🔵 خاك بر سرت! اگه اون آدمه، تو چي هستي؟
من در روایت فتح رفیقی داشتم که از دوران بعد از انقلاب که در سمعی بصری ورامین بودم، میشناختمش. در ورامین فیلم نمایش می دادم. ایشان دبیر عربی بود ولی به این کارها هم خیلی علاقه داشت. از آنجا باهم رفیق شده بودیم. بعدها که من به تهران آمدم و در روایت فتح رفتم شنیدم که این هم آمده تهران ولی معتاد شده. از آن معتادهای تیر. این بنده خدا جای من را پیدا کرده بود هر چند وقت یکبار به روایت می آمد. با چنان قیافه زاری می آمد که معلوم بود چه می خواهد. یک روز که آمد اساسی بهش توپیدم. بهش گفتم «فلانی من نشستم مونتاژ می زنم وقتی تو میای من دیگه حال کار کردن ندارم جون اون کسی که دوست داری دیگه نیا … محض رضای خدا نیا … این کارو نکن. دیگه هم بهت پول نمیدم». تا توانستم طرف را با تهدید و التماس طرد کردم. دیگر هم نیامد.
بعد از شهادت آوینی دورادور شنیده بودم که دیگر ترک کرده و خوب شده است. افتاده تو فاز فیلمنامه نویسی و اصلا زندگی اش عوض شده است. یک روز دیدمش و بهش گفتم: «چی شد که تو دیگه ترک کردی؟ سر اون حرفایی که من بهت زدم بود؟»
گفت: «نه بابا من اینقد شبیه تو باهام برخورد کرده بودن. تو بودی، زنم بود، مادرم بود، برادرم بود همه همینجور باهام برخورد کردن»
آدم معتاد اصلا هیچ چیز برایش مهم نیست فقط میخواهد مواد بهش برسد.
می گفت فهمیدم که تو رفیق آوینی هستی و این آوینی هم رئیس سوره است یک روز دیدم که از ساختمان سوره رفت بالا من هم پشت سرش رفتم. بهش گفتم «آقای فارسی سلام رسوند گفتن اگه دارید یه کمکی به من بکنید!»
آوینی هم گفته بود «اصا نیاز نداره که آشنایی بدی من خودم باهات رفیقم». پولی بهش داده و گفته بود «هروقت نیاز داشتی بیا بگیر».
هرچند وقت یکبار میرفت پیش آوینی. یکبار خیلی طولانی مدت پشت در اتاق جلسات نشسته بوده که آوینی از اتاق بیرون می آید تا به اتاق بغلی برود میبیند این بنده خدا هم نشسته منتظر. کلی ازش عذرخواهی میکند و میگوید «ببین دفعه بعد اومدی دیدی من تو جلسم یه یادداشت بده با (فلان) کد رمزی که من بفهمم شمایی و سریع بیام کارت رو راه بندازم … من عذر میخوام که معطل شدی».
طرف می گفت همینطور میرفتم پیش آوینی بدون اینکه ازم بخواهد که تو کی هستی و یا حتی ذره ای نصیحتم بکند، از این حرفها اصلا نبود.
حتی در این مدت اصلا و ابدا یک بار هم با من چک نکرد که «فارسی این بنده خدا کیه میاد از من پول میگیره؟». وظیفه خودش می دانست انگار طلبکاری آمده پیشش و طلبش را می خواهد.
رفیق ما می گفت آوینی با کلی عذرخواهی طلبم را یواشکی می داد و من هم می رفتم. یکبار که رفتم پولی در جیب نداشت و کلی عذرخواهی کرد. در خیابان سمیه (خیابانی که دفتر حوزه هنری، محل کار آوینی در آن واقع بود) بانکی قرار داشت. از در سوره پایین آمدیم و رفتیم بانک. آوینی دفترچه بانکی اش را گذاشت روی پیشخوان بانک. من هم داشتم نگاه می کردم. باجه دار نگاهی کرد و به آوینی گفت «میخوای دفترچه رو ببندی؟»
آوینی گفت چطور؟
– چون ۲هزار تومن بیشتر توش نیست.
– آره آره میخوام ببندم
حساب را بست و به من گفت «خداروشکر روزی امروزمون هم رسید. هزارش برای من و هزارش هم برای تو».
از در بانک که بیرون آمدم تا در خانه گریه کردم که «خاک بر سرت اگر اون آدمه پس تو چی هستی؟»
خودم خودم را سرزنش می کردم. آمدم خانه و افتادم به دست و پای مادرم. همان زمان ۳ تا بچه هم داشتم. به مادرم گفتم «دست و پای من رو با چادرت ببند به تخت».
