eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
45.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
375 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باران نمی‌آید ولی بارانی‌ام من مردِ غریبِ شهر سرگردانی‌ام‌من باران نمی‌آید ولی از اشک خیسم دارم به رویِ خاک از تو می‌نویسم کوفه مرا با ناله‌هایم روبرو کرد بدجور پیشِ زینبت بی آبرو کرد @hosenih مَردم ولی با دردها هم گریه کردم در پیشِ این نامرد‌ها هم گریه کردم پشتِ خودم از دوستان یک تَن ندیدم غیرِ خودم بی خانمان یک تَن ندیدم شبهای اینجا کوچه‌های سرد دارد یک مَرد با دو کودکِ شبگرد دارد آقا غلط گفتم مَیا ای رود برگرد گفتم غلط کردم از اینجا زود برگرد یاران دیروز آه پُشتم را شکستند شمشیر دستم بود ، مُشتم را شکستند اینجا رفیقی داشتم اما پَرم ریخت یاری که با من بود آتش بر سرم ریخت یک آشنا سرنیزه بر کتفم فرو کرد من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد یاری که با من بود با پا زد بیافتم تنهایی‌ام می‌دید اما زد بیافتم آنکس که روز قبل دستش را فشردم امروز از دستانِ او یک نیزه خوردم آقا ، زد و با سر زمین خوردم به گودال از پشتِ سر آخر زمین خوردم به گودال آقا به طفلانت قسم هِی مو کشیدند در پیشِ طفلانم مرا هرسو کشیدند کوفه چه‌ها با این نفَس با این گلو کرد من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد از گوشه‌ای دیدند طفلانم شکستند چون دنده‌های سینه دندانم شکستند این دوستانش ; دشمناش را ندیدی با حرمله حجمِ کمانش را ندیدی ای کاش می‌ماندی که این غم سرمی‌آمد دندان شیریِ علی هم در می‌آمد ای کاش دستی روی حنجر را بگیرد یا که رُباب از شیر اصغر را بگیرد ای کاش پیشِ کودکانِ خود نیافتی یا مَحرمی چشمانِ دختر را بگیرد ای کاش جایِ خواهرانت وقتِ غارت یک مَرد باشد راهِ لشکر را بگیرد @hosenih ای کاش برگردی نبینی ضجه‌ها را وقتی سنان پیشِ حرم سر را بگیرد کوفه مرا با سنگهایش زیر و رو کرد من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد برگرد ورنَه کعبه درهم می‌شود وای از پنج انگشتت یکی کم می‌شود وای ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کوفه چه شد که بوی غریبی به خود گرفت پیمان شکست و رنگ فریبی به خود گرفت ایمان خلق، حال عجیبی به خود گرفت بال فرازشان چه نشیبی به خود گرفت @hosenih این حرف تلخ، سرخط اخبار کوفه شد مسلم غریب ماند و گرفتار کوفه شد هجده هزار نامه؟! کسی محضرش نماند بعد از نماز هیچ کسی در برش نماند نفرین به هرکه آمد و پشت سرش نماند اصلا چه شد که هیچ کسی یاورش نماند؟! این ها که لاف عشق علی می زدند و بس!!! حرف از جهاد پای ولی می زدند و بس!!! لعنت به هر کسی که به قولش وفا نکرد از غربت حسین و سفیرش حیا نکرد در را به روی مسلم آواره وا نکرد اجر سفیر خون خدا را ادا نکرد حتی کسی نخواست به او آب و نان دهد یک پیرزن مگر که به مسلم امان دهد فریاد یا علی زد و رو به سپاه کرد کوفه دوباره رزم علی را نگاه کرد هرکس رسید روبه رویش اشتباه کرد با زور بازویش همه را زابه راه کرد پیکار می کنند، حریفش نمی شوند هر کار می کنند، حریفش نمی شوند آخر به خدعه خسته و بی حال، اسیر شد در آن همه شلوغی و جنجال اسیر شد @hosenih