eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
632 ویدیو
209 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️هشتمین یک‌شنبه‌ی مهارتی_تحلیلی فکرت؛ 💠 گعده نویسندگان حوزوی و دانشگاهی 🔸با حضور و مشاوره: 🔶 میرشمس‌الدین فلاح هاشمی، نویسنده و مدیر نشر صاد 🌱پیشینه‌ی مهمان ویژه: نویسنده و پژوهشگر عرصه فرهنگ، مدیر مؤسسه محفل انس، مدیر نشر سرای خودنویس، معاون انتشارات امیرکبیر، دبیر نخستین جشنواره خودنویس و مدیر دفتر روایت ایرانی. 📆 زمان: یک‌شنبه 4 تیرماه، ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰ 🏢 مکان: کافه جهان‌نما قم، صفاییه، کوچه ۳۷، پلاک ۱۱ برای دریافت مسیریاب روی آدرس کلیلک کنید👆 با همکاری مدرسه فکرت، کانون نویسندگان حوزوی، کافه‌ی جهان‌نمای 📣 اعلام حضور برادران به نشانی 🆔 @Aftabehazer 📣 اعلام حضور خواهران به نشانی‌ 🆔 @mahta_sa @HOWZAVIAN
📚 مهارت نوشتن ✍️ سعید احمدی دوقلو یا دوغلو واژه‌ای با ریشه‌ی ترکی به معنای «هم‌زاد» است. «دو» در این کلمه هیچ ارتباطی با اعداد و شمارش ندارد؛ بلکه ترکیبی از «دوق» و «لو» است. اگر کسی همراه کس یا کسان دیگر به دنیا بیاید به او دوقلو می‌گویند؛ بنابراین به کار بردن سه‌قلو، چهارقلو و... درست نیست. بچه‌ها اگر ده تا با هم به دنیا بیایند باز هم دوقلواند؛ نه ده‌قلو. 😜 سلام می‌کنیم به همه‌ی دوقلوهای دوست‌داشتنی. عضو شوید و نکته‌های ناب را در کانال قلمدار بخوانید؛ سپس بفرستید برای کسانی که علاقه دارید درباره‌ی زبان فارسی بیشتر و بهتر بدانند. ✍️ در قلمدار @HOWZAVIAN
🔸شکفتن از دل سنگعلی‌رضا مکتب‌دار آن‌که میل و اراده به روییدن داشته باشد، خواهد رویید؛ از دل سخت سنگ‌ها، از قعر تاریک دریاها، در انتهای خشک کویرها، بر فراز سرد کوه‌ها! آری! پُتک اراده، پیکر صخره‌های ستبر سختی را درهم می‌شکند. غواص اراده، تا اعماق دریاها و اقیانوس‌های طلب، فرو می‌رود. توسن اراده تا انتهای کویرهای ناامیدی، می‌تازد. و سیمرغ اراده تا فراز کوه‌های سرد و پوشیده از برف یأس پر می‌کشد و آرمان و هدف خویش را در آغوش می‌کشد. @HOWZAVIAN
🔸هنوز هم باید از علمای دین بیاموزیم راه نجات از فتنه‌هایی مثل فتنه ۱۴۰۱ ✍️ میلاد کیانی 🔹بهمن ماه ۱۴۰۰ بود که خانمی در جشنواره فجر حکم به حلال زادگی حرام زادگان داد و حرام محمد صلوات الله علیه را حلال دانست؛ پس از آن فریاد علما برخاست و واکنشهای تندی از برخی بزرگان آگاه و بصیر شنیده شد. 🔹 در این میان برخی از متدینین، بر پایه روشهای تحلیلی نادرست، و البته همنوا با امثال علی کریمی (که آن روز به مراتب موجه تر از امروز بودند) گفتند چرا این فریاد را در امور اقتصادی نمی‌شنویم! 🔹صرف نظر از اینکه مدتهاست فریاد علما در امور اقتصادی هم بلند است (اگر پنبه رسانه از گوش ما در آید)، به صاحبان آن تحلیل پیشنهاد می‌شود دوباره بنشینند و صحنه را منصفانه بنگرند. آن گروه از علما نه صرفا فتوای یک خانم فاقد صلاحیت فتوا را، که حرکت بعدی دشمن را در خشت خام دیده، خطر آن را به عمق جان درک کرده و با فریاد هشدار دادند و برخی از ایشان صریحا می‌گفتند دشمن به دنبال رواج حرام زادگی در جامعه ست و این حرفی که در جشنواره فجر گفته شد قطعه ای از یک پازل است. 