و برای همیشه ترک کرد. هرگز هم سراغ آوینی نرفت تا وقتی فهمید آوینی شهید شده است.
سايت خاطره نگاری به مناسبت روز قلم از قول محمدعلی فارسی از همکاران آن شهید
www.khaterenegari.com
@ertebatmoaserdini
#اخلاق_معاشرت
#ارتباط_موثر
#تربیت
#مواسات
#مهربانی
#شهداء
.
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊 هر گوشهای از حرم، صدای دلنواز خودش را دارد...
چهارشنبههای امام رئوف علیه السلام
@ertebatmoaserdini
#چهارشنبه_ها
#امام_رضا
#مهربانی
#معنویت
.
ارتباط موثر
2️⃣ چرا نوجوانان ریسک را بیشتر از بزرگسالان دوست دارند؟ ❓چگونه تداوم رفتار مخاطره آمیز نوجوانان را
3️⃣ چرا نوجوانان ریسک را بیشتر از بزرگسالان دوست دارند؟
سوم) ناحیه دیگری از مغز، قشر جلوی مغز جانبی (PFC)، مسئول خود تنظیمی بالغ است و به تدریج در دوره نوجوانی رشد می کند. (آلبرت، و همکاران، 2013).
در یک مطالعه، نوجوانان اولیه، نوجوانان دیررس و بزرگسالان زمانی که تنها بودند در یک کار رانندگی کامپیوتری به طور مشابه رفتار کردند (گاردنر و استاینبرگ، 2005). با این حال، هنگامی که آنها با دو دوست هم سن و سال جفت شدند، تفاوت های آشکاری ظاهر شد. نوجوانان اولیه با حضور دوستان احتمال بیشتری داشت که در رانندگی پرخطر شرکت کنند. نوجوانان دیررس در رانندگی با دوستانشان تا حدودی ریسک بیشتری داشتند. حضور دوستان هیچ تاثیری بر رانندگی بزرگسالان نداشت.
محققان با استفاده از وظیفه رانندگی کامپیوتری همراه با fMRI دریافتند که برخلاف بزرگسالان، نوجوانان بیشتر از زمانی که میدانند دوستانشان آنها را مشاهده میکنند، درگیر رانندگی پرخطر میشوند تا زمانی که تنها هستند (Chein, Albert, O’). براین، اوکرت و استاینبرگ (2011) ناحیه ای از مغز که توسط بزرگسالان استفاده می شد، به تصمیم گیری و خود تنظیمی در کارهایی مانند رانندگی کمک می کند در هنگام تکمیل وظیفه رانندگی، بیشتر با پاداش همراه هستند.
ما در اوایل نوجوانی تغییراتی در مغز داریم که باعث میشود نوجوانان بیشتر بر پاداشهای همسالان تمرکز کنند و در فعالیتهای همسالان شرکت کنند. این افزایش تمرکز روی همسالان در زمانی اتفاق میافتد که PFC هنوز آماده کمک به خود تنظیمی بالغ نیست. این عوامل یک «طوفان کامل» از فرصتها برای رفتارهای پرخطر را فراهم میکنند.
ادامه دارد...
کانال ارتباط موثر
@ertebatmoaserdini
#مدیریت_اشتباهات
#شناخت_نوجوان
#تصمیم_گیری
#ریسک_پذیری
#مدیریت_ذهن
.
ارتباط موثر
3️⃣ چرا نوجوانان ریسک را بیشتر از بزرگسالان دوست دارند؟ سوم) ناحیه دیگری از مغز، قشر جلوی مغز جانبی
4️⃣چرا نوجوانان ریسک را بیشتر از بزرگسالان دوست دارند؟
اگر صحبت در مورد خطرات رفتارهای پرخطر به اندازهای که والدین دوست دارند در پیشگیری از آنها مؤثر نباشد، والدین چه کاری میتوانند انجام دهند؟
چندین رویکرد وجود دارد که والدین می توانند برای مدیریت مؤثرتر روابط همسالان نوجوانان از آنها استفاده کنند (مونتس، 2004؛ 2008؛ استاینبرگ، 2010).
در اینجا چهار راه برای کاهش خطر والدین وجود دارد:
۱. برای نوجوانان جوانتر، والدین ممکن است محیطی را طراحی کنند تا فعالیتهای ایمن را که بر نیاز نوجوانان جوان به جستجوی احساسات متمرکز است، ارائه دهند (مونتس، 2004؛ 2008).
به عنوان مثال، فعالیت های خارج از منزل با نظارت بزرگسالان با همسالان، مانند ورزش صخره نوردی، می تواند زمینه خوبی برای ایجاد هیجان و روابط اجتماعی مورد نیاز برای نوجوانان جوان فراهم کند.