تشنه میان گودی گودال اسیر شد یاد رباب و زینب و اطفال اسیر شد این از تمام غُصه حکایت کند فقط باید به ابن سعد وصیت کند فقط خیره به سوی محمل ماه و ستاره بود گریان یار بر روی دارالعماره بود تا آخرین نفس پی یک راه چاره بود دلواپس رباب و غم شیرخواره بود جانم فدای آن لب و دندان خونی اش شد یاحسین زمزمه های درونی اش آمد تنش بدون سر از آسمان فرود پا می کشید روی زمین با همه وجود مثل حسین هیچ کسی محضرش نبود تا روز حشر بر بدنش رحمت و درود جسمش به روی خاک شکسته شکسته شد رأسش روی بلندی دروازه بسته شد با این همه کسی بدنش را نمی درید دیگر کسی محاسن او را نمی کشید @hosenih بر سینه اش چه خوب که اسبی نمی دوید اصلا چه خوب شد به خدا دخترش ندید پای کسی به صورت او آشنا شود جسمش به روی خاک بیابان رها شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کم کم غروب شد همه رفتند خانه ها پشت سرم چه زود درآمد بهانه ها کم کم غروب شد همه در کوفه جا زدند در کوچه ها چقدر به من پشت پا زدند @hosenih تا نیمه شب چقدر قدم میزدم حسین من ماندمو دوتا پسر کوچکم حسین در بین یک سپاه ازین مردهای پست یک پیرزن به بی کسیم رحم کرده است من سنگ میخورم به گناه محبتت این صورت شکسته بقربان صورتت افتاده ام زمین و بیاد تن توام من غصه دار زیر لگد بودن توام هرچند دست بسته شدم خواهرم که نیست هنگام دست و پا زدنم مادرم که نیست اینها که زیر نامه ات انگشت میزنند فردا بروی زینب تو مشت میزنند من ذبح میشوم زنم اما اسیر نیست در کوفه دخترم ز غم و غصه پیر نیست تیر سه شعبه دیدم و آب از سرم گذشت یک لحظه حال و روز رباب از سرم گذشت @hosenih در کوفه هیچ کس جگرم را زمین نزد در پیش چشم من پسرم را زمین نزد هرچند سخت بود خزانم حسین جان روی عبا نرفت جوانم حسین جان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سیر و سلوک من شده آواره بودن بی "چاره" بودن با وجود چاره بودن هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم کاری به جز زانو بغل کردن ندارم @hosenih من دوست دارم کوچه گرد شب شدن را شب تا سحر دلواپس زینب شدن را رفتند اما یک نفر دوروبرم بود آن یک نفر هم سایه ی پشت سرم بود گشتم ولی این شهر پروانه ندارد انگار جز طوعه کسی خانه ندارد این شهر بی درد است ، یک زن اهل درد است طوعه پناهم داد ، خیلی طوعه مرد است چه مردم نامهربانی داشت کوفه ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته این چند روز آنقدرها دندان شکسته اینجا وفا دارد ، وفاهای دروغی بازار هم دارد ، چه بازار شلوغی !!! بازار ، دنبال وفا رفتم ، جفا داشت اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت حالا که دستم بسته شد یاد علی ام معلوم شد امروز داماد علی ام از بام نه از چشمشان افتادم آخر دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟!! گفتم سرم را طوعه میگیرد به دامان اما سرم را کوفیان دادند طفلان @hosenih مانند قربانی تنم را میکشیدند دست مرا بستند و از پا میکشیدند میخواستم خونم به پای رب بریزد گل در مسیر محمل زینب بریزد ... