قصه از یک اردوه ی چند روزه به مشهد شروع شد . بعد از زیارت با دوستم برای بازدید از موزه ی آستان قدس رفتیم .
یک قسمتی از موزه ، روبروی یک ضریح قدیمی که تعویض شده بود ایستادم و با خنده گفتم قربونت برم امام رضا چی میشه یه تیکه از این طلاهایی که داری به منم بدی و همزمان با دستم کف اون یکی دستم اندازه ی تیکه ای که داشتم می گفتم را نشون دادم .
دوستمم خندید و گفت : بیا بریم نجمه تا دویونه تر نشدی .
سفر تمام شد و برگشتم خونه ، بعداز یک هفته تلفنم زنگ خورد مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان پشت خط بود . گفت : «دعوت شدی مشهد و شعر کودک و نوجوانت برگزیده جشنواره ی فرهنگی هنری امام رضا ( ع ) شده » . منم گفتم تازه از مشهد برگشتم و شرایط سفرو ندارم .
بعداز چند روز برای گرفتن لوح و تندیسی که از مشهد آورده بودند دعوت شدم . باارزش ترین هدیه ای که فکرشم نمی کردم گرفتم .همون یک تیکه طلایی که شاید به شوخی خواسته بودم ولی جدی آقا برام فرستاد. هدیه ای که کلی حرف داشت تو دلش . حالا بعداز حدود هجده سال هر وقت توی غربت دلم میگیره این جعبه را باز میکنم که دلم قرص بشه ، که من بگم امام رضا چی میشه .... و بشنوم بهم می گه :« چیزی نمیشه تو فقط کافیه بگی ، من درستش می کنم »🦋
نجمه بنائیان بروجنی
تولدت مبارک ای نزدیک دور
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
.
.
دلخسته از زمین و زمان بود پر کشید
از آسمان گذشت و به صحن رضا رسید
بغضی شد و به یاد مدینه شکست و بعد
جاری شد و ز چشم همه زائران چکید
« جنّ و ملک بر آدمیان نوحه می کنند»
ای وای کار داشت به گودال می کشید...
دید آینه به آینه هر صحن، اشک شد
تا از ضریح، روضه ی «هل من مُعین» شنید
«تا ما بر آن سریم، به این سر چه حاجت است؟»
سرها فدای راه تو یا وارثَ الشهید
#
جلد حرم به جز تو پناهی نداشتهست
از راه دور آمده ام با هزار امید
.
خاطره شیوندی
میلاد امام مهربانمان مبارک.
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
«خواندم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشتهست گنهکار نیاید»
به خاکِ پای انیس النفوس، علی بن موسی الرضا علیهماالسلام، امام رضایِ جان ⚘️
مبدأ، هزار گریه و مقصد، تبسمت
جبران رنج های مشدد تبسمت
مثل همیشه راه میافتم به سوی تو
با اشک هام راه می آید تبسمت
هر بار سوی دست رئوفت روانه ام
هرگز نکرده دست مرا رد، تبسمت
این دفعه از سرای تو یک چیز میبرم
سوغاتی مقدس مشهد؛ تبسمت
با من بگو چگونه تو را شادمان کنم؟
من حاضرم، هر آنچه بخواهد تبسمت
قلبم در انتظار رسیدن به آن سه جاست
با شوق دیدن تو که شاید تبسمت...
#فاطمه_مرادی
-حقالسکوت-
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
27.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمین را میشکافد پرتویی از نور ایمانش
که بیرون میزند هر صبح خورشید از گریبانش
🎞شعرخوانی خانم #مهتا_صانعی
🔻۱ اسفند ۱۴۰۱
🔸به همت دبيرخانه بیست و هشتمین جشنواره شعر رضوی و اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی
@eshragh_adabi
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
به مشهد تا رسیدم، گریه کردم
در آغوشت کشیدم، گریه کردم
کنار قطره قطره آه مردم
به دریایت چکیدم، گریه کردم
به همراه کبوترهای صحنت
من از دنیا پریدم، گریه کردم
من از نقاره های ساعت هشت
رضا جانم شنیدم، گریه کردم
من و دلتنگی ام درخواب بودیم
تو را آخر ندیدم ،گریه کردم...❤️
#زهره_قاسمی
https://eitaa.com/khalvatevesal
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
﷽
اینجا ایرانه، هر کی دلتنگه
سر روی شونهی تو میذاره
اینجا هر کی با هر عقیدهای هس
با تو حتما یه خاطره داره
وسط هفته، عید، قبل از عید
حرمت هیچ وقت خلوت نیست
سفرای زیادی من رفتم
ولی هیچی مث زیارت نیست
هنوزم مثل بچگیم آقا
محو آیینه کاری حرمم
میشکنن آینهها نگاه منو
تا بفهمم که پیشتون چه کمم
هیچکی غیر از شما نمیدونه
تو سکوتم چقدر پر حرفم
رعد و برقی نداره گریهی من
ساکتم، مثل دونهی برفم
رو به گنبد، تو صحن گوهرشاد
پای دیوارشو نشون کردم
اونجا هر بار درد دل بکنم
دیگه دلتنگ برنمیگردم
منو اصلا چیکار با بقیه
وقتی آقا خودت خبر داری
هر چی خوبی تو آدما باشه
تو از اون خوبی بیشتر داری
راستی آقا! نمیشه خادم شم؟!
