.
✍️ وضعیت دوقطبی چپ و راست کلاسیک 👆در انتخابات امسال
#عقلانیت
#تربیت_سیاسی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
#پست_ثابت | در حال به روزرسانی ✍️ پویش نوشتن #بانک_صفحات_نویسندگان_حوزوی (۱) ۱. آیت الله جوادی آم
.
✔️ میتوانید کانال شخصیتان را به بانک صفحات حوزویان اضافه کنید
👈 ارسال نام و نام خانوادگی و نشانی کانال به @rahil1357
🌻نخبگان، استادان و دوستانتان را به #نویسندگان_حوزوی دعوت کنید.👇
https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
#پویش_نوشتن #جهاد_روایت
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹۱۵ اسفند سالروز درگذشت مجاهد عرصه فرهنگ و هنر «رسول ملاقلیپور» فیلمساز متعهد و انقلابی...
🔹روحش شاد یادش گرامی باد
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔔 آیین اختتامیــه نهمین جشنواره رسانهای ابوذر استان قــم برگزار میشود
⏱سهشنبه، 15 اسفند 1402، ساعت 9:30 صبح
📌 قم، میدان شهیدنواب، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، سالن همایش سبز
🗺 موقعیت مکانی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
@BRQom_ir
من تهرانم؛ با شناسنامهای انقلابی
✍ عباس بابائی
من تهرانم! همانکه این روزها آمار مشارکتش، دل فرزندان انقلاب را کمی آزردهخاطر کردهاست. اما بگذارید تا کمی از قصهها و غصههایم برایتان بگویم؛ شاید به من حق بدهید و مرا ببخشید!
در سالهای زندگیام شاید هیچکس همچون «آقا» مرا نشناخت؛ «تهران» نماد شجاعت و غیرت و دینداری و استقلالطلبی و دشمنستیزی است!
شاید باورتان نشود اما این کلماتی است که «آقا» همین چند روز قبل فرمود.
و من کماکان همان تهرانم! با همان اصل و نسب و هویت و افتخار، هرچند چنگال نابکار نامردمان، صورت و سیرتم را خراشیده است!
یادم نمیرود در سالهای دفاعمقدس، وزرای دولت مثل یک رعیت در میان ملت در صف عبادت مینشستند، اما جنگ که تمام شد، نردههای سرد و درهمتنیدهی حفاظتی نگذاشت، خودشان بمانند! این نردههای لعنتی مثل یک دیوار سنگی بین ولینعمتان(مردم) و نوکران(مسئولان) فاصله انداخت؛ مسئولانی که خود را دیگر «مدیر»ملی مینامیدند و «تقریباً هیچ» ارتباط و سنخیتی با «مردمانم» نداشتند! صدای تَرَکهای وجودم را میشنیدم که از شمال تا به جنوب و از غرب تا به شرقم کشیدهمیشد تا مردم به «بالا» و «پایین» تقسیم شوند؛ و من هیچکاری نمیتوانستم انجام بدهم!
هجوم طغیانگرانهی زورمداران و زرمداران زالوصفت، بسان حملهی شتران گرسنه بر سبزهی بهاری برای رسیدن به آلاف و الوف اقتصادی و سیاسی، آنچنان چهرهی زیبایم را دگرگون کرد که گاهی دماوند هم مرا نمیشناخت!
قطارشهری و امکانات رفاهی و بزرگراه و حتی آزادراه تهران-شمال، گویی ریلی بود برای رساندنِبهنگام کارگرانِ مستضعف بر در خانهی اربابان و زرمدارانِ مستکبر! من ناباورانه و دردمندانه با همهی این امکانات بهظاهر رفاهی، میدیدم که میلیونها پدر در تاریکی سحر میرفتند و در حالیکه دیگر رمقی برایشان نماندهبود، در تاریکی شب برمیگشتند و همچنان عدهای از آنان شرمسار فرزندان!
هرچند همین پدرانِ جوانمرد هیچگاه شرمندهی انقلاب نشدند! نمیدانم راهپیمایی امسالِ مردمانِ عزیزتر از جانم را در جشن انقلاب دیدهای یا نه؟!
