eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
632 ویدیو
209 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم انتظاری بی‌پایان! ✍ نعیمه وافی حدود یک ماهی بود خواهرزاده‌های عزیزم به همراه خواهرم از یزد (شهر محل سکونت شان) آمده بودند و اینجا در قم مقدس و در خانه‌ی ما و کنارمان نفس می کشیدند. پدرشان به دلیل شاغل بودن و کار اداری در یزد بودند. بچه‌ها با اینکه به اذعان خودشان از بودن در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ و خاله‌شان، بسیار خوشحال و راضی بودند. با شنیدن خبر بازگشت پدر در چند روز آینده، سر از پا نمی شناختند و در پوست خود نمی گنجیدند. هر روز، لحظه‌شماری و چشم انتظاری خاص و کودکانه ی خودشان را داشتند. بارها به من می‌گفتند: "خاله! بابایی میخوان بیان، آخ جون" ، "خاله! خیلی دلمون برای بابایی تنگ شده" "خاله! با اینکه دوست داریم کنار شما باشیم، ولی دوست داریم بابایی مون هم بیان پیش مون". من، با دیدن این حجم از بی قراری و بی تابی عزیزانم، ناخودآگاه به یاد "فرزندان شهدا" و چشم انتظاری و بی‌قراری و بی تابی بی حد و حصرشان در فراق پدران شهیدشان می افتادم و بغضی سخت و تلخ و جانکاه، گلویم را به شدت می فشرد. روز موعود، فرا رسید! پدر، بازگشت و با آغوشی باز و مهربان، کودکان سرمست از دیدار پدر را در بغل گرفت. اما چه کسی چشم‌های خیس از اشک و در انتظارِ آغوشِ پدرِ "فرزندان شهدا" را می بیند و درک می کند!؟ چه کسی این "چشم انتظاری بی پایان" را پاسخ خواهد داد!؟ @howzavian_qom