جم کنم روز و شب ثوابا رو؟
تو حرم گاهی با همین نیّت
میچینم مُهرا و کتابا رو
وقتی اذن دخول با اشکه
یعنی ابرا همیشه زائرتن
خوش به حال خودم که عاشقتم
خوش به حال چشام که شاعرتن
روسیاهم قبول کن اما
این غزلهای رو سپیدم رو
ذوق دارم که رو به روی ضریح
بخونم شعرای جدیدم رو
صله آقا؟! فدای مهربونیت
صلهمون عاشقت شدن میشه
تو یه لبخند هم بهم بزنی
مُهر تایید شعر من میشه
#فائزه_امجدیان
🦋 @Amjadiyan_Faezeh
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
ای عشق چه شد مرا چنین ول کردی؟
ما را به جدایی متمایل کردی
کم بود به تو محبت و احسانم؟
یا بود زیادی و تو رودل کردی؟
#مریم_بسحاق
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
#بداهه_گویی_گوهرشادی_ها
اینجا نباید از حساب عمر کم کرد
فکر نباید ،باید و افسوس و غم کرد
مثل درخت سبز باید ایستاد و
از آب چشمه چاییِ بابونه دم کرد
زهرا سادات موسوی مقدم
دو فنجان چای میریزم
گل بانونه میچینم
سر راه تو میشینم
بگو کی میرسی از راه؟
در دشت جنون چیزی ،غیر از تو نمیبینم
صیاد اگر باشی،آهو شدنم حتمیست
#حسنکی
دوست دارم درکنار رود بنشینم ولی
درکلانشهری پراز دود و صدا زندانی ام
عطر چای و رقص اب و بوی خاک
من چه میخواهم دگر از زندگی😍
#طاهره_مصطفی_زاده
در هوایِ سردِ رشت
تنها می چسبه
دورِ آتیش بشینی
گرم کنی دستات
دود بره تو چشمات
اشک بیاد و دود کنی اون حرفاتو
با شعری که هیچکی
هیچی ازش نمی فهمه
جز
خنده خودت به خودت و
پوزخندی که
نمی رسه به دلت و نمی شکنه
چای داغ و آبنبات ِ هِلی
با سیب زمینیِ آتیشی
از نقشه هات باشه
برایِ شکمت داری می چینی
روی آتیش
......
در گرمایِ سبز ِدشت
کاهو و سکنجبین می رن کنارِ رود
می شینن
به دورهمی
تا نگن از هیچ غمی
می رسن به لبی
شیرین می شن
با بوسه بر لبش
نگاهِ مهربونِ دختر
با رنگای تر و تازه پیرهنش
جون میدن به شاخه ها
به بوی ِشکوفه ها
به سیب و گلابی و گیلاس
به صدایِ شُر شُر آب
که پیچیده در سبزه زار
#حورا_اصفهانیان
در خوردن چای یکه تازی کردن
باخاطره اش، خاطره بازی کردن
کار دل او زیادی فاصله ها
کار دل من شبیه سازی کردن
صامره حبیبی
دیگران نیستند ولی
میشود چای تازهای نوشید
میشود دید کوه و صحرا را
یا خنک شد از آب رود چشید
میشود بود، گفت، خندید
گرچه مثل زلالی این رود
مثل این روز روشن است ببین
من و توماندهایم تنهایی...
#روحانی
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
#ادامه_بداهه_گویی
چای ریختم تازه دم خوب خوشرنگ
استکانهای شاه عباسی
مینشینم کنار رود بیا
با توام مهربان ای عباسی!
