت کشته شود. از مجموع این حوادث اینگونه برداشت میشود که عامل این بدبختیها همه از گور محمود فروزش بلند میشود. این نکته مهمی است که خودخواهی و غیر منطقی بودن بزرگ خانواده تا چه اندازه میتواند مشکلآفرین باشد و کانون خانواده را با بحران مواجه سازد.
از این مسائل که بگذریم مجموعه افرا ادای دینی به محیط بانان کرده است و گوشهای از مشکلات و مخاطرات این قشر زحمتکش را به تصویر کشیده که چگونه در حفاظت از محیط زیست جانفشانی میکنند و چه خطراتی آنها را تهدید میکند.
#نقد_فیلم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💠 جریان انقلابی در کجای سرنوشت «سینما» نقش دارد؟
✍️ علی تجرد، عضو تحریریه مدادالفضلاء
سینما پیش از انقلاب نمادی از فساد بود؛ به همان معنای معروفش. محمدرضا منع قانونی حجاب را لغو کرده بود، ولی سیاست کلی همان سیاست پدرش بود؛ ترویج فرهنگ ضد دین و سنت غرب، که بی شک یکی از مظاهر این رویکرد ضد فرهنگی سینما بود. برای درک این معنا نیازی نبود محتوا و پیام فیلمها را تحلیل کنید؛ از همان سر در سینما روشن بود که مخاطب قرار است از دیدن صحنههای اروتیک و پوشش نیمه عریان زنان و رقص و... لذت ببرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی که هدف آن پیاده سازی احکام اسلام و دقیقا در برابر فرهنگ غربی بود، طبیعتا پس از کابارهها و مشروب فروشیها، سینما از نخستین مکانهایی بود که باید بسته میشد. اما توجه و دقت فرهنگی امام مانع از چنین فاجعهای شد. حیات سینما پس از انقلاب مدیون همین یک جمله حضرت امام است که در نخستین سخنرانی پس از ورود به میهن، در بهشت زهرا، فرمود: «ما با سینما مخالف نیستیم؛ با فحشا مخالفیم».
از نگاه رهبر کنونی انقلاب نیز «هنر سینما بلاشک یک هنر برتر است؛ یک روایتگر کاملاً مسلط - که هیچ روایتگری تاکنون در بین این شیوههای هنرىِ روایت یک واقعیت و یک حقیقت، تا امروز به این کارآمدی نیامده - و یک هنر پیچیده و پیشرفته و متعالی»[1]. اما در یک نگاه کلی به نظر میرسد مدیران فرهنگی در این دوره حدودا چهل ساله غالبا نگاه درستی، همخوان با نگاه انقلاب اسلامی، به این هنر نداشتهاند.
نگاه باصطلاح روشنفکرانه غربگرا هنوز دست برتر را در سینما دارد. در نتیجه میبینیم حتی در سالی که خود سینماگران این جریان، از ریاست نامزد مورد حمایتشان بر قوه مجریه مشعوف بودند، رنگ غالب تولیدات سینمایی سیاه نمایی بوده و همچنان هست؛ که البته هر سال به شکلی خودش را نشان میدهد. تولیدات شاخص سینمایی سالهاست که پر است از خانوادههای از هم گسیخته درگیر با مشکلات متنوع، از فقر گرفته تا اعتیاد و خیانت و خشونت و... . اگر زمانی پایان تلخ فیلمی را انگشت نما میکرد، امروز، باید بگردید دنبال پایان خوش.
جشنواره گرایی هنوز یک رویکرد زنده و فعال است. بیشتر تولیدات سینمایی ارتباطی با واقعیات و نیازهای جامعه ندارند. موفقیتها و پیشرفتهای کشور در عرصههای علمی و نظامی و سیاسی، که بعضا مورد توجه جدی رسانههای بینالمللی است جایی بر پرده نقرهای ندارد. اکثریت قریب باتفاق شخصیتهای سینمایی و حتی جغرافیای داستانها متمرکز در پایتخت هستند، که آن هم شامل همه پایتخت نمیشود.
سینمای دفاع مقدس که گونه سینمایی شاخص انقلاب است و میتواند به عنوان پرچمدار سینمای ایران شناخته شود، هنوز همان مشکلاتی را دارد که از سالها پیش داشته و گلایه سازندگان از نبود حمایت، با ده یا بیست سال پیش از این تفاوت چندانی ندارد.
نقش مدیریت فرهنگی، در این مشکلات مشخص است، ولی بدنه جریان انقلابی قرار است کدام نقش را بازی کند؟ با این که چند سالی است رویکرد فعال و مثبت فرهنگی نیروهای انقلاب با ورود بعضی سازمانهای خصوصی یا نیمه خصوصی به طور چشمگیری تقویت شده، و جشنواره عمار خودش را در تقویم سینمایی کشور تثبیت کرده، ولی هنوز فاصله با آنچه باید بسیار است. نیروهای انقلابی باید اهمیت سینما را به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای رسانهای برای صدور انقلاب بیش از پیش دریابند و دستکم در حد حمایت از تولیدات شاخص با خرید بلیت وارد میدان شوند. ظرفیت مساجد و هیئات مذهبی همان گونه که در شرایط سخت اقتصادی به کمک آمده، میتواند در پیشرفت سینمای انقلاب هم بازویی قدرتمند باشد.
فراموش نکنیم پیشرفت انقلاب نیازمند توجه جدی به همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انقلاب است.
پی نوشت:
1. بیانات در دیدار جمعی از کارگردانان سینما و تلویزیون - 1385/03/23
#هنر #ادبیات #سینما
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN