#امیرالمومنین_ع_مدح
#شب_قدر
مبـاد از تـــو نگوییـــم و بگـذرد شب قـــدر
گذشتن از تو خیانت به نسل آیندهست
✍ #مسعود_یوسف_پور
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#شب_آخر
از این رمضان نمانده الا امشب
بر بندهٔ خود عفو بفرما امشب
هرچند که آلودهٔ عصیان هستیم
یارب! به «حسین» بگذر از ما امشب
✍ #علی_مقدم
↳ @hosseinieh_net
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
بده بسـتانِ پُر از ســـود گذشـــــت
خوش گذشت و چقَدَر زود گذشت
بسته شد خاصترین فیضِ خدا
ماهِ مـــهمانیِ معــبود گذشـــــت
✍ #آمنه_آل_اسحاق
↳ @dobeity_robaey
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
با روزه و با نماز، نشناختمت
با آنهمه رمز و راز، نشناختمت
یک ماه اگر چه میهمانت بودم
بگذشت مجال و باز نشناختمت
✍ #قیصر_امین_پور
↳ @dobeity_robaey
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
ای رحمت و فضل آسمانی! بدرود
ای عفو و گذشت رمضانی! بدرود
بار گنه ما کمرت را خم کرد
ای ماه عزیز قدکمانی! بدرود
✍ #علی_سلیمیان
↳ @dobeity_robaey
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
افسوس که این فرصت کوتاه گذشت
عمر آمد از آن راه و از این راه گذشت
یاد شب قدر و چشمۀ فیض بهخیر
تا چشم به هم زدیم، این ماه گذشت
✍ #محمدجواد_غفورزاده
↳ @dobeity_robaey
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
بی شک حوالهی همه امسال کربلاست
مزدی که آخر رمضان میدهد به ما
✍ #محمدعلی_بیابانی
↳ @dobeity_robaey
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
غم بیانتهایم مانده، ای ماه!
فرازی از دعایم مانده، ای ماه!
چرا از آسمانم رو گرفتی؟
هنوز از بغضهایم مانده، ای ماه!
✍ #حسین_عباس_پور
↳ @dobeity_robaey
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
ای ماه تنزل ملائک! بدرود
نور ملکوتِ جان سالک! بدرود
ای خواهش عارفان، بهار قرآن!
ای مطلع فجر «َامرِ رَبِّک»! بدرود
::
ما را به تبسم دعا بردی تو
تا روشنی فرشتهها بردی تو
ما را ز فریب اهرمن کوچاندی
تا حضرت دوست، تا خدا بردی تو
::
ای ماه عزیز! حق نگهدارت باد
خورشید، فدای چشم بیدارت باد
ای لیلۀ قدر! در دل بیداران
تا صبح وصال، شوق دیدارت باد
::
ای فرصت ناب عشقبازی با او
تفسیر فصیح آیهی " الّا هو "
حقا که فراق جانگدازی داری
ای ماه عزیز! مژدۀ وصلات کو؟!
::
ای سورۀ دلنواز! نشناختمت
ای مایۀ سوز و ساز! نشناختمت
سی روز شکوه «رَبَّنَا» را دیدم
یک ماه گذشت و باز نشناختمت!