#روحانی
#برای_عباسی
با یک سبد پر از گل من آمدم به سویت
دیدم که رفتهای و،برجاستعطر و بویت
بابونهای و ریحان،زیباست رنگ و رویَت
روشن چو رودجاری،بودهست خُلق و خویَت
برگرد و بین که تنها بِنشستهام به کویَت
تا گُم شَوم دوباره ،در پیچ و تابِ مویَت
#فاطمه_کاظمی
ای کاش که پاک و روستایی باشد
صبحی که به رنگ آشنایی باشد
گل باشد و آب و زندگی در جریان
من باشم و او باشد و چایی باشد
صامره حبیبی
یک رود روان در دشت
یک دشت پر از بلبل
یک دامن پر چین و
یک روسری پر گل ...
همراه دو فنجان چای،
زنبیل پر از گل، آه
شاید که بیایی باز
شاید برسی از راه
شاید برسی از دور
پیشم بنشینی باز
با من بدوی در دشت
بابونه بچینی باز ...
دست از سر من بردار
ای درد روانآشوب
باید بزنم فالی
ای کاش بیاید خوب
اینجا چقَدَر خالیست
جای تو در آغوشم
این چای هلاهل را
با یاد تو مینوشم
با یاد تو مینوشم
هر شب به هوای تو
یک چای به جای من
یک چای به جای تو
می رقصد و میپیچد
آهنگ تو در گوشم
حاشا بشود یک دم
یاد تو فراموشم
#بداهه
پ.ن:
دلتنگم و دلگیرم
یارم به سفر رفته
هی قافیه میبافم
شعرم به هدر رفته
#فاطمه_معین_زاده
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
#ادامه_بداهه_گویی
۱-دور از حصار برج های تنگ و باریک
بی اسب های آهنی، دور از ترافیک
رودی روان در دشت می خواند دلم را
یک چای آنجا کیف دارد قد شیشلیک
۲-دیر کردی باد سیلی زد به این بابونه ها
دیر کردی چای ما را از دهن انداخت باد
#فاطمه_موسی
با دسته گلی که من برایت چیدم
رفتی و کنار او غزل نوشیدی
#متین_پسندیده
چای باشد
عشق باشد...
این هوای بی نظیر...
شک ندارم زندگی یعنی همین ثانیه ها
آنشرلی و دیانا با یک سبد پر از گل...
فنجان چای تازه...آواز ناز بلبل...
در گوشه ای از این باغ...این تکه سبز رویا...
دور از تمام غم ها...دور از تمام دنیا...
#فاطمه_عباسی
درفکر برایت سبدی گل چیدم
چای دم کردم و درفکر تو آن نوشیدم
ای روشنی قلب تمام شیعه
ای داشتنت شده امید دیده
بازآی که ماچشم براهیم همه
بازآی که ما دیده به راهیم همه
اللهم عجل لولیک الفرج
#یثربی
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
#ادامه_بداهه_گویی
برای ما که مرید وصال و آغوشیم
همین بس است که مستانه چای مینوشیم
#فاطمه_اسلامی
چه توقع که بیشتر خواهیم
یار با ماست چای هم با ماست
کنج دنجی به خلوت باغی
رود جاری و آسمان زیباست!
#سازگار
جز تو هیچ میزبان مهربان
چای و گل به میهمان نمی دهد
قیصر امین پور
صدای آب می آید
مگر در نهر تنهایی چه می شویند؟
سهراب سپهری
مادرم آن پایین
استکانها را در خاطره شط می شست
سهراب سپهری
ما را کشت
و سر جنازه ما چای نوشید
بابونه ها
#فاطمه_موسی
ممنونم از حسن انتخاب شعری شما
یادم نمی آید خودم را دور از کف
رودی روان اینجاست پس کو ظرف هایم
#فاطمه_موسی
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
#ادامه_بداهه_گویی
صدای آب و پرنده چه سمفونیّ قشنگی
که احتیاج به موسیقی زمینه ندارد!😊
#کرخی
برلبِ رود،چای بابونه خوش است
در کنار یار، اینگونه ،خوش است
رودِ جاری و ،درخت و ،سبزهزار
دلسپردن سوی دشت از بهر یار
#فاطمه_کاظمی
بنشین بر لب جوی و قدحی چای بنوش
کاین جهان گذران، رود روان را مانَد
با عذر خواهی از جناب حافظ
#سمیه_غلامرضاپور
ممنونم از حسن انتخاب شعری شما
اینجا که باشم
کفشهایم را دیگر نمیخواهم
#سمیه_غلامرضاپور
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom