🔴 خرید و فروش "زنان" در کشورهای غربی
✍️دکتر محمد تهرانی، استاد حوزه و دانشگاه
با مروری بر صفحات تاریخ جهان، به موارد متعددی از ظلم و تحقیر علیه زنان، در تاریخ فرهنگ غرب مواجه میشویم. خرید و فروش "زنان" یکی از آن موارد، در بریتانیای قرن هجدهم و نوزدهم است:
مطالعه رمان قدیمی "شهردار کاستربریج" اثر توماس هاردی که در آن رنج و بدبختیهای مردم بریتانیا در قرن نوزده را به تصویر میکشد و شخصیت اصلیِ این کتاب (مایکل هنکارد) همسر خود را، در یک حراج عمومی میفروشد! شاید در نگاه اول تخیلی و غیر واقعی به نظر برسد؛ در حالی که این رمان به هیچ وجه تخیلی نیست و واقعیت حاکم بر آن زمان را به تصویر میکشد.
خرید و فروش زنان در بریتانیا تا پایان دهه 1900 میلادی، امری کاملاً مرسوم و قانونی بود. بر اساس این قانون، مردهای بریتانیا حق داشتند زنان خود را در یک حراجی، به بالاترین پیشنهاد قیمت بفروش رسانند!
این قانون بسیار مورد استقبال مردان انگلیسی بود و از آن برای خلاصی از دست زنانی که دیگر به آنها علاقه نداشتند، بهره میبردند. بر اساس این قانون، مردان حق داشتند به جای طلاق دادن همسر خود که برایشان هزینه داشت، او را به حراج گذارند و به جای پرداخت هزینه طلاق، پولی نیز خود به جیب بزنند!
بیشترین دوران طلایی فروش زنان در غرب به ویژه در کشور انگلستان _که موارد متعددی از آن در کتب تاریخی نیز ثبت گردیده_ بین سالهای 1780 تا 1850 اتفاق افتاد. یکی از اولین موارد به ثبت رسیده از فروش زنان توسط همسرانشان، در سال 1733 در بیرمنگام در مرکز انگلستان است. بر اساس این نقل تاریخی "سموئل وایتهاوس" همسر خود "ماری وایتهوس" را در بازار آزاد به قیمت یک گینه (نزدیک به یک پوند) به "توماس گیریفیث" فروخت. در سند معامله درج شده بود که گریفیث، باید ماری را با تمام عیبهایش بپذیرد و حق فسخ معامله را ندارد! مرد دیگری، همسرش را به قیمت یک پنی فروخت و... . این معاملات نوعی رقابت دیوانهوار را بویژه میان دهقانان و کشاورزان محلی که از طبقات پایین جامعه بودند، ایجاد کرد و قیمتها بهتدریج رقابتی گردید. در این رقابت، یکی از مردها توانست زن خود را به 18 پنس و یک لیتر آبجو بفروشد. یک مرد دیگر هم همسرش را با یک بشکه پر آبجو معاوضه کرد ...!
#غرب_شناسی
#زنان #خانواده
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
🌹 نیست خیال بدنم...
وقتِ مرگم بنویسید به رویِ کفَنم
سَر و عمّامهیِ من، هر دو فدای وطنم
ای دواعش صفتان جمله بسوزیدکه من
تا حسینی شدهام، نیست خیالِ بدنم
آرزویم به جهان، خادمیِ دین خداست
قلمَم جوهرِ عشق است و سلاحَم سُخنم
✍️ بختیاری (سیستانی)
#لباس_روحانیت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#طنزک
😊 بفرمایید شام!
✍ علی بهاری، نویسنده حوزوی
قبلا نمیشد با خانواده سینما بری، الان ماهواره هم نمیشه دید. بله؟ چی؟ از اتاق فرمان اشاره میکنن ماهواره ضایعتره. راستش ما تازه نصب کردیم هنوز مسلط نیستیم. البته نمیبینیم. گاهی رصد میکنیم. دیشب داشتیم یه برنامه رصد میکردیم درباره شام و این چیزها. سه تا گشنه میرن خونه یه گشنه دیگه اون براشون شام از بیرون میگیره و اینهام آخرش میگن غذاشون نمک نداشت، نوشابهشون گاز. ولی چرا این جوریان؟ یعنی سریال ترکیهای پیش اینها، کلید اسراره. داداش یه تعهدی، مسئولیتی، چیزی. شما وقتی با یکی ازدواج میکنی، یعنی با اونی دیگه. اون هم با توئه. مگه مودم خونس رمزش رو همه دارن؟ تازه ما مک آی پی مودم رو هم فعال کردیم، آقا بهروز نتونه وصل شه.