::
یک ماه، فرشته همنشین ما بود
آیینه و نور، سرزمینِ ما بود
از خویش تهی و از خدا پُر بودیم
اخلاص، رفیق نازنین ما بود
::
سی روز تمام، با خدا خوش بودیم
با شوق تبسم دعا، خوش بودیم
در لیلۀ قدر، زیر سقف توبه
با هلهلۀ فرشتهها خوش بودیم
::
سی روز به شهر جان، غزلخوان گشتم
دنبال ظهور نور انسان گشتم
در ظلمت جسم، من پریشان بودم
در پرتو روزه، من پریشان گشتم
::
سی روز خدا ز بام و در، گل میریخت
با دست فرشته، در گذر گل میریخت
با تکیه کلام: "من تو را بخشیدم"
از باغ تبسم سحر گل میریخت
::
یک ماه تمام، بندگی میکردیم
افطار و سحر، پرندگی میکردیم
بر سفرۀ نور، معرفت میخوردیم
با روزی روزه، زندگی میکردیم
::
در لیلۀ قدر، بیکران را دیدیم
در جسم زمین، نزول جان را دیدیم
با چشم فرشته سی بهارستان از،
زیبایی ماه رمضان را دیدیم
::
با ظلمت نَفس، با هوس جنگیدی
با هر چه که «من»، نَفس نَفس جنگیدی
سی روز تو آسمان تبسم کردی
ای روح پرنده! با قفس جنگیدی
::
"هو" گفتم و جانِ من شد از تن خالی
از حیلۀ رنگ رنگ دشمن خالی
سی روز فضای سینه پُر شد از دوست
از همهمه و هی هی «من، من » خالی
::
در ماه خدا، خانه تکانی کردیم
همپای فرشته، مهربانی کردیم
جان را که اسیر تختهبند تن بود
در فرصت روزه، آسمانی کردیم
::
بر سفرۀ روزه، ما مُکرم گشتیم
در خلوت اُنسِ دوست، مَحرم گشتیم
از دخمۀ نَفس، سر برون آوردیم
در مکتب صبر روزه، آدم گشتیم
::
بیداری ماه رمضان رفت، دریغ
این آینه از دست جهان رفت، دریغ
جان بود به جسم مُردۀ این دنیا
ای دلشدگان! جان جهان رفت، دریغ
✍ #رضا_اسماعیلی
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
دعای ۴۵ صحیفه سجادیه با موضوع #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان :
السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَمْحَاكَ لِلذُّنُوبِ، وَ أَسْتَرَكَ لِأَنْوَاعِ الْعُيُوبِ
هرچند که زخم سینه کاری شده بود
حال دل ما باز بهاری شده بود
معصیتِ من، سنگِ سرِ راه ولی
احسان تو رود بود و جاری شده بود
✍ #سیدعلیرضا_شفیعی
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
به وقت کارِ نخلستان، اگر دنیا حواسش بود
نگه میداشت در شیشه، عرقهای جبینت را
✍ #حسن_معارف_وند
© اشعار آیینی حسینیه ↙️
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#عید_سعید_فطر
یک سال اگرچه در زمین گِل بردیم
غفلت زده، بار کج به منزل بردیم!
مجنون خدا شدیم اما یک ماه
سی روزِ تمام ، از خدا دل بردیم
::
سی روز گذشت و سی صنم را کُشتیم
با ذکر «صمد»، منم منم را کُشتیم
اهریمن نَفس را زمین کوبیدیم
«من رستم پیل افکنم !» را کُشتیم
::
هر چند هبوط، جان انسان را سوخت
عصیان و گناه، روح ایمان را سوخت
در لیلهی قدر، چون به حق برگشتیم
بیداری ما، دماغ شیطان را سوخت
::
سی روز «خلوص» را تبسم کردیم
در محضر دوست، خویش را گم کردیم
گفتیم خدا و دل بریدیم از خاک
با لهجهی آسمان، تکلم کردیم
::
سی روز گذشت، سی شب نورانی
بر خوانِ فرشته، سی سحر مهمانی
سی فرصت ناب از برای توبه
تا حضرت نَفس! را کنی قربانی
::
سی روز گذشت و سی گلستان دیدیم
نقشی ز جمال حضرت جان دیدیم
از خویش برون زدیم و «یا هو» گفتیم
در آینهی صیام، انسان دیدیم
::
سی روز گذشت و عشق را فهمیدیم
از حکمت آب و آینه پرسیدیم
در لیلۀ قدر، ذکر «یاهو» گفتیم
در آینهی سحر، خدا را دیدیم
::
در مشهد عشق، گرم «یاهو» بودیم
مهمان عزیز سفرۀ او بودیم
افطار به ذکر «یا رضا» وا کردیم
ما دلشدۀ «ضامن آهو» بودیم
::
سی روز گذشت و عید فطرت آمد
بوی خوش همدلی و وحدت آمد
خندید خدا و شد گلستان دنیا
ای دل شدگان! بهار رحمت آمد
::
سی روز گذشت و سی سحر آیینه
در پرتو روزه، صیقلی شد سینه
شد روزه و جمعه آمد و عید آمد
ای خوب! ظهور کن در این آدینه
✍ #رضا_اسماعیلی
↳ @dobeity_robaey