eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
45.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
373 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در عذری نمانده است برایم کمک کنید سرتابه پا گناه و خطایم کمک کنید بالم شکسته، آن‌قدر افتاده‌ام به چاه اما هنوز سربه هوایم کمک کنید این نان شبهه‌خوردنم آخر چه‌ها نکرد! بوی علی نداشت غذایم کمک کنید از بس تمام عمر صدایش نکرده‌ام پیشش غریبه است صدایم، کمک کنید ارزان فروختم دل خود را به دیگران از دست رفته است بهایم کمک کنید هرقدر در زدم برویم وا نشد دری حالا که رانده از همه‌جایم کمک کنید این روزها نماز جماعت که می‌روم یاد نماز صحن رضایم کمک کنید عمرم به سر رسید و نشد نوبت حرم در آرزوی کرببلایم کمک کنید فابک علی الحسین، شب جمعه آمده پایین پایِ شاه، گدایم کمک کنید ** با گریه پا شد و به جوانان خیمه گفت پُر از علی شدست عبایم کمک کنید تا خیمه چند مرتبه هی می‌خورم زمین از چند جا شکسته عصایم، کمک کنید ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ مُلک دلم همین‌که به نام حسین شد عبدی گناهکار غلام حسین شد آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه تا که به اذن فاطمه رام حسین شد قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام شیرین‌ترین کلام، کلام حسین شد «با یک سلام صبح به ارباب بی کفن» روزم پُر از جوابِ سلام حسین شد یادم نمی‌رود که خدا هر زمان ز من قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من حرفش دوباره حرف مرام حسین شد ** نوکر از آب خوردن خود آب می‌شود بین دو نهر، آب، حرامِ حسین شد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
منی که غرق گناهم، شکسته بال و پرم چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟! اگر که دوست نداری "خدا خدای" مرا اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟! خودم نیامده‌ام نیمه‌شب به درگاهت تو خواستی که بیافتد به این حرم گذرم بیا مرا جلوی دیگران خراب مکن بگیر دست مرا که به سنگ خورده سرم مرا ببخش و دوباره بگیر در آغوش قسم به حرمت خون مدافعان حرم بنا نبود فقط خوب‌ها حرم بروند شبی بیا و مرا هم به کربلا ببرم تمام هستی من هست مادر و پدرم فدای حضرت ارباب مادر و پدرم اگر حسین نشد عاقبت کفن بشود چگونه نوکرم و بهر خود کفن بخرم؟! ** هنوز نیمه‌ی شب‌های جمعه می‌آید نوای مادر او: تشنه ذبح شد پسرم © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به امید در حسین جان... تا کی به تو از دور سَـــلامی برسانم جانْ بی‌تو به‌لَب آمده، ای پاره‌ی جانم @dobeity_robaey
صبح صادق که می‌دمد دل من سر خوش از بادۀ حضور شود از تماشای جلوه‌زار پگاه مثل آیینه غرق نور شود نغمۀ آسمانی توحید می‌شود در فضا طنین‌انداز می‌پرد باز پلک دل که: خدا کرده درهای آسمان را باز می‌وزد از مناره عطر اذان سمتِ این بارگاه نورانی دل من با فرشتگان خدا می‌پرد در فضای روحانی به نماز ایستاده مُلک و مَلَک اقتدا می‌کنم به حضرت او جانم از شوق دوست سرشار است دلم از گرمی محبّت او آسمان و زمین به وقت قنوت با من «أمّن یجیب» می‌خواند فارغ از خویش و فارغ از عالم دل من از حبیب می‌خواند بیشتر از همیشه صحن و رواق از شمیم حبیب سرشار است حرمش بوی کربلا دارد بس‌که از عطر سیب سرشار است رنگ و بوی حسین را دارد فطرت پاک او اگر حسنی‌ست از فروزنده گوهرش پیدا‌ست که تبار عقیق او یمنی‌ست... در مدارش به گردش آورده‌ست آفتاب وِلا سه اختر را قدر او، حُرمت دگر بخشید «حمزه» و «طاهر» و «مطهّر» را از سه خورشید، نور می‌گیرد حرم با شکوه این وادی حجّت هشتم و امام نهم وز عنایات حضرت هادی طائر پر شکستۀ ‌دل من شده عمری کبوتر حرمش مهرش از جان ما مبادا دور وز دل ما جدا مباد غمش ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما زائران صحن تو هستیم از قدیم همسایگان شهر تو، یا سیدالکریم مِهرت به جان مردم این مُلک، جا گرفت با تو رواست، وادی ری را طلا گرفت خواندی حدیث یار و روایات دلبری با توست، نور موسوی و عطر عسکری