روابطشون هم خیلی جالبه. یعنی اولش که میان تو، رامین و سارا نامزدند، پرهام و پریسا هم دو تا بچه دارند. برنامه که تموم میشه، پرهام و سارا نامزدند، رامین هم با پریسا بچههای پرهام رو به سرپرستی قبول میکنه. یعنی آدم اسپارتاکوس ببینه باز متوجه اهمیت عفاف میشه ولی دوستان کلا رد دادند.
شما که اینقدر اهل بریز و بپاشید چرا به لباس که میرسید صرفهجویی میکنید؟ طرف یه لباس پوشیده قشنگ معلومه قبلا ماسک بوده. کشیدنش کارکرد تنپوش پیدا کرده. بعد میگه «این مقدار رو به اصرار رامین جون پوشیدم و الا من خودم طرفدار آزاداندیشیام» شما مطمئنی رامین معنی کلمه اندیشه رو درست گفته بهت؟ گولت زده به نظر. بعد این رو هم به اصرار رامین جون پوشیدی؟ یعنی رامین نمیگفت، برنامه استخر داشتید؟ دیگه شما تو تایلند هم بخواهی مسابقات شنا شرکت کنی چارچوبهایی داره. یعنی مورد داشتیم طرف تو پاتایا، لب ساحل داشته آفتاب میگرفته، پلیس ساحل اومده گفته «خواهرم حجابت، برادرم نگاهت»
غذاهایی که هم میخورن با مزست. طرف واسه مهمونهاش کباب کوبیده ایرانی زده با زعفرون خراسان و ریحون تازه و پیاز. بعد بغلش، ودکا آورده! داداش خود کبابی «برادران لاوروف به جز سرگئی» تو مسکو، کنار کوبیده، دوغ آبعلی میده. آخرش هم میگه: «آرتور! میز چهار، دو سیخُف کوبیدُف اضافُف.» تو چقدر جوگیری آخه؟ خلاصه ماهواره نبینید. اگر هم میبینید مثل ما رصد کنید فقط. غرقش نشید!
#من_و_تو
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#پویش_نوشتن
✍ نویسندگان حوزوی در روزنامه سراج نوشتند
یادداشت سیدصابر رضایی👇
https://serajonline.com/?nid=1043&pid=8&type=0
یادداشت بابک شکورزاده 👇
https://serajonline.com/newspaper/item/11339
یادداشت سیدعبدالله هاشمی👇
https://serajonline.com/News/OnlineNewsItem/15906
☑️ شما هم برای نویسندگان حوزوی بنویسید
#جهاد_روایت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
در این فراق پژمردهام
سرگردان کوچههای خزان شهرم...
کوچه به کوچه
بام به بام!
میگردم اما تا چشم کار میکند
تنهایی است و دلتنگی!
غربت است و هجران....
اشک است و یک دنیا بغض پنهان!
✍لحظه_نوشتهای حیدر هلیل رودی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
✔️ روش درست حل مساله
💐 شرح حال مرحوم بوعلی را لابد شما خوانديد يا ميخوانيد، خب بوعلی سينا اين حرفها را از كجا ياد گرفت؟خودش می گويد که من از كجا ياد گرفتم، ميگويد من هر وقت مشكلی داشتم و مطلبی براي من حل نمیشد وضو ميگرفتم، ميرفتم مسجد جامع شهر، دو ركعت نماز ميخواندم، با خدا گفتگو ميكردم مسئله برای من حل ميشد، اين شرح حال خودش است. ميگويد من شاگرد اين «الصَّلَاة» هستم كه «عَمُودُ الدِّين» است.
علامه #جوادی_آملی، درس اخلاق ۹۳/۵/٢٣
✍️ کافه فکر دانیال بصیر از نویسندگان حوزوی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📣🚫 اخبار، شهرت کاذب ایجاد میکند
📌آیا تمرکز رسانهها روی سلبریتیها است؟
جامعهی کارآمد نیازمند همیاری است. وجههی فرد نشانه ای است از قابلیتهای او به عنوان یک عامل در مشارکتهای جمعی. متاسفانه در دنیای اخبار این نشانه دیگر قابل اتکا نیست.
در گذشته ی تکاملی مان وجهه ی فرد با دستاوردها یا قدرتش ارتباط مستقیم داشت.
بعدتر و تا مدتها پس از پایان عصر حجر پیوند ناگسستنی میان شهرت و دستاورد یا قدرت به قوت خود باقی ماند. ارسطو، آگوستین، بتهوون، نیوتن، انیشتین، داروین و... به لطف قابلیت هایشان به شهرت رسیدند از طرفی امپراتورها و پاپها شهرت خود را از مسیر قدرت کسب می کردند.
