❤️علی(ع) حکومت را بدون مردم نمی‌دید. #جایگاه_مردم_در_اقتصاد گفت: حقی از شما پنهان نمی‌کنم، جز اسرار جنگ. 💯یعنی مردم باید بدانند، بپرسند و نظارت کنند. حکمرانی در نگاه علی(ع) زمانی عادلانه است که مردمی‌ترین باشد؛ نه فقط در رأی، بلکه در نظارت و مطالبه عدالت. 📖 نهج‌البلاغه، نامه ۵۰ 🪴کانال حمزه معلی - اندیشه اقتصادی ⚜️ @h_moalla ⚜️

📜 مردمی‌سازی با نظارت همگانی است #جایگاه_مردم_در_اقتصاد بر پایه‌ی نامه ۵۰ نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین علی(ع)، در یکی از زیباترین متن‌های سیاسی نهج‌البلاغه، می‌فرماید: «بر من است که چیزی را از شما پنهان ندارم، جز اسرار جنگ را… و شما نزد من در حق برابر باشید.» 💠این جمله، فقط تعهد مولا به عدالت نیست؛ اعلام یک حق نظارت مردمی است. امام(ع) مردم را از تماشاگران قدرت، به شریکان در تصمیم و اصلاح امور تبدیل می‌کند. ابتدا تأکید می‌کند که هیچ والى، با قدرت و ثروت خود، از مردم جدا نمی‌شود و سپس مردم باید در جریان امور، مطالبه‌گر، ناظر و نقدکننده باشند. 💠در اندیشه علوی، حکومت اگر از نظارت مردم جدا شود، دیر یا زود به انحصار و فساد می‌رسد. از همین رو، علی(ع) مشارکت عمومی را یکی از ارکان حکمرانی مردم‌سالارانه می‌داند؛ مشارکتی نه در ظاهر، بلکه در کنترل قدرت و مراقبت بر عدالت. 💠 بر اساس این نگاه، مردمی‌سازی واقعی به صرف وجود مردم در صحنه حاصل نمی‌شود، بلکه با حضور آگاهانه آنان در نظارت، پرسش و اصلاح عملکرد حاکمان تحقق می‌یابد. 🪴کانال حمزه معلی - اندیشه اقتصادی ⚜️ @h_moalla ⚜️

وضعیت مملکت اینه! 😂😁😂

#جایگاه_مردم_در_اقتصاد ❤️امیرالمؤمنین علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: هیچ‌کس حتی اگر از ایمان و فضیلت سهمی فراوان داشته باشد؛ بی‌نیاز از همکاری و نصیحت دیگران نیست. ✅️تحقق حق و عدالت، تنها زمانی ممکن است که دل‌ها و دست‌های مردم با هم پیوند بخورند؛ یعنی هر فرد، یاری‌گر دیگری در مسیر حق باشد. 💠این نگاه الهی، جوهره‌ی "اقتصاد مردمی" است. اقتصادی که بر پایه‌ی دستگیری، تعاون و مشارکت واقعی مردم شکل می‌گیرد؛ نه صرفاً حضور نمادین آن‌ها. ✅️در این الگو، مردم از همدیگر حمایت می‌کنند، فرصت رشد برای یکدیگر می‌سازند، و عدالت را با عمل خود زنده می‌دارند. وقتی هر انسان، خود را مسئول پیشرفت دیگری بداند؛ ✌️وقتی تولید، خدمت و تلاش برای جامعه، به نیت عدالت و رشد جمعی شکل گیرد؛ آن‌گاه اقتصاد، از منطق رقابتِ فردی فاصله می‌گیرد و به فضای تعاون، ایثار و هم‌افزایی اجتماعی تبدیل می‌شود. اقتصاد مردمی یعنی مردم برای مردم؛ یعنی حرکت از دل جامعه، با هدف ساختن جامعه‌ای که عدالت در آن جاری شود 🌿 جبهه فعالان اقتصاد مردمی با همین منطق شکل گرفته است ... 🪴کانال حمزه معلی - اندیشه اقتصادی ⚜️ @h_moalla ⚜️

💯 اصلاح اقتصادی از مسیر تعاون جمعی میگذرد تحقق حق و عدالت، نیازمند پیوند مردم است. این نگاه الهی که ریشه در کلام امیرالمؤمنین علی (ع) دارد، اساس اقتصاد مردمی است. وقتی تولید و تلاش، به نیت عدالت و رشد جمعی شکل گیرد، فضا از رقابت فردی به سمت ایثار و هم‌افزایی اجتماعی تغییر می‌کند.