مدیران کارنابلد پرمدعای غربباور که مرا سکوی پرش خود میدیدند، بلافاصله پس از دوران قداست جنگ گویی میخواستند کار ناتمام پهلویها را تمام کنند؛ هر آنچه از رهاشدگیها که برای دورکردن ملت از شریعت لازم بود، فراهمشد؛ رسانههایرها از یکطرف و انسانرسانههایرهاتر از طرف دیگر! حق بدهید که در این سالیانِ تاراجِ باور، عدهای از مردمانم، مظلومانه در دام تطمیع و تزویر و تردیدشان گرفتار شوند!
صفحهی روزگار آنهنگام که بر مراد اهالی انقلاب ورقخورد، باز هم عدهای ولو معدود همان خطباطل را رفتند و آن عدهی مردمیانقلابیِدیگر، کماکان به چوب همان مدیران قبلی نواختهشدند و ایکاش خود را از آن حلقههای توهمی میرهانیدند و به «آغوشملت» پناه میبردند!
وقتی در این روزها از قلهی دماوندِباشکوه به پهنهی ایران عزیز نگاه میکردم، حسرت تمام وجودم را میگرفت؛ حسرت مردمانی که شهرهایشان را خانهی خودشان میدانستند نه هجرتکدهای برای رسیدن به امیال خویش! و چون اینگونه بود کارزارشان، سیاسی نبود، که جشنی بود پر از شور و سرور و حضور!
حسرت شیفتگان خدمتی را میخوردم که برای آبادانی شهرشان خیز برداشتهبودند، نه تشنگان قدرتی که تبخترشان آنقدر مرتفعشان کردهبود که دیگران را بوتههای پای درخت میدیدند!
من این روزها، سخت حسرت «تبریز» را میخورم!
اما دلم کماکان پر از شوق است و امید؛ شوق به «آقا»یی که مرا خوب میشناسد و امید به «مردم»ی که اگر پایش بیافتد، کماکان پیشگامان نهضتاند!
من تهرانم! امّالقرای مکتب تشیع با مساجدی آباد و روحانیتی مبارز و مجالسی پرجمعیت!
من تهرانم! پیشگام نهضت و الهامبخش همهی کشور در انقلابخمینی! پهلویها هرچه توانستند بر سرم کوفتند تا از اصل و اسلام بیافتم، اما نتوانستند! آنقدر بر مِهر علی و اولادش ماندم، که حاصلش ۲۴ هزار کبوترِعاشقِخونینبال در زرینترین صفحهی تاریخم شد!
من تهرانم! با شناسنامهای انقلابی و دلی پر از عشق علی.
#انتخابات
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
⛔️دروغ 60 درصدی
✍ علی مهدیان در همشهری نوشت:
📛ضدانقلاب بعد از حماسه جمعه در تقلاست و می گوید:"اینکه 41 درصد شرکت کردند، پس 59 درصد مقابل نظام اند." این ادعای مشحون از بلاهت نیاز به توضیح ندارد. اما چون برخی در داخل دانسته یا نادانسته آنرا تکرار می کنند مختصری توضیح می دهیم.
1⃣یکم. با چی مقایسه می کنید؟
معیار مقایسه نرخ مشارکت با متوسط مشارکت است؛ نه عدد 100. متوسط نرخ مشارکت در مجلس طی یازده دوره گذشته57 درصد است. جهت اطلاع متوسط نرخ مشارکت در اتحادیه اروپا 50 درصد و در آمریکا زیر 50 درصد است.
تفاوت نرخ مشارکت در انتخابات ها نیز به شرایط سیاسی اجتماعی وقت مرتبط است و اساسا از عدم مشارکت هیچ وقت درصد مخالفان نظام در نمی آید.
🔻خاطرتان هست نرخ مشارکت رفراندوم اول انقلاب چقدر بود؟ 96 درصد. اما چند ماه بعد مشارکت در انتخابات مجلس به 52 درصد رسید. این یعنی مردم چند ماهه از انقلاب برگشتند؟ مضحک نیست؟
سال 76 مشارکت ریاست جمهوری 80 درصد بود. چند ماه بعد مشارکت مجلس به 67 درصد رسید. باید چی می گفتیم؟
2⃣دوم. هرکس رای نداد ضدانقلاب است؟
🔻و اما کسانی که رای نمی دهند چند دسته اند:
🔸الف. بخشی به هر دلیل ناتوان از حضورند.