با ظهور اخبار، ما به یک باره با اشباحی مواجهه شده ایم که اجداد ما به کلی با آن بیگانه بودند "سلبریتی ها" افرادی که به دلایلی کاملا نامربوط با جامعه و زندگی ما به شهرت رسیده اند.
امروزه رسانهها عنوان " سلبریتی" را بابت دلایل چنان پیش پاافتاده ای به مجریان برنامه های گفتگو محور، گزارشگران ورزشی، سوپر مدل ها و ستاره های پاپ اعطا می کنند
که موجب کمرنگ شدن ارتباط میان شهرت و دستاورد و در نتیجه ایجاد شهرت کاذب می شود.
تعریف سلبریتی یک گزاره ی خود ارجاع است.علت سلبریتی بودن سلبریتی ها بودنشان است. چگونگی سلبریتی شدن شان خیلی زود فراموش می شود و هیچ نقشی در سیرک رسانه ای ندارد.
تا کنون اسم دونالد هندرسون به گوشتان خورده؟
او سرپرست تیمی از سازمان جهانی بهداشت بود که بیماری آبله را ریشه کن کرد. به مدت هزاران سال آبله یکی از خطرناک ترین امراض شناخته می شد. هم شدیدا عفونی بود و هم بسیار مرگبار. برنامه ی نظام مند ایمن سازی هندرسون در مبارزه با بیماری سرانجام آنچه را که ناممکن بنظر میرسید میسر کرد: آبله برای همیشه شکست خورد.برای اولین بار بود که یک عامل بیماری زای مرگبار به طور کامل ریشه کن میشد اتفاقی که یکی از موفقیت های بزرگ پزشکی بشمار می آید
از هندرسون به شکلی گسترده تمجید شد و در سال ۲۰۰۲ نشان آزادی رییس جمهوری دریافت کرد که بالاترین نشان افتخار کشور آمریکاست
هندرسون از رسانه ها دوری نکرد اتفاقا برعکس پس از ریشه کن شدن آبله در کسوت رییس یک دانشکده در دانشگاه جان هاپکینز یکی از مهم ترین دانشگاههای پزشکی دنیا مشغول کار شد و به سمت مشاور ارشد دولت آمریکا رسید.
با این حال اسمش به ندرت در رسانه ها مطرح می شد. اما چرا؟
چون تمرکز رسانهها روی سلبریتیهاست. تنها چیزی که هندرسون توانست ارائه کند دستاوردهایش بود نه مدل موی عجیبی داشت، نه نظرهای تند و زننده ای به زبان میآورد.
البته سلبریتی بودن به خودی خود بد نیست. نکتهی تلخ ماجرا این است که سلبریتیها تمام کسانی را که به دستاوردهای حقیقی رسیده باشند از دید رسانه ها پنهان نگه می دارند. هرچه صفحات روزنامه ها، برنامه های تلویزیونی، وبلاگ ها و توییتها از سلبریتیهای بیشتری پر شده باشد، فضای کمتری برای پرداختن به افرادی مثل هندرسون باقی می ماند.
رسانهها پیوند میان شهرت و دستاورد را از بین بردهاند.
👤گزارش ✍️ابوذر غفاری راد
📚 بخشی از کتاب «پیگیر اخبار نباشید»
🖍اثر رولف دوبلی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💢تفرقهای بر سر دختر همسایه
✍️مصطفی گودرزی
⭕️با انتشار کلیپ «برای دختر همسایه» در فضای مجازی بعضی از پیجها و کانالها کما فیالسابق دست به کار شدند و در حمایت از این موزیکویدئو برآمدند.
⭕️در مقابل عدهای که همیشه نگران تقوای جامعه هستند دست به قلم شدند و در آگاهی بخشی نسبت به این امر خطیر (نشر مفاسد) در جامعه شرحها و تفسیرها نوشتند.
⭕️نکته جالب توجه اینجاست که هر دو گروه متمسک به شرع شده و اقامه دلیل فقهی و اصولی کردند تا مدعای خود را به اثبات رسانند.
⭕️حال باید پرسید که چرا این داستان مفسده برانگیز ( خوانندگی زنان ) در بین مردم همیشه چالشهای جدی به دنبال داشته و تا کنون فکری برای آن نشده که به یک توافق واحد رسیده شود تا از گزند این اختلاف نظر در سطح عموم جامعه که گاه و بیگاه منشا سلیقه دارد در امان بمانیم .
⭕️به نظر میرسد، بعضی که نیتی سوء نیز دارند این بزنگاهها را تشخیص داده و همچون سوارانی بر امواج متلاطم دریای اختلاف به هر سو که بخواهند اقشار جامعه را میکشانند.