🔹روی صحبت با برخی انقلابیون و متدینین است؛ عزیزان! آن روز می‌گفتید باید از مشکلات اقتصادی و عدالت گفت تا جامعه همراه ما بماند. غافل از آنکه مبانی و روش تحلیل سیاسی اگر صحیح نباشد، ناخواسته تصمیمی می‌گیریم که نباید، و مقابل کسی می‌ایستیم که نباید. هنوز هم باید از بزرگان دین شناس آموخت؛ نباید بی‌گدار به آب بزنیم! خطر غرق شدن در طوفان فتنه‌های آخر الزمان جدی است و در عصر غیبت، پناه ما علمای متقی و بصیر هستند. باید تفقها (و نه تعنتا) دلیل سکوت و فریاد ایشان را از ایشان بپرسیم. حرفهای زیادی برای آموختن به ما دارند که همان حرفها، راه نجات از فتنه ها ست. @HOWZAVIAN
💠‌ با هم بنویسیم تا به، ادبیات، فرهنگ و تمدن برسیم https://eitaa.com/joinchat/2477260908C5a78446aac 🔻ارسال یادداشتِ به ✍️دبیر تحریریه برادران:👇 💬💬@Aftabehazer ✍️دبیر تحریریه خواهران:👇 💬💬@mahta_s
با دانشجویان نشستم و شنیدم و گفتم! با طلبه ها و حوزویان چند قدم راه رفتم و کشکول حرفهای آنان را به جان خریدم! در زندان با عزیزانم در بندهای بهم پیوسته، یک چای نوشیدم و پای درد و دل آنان گریستم! در کنار زوج های جوان با شاخه گل و نبات؛ خندیدم و از خوشبختی گپ و گفت کردم! مدرسه؛ پاتوق من بود. رفتم و آمدم و از تمام سوالات و شبهات جوانان یک خانه ساختم! صف نانوایی از هیتلر و جنگ جهانی شنیدم تا یک دوره تاریخ پهلوی را مرور کردم! پای روضه مداحان، چند قطره اشک شنیدن ریختم! در میان دسته های عزاداری هیات ها؛ آهسته راه رفتم تا سخن آن پیرمرد عصا بدست را با گوشت و پوست و استخوانم عجین کنم! شنیدم! و گفتم! این روزها که چشم ها خیره به دریچه دوربین موبایل شده است و پاها؛ ناتوان از حرکت و دست ها عاجز از نوشتن و قلم در باتلاق تکرار معلق، باید شنید و گفت! در تعامل بین انسان ها رشد می یابد و جان می گیرد و به پرواز در می آید. ✍ سید جواد محمدزاده @HOWZAVIAN
🔸«غُصّه» با «قاف» ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 📌حتما شما هم تجربه کرده‌اید در بعضی سفرها که مجبورید ساعت‌ها در کویری ممتد و یکدست، رانندگی کنید، حوصله همسفرانتان سر رود و خود شما هم کلافه شوید. اما بر عکس، در مسیری کوهستانی و پر از دار و درخت، هیجان روبروشدن با منظره‌های طبیعی، شوری وصف‌ناشدنی را بر فضای سفر حاکم کند. 📌زندگی هم همین است. زندگی را هم فراز و نشیب آن است که زیبا می‌کند، چنانکه پستی و بلندی و پیچ خم، طبیعت را زیبا و چشم نواز می‌سازد. زندگی بدون فراز و فرود، آدم را در بستر کسالت حاصل از روزمرگی می‌اندازد و سکوت خفه‌کننده‌ای را بر سرتاسر وجود او حاکم می‌کند. 📌تلخیِ رنجی گذرا، شیرینی به‌یادماندنی زندگی را به یاد می‌آورد، عبوسی چهره‌ای نامهربان، مهربانی صورت محبوب را یادآور می‌شود و اندوه حاصل از یک گرفتاری، آسایش و شادمانیِ در نعمت زیستن را. 📌رنج، خشم، اندوه و ... و در یک کلمه: «غصه‌ها» همچون قطاری از مقابل دیدگان ما می‌گذرند و به خاطرات و «قصه‌ها» می‌پپوندند. پس خوب است «غصه‌ها» را با«قاف» بنویسیم و آنها را سوار بر قطار زمان، راهی سرزمین «گذشته» کنیم و خود با شادی‌هایمان در بهشت «اکنون» به‌سر بریم. @HOWZAVIAN