🔸ب. بخشی آرای معترض امااصلاح گرند. آرائی که نظام را قبول دارند اما به خطا معتقدند قهر بیشتر از رای جواب می دهد.
👈تا اینجا این دودسته که مخالف نظام نیستند. هستند؟
🔸ج. دسته سوم آرای هیجانی اند. آرائی که سرشان به کار خودشان است و عمدتا در شرایط دوقطبی ترغیب به رای می شوند. تخمین این افراد چقدر است؟
🔻یک مثال برای اینکه متوجه شویم از چه جماعتی حرف می زنیم:
بالاترین نرخ مشارکت در سال 88 و برای انتخابات دوقطبی احمدی نژاد- موسوی است؛ با نرخ مشارکت 85 درصد. فاصله این عدد با نرخ 66 درصدی متوسط مشارکت ریاست جمهوری، سهم آرائی است که در شرایط دوقطبی زنده می شوند؛ 22 درصد.
👈آرائی که در شرایط هیجانی زنده می شود ضدانقلاب است؟
🔸د. دسته دیگر آرای مردد است که ممکن است با آرای هیجانی در دوقطبی ها هم پوشانی داشته باشد و به هر دلیل به جمع بندی نمی رسد که در انتخابات شرکت کند. این آرا در انتخابات اخیر حدود 29 درصد است. این عدد از کجا آمده است؟
نزدیک ترین پیش بینی مشارکت به واقعیت، مربوط به نظرسنجی ایسپا است. ایسپا مشارکت را 41 درصد پیش بینی کرد.
حالا؛ همین نظرسنجی نرخ مرددین را 29 درصد برآورد کرد. این نرخ را نظرسنجی صداووسیما 28 درصد اعلام کرده بود.
👈آیا مردد یعنی ضدانقلاب؟ چنین ادعایی از سر حماقت نیست؟
🔸ه. بله. بخشی از آرا نیز البته برای مخالفان نظام است که با دسته بندی بالا وزن شان روشن است که در اقلیت است.
3⃣سوم. و اما چرا رای غائب؟
آرای معترض و مردد چطور شکل گرفته است؟
🔹اینجاست که باید به جنگ ترکیبی تمام عیار دشمن طی ماه های گذشته اشاره کرد. هم جنگ اقتصادی و هم جنگ رسانه ای. با جنگ اقتصادی تلاش کردند روز به روز سفره مردم کوچکتر شود. چه کسی است که نداند تورم امروز رابطه مستقیم با تحریم نفتی دارد؟
با جنگ رسانه ای نیز تمام تلاش خود را برای تبلیغ انسداد سیاسی در ایران بکار بستند. اینکه کشور را سیاهی و فلاکت و فساد گرفته است و طبیعتا هیچ امیدی به آینده نیست.
این ماجرا وقتی جالبتر می شود که توجه کنیم همین رسانه ها نرخ مشارکت در انتخابات را زیر 20 درصد تخمین می زدند تا جائی که رسانه معتبر گاردین باور کرد و نرخ مشارکت را حداکثر 27 درصد پیشبینی کرد.
🔹و اما لازم است در کنار این جنگ ترکیبی به عنوان مسبب اصلی به دو دلیل داخلی نیز اشاره کرد.
اول اینکه خدمات دولت و مجلس با همه تلاش هائی که داشتند هنوز به صورت محسوس سر زندگی مردم احساس نشده است و این سوال مطرح می شود که رای های قبلی ما چه اثری داشت که اینبار مجدد رای دهیم.
و اما دلیل دوم اینست که برخی بداخلاقی ها در رقابت های ایام انتخابات باعث شد که اساسا مردم از هردو گروه تنفر پیدا کنند. تهمت زدن ها و بی آبرو کردن ها و دروغ گفتن ها و مجادلات پیاپی بسیار مشارکت سوز است.
✅با این توضیح علیرغم اینکه حتی کاهش یک رای برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد اما باید توجه داشت که با این شرایط، آرای 41 درصدی آرای غیرتمند و پرقدرت محسوب می شود و دژ مستحکم انقلاب اسلامی را شکل می دهند و می تواند در آینده موتور محرکه و شتابدهنده رشد مشارکت در کشور باشند.