🔻باید تذکری به خود داد که آیا وقت آن نیست که هم صدا باشیم و کلاممان یکی باشد...!؟
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📛 آقای عبدالحمید ، اهل کدام سنت هستی؟
🔸🔸این پرسش ها را برسانید دست عبدالحمید...
▪️۱_ بر خلاف تمام نظامهای دنیا چه سعودی وهابی که مطلوب و منظور شماست و چه دموکرات و پادشاهی و کودتایی، جمهوری اسلامی تنها و تنها کشوری است که نوع حکومت و قانون اساسی اش را با رای مردم برقرار کرده است. این را اگر ندانید از جهل سیاسی و تاریخی شماست و اگر بدانید و تغافل کنید، خودتان بگویید از چیست؟
✍️ ادامه متن در صفحه مجازی "دست اول" از #نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🖍 «مداد خونی»
🌹آرمان؟ مامان؟ عجب حاج آقایی شدی...😔
✍️ طیبه فرید
عصر کوتاه پاییز، وقتی که رد کمرنگ نور از پشت شیشه افتاده بود روی فرش، کلاس های درس حوزه مجتهدی تهرانی تمام شده بود ،طلبه ی جوان کتابها و عبایش را گذاشته بود توی کوله پشتی اش تا بچه های یگان امام رضا را همراهی کند!می گفتند:
«مداد علما افضل است از دماء شهدا »
امّااو با خودش می گفت یکشب هزارشب نمی شود،مرد با جهاد کامل می شود!!اینروزها تمام می شود،حسرت مبارزه در سوریه که به دلم ماند، اینروزها را دریابم.
تا اینروزها را دریابد شب شده بود!
شب بلند پاییز....
با همان کوله پشتی که آینده اش را گذاشته بود داخلش،نا انسان ها دوره اش کرده بودند.
شب های سرد پاییز بلندند.
دردهایش بلندتر ...
غصه هایش خیلی بلندتر.....
او را می زدند! دستش را حائل کرد روی سرش! روی موهایی که پر از خون بود، یک نفر منتظر بود تا یکی دو سال دیگر عمامهاش را روی سرش ببیند! قربان صدقه اش برود و بگوید:
آرمان، مامان چقدر بهت میاد حاج آقا شدی!!!
شب های پاییز بلند است!دردهایش هم
اشیاء سختش هم
بخت آرمان هم....
وقتی پیدایش کردند هم مداد علما را داشت هم مرد کامل شده بود .رسیده بود به آخر راه!
راست می گویند یک شب هزار شب نمی شود!خصوصا یک شب بلند پاییز ،توی پارکینگ ناکجا آباد توی شهرک اکباتان!
تا عصر یک طلبه ی معمولی بود اما وقتی گوشه ی خیابان پیدایش کردند ره صد ساله را یکشبه طی کرده بود!
توی شب بلند پاییز ذره ذره شهید شد...
هم مداد علما را داشت و هم دماء شهدا....
#پویش_نوشتن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#خبر_خوب
🌸علمدار عاشقی ج ۲
به قلم ✍️ علی تقوی دهکلانی، نویسنده حوزوی و عضو تحریریه مدادالفضلاء
✅با تقریظ: آیت الله احمد عابدی
✅توسط انتشارات نگاه تعالی
🌸وابسته به مدرسه علمیه حضرت ابوالفضل علیه السلام جانبازان قم از چاپ خارج شد.
✅ در این کتاب، شاخصه های زندگی عاقلانه، عارفانه و عاشقانه قمر منیر بنی هاشم علیه السلام با آیات قرآن و نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام مستند سازی شده است.
◀️انتشارات نگاه تعالی:
☎️025 32912487
◀️جهت تهیه کتاب
0912 751 1497
☎️025 32905902
#پویش_نوشتن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#با_کاربران
🔆 خدایا!
ما را همچون آرمان،
در راه آرمانمان شهید کن...
✍️محمدجواد محمودی
.................................
آرمانهای ابن انقلاب همیشه مقدس بوده اند
آرمانهایی که برای رهبر فدا شوند مقدستر
✍️ لیلا گودرزیان فرد
.................................
آرمانها جا گذاشتیم پس خاکریزها برای رسیدن به آرمان انقلاب همان آرمانها؛ آرمانها میدهیم برای رسیدن به آرمان انقلاب همان شهیدانمان نه این راه خستگی دارد و نه جان دادن آرمانها سرافکندگی
✍️ علی تقوی دهکلانی
#کوتاه_نوشت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
شما هم نویسنده ستون #با_کاربران باشید
بسم ا...