۲. نظارت بر تعامل نوجوانان با همسالان و ارائه قوانینی برای تعامل با همسالان می تواند فرصت رفتارهای پرخطر را محدود کند (مونتس، 2002؛ 2004؛ 2008؛ استینبرگ، 2010).
۳. والدین نیز باید با آگاهی از قوانین مرتبط با فرزندان خود در اجتماع ، مراقب حفظ حریم قانون باشند.
مثلا با شناخت قوانین رانندگی برای نوآموزان جوان، از رانندگی فراقانونی آنان جلوگیری کنند.
۴. برای نوجوانان بزرگتر، والدین می توانند با آنان در مورد همسالان مشورت کنند.
مشاوره میتواند بر توانایی رو به رشد نوجوانان برای خودتنظیمی ایجاد کند و آنها را تشویق کند تا راهبردهایی را برای پیمایش موقعیتهای همسالان که در آن فعالیت مخاطره آمیز ممکن است رخ دهد، شناسایی و توسعه دهند (مونتس، 2004؛ 2008).
پایان مطلب
نقل از مجله روان بنه
کانال ارتباط موثر
@ertebatmoaserdini
#مدیریت_اشتباهات
#شناخت_نوجوان
#تصمیم_گیری
#ریسک_پذیری
#مدیریت_ذهن
.
47.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 پیچش مو... روایتی ساده از یک موضوع پیچیده!
پیرامون "پوشش اجباری"
کانال ارتباط موثر
@ertebatmoaserdini
#حجاب
#پاسخ_شبهه
#هوش_مصنوعی
.
وقتی هفده ساله بود، گرفتار یک بیماری سخت شد. یک شب شنید که پزشکان به والدینش گفتند:
پسرتان امشب را به صبح نخواهد رساند!
«اریکسون» صدای گریهی مادرش را شنید. با خود اندیشید:
کسی چه میداند، شاید اگر من امشب را به صبح برسانم، مادرم این قدر رنج نکشد. و تصمیم گرفت تا سپیدهی صبح نخوابد.
او با طلوع خورشید فریاد برآورد:
آهای مادر! من هنوز زندهام!
او تصمیم گرفت همواره سعی کند یک شب دیگر را به صبح برساند و موفق شد.
این داستان واقعی است و متعلق است به روانشناس معروف میلتون اریکسون. اما داستان دشوار زندگی وی ادامه دارد. با چند بیماری و فلج (در دوره ای طولانی فقط پلکش را می توانست تکان دهد)، تصمیم گرفت و ایستاد وی علاوه بر به دست آوردن سلامتی جسمی، یافته های علمی ماندگاری دارد.
او بیش از۲۲هزار شب (۶۰ سال) بعد از آن شب که قرار بود بمیرد زندگی کرد! چرا که تصمیم گرفت فقط یک شب دیگر زنده بماند و طلوع آفتاب را ببیند.
نتیجه:
۱) امیدواری و استقامت ، مهمترین سلاح انسانی است
۲) برای رسیدن به هر موفقیتی گام های تدریجی کوچک، لازم است، منتظر اتفاقات خارق العاده و یک شبه نباشید.
۳) به تصمیمات و انگیزه های خود به حد کافی توجه کنید.(مهارت تصمیم گیری)
۴) انتظار برای دیدن طلوع صبح، با امید و تلاش تحقق می یابد و نه خمودگی و ناامیدی
۵) به جای تمرکز بر افکار منفی و پریشان، به جنبه های مثبت و امیدبخش توجه کنید.(مهارت توجه و تمرکز)
@ertebatmoaserdini
#مهارت_آموزی
#تغییر
#مدیریت_ذهن
#مثبت_نگری
#امید
#تصمیم_گیری
#موفقیت
☀️ابوذر شدن با یک برخورد رسول الله صلی الله علیه و آله
✍🏻 عینصاد
رسول از همين پيرمردهاى بىفرهنگ كه ما نگاهشان نمىكنيم و حتّى اگر پدرهايمان باشند تحملشان نمىكنيم،
رسول از همينها كه در كنار آفتاب لميدهاند و تا غروب شكار مگس مىكنند،
رسول از همينها، آن هم در يك برخورد نه در چند سال و با كلاسهاى رنگارنگ،
ابوذر ها و سلمان ها را بيرون كشيد.
📚 کتاب انتظار / مرحوم استاد صفائی حائری| ص ۵۸
کانال ارتباط موثر
@ertebatmoaserdini
#تربیت
#تاثیرگذاری
#عزت_نفس
#ارتباط_موثر
#استعداد_یابی
#اخلاق_معاشرت
.