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اگرکه نامه من محضرت بیاید چه خبر زآمدن لشگرت بیاید چه چقدر از روی هربام سنگ میخوردم شکستگی سر من سرت بیاید چه @hosenih هزاربار لگدخورد پیکرم اما به زیر پای کسی پیکرت بیاید چه ازآن سه شعبه و سرنیزه ها که میسازند یکی سراغ علی اصغرت بیاید چه اذان نگفته دهانم زمشت ها خون شد همین بلا سر پیغمبرت بیاید چه کسی به پهلوی من نیزه ای نزد اما هجوم نیزه سوی اکبرت بیاید چه کلاه خود من افتاد اگر فدای سرت عمود بر سر آب آورت بیاید چه نبود خواهرم اینجا میان نامحرم میان هلهله ها خواهرت بیاید چه؟ @hosenih کسی به فکر جسارت به دختر من نیست اگرکه زجر پی دخترت بیاید چه خودت بپرس ز خواهر که برسر بازار زمان گم شدن معجرت بیاید چه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای کاش دست من قلم میشد تا واسه تو نامه نمیدادم با خون نوشتم اسمتو بعدش بی سر به پای اسمت افتادم @hosenih از بام افتادم چه تقدیری از بام افتادم چه تعبیری یادش بخیر اون روزی که گفتی تو سربلند از رو زمین میری @hosenih تو با سر بی تن میای اینجا یه گوشه تو این شهر بُق کردم اما برات بازار و ای یوسف با این تن بی سر قُرق کردم @hosenih آره قناره نردبون میشه از آسمون تا اینکه سر باشم بالای این دروازه هم خوبه تا به خدا نزدیک تر باشم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از اعتبار حُرمَتِ گفتارهایشان مغرب شکست بیعتِ بسیارهایشان یک پیرزن فقط به سَفیرت پناه داد ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان؟ @hosenih کوفه مرا ز روی تو شرمنده کرده است سر می زنم ز غُصه به دیوارهایشان جای سلام، بر دهنم مشت می زدند اینجا همه عوض شده رفتارهایشان محصول باغ ها همه خرج سپاه شد از خار و سنگ پر شده انبارهایشان خرما فروش یک شبه خنجر فروش شد تغییر کرده کاسبی و کارهایشان سکه شده فروختن چکمه هایشان رونق گرفته دکه يِ نجارهایشان بر روی میخ جسم مرا پشت و رو زدند لعنت به رسم کوفه و هنجارهایشان @hosenih اینجا سر ِ برادر ِتو شرط بسته اند غوغا شده میان کماندارهایشان اینجا برای غارت خلخال و روسری خُرجین خریده اند خریدارهایشان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای داد بیداد از غریبی از اسیری من‌ روی بام قصرم‌ و تو در‌مسیری من‌ مَردم اما پیش هر نامرد رفتم آواره شب تا صبح با پادرد رفتم چه زود عهد خویش را با ما شکستند یاد حسن کردم نمازم‌ را شکستند @hosenih نان تورا خوردند و دنبال یزیدند مثل علی من را به هرکوچه کشیدند این زخم لب این کاسه ها اصلا بهانه ست من تشنگی را دوست دارم‌ عاشقانه ست اینها که میگفتند عبد‌ خانه زادند از شیعیان مخلص ابن زیادند با چوب دستی زد به لبهای کبودم اقا فقط من فکر لبهای تو بودم این‌قوم‌ از کینه دلی لبریز دارند در دستهاشان سنگهایی تیز دارند دادم عقیقم‌ را که فکر شر نباشند تا بعد ازین دنبال انگشتر نباشند خیلی مراقب باش این کوفه سراب است هرکوچه اش مثل بنی هاشم عذاب است @hosenih پایین میوفتم‌ تا که تو پایین نیوفتی از بام می افتم که تو از زین نیوفتی من شمر را دیدم که‌ دنبال خطر بود چشمم به آن خنجر که بسته بر کمر بود آقا خلاصه من به جرم عشق مردم یاد تنور افتادم اصلا نان نخوردم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 🏴 شب عزایش، نه یک نشانی نه دسته آمد، نه روضه خوانی کجاست نوکر‌؟!