ای با جواد، همسخن! از جود او بخوان با تشنگان نور، از آن ماهرو بخوان ای باب علم، آن دل باب‌الجوادی‌ات با ما بگو از آنچه شنیدی ز هادی‌ات از دست او، تو جام کرامت گرفته‌ای در معرفت، نشان ولایت گرفته‌ای علمت، عظیم بوده و عشقت عظیم‌تر سادات با کرم، حسنی‌ها کریم‌تر در بخشش و عطا، حسنی‌‌ها سرآمدند آیینه‌ی کرامت آل محمدند نامت گره به نام‌ حسن خورده پس تمام حاجت رواست، زائر این صحن، والسلام گفتم حسن، هوای دلم دلبرانه شد احساس شعر من، چقدَر مادرانه شد ای زاده‌ی مدینه! بخوان از هوای یاس از کوچه‌های غمزده، از قبر ناشناس باران اشک، کنج ضریحت چه دیدنی ست در این حریم، روضه‌، دوچندان شنیدنی ست عمری علم به دوش، شدی ناصر حسین باید که زائر تو، شود زائر حسین تهران بدون قلبه‌ات آرامشی نداشت «این شهر، بی وجود شما ارزشی نداشت» (۱) گشتی طبیب، تا غم دل را دوا کنیم تا خاک را به یک نظرت کیمیا کنیم در این حریم، جَلد تو شد، یاکریم ما بر ما بتاب، حضرت عبدالعظیم ما شاها! محبتت به گدایان رسیده است بگشای باز سفره، که مهمان رسیده است همسایه‌ات شدیم و چه زیباست سرنوشت روزی که همنشین تو باشیم در بهشت ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء ۱. تضمینی از غزل شاعر گرامی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از بس که چون آبا و اجدادت کریمی در کشورم معروف به عبدالعظیمی تهران کنار تو صفایی تازه دارد شکرخدا که در دل ایران مقیمی سخت است داغ دوری اما بازهم شکر چون کربلای مردم ما از قدیمی شب‌های جمعه با دم؛ یاربِّ یارب در حال خوب زائران خود سهیمی حال و هوای شهر بهتر می‌شود تا از جانب کوی تو می‌آید نسیمی ای صحن‌های مرقدت علامه‌پرور غار حرا هستی تو یا طور کلیمی؟ گاهی برایت شکوه می‌آریم، چون که با هر دل غم‌دیده‌ای هستی صمیمی هرچند جد اطهر تو بی‌حرم ماند اما خداراشکر تو صاحب حریمی ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نام گرامی‌اش اگر عبدالعظیم بود عبد خدای بود و مقامش عظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می‌برد از نسل خاندان امامی کریم بود عطر حدیث آل رسول از لبش چکید در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود تنها نبود پیک خوش‌الحان باغ عشق پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود آموخت درس بندگی از اهل‌بیت نور محبوب پیشگاه خدای علیم بود غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ‌کس در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب دست نوازشی به سر هر یتیم بود گل‌سیرتان عشق به مدحش سروده‌اند اخلاق او لطیف‌تر از هر نسیم بود پیوسته او به منزل مقصود می‌رسید زیرا صراط زندگی‌اش مستقیم بود هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز در سایۀ امید و ولایت مقیم بود پروانۀ بهشت به دستش دهد خدا هر کس که زائر حرم این کریم بود هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت این بوستان عشق، بهشتی‌شمیم بود عبد حقیرِ اوست «وفایی» اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امامزاده‌ی ری مُلک واجب التعظیم سلام قبله‌ی شهرم، سلام عبدالعظیم سلامِ ما به حسینی‌ترین حسینیه سلام بر حرمت اولین حسینیه به کوریِ همه‌ی ابن‌سعدها دیدیم نصیبِ آل حسن شد تمامِ گندمِ ری از آن زمان که رسیدی به کشور زهرا خوشا به مردم ایران  خوشا به مردم ری من از کنار ضریحت به کربلا رفتم که بوی سیب حسین است با تبسم ری هوای مسلمیه داری و به یادم هست صدای گریه کنان در شبِ تلاطم ری نوشته‌اند که از روزگار غم دیدی روایت است شما هم هزار غم دیدی روایت است به نَقلی که ناله‌ها کردی حسین گفتی و رِی را تو کربلا کربلا کردی غریبِ شهر  پُر از غربتِ مدینه شدی روایت است که مسمومِ زهرِ کینه شدی  تو زهر خوردی و آتش به سینه‌ات انداخت به خاکِ رِی نه به خاکِ مدینه‌ات انداخت شبیهِ جدِّ خودت شعله‌ور شدی آقا غریب بودی و خونین‌جگر شدی آقا شبیهِ جدِّ خودت نه که او شبیه نداشت تو داشتی و شبیهت حسن ضریح نداشت ضریح داری و  پیرِ کرم ندارد آه هنوز جد غریبت حرم ندارد آه نوشته‌اند مقاتل که سینه چاک شدی تو زنده بودی و ای وای زیر خاک شدی نصیب روضه‌ی تو روضه‌های دیرین شد تو زنده بودی و دیدی که سینه سنگین شد برای یاری تو هیچکس نمی‌آید مکن دوباره تقلا، نفس نمی‌آید دوباره رو به حسینت سلام کردی وای تو دست و پا نزدی و تمام کردی وای *در برخی از مقاتل آمده حضرت با جور و ظلم ؛ سرانجام زنده به گور و شهید می‌شوند. ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفت احمد به صد بیانِ جلی نرسد کس به گردِ پای علی گرچه پروانه اهل پروا نیست هیچکس را قیاس با ما نیست گرچه شیر خدا علی یکتاست لاجرم نیز، حمزه شیر خداست حمزه از جلوه‌های حیِ جلی‌ست به جلالش قسم که محوِ علی‌ست حکمتِ غزوه‌ی اُحد این‌جاست حمزه از شیعیانِ این مولاست مِیمنه، با علی شناسا بود مِیسره، حمزه را پذیرا بود در اُحد بود، این دو را یک رو هیبتِ هر دو خارِ چشمِ عدو یل یلانِ قریش چون دیدند... حمزه را با علی، هراسیدند تا طنینِ رجز، به جبهه فتاد به بدن‌ها تمام، لرزه فتاد ذوالفقارِ علی، چه غوغا کرد "لا فتی" عرش را مصلا کرد با صدای ندای حیِ وَدود همه‌ی اهلِ آسمان به سجود رزمِ حیدر پر از حماسه‌ی نور رزمِ حمزه سراسرش پرشور از یسار و یمین، جبین می‌ریخت دست و سرها، روی زمین می‌ریخت اتحادِ سپاهِ پیغمبر کار را بُرد تا دَمِ آخر در میان تلاطمی پرشور لشکرِ دین، گرفت زنگِ غرور ناگهان رو به غفلت آوردند رو به سوی غنیمت آوردند چونکه شد لشکرِ خدا سرمست رفت پس، تنگه‌ی اُحد از دست غصه در جانِ مرتضی پیچید خبرِ قتلِ مصطفی پیچید به دروغ از شهادتش گفتند شُبهه را تا به غایتش گفتند همه سو را غبارِ فتنه گرفت چه بگویم که کارِ فتنه گرفت مکرِ دشمن به قلبِ حمزه رسید جگرش را هجومِ نیزه درید در برَش آمده جگرخواری مُثله شد پیکرش ز بَد کاری خبرش جبهه را پریشان کرد مصطفی را ز داغ، گریان کرد جسم را با عبای خود پوشاند روضه‌ی حمزه را خودش می‌خواند کاش این لحظه خواهرش نرسد خواهرش پیش پیکرش نرسد ** من بمیرم، به نینوا چه گذشت؟ بر تنِ شاهِ کربلا چه گذشت؟ وایِ من از برادرِ زینب کشته شد در برابرِ زینب تنِ بی سر فتاده در گودال زیرِ سمِ ستور شد پامال خواهر آمد کنار این پیکر دید جسمِ برادرش بی سر چون به دامن نشد، نهد سرِ او خم شد و بوسه زد به حنجر او گفت جانا، بگو سرِ تو کجاست چقدر جای نعلِ اسب این‌جاست رفت از هوش و خود به هوش آمد ناله‌ی مادرش، بگوش آمد ناله‌ی "یابُنَیَّ" غوغا کرد روضه را تا همیشه برپا کرد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بوی خون آید از دل صحرا خاکِ عالم به سر، چه رخ داده بین لشگر به‌پا شده غوغا حمزه دیگر ز پای افتاده مصطفی را خبر کنید آید تا که دستان هنده را گیرد دیر اگر آید از تماشایِ بدن پاره پاره می‌میرد یوسفی گیر گرگ افتاده وای بر حال پیکر حمزه فکر پوشاندن تن او باش آید از راه، خواهر حمزه زخم این سینه را به هم آور بر دعا دست خویش بالا کن زود بر پیکرش عبا انداز فکر گیسوی خواهرش را کن سرزمین اُحد غبار آلود گر چه از شور و گریه‌ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه‌ای از غروب عاشوراست کی به پیش نگاه این خواهر تشنه‌لب سر ز تن جدا کردند؟ بهر تشییع پیکری بی سر ده نفر نعل تازه آوردند همه افتخار دخترها به عموهای خوش قد و بالاست سنت درد دل کنار عمو ارث اولاد حضرت زهراست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عشق هر جا رَود اثر دارد ماجراها به زیر سر دارد هر که باعشق روبه‌رو شد گفت: عاشقی غالباً خطر دارد عشق با اضطرار همراه‌ست آتشی داغ و شعله ور دارد هر چه معشوق دلرباتر شد عاشقانی گزیده‌تر دارد بار عشق رسول را باید یک نفر مثل "حمزه" بردارد حمزه‌ی عاشق و علی باشند مصطفی لشکری قدَر دارد حمزه را سید شهیدان کرد عاشقی این‌چنین هنر دارد جگر پاره‌پاره‌اش فهماند عاشقی کار با جگر دارد ** گرچه جسمش جدا جدا شده است باز شکر خدا که سر دارد خواهرش خوب شد نبود و ندید فقط از ماجرا خبر دارد ... کربلا هم نمایش عشق است عشق هر جا رَوَد، اثر دارد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e