. ✔️«کلانتر آلبانی» ✍طیبه فرید، عضو تحریریه مجتهده امین حاج ابراهیم خان آدم قانعی نبود. یعنی به کم قانع نبود وگرنه از زندها به او کم نرسیده بود! یک قلمش همین که از کدخدایی محله بالا "کفت شیراز"، رسیده بود به مقام کلانتری فارس و مردم به او می‌گفتند میرزا ابراهیم خان کلانتر! اما او حس می‌کرد برای بیشتر ازین شدن هم جا دارد، چشمش وزرا و وکلا را دیده بود و دلش خواسته بود. حس می‌کرد خیلی بیشتر ازین ها جا دارد برای شدن، مثلا صدارتی، وزارتی چیزی. نمی‌دانم چطور رویش شد اما خیلی گربه صفت زیرآب لطفعلی خان زند را زد و پشت ولی نعمتش را خالی کرد و دستش را گذاشت توی پوست گردو. دروازه شیراز را به روی او بست و راهش نداد تا سلطان خوش بر و روی زند، آواره کرمان و بم شود و این آخرین باری باشد که رنگ شیراز را می بیند. ابراهیم خان کلانتر آن‌قدر در حق لطفعلی خان خیانت کرد و برای خان قاجار پیغام و پسغام فرستاد که عاقبتِ کار، لطفعلی خان کت بسته تحویل آغا محمد خان شد و او دستور داد چشم‌های نرگسِ مستش را در آوردند. بعد هم دادند غلام‌ها که چنین و چنانش کنند. آخرش هم توی اسارت مُثله‌اش کردند و دخلش را آوردند تا آخرین سلطان زند توی بیست و شش سالگی‌اش جوان‌مرگ بمیرد و داغش به دل خاندان زند بماند و سلسله زندیه هم به زمینِ خیلی گرم بخورد. البته سلاطین سر و ته یک کرباسند.آقا جانم می‌گوید« این‌ها همه تصرف در حق اولیا کردند ملکت و حکومت حق هیچ‌کدام‌شان نبود.همه‌شان در حق خدا خیانت کردند». این‌ها را گفتم یک وقت نروید پشت ارگ کریمخان برای لطفعلی خان زند شمع روشن کنید و زانوی غم بغل بگیرید، بگذریم که به گواه تاریخ آدم خوش‌نامی بین مردم فارس و حومه بود. اصلا آغا محمد خان برای همین در اسارت، جانِ شیرینش را داد دست غلام ها اما گویا اساس در آوردن چشم خلق الله را خودش باب کرده. رشته کلام از دستتان در نرود! نقل خیانت و گربه صفتی حاج ابراهیم خان کلانتر بود که الهی حجش به کمرش بزند. شاید اگر ویار صدارت و وزارت نمی کرد، زندیه می‌ماند و آغا محمد خان آن همه در کرمان فسق و فجور نمی‌کرد و چشم مردهای کرمانی را در نمی‌آورد و زن و بچه مردم که عیال خدا بودند را اسیر و عبیر خودش نمی‌کرد. آغا محمد خان به محض جلوس بر مسند سلطنت قاجار، ابراهیم خان کلانتر را کرد اعتماد الدوله. هر چه نباشد او «تاج بخش» سلسله قاجار بود و با خیانت، تاج شاهی زندها را برداشته بود و گذاشته بود روی سر تاس آغای قوانلوی قاجار. حالا آرزوهای حاج ابراهیم خان برآورده شده بود و پت و پهن لم داده بود روی کرسی نیم بند صدارت.خوش نشینی که به احدی وفا نکرده بود. اثر بعضی چیزها را هر کاری هم بکنی با هیچ شوینده ای نمی توانی پاکش کنی. مثل خیانت که علاج ندارد و آخرش مسکنت و بدبختی و فلاکت و ازین جور الفاظ رکیک است، این‌ها را گفتم که اگر خائن‌ها را زیر مشت و لگد نظمیه‌های آلبانی دیدید فکر نکنید معجزه شده. این طبیعت دنیاست که عین دریا زباله هایش را پس بزند. مخلص کلام اینکه آغا محمد خان که سرش را گذاشت زمین، فتحعلی شاه تکیه زد بر صندلی عاریتی شاهی، حاج ابراهیم خان اعتماد الدوله آنوسی الاصل هنوز داشت برای