🌱 به احترامِ آفتاب! محسن حسن‌زاده پنج‌شنبه| ۶ آذر ماه ۱۴۰۴| سمنان @targap

🌱 به احترامِ آفتاب! چند هفته‌ای می‌شد که تلفنی با هم حرف می‌زدیم؛ شاید هفته‌ای پنج‌شش‌بار. یک‌طوری شده بود که اگر یکی دو روز می‌گذشت و زنگ نمی‌زد، دل‌شوره می‌گرفتم! یک‌روز وسط حرف‌ها پرسید:"ما همدیگه رو دیدیم؟!" پردازش مغزم چند ثانیه‌ای متوقف شد. خب معلوم است که ندیده‌ایم! -نه متاسفانه! نه را که شنید گفت خب، یا من می‌آیم سمنان یا تو بیا تهران؛ این‌طوری ندیده که نمی‌شود. اما خب، دیدار به این سادگی‌ها نبود. علی‌الحساب، تلفنی ادامه دادیم. حتی حرف‌های عادی‌اش را ضبط می‌کردم. البته حرف عادی نمی‌زد که! می‌گفتند آدم سرسختی است؛ می‌گفتند گفتگو نمی‌کند اما توی همان تماس اول، وقتی پرسیدم کی زنگ بزنم که بیش‌تر حرف بزنیم، گفت که نقد را بچسب؛ همین الان! ذهنیتی از چهره‌اش نداشتم. عکس‌های اینترنتی‌ش قدیمی بودند و خب من کنجکاو بودم که صاحبِ صدایی را که مدتی‌ست دل‌داده‌ی حرف‌هاش شده بودم از نزدیک ببینم؛ تا این که خواهش کردیم بنشیند جلوی دوربین. روز موعود، قرارمان توی مسجد جامع دامغان بود. درِ پشتیِ مسجد که خادم بسته بودش را می‌زد. قفل بود. دو لنگه‌ی درِ قدیمی اندازه‌ی دو سه سانتی‌متر از هم باز می‌شد. از لای در نگاهش کردم! او هم من را! و از لابلای در چوبی تاریخی به هم سلام کردیم. وقتی آمد تو، حالم گرفته شد. نمی‌توانست درست راه برود. دست‌هاش می‌لرزید و چشم‌هاش خوب نمی‌دید. دستش را گرفتم که از پله‌های مسجد ببرمش بالا:"می‌تونید بیایید بالا؟" -تو که دستمُ بگیری، همه‌جا می‌تونم برم! آخوند مگر این‌طوری دلبری می‌کند؟ چند هفته بعد که آمد توی اتاق کارم، چند ثانیه تنهاش گذاشتم که برایش چای بیاورم. وقتی برگشتم دیدم اتاق تاریک است. خجالت کشیدم:"یادم رفته بود لامپُ براتون روشن کنم؟" -نه! خودم خاموشش کردم! و وقتی دید نمیفهمم چه می‌گوید، با دست باریکه‌ی نور آفتابی که از سقف آمده بود توی اتاق را نشانم داد و گفت که:"به احترامِ آفتاب!" بعدِ آن احترام به آفتاب، به یک هفته نکشید که رفتم خانه‌اش. قرار بود دو دقیقه دم در همدیگر را ببینیم اما روز رفتیم و آفتاب داشت می‌رفت که از خانه‌اش زدیم بیرون. چند روز بعد، با هم سرِ یک ویژه‌نامه درباره سیدحسن شاهچراغی، گپ زدیم و طولی نکشید که خاطره‌های جذابِ سیاسی‌ش از سیدحسن را چیدیم توی قابِ یک روزنامه‌ی قدیمی. ●●● همه این‌ها، همین چند روز قبل که دیدم هم‌کارم توی یک تاریکیِ نسبی نشسته، یادم آمد. پرسیدم چرا توی تاریکی؟ گفت هنوز گرفتارِ چیزی هستم که یکی دو سال قبل، تعریف کردی؛ احترام به آفتاب. ●●● چطوری دلم برایتان تنگ نشود؟ شما چقدر شبیه بعضی از هم‌لباس‌هایتان نیستید! خلاصه که خیلی دلم برایتان تنگ شده آقای معلی؛ جنابِ حجتِ اسلام. تنتان سلامت. و "من که دربندم کجا، میدان آزادی کجا؟/ کاش راه خانه‌ات این‌قدر طولانی نبود" پ.ن: این فیلم، حاصل همان گفتگو در مسجد جامع دامغان است محسن حسن‌زاده پنج‌شنبه| ۶ آذر ماه ۱۴۰۴| سمنان

🔰انجمن علمی اقتصاد با همکاری دانشکده علوم اقتصادی و اداری برگزار می‌کند : ◽️دومین پیش نشست دومین همایش ملی اقتصاد اسلامی • با عنوان چشم انداز سرمایه گذاری بخش کشاورزی در افق اقتصاد اسلامی 🗣سخنرانان: • ‹حجت الاسلام والمسلمین سید محمد رضا رضی بهابادی› مدرس حوزه ودانشگاه • ‹دکترمهدی عرفانیان› مدرس دانشگاه و پژوهشگر اقتصاد کشاورزی 🕰زمان: دوشنبه ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۴ | ساعت ۱۰:۰۰ 🏢مکان: دانشکده علوم اقتصادی و اداری، سالن شهید صدر 🔻شرکت در جلسه برای عموم دانشجویان بلامانع است. ◽️انجمن علمی اقتصاد دانشگاه قم @tesa_qom