، کجاست بانی؟! چه امتحانی..، چه امتحانی.. چه ظلم ها  که، به حق وی شد.. غریب کوفه، غریب ری شد.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🌷برای دل های تَنگ روضه🌷 نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده به روی خاک های گرم، بی آب و هوا آقا همیشه اشک هایم شوق زنده ماندنم می داد مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید نمی افتاد از لب های خونینت دعا آقا مرا در بیت آخر می بری آنجا که زینب دید تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکنجه دیده ام و خسته و پریشانم از اینکه نامه نوشتم بیا پشیمانم تو را به جان رقیه(س)؛ حسین(ع) کوفه نیا فدای تو بشوم ای پسرعمو جانم @hosenih بیا و فرض کن اصلا که نامه ها گم شد بیا و فرض کن اصلا که سست پیمانم سرم به سردرِ دارالإماره نذر توست ببین! فدای سرت که شکسته دندانم نیا، تو را قَسَمت میدهم به جان رباب(س) برای حالِ رقیه(س) عجیب حیرانم برای طفلِ رضیع ِ تو حرمله(لع) امروز- سه شعبه داده سفارش! اگر که گریانم عصایِ کهنۂ پیرانِ کوفه نو شده است دلیلِ این همه تغییر را نمیدانم چه نقشه ها نکشیده برای پیکر تو من از نگاه غضبناکِ شمر(لع) میخوانم- @hosenih که وعده داده به خنجر سرِ تو را ای وای... خدا کند که نیایی! امیرِ عطشانم به روی تل نزَند روی صورتش زینب(س) به خون کشیده نبیند تو را... پریشانم! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یارب این کیست که تسبیح تو را می‌خواند با دلی خسته و رنجور می‌خواند کیست این عاشق بی تاب به روز نغمه‌ی عشق به گوش عرفا می‌خواند کیست این سید وارسته که با سوز و گداز ذکر اخلاص و مواسات و صفا می‌خواند @hosenih به نوا آمده صحرای وسیع عرفات بسکه او با سوز و نوا می‌خواند جاری است از لب محبوب این دعا همره او اهل سما می‌خواند جبل النور ز نورش متحیر مانده آیه‌ی نور مبین، رو به حرا می‌خواند گویی احمد شده مبعوث رسالت ، اما نگران است که یارش به کجا می‌خواند این رسول است وَ یا عیسی مریم که دمش مردگان را به ملاقات می‌خواند نفسش عیسوی و مسلکش ابراهیمی است خلق را معجز موسی و عصا می‌خواند از زمزمه اش اشک فرو می ریزد بی او غزل غم به می‌خواند نیست شناسی مگر ای دل، گوید این امامی است که آیات رضا می‌خواند قدر او کی بشناسد به مقام ملتی که حُمقا را اُمرا می‌خواند آری او حاجی ناجی است امیر الحاج است عالم او را همه مصباح هدا می‌خواند حرم آداب ندارد، مگر او فرماید او به سکّان فلک ذکر رجا می‌خواند گوئیا فتنه‌ی پیمان شکنی در راه است مرغ حق نغمه به آهنگ قطا می‌خواند حاجیان رو به منایند ولی این ناجی همه را جانب صحرای بلا می‌خواند این است که احرام بسته اهل دل را به دیار می‌خواند روح مجموعه‌ی ایثار، کریم بن کریم در قبال کرم دوست ثنا می‌خواند میگفت بمان، هاتفی از غیب ولی داد میزد که تو را می‌خواند گو خليل، از همه دل کنده خلیل نام هفتاد ذبیحش به منا می‌خواند @hosenih اکبرش محیی حیثیّت اسماعیل است دست از او شسته، رضایم به قضا می‌خواند احترام حرم اینگونه نگه می‌دارند بین چه لبیک به آوای رسا می‌خواند لک لبّیک الهی تو بگیر از دستم این حسین است غریبانه تو را می‌خواند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e