خلاصه اگر ترکیب غائبین روشن شود، حماسه 25 میلیونی نیز به روشنائی خورشید خواهد بود.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#طنزنوشت
🌟کلاس تقویت زبان یا تربیت زبان
🔸«محفل عمامه گذاری»
مجری: دعوت می کنم از حجتالاسلام x جهت معمم شدن..
مرید: جووون الهی عاقبت بخیر بشی
شیخ طنّاز: میشناسیش؟
مرید: نه
مجری: دعوت می کنم از حجتالاسلام Y....
مرید: الهی دورت بگردم ماشالله
شیخ طنّاز: میشناسیش؟
مرید: خیر
مجری: دعوت میکنم از حجتالاسلام Z ...
مرید: ای جانم دمت گرم. ایشالله عاقبت بخیر بشی
شیخ طنّاز: میشناسیش؟
مرید: نه
مجری: دعوت میکنم از حجتالاسلام Q ...
مرید: شیر مادر و نان پدر حلالت خدا حفظت بکنه
شیخ طنّاز: میشناسیش؟
مرید: خیر
مجری: دعوت میکنم از حجتالاسلام R...
مرید: خیر ببینی نور چشم امام زمان بشی
شیخ طنّاز: میشناسیش؟
مرید: نه
مجری: دعوت میکنم از حجتالاسلام P ...
مرید: رحمت خدا بر پدر و مادرت. ایشالله خار چشم دشمن بشی
شیخ طنّاز: میشناسیش؟
مرید: خیر
مجری: دعوت میکنم از حجتالاسلام U ...
مرید: ماشالله به این هیبت و وقار ماشالله به این سکینه و آراستگی.
شیخ طنّاز: میشناسیش؟
مرید: نه
شیخ طنّاز: پس چته اینقدر قربون صدقشون می ری؟
مرید: روزی محضر پدر بزرگوارتان در مثل چنین جلسه ای بودیم هرکس برای معمم شدن میرفت، تیری از زبان سرخم به شکل نیش و تمسخر، نثارش میگشت. پدرتان که حال و روزم را دید و چون نسبت به من شناخت داشت با عتاب طنّازانه ای فرمود: کاش به جای اینهمه کلاس تقویت زبان، روی تربیت زبانت کار می کردی. این جمله همان و سوختن من همان....
زان پس هر جا نفس خبیثم برای اهل ایمان نیش و متلک آماده کرده و زبان احمقم هم آماده اجرا می شود اینگونه تربیتش میکنم.
#طنّاز
#تربیت_زبان
#عمامه_گذاری
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#ارسال به منتخبین و ستادهای تبلیغاتیشان
👈 آقای نماینده! قول و قرارها فراموش نشود
✍ زهرا ابراهیمی
انتخابات تمام شد.
پوسترها، جمع شدند.
قول و قرارها، از در و دیوار شهر پاک شدند!
زبالهگردها، وعدهها را ریختند توی گونیها!
و بردند تا بفروشندش!
خوش به حال آنکه وعده میخرد!
حتما گرانتر میخردش!
حالا همهچیز به حالت قبل برمیگردد!
جز یک چیز که نباید شبیه قبلش شود
و آن تعهد نمایندهای است که رأی میآورد.
او حق ندارد، وعدههایش را فراموش کند.
#انتخابات
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🌻 نهمین جشنواره حضرت ابوذر استان قم برگزار شد
🖌معرفی داوران👆
#استاد_محدثی
#استاد_توکلیان
#استاد_کاویانی
و ...
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔹تأملی در سهگانه علم و معاش و ثروت
✍️ حمید احتشامکیا
🔸این یادداشت را برای کسانی نگاشتهام که میدانم، دل در بند علم و دانستن دارند، اما نمیدانند تکلیفشان با معاششان چیست. دائما از خود میپرسند: «علاقه ما به علمآموزی و نظرورزی دُرست، اما معاشمان را چه کنیم؟ تکلیفمان با مقوله پول و ثروت چه میشود؟»
🔹هنوز هم هستند کسانی که در اعماقِ دلشان، عطشی نسبت به کسب دانش احساس میکنند. فرقی نمیکند که موضوع آن چه باشد؛ طبیعیات باشد یا ریاضیات یا الهیات؛ آموختن تمام اینها -فارغ از معنای امروزیش- در سنت فکریِ ما علم و حکمت نامیده شده است.