خودش صدارت می کرد و با استفاده از بندِ پ(پارتی) همه فک و فامیلش را آورده بود توی دم و دستگاه قاجار، بالاخره از جنس ناجور خودش هم یکی پیدا شد و زیرابش را زد. عاقبت دل فتحعلی شاه از او چرک شد و از ترس اینکه مبادا همان‌طور که به سلطان زند خیانت کرد به او هم خیانت کند، دستور داد توی غربت طالقان چشم‌هایش را به میل کشیدند و به شیوه‌ای نگفتنی و در خور خائن‌ها دخلش را آوردند! تا سرنوشت شومش را مستعدین خیانت ببینند و عبرت بگیرند که آدم خائن به‌قول آقا جانم بی‌وطن است! هیچ کس او را نمی‌خواهد. توی دست مصرف کننده‌ها دستمال چرکی است که کارشان تمام بشود دورش می اندازند. بگذریم که عبرت زیاد است و عبرت گیرندگان اندک. سوم ذی الحجه ۱۴۴۴ @AFKAREHOWZAVI
🌹🌹🌹🌹 تا کمی سایه رخسار تو در آب افتاد آب در فکر فراموشی مهتاب افتاد سنگ‌های کف آب از هیجان غلطیدند نوبت هلهله و شادی مرداب افتاد ماهی از شور و شعف ولوله ای برپا کرد غم به فکر طرب و نغمه شاداب افتاد نی و نیزار به یُمن قدمت رقصیدند شرر افتاد به جان نی و بی تاب افتاد رنگ رخسار گل عاشق بیچاره پرید با خجالت پی سُرخاب و سفیدآب افتاد بلبل غم زده بر شاخه لرزان درخت فکر شعر و غزل و قافیه ناب افتاد گوشه ذهن پر از خاطره اش ماهیگیر بهر این صحنه مستانه پی قاب افتاد @shaeranehowzavi
14.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخوند لیبرال داریم...؟! ◾️آن چیزی که از «لیبرالیسم» بر می‌آید یک مکتب و جریان فکری، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. لیبرالیسم محصول نهضت پروتستانتیسم در فرانسه است. لیبرالیسم از فرانسه بر می‌خیزد اما به مرور خوانش انگلیسی پیدا می‌کند و اما امروز خوانش لیبرالیسم آمریکایی دارد. ◾️ مهم‌ترین جریان لیبرالیسم، نوع فلسفی آن است که کمتر بدان توجه شده است. لیبرالیسم سیاسی را نیز عملاً در نهضت آزادی و مرحوم بازرگان می‌بینیم. جریان و نحله آقای بازرگان امروز هم وجود دارد. لیبرالیسم اخلاقی هم در حلقه کیان با آقای عبدالکریم سروش شروع شده است. ◾️از همه مهم‌تر جریان لیبرالیسم در حوزه های علمیه است. برای مقابله با تفکر لیبرالیسم در حوزه های علمیه اقدامی صورت نگرفته است. گفتند که مگر امکان دارد که آخوند لیبرال و سکولار باشد؟! چرا نداشته باشد! وبگاه| فکرت |مدرسه فکرت |رادیو فکرت @HOWZAVIAN
. ✍مهندس شکوهیان‌راد 🔶🔹 لطفاً این صوت را بشنوید تا طبق تبیین و توضیحات آن، مشخص گردد مسائلی که شاید ظاهراً از هم جدا هستند، چگونه در باطنشان قطعات یک پازل را در طراحی دشمن شکل می‌دهند. 🌐https://eitaa.com/SHRChannel/1979 💢 موضوعاتی که اهم آنها عبارتند از: - فضای سایبر؛ - جنگ شناختی؛ - جنگ تمدنی؛ - سند توسعه پایدار ۲۰۳۰؛ - حجاب و عفاف؛ - کرونا؛ - تغییرات اقلیمی؛ - هوش مصنوعی؛ - سیستم اعتبار اجتماعی؛ - ارز دیجیتال بانک مرکزی؛ ✴️ این موارد با همه‌ی ظواهر بی‌ربطشان، به دقت توسط دشمن کنار هم چیده شده‌اند تا یک نتیجه‌ی واحد حاصل شود: 🔴 نظم نوین جهانی و ما با تمام قدرت ایستاده‌ایم تا یک نتیجه را به عنایت خداوند محقق سازیم: ❇️ تمدن نوین اسلامی و این وعده‌ی قطعی الهی است که: 💠 والعاقبة للمتقین @HOWZAVIAN