🔸میخواهم نظری گذرا بر یک پرسش کلیشهای، اما کهنه و سنتی بیاندازم و بر دلالتهای پیدا و پنهان آن تأکیدی دوباره کنم. علم بهتر است یا ثروت؟
🔹حتما انشاهایی با این موضوع نوشتهاید یا شنیدهاید و حتما دراینباره بحث و گفتگوهای فراوانی داشتهاید. اما تا به حال شنیدهاید یا خواندهاید که این پرسش که در طول تاریخ مطرح بوده و است چه رازی در دل دارد و چه پیامی برای دوران؟
🔸هستند کسانی که پاسخ چنین پرسشی را آنقدر واضح میدانند که طرحش را مسخره میکنند، اما به نظر شما طرح این پرسش از سوی فرزانگان در طول تاریخ چه رازی در دل دارد؟
🔹تا به حال از خود پرسیدهاید: «اگر طرح این پرسش و پاسخش به آن سادگی بود که میدانید، چرا شخصیتی چون امیر مؤمنان علی علیهالسلام -که علم با همه بیکرانیش در محضرش به نهایت میرسد- باید این پرسش را مطرح کرده و بر پاسخش تأکید کند؟ (نهجالبلاغة، حکمت 147)
🔸اجازه دهید رازی از این پرسش برایتان آشکار سازم. طرح تاریخی این پرسش نشان از یک دورافتادگی و جدایی بنیادین بین این دو از ابتدا دارد. اگر بین علم و ثروت چنینی دیوار بلندی حائل نشده بود و اگر مقصد و منزل آن دو آنقدر از یکدیگر دور نبود، نمیباید پرسیده میشد این بهتر است یا آن؟ این پرسش خود گویای دو مسیر کاملا متفاوت و دو مقصد کاملا متباین است.
🔹اما رازی که در این پرسش وجود دارد آن است که در ابتدای تقدیر علم را به خردمندان و ثروت را به احمقان دادند.
احمقها حتما از شنیدن این پیام برآشفته خواهند شد و ساکت نخواهند نشست، اما این حقیقتی نهفته در دل یک پرسش تاریخی است. علم را به اهلش دادند و ثروت را نیز و ایندو در آغاز از هم دور افتاده و هرگز در یکجا جمع نمیشوند. واقعا اگر علم و ثروت قابل جمع بود، چقدر طرح این پرسش مضحک و مسخره بود!
🔸البته باید توجه داشت حقیقت علم و حکمت غیر از فناوری و تکنولوژی است. همانطور که دانشمند غیر از تکنوکرات و تکنسین است. علم و حکمت فهم عالم است و فناوری و صنعت تصرف در عالم.
🔹بعضی گفتهاند: «علم، تولید ثروت میکند». هیچ علمی ثروت تولید نمیکند. این صاحبان ثروتاند که از علم استفاده میکنند و ثروت خود را توسعه میدهند و البته بخش ناچیزی از آن را در اختیار طالبان و شیفتگان علم قرار میدهند تا از شهد آن مکیده، اثر و عسل علمی تولید کنند. اثرش (کتاب و دفتر) برای خودشان و عسلش (فناوری و تکنولوژی) برای اهل ثروت و این همان خدمات متقابل علم و ثروت است.
🔸اما داستان معاش از داستان ثروت متفاوت است. طالبانِ علم باید معاششان را تدبیر کنند. امر معاش یعنی اکتفای حداقلی و امر ثروت یعنی طرح و برنامهداشتن برای جذب پول. محدث کلینی در کافی این حدیث را از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است: «خدای تعالی رزق احمقان را توسعه داد تا عاقلان عبرت گرفته و بدانند که دنیا نه با عمل به چنگ میآید و نه با حیله [چون احمق هیچیک را ندارد] (کافی، ط-الاسلامیة، ج5، 83).
🔹علمآموزی فراغت میخواهد و جذب ثروت اشتغال دائم و باید در نهایت یکی را انتخاب کرد. اگر علم آموزی را انتخاب کردید، پس باید در امر دنیا به قدرالمعاش اکتفا کنید.
#اندیشه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN